اخبار داغ

اتفاقی تلخ که زندگی پری را دگرگون کرد/چشم نابینای پری در انتظار خیران+تصاویر

اتفاقی تلخ که زندگی پری را دگرگون کرد/چشم نابینای پری در انتظار خیران+تصاویر
پری دختری که در زیلایی زندگی می کند در سال های گذشته اتفاقی تلخ باعث شد که زندگی اش دچار تحول شود و همه امیدی که از جوانی اش داشت ناامید شود یک اتفاق تلخ در سال های گذشته زندگی پری را نابود.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ ایل بانو پری دختر 26 ساله است دختری که چند سال قبل وقتی در اثر درد خالی که از کودکی در صورتش و کنار چشمش وجود داشت به دکتر مراجعه می کند بعد از انجام آزمایشات مختلف دکتر یک خبر خیلی بد را به او داد خبری که بعد از گذشت چند سال اما هنوز پری با کامی تلخ از آن روز یاد می کند.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, ایل بانو,

پری بعد از گذشت سه سال از آن اتفاق اما هنوز هم غمگین است به گونه ای که وقتی به آینه نگاه می کند داغش تازه می شود و  با چشمی پر از اشک سرش را پایین می اندازد پری زیبایی اش دچار مشکل شده است زیبایی اش را از دست داده و به آینده تباه شده خود فکر می کند.

,

پری زندگی پر از رمز و راز و سختی را پیشت سر گذاشته است سه سال کابوس، سه سال غم، سه سال درد و ناراحتی و سه سال فراری  از مردم و در گوشه ای نشستن همه اینها باعث شده اند پری 26 ساله افسرده شود.

,

ماجرای زندگی پری

, ماجرای زندگی پری, ماجرای زندگی پری,

پری از اتفاق تلخی که سه سال قبل برایش رخ داده است می گوید با پرس و جوی فراوان آدرس و شماره تلفنش را پیدا کردم او اهل زیلایی بویراحمد است بله باز هم زیلایی نقطه ای محروم در کهگیلویه و بویراحمد که بارها و بارها وصف فقر و محرومیتش را شنیده ایم.

,

اسم زیلایی که می آید فقر، محرومیت و مردمانی ساده و بی ریا را به یاد می آوریم فقری که بارها و بارها از زبان رسانه ها گفته شده است مکانی که حتی از رسانه های خارج استان نیز بارها آمده اند و رسانه ای کرده اند اما تا کنون هیچ مسئول کشوری واکنشی نشان نداده است.

,

پری از روستای زیلایی است همان جا که مردمانش با بی آبی، فقر و محرومیت دست و پنجه نرم می کند و این بار داستان پر از غم زیلایی را بیان می کنیم تا شاید مسئولی پاسخ دهد و یا هم شاید مثل همیشه سکوت باشد.

,

پری از سه سال قبل می گوید

, پری از سه سال قبل می گوید, پری از سه سال قبل می گوید,

به طور مادرزادی خالی کنار چشمم بود گاهی درد می گرفت و گاهی دردش ساکت می شد به همین دلیل زیاد جدی اش نگرفته بودیم نه من نه خانواده ام اما یه روز درد بسیار شدیدی را در ناحیه سرم احساس کردم به گونه ای که دردش قابل تحمل نبود حس می کردم الان است که سرم منفجر شود و شچمانم از حدقه خارج شوند از درد چشمانم نیز باز نمی شدن به همین دلیل به دکتر مراجعه کردیم دکتر نیز بعد از انجام یک سری آزمایشات بهم گفت یک توده سرطانی است.

,

, ,

با این جمله دکتر حس کردم دنیا به اخر رسیده است اما اینجا آخر داستان نبود گویا دکتر خبر بدتر از این را نیز می خواهد بدهد گفت باید چشمت تخلیه شود حرفی که باور کردنش برایم سخت بود نمی خواستم باور کنم رضایت ندادم وقتی تنها دو راه داشته باشی یا چشمت را تخلیه کنی یا بگذاری این توده بد خیم سرطان همه صورتت را بگیرد آنگاه  نه تنها چشمت بلکه کل صورتت درگیر می شود.

,

مدتی گذشت اما سر درد امانم را بریده بود راهی جز قبول کردن نداشتم برگه رضایت را با اشک امضا کردم سخت است خودت با دستان خودت برگه ای را امضا کنی که قرار است چشمت را دربیاورند اما این تنها راه بود چشمم با یک عمل جراحی تخلیه شد من ماندم و فکر آینده و برخوردهای مردم با دلی شکسته به خانه رفتم چند ماه گذشت نمی خواستم خودم را در اینه ببینم خانواده ام نیز مانع شدند هر چند بعد از تخلیه چشمم سرد دردم خوب شد اما نداشتن چشم سخت است.

,

با وجود ممانعت خانواده ام اما یک روز یواشکی رفتم کنار آینه و به چشمم نگاه کردم تا ساعت ها گریه می کردم چشمی که تا چند ماه قبل سالم بود اکنون دیگر نیست و همیشه باید برای نگاه های سنگین مردم چیزی بر روی چشمم باشد.

,

بعد از گذشت سه سال هنوز زخم چشم پری تازه بود انگار همین دیروز تخلیه شده دکتر به پری گفته بود بعد از گذشت دو سال می توانی پیوند چشم انجام دهی اما خانواده ای که پدری پیر دارد و مادر نیز از کار افتاده است چگونه 15 میلیون تومان هزینه پیوند چشم کنند.

,

پری گفت: در طول شب نیز چشم بند را از چشمم بر نمی دارم می ترسم شیء خارجی در خواب واردش شود باید خیلی مواظب باشم اکنون دردم بهتر شده است.

,

پری از خاطرات گذشته اش می گوید که چه کارهایی می کرد اما اکنون نمی تواند آنها را انجام دهد اکنون همیشه در خانه ام  بیکارم. حتی نمی‌توانم غذا بپزم چون دکتر گفته نباید سر غذا بایستی و گرمای اجاق به چشمت بخورد. قبلا که چشم داشتم و سالم بودم می‌رفتم کوه هیزم جمع می‌کردم، می رفتم سرچشمه آب می‌آوردم،​ خمیر درست می‌کردم سر تنور نان می‌پختم. اما الان سه سال است این کارها را نکرده‌ام چون بیرون نمی‌روم.

,

بزرگترین ارزوی پری داشتن یک چشم است تا دیگر چشم راستش حفره نداشته باشد تا بتواند این چشم بند را از روی صورت بردارد و شب ها به خاطر ترس از فرو رفتن چیزی در چشمش راحت بخوابد خانواده پری هنوز به خاطر عمل سه سال قبل بدهکار هستند چگونه می توانند 15 میلیون تومان برای پروتز چشم هزینه کنند.

,

پری گفت: من مجردم این تخلیه شدن چشم زندگی ام را نابود کرد همه آرزوهایی که برای آینده داشتم از بین رفت سخت است یک روز چشم باز کنی ببینی دیگر دختر گذشته نیستی دیگر چشم راستت نمی بیند هر چند با تخلیه چشم از سرطان نجات پیدا کردم اما زندگی اینگونه نیز خوب نیست.

,

وی گفت: گاهی به اندازه ای دلم می گیرد که فقط گوشه ای می نشینم و گریه می کنم پردم پیر و از کار افتاده است تنها نهاد حمایتی ما کمیته امداد است اما باز هم نمی شود 15 میلیون تومان برای عمل جور کرد شاید تا آخر عمر اینگونه باشم.

,

حرف های پری دلگیرم کرد درست می گوید 15 میلیون برای خانواده پری پول کمی نیست آنها به کمک نیاز دارند تا اشاید پری بتواند یک بار دیگر همچون گذشته بدون چشم بند در میان مردم باشد و سرچشمه برود و اب بیاورد آیا چنین چیزی امکان دارد.

,

امام صادق(ع) روایت شده، که می فرمایند:
نپندارد یکى از شماها که مؤمنى را شاد کرده است تنها او را شاد کرده، بلکه به خدا رسول خدا را(ص) شاد کرده است.

, :,
, .,

گاهی دکترهای خیری هستند که در این راه گام بر میدارند پری از افرادی است که نیازمند دکترهای خیر است پزشکانی که بتوانند کاری کنند چشم پری دوباره ببیند مردم نیز می توانند در خرج پیوند پری همراهی کنند باشد که در آن دنیا خداوند به دلیل شاد کردن دل این دختر از دست خدا پاداش بگیرند افرادی که قصد کمک به این دختر را داشته باشند می توانند با شماه 09176222769 تماس و یا مبلغ مورد نظرشان را به شماره کارت 5894631896704418 واریز کنند ت شاید اینده پری بهتر از گذشته شود.

,

گزارش: زهرا داوودی

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه