اخبار داغ

میزگرد«دفاع همچنان باقی است»/

سربازی که ۱۱۲ ماه خدمت کرد/با اسارتم در راه دفاع از ایران اسلامی عشق‌بازی می‌کنم

سربازی که ۱۱۲ ماه خدمت کرد/با اسارتم در راه دفاع از ایران اسلامی عشق‌بازی می‌کنم
آزاده و جانباز دفاع مقدس گفت:از روز ۱۳ فروردین سال ۱۳۶۱ وارد دنیای پرتلاطم اسارت شدم تا جایی که ۴ مرتبه تا پای اعدام رفتم.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از دیار آفتاب؛ به منظور گرامیداشت هفته دفاع مقدس، میزگرد «دفاع همچنان باقی است» با حضور یادگاران دفاع مقدس، به همت پایگاه تحلیلی خبری دیار آفتاب برگزار شد.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, دیار آفتاب,

این میزگرد با حضور نور علی غریبی- جانباز ۷۰ درصد و نویسنده کتب دفاع مقدس،مرتضی پیرایش-رزمنده جانباز و مداح دوران دفاع مقدس، سعید وفایی از رزمندگان جنگ تحمیلی و ابراهیم نصیری سرباز داوطلب دوران جنگ و رئیس کنونی هیئت ورزشی معلولان و جانبازان استان مرکزی برگزار شد.

خاطرات سربازی که به جای ۲ سال، ۱۱۲ ماه خدمت کرد

نصیری،این یادگار دفاع مقدس در خصوص مطالبی از قبیل خاطرات حضور در جبهه و دوران جنگ تحمیلی، نحوه اسارت، عملیات‌هایی که حضور داشته، حال و هوای دوران دفاع مقدس و جنگ زمان حاضر موضوعاتی را بیان کرد.

نصیری ۱۱ ماه سابقه حضور در جبهه را دارد و بعد از ۱۰۱ ماه و ۲ روز اسارت در روز ۴ شهریور ماه سال ۶۹ به میهن بازگشت.

در ادامه گفتگوی ما را با این رزمنده می خوانید.

ابتدا کمی از خودتان و حضورتان در جبهه و جنگ برایمان بگویید؟

ابراهیم نصیری، آزاده و جانباز ۸ سال دفاع مقدس با اشاره به خاطرات خود در طول جنگ تحمیلی گفت: سال ۵۹ همزمان با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان سرباز داوطلب از شهر اراک به قم، تهران و از آنجا به جبهه مقاومت در آبادان اعزام شدم، از این زمان به بعد بود که ارتباط من با خانواده قطع شد.

اولین عملیاتی که در آن حضور داشتید، کدام عملیات بود؟

عملیات ۵ مهر حصر آبادان، اولین عملیاتی بود که در آن حضور داشتم، در این عملیات با تیپ ۱۷ علی‌‌بن‌ابیطالب(ع) که شامل رزمندگانی از قم و اراک بود راهی شهر آبادان شدم.

در همان شب اول عملیات راه را گم کردیم اما به وسیله منورهای نیروهای خودی مقصد را پیدا و عقب‌نشینی کردیم، در حین عقب‌نشینی بر اثر اصابت گلوله مجروح و چند روزی را در بیمارستان طالقانی و نفت آبادان بستری شدم، بعد از گذراندن مراحل درمان با حکم مرخصی چند روزی را راهی منزل شدم.

بازگشت مجدد شما به جبهه چه زمانی بود؟

با فراخوان بازگشت نیروها به علت طرح ریزی عملیات فتح المبین،مرخصی را نیمه تمام گذاشتم و راهی جبهه‌های مقاومت شدم و ۱۱ ماه در جبهه حضور داشتم.

رزمندگان زیادی به درجه رفیع شهادت نائل شدند از جمله همرزم شهیدم فرهاد اورنگ، که سر این شهید توسط نیروهای عراقی از بدنش جدا شد و با همکاری بعضی از رزمندگان موفق شدیم پیکر پاک این شهید را به اراک بازگردانیم.

در همین روزها بود که عملیات فتح‌المبین آغاز و رزمندگان تا روز ۱۲ فروردین سال ۱۳۶۱ پیشروی خوبی داشتند، روز ۱۳ فروردین مقرر شد موضع به سمت فکه منتقل شود، بعد از دریافت این دستور بود که به همراه چند نفر از رزمندگان مشهد و ادوات جنگی راهی منطقه شدیم اما در دشت عباس و تنگه ابوقریب بر اثر درگیری و کشمکش نظامی از مرز کشور ایران عبور کرده و راه را گم کردیم، در این درگیری ها از ناحیه پا هم زخمی شدم.

چطور اسیر شدید؟

ساعت ۴ بعدظهر بود که با تحمل تشنگی و سپری کردن مسیر طولانی با بدنی بی جان و خون آلود خود را در میان نیروهای عراقی یافتیم به گونه‌ای که نه راه پس و نه راه پیش داشتیم، از روز ۱۳ فروردین سال ۱۳۶۱ وارد دنیای پرتلاطم اسارت شدم تا جایی که ۴ مرتبه تا پای اعدام رفتم.

از حال‌وهوای خودتان در دوران اسارت برایمان بگویید؟

یکی از این روزها به همراه یک نفر از رزمندگان برای اعدام به کنار تپه‌ای خاکی منتقل شدم، شرایط برای اعدام محیا بود که یکی از فرماندهان عراقی که به زبان فارسی مسلط بود به محل اعدام رسید، بعد از اطلاع از محل خدمت ما، (در آن زمان در لشگر مشهد که یکی از لشگرهای فاتح خراسان بود خدمت می‌کردم) دستور اعدام، نقض و برای اسارت به شهر الاماره منتقل شدم و یک شب را در این شهر با وضعیتی که تمام مدت به وسیله زنجیری از سقف آویزان بودم سپری کردم.

در یکی از پادگان‌های شهر الاماره به مدت ۱۰ روز مورد شکنجه و بازجویی شدید قرار گرفتم، سپس به شهر بغداد منتقل و ۳ ماه را در زندان ابوقریب که یکی از مخوفترین زندان‌های آن زمان بود سپری کردم، این شرایط در حالی سپری شد که زخمم به علت اصابت گلوله عفونت کرده بود.

از دردآورترین خاطره اسارتتان برایمان بگویید؟

بعد از ۳ ماه به شهر عنبر در استان الانبار منتقل شدم و نزدیک به ۲ سال و ۱ ماه در اردوگاه این شهر زندانی بودم، دیدن ۴ نفر از خواهران بسیجی(معصومه آباد-نویسنده کتاب «من زنده ام» و شمسی بهرامی،فاطمه ناهیدی و حلیمه آزموده) که به همراه ما در این اردوگاه زندانی بودند، دردآورترین خاطرات را برای من در شهر عنبر رقم زد.

در آستانه عاشورای سال ۶۱ بود که تحرکاتی بین اسیران ایرانی برای ایام عزاداری امام حسین(ع) شکل گرفت، سرآغاز این جنب‌وجوش‌ها توسط ۴ خواهر اسیر ایرانی از جمله معصومه آباد نویسنده کتاب من زنده‌ام رقم خورد، در مراسمات این روز نوحه خوانی را بر عهده داشتم که توسط یکی از نیروها لو رفته و مورد شکنجه جدی قرار گرفتم.

بعد از آن روز به اردوگاه تکریت(پشت شهر سامرا) منتقل شدم و ۵ سال را در این اردوگاه سپری کردم، سپس به اردوگاه ۱۳ الانبار منتقل و ۱ سال را نیز در این اردوگاه زندانی شدم، تمام سختی‌های این دوران را با هدف رسیدن به درجه رفیع شهادت یا بازگشت پیروزمندانه به ایران سپری کردم.

بعد از ۱ سال به همراه ۶۰۰ نفر از اسرا به اردوگاهی با عنوان اردوگاه خرابکاران خمینی منتقل شدم، فرمانده این اردوگاه حین ورود به اسرا اعلام کرد شما به ایران بازگردانده نخواهید شد.

چطور اردوگاهی که در آن اسیر بودید لو رفت؟

۲ سال در این اردوگاه اسیر بودم، جنگ نیز در این سال‌ها به پایان رسید اما اسرای این اردوگاه به کشور ایران تحویل داده نشدند تا اینکه بعد از مدتی اردوگاه ما توسط اسرایی که به ایران بازگشته بودند لو رفت.

خاطره خوبی در دوران اسارت داشته اید؟

سال ۱۳۶۷( ۲ سال بعد از آتش بس) قبل از بازگشت به ایران راهی کربلا شدیم، سفر ما به کربلا با سختی‌های زیادی همراه بود توسط افراد زیادی به ما در مسیر کربلا سنگ زده شد.

اولین گروه ایرانی بودیم که راهی کربلا می‌شدیم، در تمام طول سفر شور و حال خاصی بین اسرا حاکم بودعلی رغم همه سختی ها و شکنجه ها اما این زیارت بسیار دلچسب بود.

از فرهنگ عاشورا و تاثیر آن بر روحیه رزمندگان برایمان بگویید؟

عاشورای سال ۱۳۶۱ برای اسرای اردوگاه عنبر فراموش شدنی نیست، در آن روز بین اسرا جنب‌وجوش خاصی برای عزاداری وجود داشت چرا که همین معنویت به همرا روحیه ایثار، شهادت و مقاومت امید بخش اسرا برای تحمل تمامی شکنجه‌ها و سختی‌های اسارت بود.

عزاداری توسط ۴ خواهر اسیر ایرانی آغاز و با همراهی مابقی اسرا ادامه پیدا کرد، عراقی‌ها سعی کردند با شکنجه دادن اسرای جانباز در وسط قرارگاه مابقی اسرا را به سکوت وادار کنند، اما بچه‌ها برای واکنش به این حرکت یک صدا شعار الله اکبر، درود بر خمینی و مرگ بر صدام سر دادند به گونه‌ای که عراقی‌ها جرئت بازکردن درهای زندان را نداشتند و بلندگوها را برای نرسیدن صدای اسرا به شهر تا آخرین درجه زیاد کرده بودند.

شب عاشورا بود که بعد از ۱ روز زندانی شدن، گروهی از گارد صدام وارد زندان‌ها شدند و ۴۵ نفر از اسرا را برای شکنجه به اتاقی که برای این کار تعبیه شده بود منتقل کردند، من نیز جزء آن اسرا بودم.

حال و هوای اسرا در اتاق‌های شکنجه چگونه بود؟

سیدی به نام میر حسینی بین اسرا حضور داشت که از ناحیه هر دو پا و چشم جانباز بود، در تمام طول شکنجه ذکر یازهرا(س) و یا حسین(ع) بر لبان این سید جاری بود، روز بعد از شکنجه سرگرد محمودی(فرمانده نیروهای عراقی که به زبان فارسی مسلط بود) به علت شرایط آشفته‌ای که شب گذشته پشت سر گذاشته بود جلوی تمام اسرا از سید دلجویی کرد و ۱ ماه بعد از آن ماجرا سید به همراه ۴ خواهر اسیر به ایران بازگشت.

جنگ زمان حاضر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

جنگ امروز از لحاظ سلاح‌های نظامی و فرهنگی با جنگ دیروز متفاوت است.

رزمندگان ۸ سال دفاع مقدس سرمایه‌های فرهنگی این کشور هستند، اما متاسفانه در ادارات ما کم‌کاری‌های زیادی برای انتشار فرهنگ جبهه و جنگ شکل گرفته است به گونه‌ای که رزمندگان آن زمان در حال فراموش شدن هستند و شاید سالی یکبار برخی از مسئولین به دیدار برخی از این افراد بروند.

رزمندگان با چنگ و دندان این کشور را در طول ۸ سال دفاع مقدس حفظ کردند، برای وجب به وجب این خاک خون شهدا ریخته شده است، این مسائل به همراه فرهنگ جبهه و جنگ باید در کتاب‌ها‌ و فیلم‌ها فرهنگ‌سازی شود، اما متاسفانه صدا و سیما نیز در این زمینه کم کاری می‌کند.

بسیاری از جوانان ما مشتاق به شنیدن خاطرات رزمندگان هستند اما مسئولین برای ترویج فرهنگ ۸ سال دفاع مقدس کم‌کاری می‌کنند، در حالی‌که دشمن با قدرت در این راه گام برداشته است، به گونه‌ای که در بسیاری از کشورهای جهان، مردم ایران را به عنوان تروریسم معرفی کرده‌اند اما مسئولین ما تنها به حفظ ظاهر اکتفا کرده و در عمل بسیار ضعیف برخورد می‌کنند.

شهید حججی، حجت را بر تمام مردم جهان تمام کرد، به گونه‌ای که امروزه تمام دنیا از شهادت این پاسدار مدافع حرم سخن می‌گویند، تاثیر شهادت این شهید را به وضوح می‌توان بر تمام مردم جهان دید.

شهادت شهید حججی اقتدار، منش و پایداری سپاه پاسداران را بر همگان ثابت کرد و دست نیروهای داعش نیز با پخش فیلم نحوه شهادت این جوان پاسدار برای تمام دنیا رو شد.

اگر امروز شهدای مدافع حرم نباشند پای دشمنان اسلام به آسانی به مرزهای ایران می‌رسد همانطور که اگر شهدای ۸ سال دفاع مقدس نبودند ایران در آن زمان تجزیه شده بود.

دفاع مقدس نه تنها در هفته جاری بلکه در تمام طول سال جاری است، چرا که هنوز جنگ حق علیه باطل و دفاع در جبهه‌های مقاومت پا‌برجاست.

سخن آخر؟

حاضر نیستم یک شب از اسارتم را با دنیای مادی این زمان عوض کنم، من با اسارتم در راه دفاع از ایران اسلامی عشق‌بازی می‌کنم.

دولت عشق بنازم که سرافرازم کرد

عاقبت عشق علی بود که آزاده و جانبازم کرد

انتهای پیام/ش

,

این میزگرد با حضور نور علی غریبی- جانباز ۷۰ درصد و نویسنده کتب دفاع مقدس،مرتضی پیرایش-رزمنده جانباز و مداح دوران دفاع مقدس، سعید وفایی از رزمندگان جنگ تحمیلی و ابراهیم نصیری سرباز داوطلب دوران جنگ و رئیس کنونی هیئت ورزشی معلولان و جانبازان استان مرکزی برگزار شد.

,

خاطرات سربازی که به جای ۲ سال، ۱۱۲ ماه خدمت کرد

, خاطرات سربازی که به جای ۲ سال، ۱۱۲ ماه خدمت کرد, خاطرات سربازی که به جای ۲ سال، ۱۱۲ ماه خدمت کرد,

نصیری،این یادگار دفاع مقدس در خصوص مطالبی از قبیل خاطرات حضور در جبهه و دوران جنگ تحمیلی، نحوه اسارت، عملیات‌هایی که حضور داشته، حال و هوای دوران دفاع مقدس و جنگ زمان حاضر موضوعاتی را بیان کرد.

,

نصیری ۱۱ ماه سابقه حضور در جبهه را دارد و بعد از ۱۰۱ ماه و ۲ روز اسارت در روز ۴ شهریور ماه سال ۶۹ به میهن بازگشت.

,

در ادامه گفتگوی ما را با این رزمنده می خوانید.

,

ابتدا کمی از خودتان و حضورتان در جبهه و جنگ برایمان بگویید؟

, ابتدا کمی از خودتان و حضورتان در جبهه و جنگ برایمان بگویید؟,

ابراهیم نصیری، آزاده و جانباز ۸ سال دفاع مقدس با اشاره به خاطرات خود در طول جنگ تحمیلی گفت: سال ۵۹ همزمان با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان سرباز داوطلب از شهر اراک به قم، تهران و از آنجا به جبهه مقاومت در آبادان اعزام شدم، از این زمان به بعد بود که ارتباط من با خانواده قطع شد.

, .,

اولین عملیاتی که در آن حضور داشتید، کدام عملیات بود؟

, اولین عملیاتی که در آن حضور داشتید، کدام عملیات بود؟,

عملیات ۵ مهر حصر آبادان، اولین عملیاتی بود که در آن حضور داشتم، در این عملیات با تیپ ۱۷ علی‌‌بن‌ابیطالب(ع) که شامل رزمندگانی از قم و اراک بود راهی شهر آبادان شدم.

, .,

در همان شب اول عملیات راه را گم کردیم اما به وسیله منورهای نیروهای خودی مقصد را پیدا و عقب‌نشینی کردیم، در حین عقب‌نشینی بر اثر اصابت گلوله مجروح و چند روزی را در بیمارستان طالقانی و نفت آبادان بستری شدم، بعد از گذراندن مراحل درمان با حکم مرخصی چند روزی را راهی منزل شدم.

, .,

بازگشت مجدد شما به جبهه چه زمانی بود؟

, بازگشت مجدد شما به جبهه چه زمانی بود؟,

با فراخوان بازگشت نیروها به علت طرح ریزی عملیات فتح المبین،مرخصی را نیمه تمام گذاشتم و راهی جبهه‌های مقاومت شدم و ۱۱ ماه در جبهه حضور داشتم.

, .,

رزمندگان زیادی به درجه رفیع شهادت نائل شدند از جمله همرزم شهیدم فرهاد اورنگ، که سر این شهید توسط نیروهای عراقی از بدنش جدا شد و با همکاری بعضی از رزمندگان موفق شدیم پیکر پاک این شهید را به اراک بازگردانیم.

, .,

در همین روزها بود که عملیات فتح‌المبین آغاز و رزمندگان تا روز ۱۲ فروردین سال ۱۳۶۱ پیشروی خوبی داشتند، روز ۱۳ فروردین مقرر شد موضع به سمت فکه منتقل شود، بعد از دریافت این دستور بود که به همراه چند نفر از رزمندگان مشهد و ادوات جنگی راهی منطقه شدیم اما در دشت عباس و تنگه ابوقریب بر اثر درگیری و کشمکش نظامی از مرز کشور ایران عبور کرده و راه را گم کردیم، در این درگیری ها از ناحیه پا هم زخمی شدم.

,

چطور اسیر شدید؟

, چطور اسیر شدید؟,

ساعت ۴ بعدظهر بود که با تحمل تشنگی و سپری کردن مسیر طولانی با بدنی بی جان و خون آلود خود را در میان نیروهای عراقی یافتیم به گونه‌ای که نه راه پس و نه راه پیش داشتیم، از روز ۱۳ فروردین سال ۱۳۶۱ وارد دنیای پرتلاطم اسارت شدم تا جایی که ۴ مرتبه تا پای اعدام رفتم.

, .,

از حال‌وهوای خودتان در دوران اسارت برایمان بگویید؟

, از حال‌وهوای خودتان در دوران اسارت برایمان بگویید؟,

یکی از این روزها به همراه یک نفر از رزمندگان برای اعدام به کنار تپه‌ای خاکی منتقل شدم، شرایط برای اعدام محیا بود که یکی از فرماندهان عراقی که به زبان فارسی مسلط بود به محل اعدام رسید، بعد از اطلاع از محل خدمت ما، (در آن زمان در لشگر مشهد که یکی از لشگرهای فاتح خراسان بود خدمت می‌کردم) دستور اعدام، نقض و برای اسارت به شهر الاماره منتقل شدم و یک شب را در این شهر با وضعیتی که تمام مدت به وسیله زنجیری از سقف آویزان بودم سپری کردم.

, , .,

در یکی از پادگان‌های شهر الاماره به مدت ۱۰ روز مورد شکنجه و بازجویی شدید قرار گرفتم، سپس به شهر بغداد منتقل و ۳ ماه را در زندان ابوقریب که یکی از مخوفترین زندان‌های آن زمان بود سپری کردم، این شرایط در حالی سپری شد که زخمم به علت اصابت گلوله عفونت کرده بود.

, .,

از دردآورترین خاطره اسارتتان برایمان بگویید؟

, از دردآورترین خاطره اسارتتان برایمان بگویید؟,

بعد از ۳ ماه به شهر عنبر در استان الانبار منتقل شدم و نزدیک به ۲ سال و ۱ ماه در اردوگاه این شهر زندانی بودم، دیدن ۴ نفر از خواهران بسیجی(معصومه آباد-نویسنده کتاب «من زنده ام» و شمسی بهرامی،فاطمه ناهیدی و حلیمه آزموده) که به همراه ما در این اردوگاه زندانی بودند، دردآورترین خاطرات را برای من در شهر عنبر رقم زد.

, معصومه آباد-نویسنده کتاب «من زنده ام» و شمسی بهرامی, فاطمه ناهیدی و حلیمه آزموده, .,

در آستانه عاشورای سال ۶۱ بود که تحرکاتی بین اسیران ایرانی برای ایام عزاداری امام حسین(ع) شکل گرفت، سرآغاز این جنب‌وجوش‌ها توسط ۴ خواهر اسیر ایرانی از جمله معصومه آباد نویسنده کتاب من زنده‌ام رقم خورد، در مراسمات این روز نوحه خوانی را بر عهده داشتم که توسط یکی از نیروها لو رفته و مورد شکنجه جدی قرار گرفتم.

, .,

بعد از آن روز به اردوگاه تکریت(پشت شهر سامرا) منتقل شدم و ۵ سال را در این اردوگاه سپری کردم، سپس به اردوگاه ۱۳ الانبار منتقل و ۱ سال را نیز در این اردوگاه زندانی شدم، تمام سختی‌های این دوران را با هدف رسیدن به درجه رفیع شهادت یا بازگشت پیروزمندانه به ایران سپری کردم.

, .,

بعد از ۱ سال به همراه ۶۰۰ نفر از اسرا به اردوگاهی با عنوان اردوگاه خرابکاران خمینی منتقل شدم، فرمانده این اردوگاه حین ورود به اسرا اعلام کرد شما به ایران بازگردانده نخواهید شد.

, .,

چطور اردوگاهی که در آن اسیر بودید لو رفت؟

, چطور اردوگاهی که در آن اسیر بودید لو رفت؟,

۲ سال در این اردوگاه اسیر بودم، جنگ نیز در این سال‌ها به پایان رسید اما اسرای این اردوگاه به کشور ایران تحویل داده نشدند تا اینکه بعد از مدتی اردوگاه ما توسط اسرایی که به ایران بازگشته بودند لو رفت.

, .,

خاطره خوبی در دوران اسارت داشته اید؟

, خاطره خوبی در دوران اسارت داشته اید؟,

سال ۱۳۶۷( ۲ سال بعد از آتش بس) قبل از بازگشت به ایران راهی کربلا شدیم، سفر ما به کربلا با سختی‌های زیادی همراه بود توسط افراد زیادی به ما در مسیر کربلا سنگ زده شد.

, .,

اولین گروه ایرانی بودیم که راهی کربلا می‌شدیم، در تمام طول سفر شور و حال خاصی بین اسرا حاکم بودعلی رغم همه سختی ها و شکنجه ها اما این زیارت بسیار دلچسب بود.

, .,

از فرهنگ عاشورا و تاثیر آن بر روحیه رزمندگان برایمان بگویید؟

, از فرهنگ عاشورا و تاثیر آن بر روحیه رزمندگان برایمان بگویید؟,

عاشورای سال ۱۳۶۱ برای اسرای اردوگاه عنبر فراموش شدنی نیست، در آن روز بین اسرا جنب‌وجوش خاصی برای عزاداری وجود داشت چرا که همین معنویت به همرا روحیه ایثار، شهادت و مقاومت امید بخش اسرا برای تحمل تمامی شکنجه‌ها و سختی‌های اسارت بود.

, .,

عزاداری توسط ۴ خواهر اسیر ایرانی آغاز و با همراهی مابقی اسرا ادامه پیدا کرد، عراقی‌ها سعی کردند با شکنجه دادن اسرای جانباز در وسط قرارگاه مابقی اسرا را به سکوت وادار کنند، اما بچه‌ها برای واکنش به این حرکت یک صدا شعار الله اکبر، درود بر خمینی و مرگ بر صدام سر دادند به گونه‌ای که عراقی‌ها جرئت بازکردن درهای زندان را نداشتند و بلندگوها را برای نرسیدن صدای اسرا به شهر تا آخرین درجه زیاد کرده بودند.

,

شب عاشورا بود که بعد از ۱ روز زندانی شدن، گروهی از گارد صدام وارد زندان‌ها شدند و ۴۵ نفر از اسرا را برای شکنجه به اتاقی که برای این کار تعبیه شده بود منتقل کردند، من نیز جزء آن اسرا بودم.

, .,

حال و هوای اسرا در اتاق‌های شکنجه چگونه بود؟

, حال و هوای اسرا در اتاق‌های شکنجه چگونه بود؟,

سیدی به نام میر حسینی بین اسرا حضور داشت که از ناحیه هر دو پا و چشم جانباز بود، در تمام طول شکنجه ذکر یازهرا(س) و یا حسین(ع) بر لبان این سید جاری بود، روز بعد از شکنجه سرگرد محمودی(فرمانده نیروهای عراقی که به زبان فارسی مسلط بود) به علت شرایط آشفته‌ای که شب گذشته پشت سر گذاشته بود جلوی تمام اسرا از سید دلجویی کرد و ۱ ماه بعد از آن ماجرا سید به همراه ۴ خواهر اسیر به ایران بازگشت.

, .,

جنگ زمان حاضر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

, جنگ زمان حاضر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟,

جنگ امروز از لحاظ سلاح‌های نظامی و فرهنگی با جنگ دیروز متفاوت است.

, .,

رزمندگان ۸ سال دفاع مقدس سرمایه‌های فرهنگی این کشور هستند، اما متاسفانه در ادارات ما کم‌کاری‌های زیادی برای انتشار فرهنگ جبهه و جنگ شکل گرفته است به گونه‌ای که رزمندگان آن زمان در حال فراموش شدن هستند و شاید سالی یکبار برخی از مسئولین به دیدار برخی از این افراد بروند.

, .,

رزمندگان با چنگ و دندان این کشور را در طول ۸ سال دفاع مقدس حفظ کردند، برای وجب به وجب این خاک خون شهدا ریخته شده است، این مسائل به همراه فرهنگ جبهه و جنگ باید در کتاب‌ها‌ و فیلم‌ها فرهنگ‌سازی شود، اما متاسفانه صدا و سیما نیز در این زمینه کم کاری می‌کند.

, .,

بسیاری از جوانان ما مشتاق به شنیدن خاطرات رزمندگان هستند اما مسئولین برای ترویج فرهنگ ۸ سال دفاع مقدس کم‌کاری می‌کنند، در حالی‌که دشمن با قدرت در این راه گام برداشته است، به گونه‌ای که در بسیاری از کشورهای جهان، مردم ایران را به عنوان تروریسم معرفی کرده‌اند اما مسئولین ما تنها به حفظ ظاهر اکتفا کرده و در عمل بسیار ضعیف برخورد می‌کنند.

, .,

شهید حججی، حجت را بر تمام مردم جهان تمام کرد، به گونه‌ای که امروزه تمام دنیا از شهادت این پاسدار مدافع حرم سخن می‌گویند، تاثیر شهادت این شهید را به وضوح می‌توان بر تمام مردم جهان دید.

, .,

شهادت شهید حججی اقتدار، منش و پایداری سپاه پاسداران را بر همگان ثابت کرد و دست نیروهای داعش نیز با پخش فیلم نحوه شهادت این جوان پاسدار برای تمام دنیا رو شد.

, .,

اگر امروز شهدای مدافع حرم نباشند پای دشمنان اسلام به آسانی به مرزهای ایران می‌رسد همانطور که اگر شهدای ۸ سال دفاع مقدس نبودند ایران در آن زمان تجزیه شده بود.

, .,

دفاع مقدس نه تنها در هفته جاری بلکه در تمام طول سال جاری است، چرا که هنوز جنگ حق علیه باطل و دفاع در جبهه‌های مقاومت پا‌برجاست.

, .,

سخن آخر؟

, سخن آخر؟,

حاضر نیستم یک شب از اسارتم را با دنیای مادی این زمان عوض کنم، من با اسارتم در راه دفاع از ایران اسلامی عشق‌بازی می‌کنم.

, .,

دولت عشق بنازم که سرافرازم کرد

,

عاقبت عشق علی بود که آزاده و جانبازم کرد

,

انتهای پیام/ش

, , , , , , , , ,
, , ,
, , , , , ,
 
,
انتهای پیام/
]

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه