اخبار داغ

یادداشت/ حسین شمسیان

هزینه تأخیر 4 ساله

هزینه تأخیر 4 ساله
هرکس چیزی می‌گفت، پنجمین نفر در حال شرح نوع و میزان دارو بود، ناگهان سومین دانشجو- که چند دقیقه قبل نظرش را اعلام کرده بود- با شتاب به استاد گفت:«استاد! ببخشید، ‌اشتباه گفتم! مقدار فلان دارو را ‌اشتباه گفتم، باید نصف آن را تجویز کرد! آن یکی دارو هم اصلا لازم نیست.»
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ حسین شمسیان در کیهان نوشت: سر کلاس درس، استاد با طرح دقیق و موشکافانه علائم یک بیماری، از دانشجویان پزشکی خواست برای آن بیمار دارو تجویز کنند.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, حسین شمسیان در کیهان نوشت:,


هرکس چیزی می‌گفت، پنجمین نفر در حال شرح نوع و میزان دارو بود، ناگهان سومین دانشجو- که چند دقیقه قبل نظرش را اعلام کرده بود- با شتاب به استاد گفت:«استاد! ببخشید، ‌اشتباه گفتم! مقدار فلان دارو را ‌اشتباه گفتم، باید نصف آن را تجویز کرد! آن یکی دارو هم اصلا لازم نیست.»

,
,


استاد مکثی کرد و گفت:«متاسفم! همان لحظه که داروی مورد نظر شما به بیمارتان تزریق شد، از دنیا رفت! تشخیص و تجویز شما برگشت‌ناپذیر است. شما سر کلاس به آثار و عوارض داروها توجه نداشتید.»

,
,


این تمثیل حکایت تلخ و در عین حال درستی است از آنچه در پرونده هسته‌ای ایران گذشت و مصداق بارزی از آزمون و خطا کردن در عرصه مهم و بازگشت‌ناپذیر دیپلماسی هسته‌ای.
سرنوشت یک ملت، کلاس درس نیست و نمی‌توان با حدس و گمان و خوش‌بینی مفرط به دشمنان قسم خورده ملت، آن را به بازی گرفت، اما بی‌تعارف، این اتفاق تلخ افتاد و دو جریان کاملا همسو، ریل‌گذاری و تاثیرگذاری بر افکار عمومی را چنان رقم زدند که گویی بزرگ‌ترین فتح جهان در حال رخ دادن است!

,
,
,


صدای آن هیاهو مغرضانه چنان زیاد بود که اجازه نداد صدای ناصحان و مشفقان به جایی برسد و در میانه هیاهوی آن روزها، گم شد و شنیده نشد! اما تاریخ آن حرف‌ها را تا همیشه گواهی خواهد کرد.

,
,


نتیجه از قبل معلوم بود! بیماری که داروی تجویز شده نادرست را دریافت کرده بود، همان لحظه جان داد و حرف‌های بعدی، هیچ تاثیری نداشت.
دانشجوی مثال بالا، بالاخره فهمید که ‌اشتباه کرده و با اقرار به آن، سعی در جبران مافات کرد (هرچند دیرهنگام بود و فایده‌ای نداشت) اما آن دو گروهی که نقش مستقیم در این فرایند تلخ و ذلت‌بار داشتند، اکنون کجا هستند و چه می‌کنند!؟

,
,
,


در یک سو، جریانی در دولت قرار داشت که تمام قد پای مذاکرات و «توافق به هر قیمتی» ایستاده بود و اجازه نمی‌داد کمترین خدشه‌ای به آن وارد شود. برای آنها مذاکرات و سپس برجام متن مقدسی بود که هرگونه خدشه و حتی تحلیل درباره آن، توهین به مقدسات بود و مستحق هر ناسزا و ناروایی! هرروز بیش از روز قبل در مدح و منقبت آن خسارت محض، شعرها می‌سرودند و عالم و آدم را به تماشای آن آفتاب تابان دعوت می‌کردند!

,
,


در سوی دیگر، رسانه‌هایی بودند که آشکار و پنهان، دستشان در جیب دولت – یعنی در کیسه بیت‌المال- بود و رسما و علنا، آگهی‌نویس گروه اول بودند. جرم آنها کم از گروه نخست نبود. آنها با بزک و دروغ، عفریت تحریم و تحمیل را به جای فرشته نجات و رحمت به مردم معرفی کردند و کاری به سر کشور آوردند که آمریکایی‌ها حتی در خواب هم نمی‌دیدند!

,
,


آن روزها را یادمان نرفته و هرگز فراموش نمی‌کنیم که رئیس‌جمهور می‌گفت: همه تحریم‌های هسته‌ای و مالی و بانکی و... در همان روز نخست اجرای برجام یکجا و یک‌مرتبه لغو می‌شود! اما نه تنها تحریم‌ها لغو نشد، که هر روز بیشتر و بیشتر هم شد! دستاورد برجام از زبان رئیس‌ بانک مرکزی با صدای بلند «تقریبا هیچ» اعلام شد و پس از آن، دهها بار فعالان اقتصادی و سیاسی اعلام کردند که هیچ گشایشی در امور – به ویژه امور بانکی- ایجاد نشده و هرگز خبری از آن هزار ال سی گشوده شده در روز تعطیل – که رئیس‌جمهور خبرش را داده بود- نشد که نشد!

,
,


وزیر خارجه و عباس عراقچی هردو در برنامه‌هایی جداگانه در سیمای جمهوری اسلامی در پاسخ به احتمال عهدشکنی آمریکا، صراحتا می‌گفتند؛ مگر ممکن است آمریکا این کار را بکند!؟ این کار به پرستیژ و حیثیت جهانی آمریکا لطمه خواهد زد و به همین خاطر، آنها هرگز چنین نخواهند کرد! اما آمریکا هم در زمان اوباما و هم در زمان ترامپ، بارها و بارها نقض‌عهد کرد و هیچ هم به پرستیژ جهانی‌اش لطمه‌ای وارد نشد! اساسا آنها به این حرف‌ها اعتقادی ندارند و منافع شیطانی خود را بر هرچیز مقدم می‌دانند. موضوعاتی مثل پرستیژ و حیثیت، حقیقتا فکاهه‌هایی بود که مصرف داخلی و مخدرگونه داشت و چه‌بسا که آمریکایی‌ها در خلوت خود به این واژه‌ها می‌خندیدند!

,
,


رئیس‌جمهور با صدای بلند می‌گفت در عرصه دیپلماسی، خوش‌بینی و بدبینی معنا ندارد! اما خیلی زود معلوم شد که همه آن بدبینی‌ها درست بود و آمریکا همان بود که منتقدان دلسوز می‌گفتند و آنها نمی‌شنیدند!

,
,


می‌گفت در برجام به همه آنچه که می‌خواستیم رسیدیم و مدتی بعد جان کری اعلام کرد ایرانی‌ها همه تعهداتشان را پیشاپیش و یکجا انجام دادند!و معلوم شد که این آمریکایی‌ها بودند که به همه آنچه می‌خواستند رسیدند نه ما!

,
,


یادمان نمی‌رود که در سطح شهر تهران، تصاویری با عنوان «شمر زمانه‌ات را بشناس» به بازخوانی جنایات و بدعهدی‌های شیطان بزرگ پرداخته بود و حامیان سینه چاک آمریکا، چه هیاهو و جنجالی به پا کردند که این کارها خلاف دیپلماسی است و حالا دیگر این آمریکا آن آمریکا نیست و...!

,
,


صدا و سیما هم در این مسیر، بالش نرم به زیر سر مردم گذاشت و با دادن تریبون‌های یکطرفه، همه چیز را عادی و روی ریل موفقیت نمایش داد و در هنگامه مهم حادثه، چشم و گوش مردم را بست.

,
,


 بار دیگر باید پرسید حالا آنها کجا هستند و چه می‌کنند!؟ حالا در روزنامه‌های زنجیره‌ای خبری از آن تیترهای دروغین نیست! بهشت برجام در میان بهت و ناباوری آنها که آن سراب را باور کرده بودند، دود شد و مذاکرات روی کریه و پلیدش را نشان داد. آمریکایی‌ها جواب خوش‌خیالی‌های تیم اول و خوش‌رقصی‌های تیم دوم را با «مادر تحریم ها» دادند و نشان دادند حرف روز اول درست بود که «آمریکا قابل اعتماد نیست».

,
,


این تجربه تلخ، حالا برخی‌ها را انقلابی و سوپر انقلابی کرده است! آنها سخنرانی می‌کنند و آمریکایی‌ها را عهدشکن می‌دانند، تهدیدشان می‌کنند و رجز می‌خوانند که اگر چنین شود، چنان می‌کنیم و...!

,
,


همزمان هم برخی زنجیره‌ای‌ها، که خوب راه کار را یاد گرفته‌اند، همچنان به دمیدن باد در آستین برخی دیگر مشغولند و درباره قدرت «پیش‌بینی» فلان دیپلمات از رفتارهای آتی آمریکا داد سخن سر می‌دهند و قصه‌ها می‌بافند!

,
,


آنها به روی خودشان نمی‌آورند – یا شاید هم حواسشان نیست- که تکرار حرف منتقدان با تاخیر فازی حداقل سه‌ساله، نه تنها پیش‌بینی و تیزهوشی نیست، که کند ذهنی و کوتاهی است و چیزی نیست که بتوان آن را به رخ کشید.

,
,


اما اگر همین افراد به آنچه می‌گویند ایمان دارند و برای مصرف داخلی نمی‌گویند، چرا همین حالا به جای انقلابی‌نمایی و به جای نعل وارونه زدن،خیلی واضح و صریح به مردم نمی‌گویند آنچه را باید بگویند!؟ و چرا مقابل زیاده‌خواهی‌های بی‌پایان آمریکا، هیچ اقدامی به جز حرف زدن نمی‌کنند!؟

,
,


اینکه حالا آمریکا را تهدید کنند، چه فایده‌ای دارد!؟ باید دو سال قبل که آمریکایی اولین لگد پرانی‌ها را شروع کردند، هشدار و تهدید مناسبی صورت می‌گرفت و امروز به طور عملی اقدام می‌شد نه اینکه تازه حالا - که مادر تحریم‌ها تا چند روز دیگر از راه می‌رسد- ژست هوشمندی و انقلابی‌گری گرفته شود و البته بازهم هیچ اقدام عملی در کار نباشد!

,
,


راز این رفتار تنها و تنها یک چیز است. واقعیت این است، همین تجربه هم که تنها برای برخی به دست آمده است! تجربه‌ای بسیار گران و جبران‌ناپذیر. تجربه‌ای به قیمت مخدوش شدن عزت ملی، به قیمت تعهداتی که آمریکایی‌ها معتقدند بی‌پایان و تمام‌نشدنی است، به قیمت هسته‌ای و خلاصه به بهایی گزاف که می‌شد با حرف شنوی و اندکی درایت، آزموده را دوباره نیازمود.اما همین تجربه را هم تنها برخی قبول دارند و بقیه هنوز هم معتقدند باید برجام را حفظ کرد! هنوز معتقدند آمریکا تا کنون نقض‌عهد نکرده و تحریم‌های مکرر و جدید تصویب نکرده است! بخاطر همین، نیازی نمی‌بینند که واکنشی عملی نشان دهند و همین مقدار حرف زدن را کافی می‌دانند!

,
,


نه کمیسیون نظارت بر برجام، نه مجلس، نه دولت و نه هیچ‌یک از دستگاه‌های مسئول، در این فقره مهم و تاریخی به وظیفه شرعی و قانونی خود عمل نکرده‌اند و با کوتاهی و کم‌کاری خودشان باعث شدند که همه تعهدات ایران یکطرفه انجام شود و در مقابل، آمریکا هر روز گامی در تحریم‌ها به پیش بردارد. اگر از همان روز نخست بدون مماشات و اغماض، به دستور رهبرانقلاب عمل می‌شد و در مقابل اقدامات خصمانه آمریکا، واکنش مناسب نشان داده می‌شد، امروز روزشمار مادر تحریم‌ها سررسید قریب‌الوقوع آن را نشان نمی‌داد. غفلت از آن اقدام به موقع، فرجامی اینچنین دارد و حرف‌های بعدی هم چاره کار نیست.

,
,


آن کوتاهی‌های جبران‌ناپذیر و بی‌پاسخ در پیشگاه خدا و خلق خدا، هزینه‌ای تاریخی را به مردم تحمیل کرد. مردم هزینه کلاس کارآموزی دیپلماسی را دادند تا عده‌ای بعداز 4 سال مشق دیپلماسی، بعد از مدال افتخار، بعد از آن همه هیاهو و جنجال بفهمند که آفتاب تابانی در کار نیست و نمی‌توان به آمریکا اعتماد کرد! چیزی که منتقدان از روز اول گفتند!

,
]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه