به طور کلی فیلم"ملی و راههای نرفته اش" با بازی نه چندان خوب بازیگران و نگاه سطحی به مسئله خشونت خانگی زنان، نتوانسته است راه حل درست و بجایی برای حل این مشکل ارائه دهد و با آرامبخشی موقت سعی در پاک کردن صورت مسئله دارد.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ بقل از صبح قزوین؛داستان با عاشقی دختری به نام ملی آغاز میشود و با درگیر شدن در انتخاب اشتباهتش به اوج خود میرسد. ملی راهی را برای زندگی آینده اش انتخاب کرده است که در نهایت با عدم حمایت خانواده اش به بیراهه کشیده میشود.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, صبح قزوین,
بی تردید زنان در هر جامعه ای جز آسیب پذیرترین اقشار هستند و توجه به مشکلاتی که آنها را درگیر درگیر میکند، رسالت هر جامعه شناس و اهل فرهنگی است و ملی و راههای نرفته اش جزو فیلمهایی است که بدون حاشیه توانسته علیه خشونت خانگی زنان سخن بگوید و تلنگری برای جامعه شناسان و دلسوزان باشد.
"تهمینه میلانی" نویسنده و کارگردان" ملی و راههای نرفته اش" جزو افرادی است که مسائل اجتماعی را به خوبی میشناسد؛ اما اغلب در نوع بیان آن دچار افراط شده و در ارائه راه حل یک طرفه به قاضی میرود.
مخاطبان علاقمند به حوزه زنان، میلانی را با فیلمهای زنانه اش به خوبی میشناسند، فیلمهایی از قبیل "تسویه حساب"، "یکی از ما دو نفر" از جمله آثاری بود که به مشکلات زنان پرداخته است.
این مخاطبان آشنا به آثار میلانی به خوبی درک میکنند که کارگردان گاهی نمیتواند، احساسات خود را کنترل کند و تمام تقصیرها را برگردن شخصیت منفی اش میاندازد. شخصیت منفی که خود قربانی رفتار نادرست جامعه قرار گرفته است.
(سیامک) همسر ملی در فیلم جدید میلانی نیز جز همین گروه آسیب دیده قرار میگیرد و فیلم نامه نویس نمیتواند برای حل مشکل اش راه حل درست و بجایی را به مخاطب ارائه دهد.
این شخصیت خود نیز درگیر جنون آنی است که باید تحت درمان قرار گیرد و نقاب تاریکی را از چهره اش بکند.
سیامک در حالی که میداند اشتباه میکند به دنبال منجی خود نمیرود؛ زیرا همانطور که در اغلب افراد جامعه مشاهده میکنیم، هیچکس نمیخواهد مشکلات روحی و روانی خود را بپذیرد و به روانپزشک مراجعه کند.
هنگامی که این شخصیت به گذشته تلخ خود اشاره کرده و مخاطب را احساساتی میکند، طبق منطق روایی توقع میرود نویسنده داستان راه حلی برای باز شدن این گره به مخاطب عرضه کند. اما در پایان داستان میبینم سیامک نیز مانند تمام شخصیتها میان زمین و هوا معلق میماند و نویسنده تنها به ملی و مشکلش اهمیت میدهد.
گاهی در یک فیلم، فیلم ساز این جرات را به خود نمیدهد که راه حلی را جلوی پای مخاطب بگذارد و تنها به ارائه مشکل بسنده میکند تا خواص جامعه به خود بیایند و به راه حلی برای آن معضل اجتماعی ارائه دهند.
اما در فیلم "ملی و راههای نرفته اش" نویسنده که خود در قالب یک جامعه شناس نشان میدهد، سعی میکند راه حلی هرچند نصف و نیمه ارائه دهد و به نوعی مسئولیت را از دوش خود بردارد.
راه حلی که در نهایت موجب نجات ملی از غولی به نام سیامک میشود و به عنوان نتیجه گیری داستان به مخاطب عرضه میشود.
این راه حل نکته مثبت فیلم است و با توجه به جامعه ای ارائه شده که نمیدانند خیلی از هنجارشکنیهای جامعه جرم محسوب میشوند و در صورت شکایت افراد میتوانند با آن مبارزه کنند.
بی تردید زنان در هر جامعه ای جز آسیب پذیرترین اقشار هستند و توجه به مشکلاتی که آنها را درگیر درگیر میکند، رسالت هر جامعه شناس و اهل فرهنگی است و ملی و راههای نرفته اش جزو فیلمهایی است که بدون حاشیه توانسته علیه خشونت خانگی زنان سخن بگوید و تلنگری برای جامعه شناسان و دلسوزان باشد.
"تهمینه میلانی" نویسنده و کارگردان" ملی و راههای نرفته اش" جزو افرادی است که مسائل اجتماعی را به خوبی میشناسد؛ اما اغلب در نوع بیان آن دچار افراط شده و در ارائه راه حل یک طرفه به قاضی میرود.
مخاطبان علاقمند به حوزه زنان، میلانی را با فیلمهای زنانه اش به خوبی میشناسند، فیلمهایی از قبیل "تسویه حساب"، "یکی از ما دو نفر" از جمله آثاری بود که به مشکلات زنان پرداخته است.
این مخاطبان آشنا به آثار میلانی به خوبی درک میکنند که کارگردان گاهی نمیتواند، احساسات خود را کنترل کند و تمام تقصیرها را برگردن شخصیت منفی اش میاندازد. شخصیت منفی که خود قربانی رفتار نادرست جامعه قرار گرفته است.
(سیامک) همسر ملی در فیلم جدید میلانی نیز جز همین گروه آسیب دیده قرار میگیرد و فیلم نامه نویس نمیتواند برای حل مشکل اش راه حل درست و بجایی را به مخاطب ارائه دهد.
,
,
این شخصیت خود نیز درگیر جنون آنی است که باید تحت درمان قرار گیرد و نقاب تاریکی را از چهره اش بکند.
سیامک در حالی که میداند اشتباه میکند به دنبال منجی خود نمیرود؛ زیرا همانطور که در اغلب افراد جامعه مشاهده میکنیم، هیچکس نمیخواهد مشکلات روحی و روانی خود را بپذیرد و به روانپزشک مراجعه کند.
هنگامی که این شخصیت به گذشته تلخ خود اشاره کرده و مخاطب را احساساتی میکند، طبق منطق روایی توقع میرود نویسنده داستان راه حلی برای باز شدن این گره به مخاطب عرضه کند. اما در پایان داستان میبینم سیامک نیز مانند تمام شخصیتها میان زمین و هوا معلق میماند و نویسنده تنها به ملی و مشکلش اهمیت میدهد.
گاهی در یک فیلم، فیلم ساز این جرات را به خود نمیدهد که راه حلی را جلوی پای مخاطب بگذارد و تنها به ارائه مشکل بسنده میکند تا خواص جامعه به خود بیایند و به راه حلی برای آن معضل اجتماعی ارائه دهند.
اما در فیلم "ملی و راههای نرفته اش" نویسنده که خود در قالب یک جامعه شناس نشان میدهد، سعی میکند راه حلی هرچند نصف و نیمه ارائه دهد و به نوعی مسئولیت را از دوش خود بردارد.
راه حلی که در نهایت موجب نجات ملی از غولی به نام سیامک میشود و به عنوان نتیجه گیری داستان به مخاطب عرضه میشود.
این راه حل نکته مثبت فیلم است و با توجه به جامعه ای ارائه شده که نمیدانند خیلی از هنجارشکنیهای جامعه جرم محسوب میشوند و در صورت شکایت افراد میتوانند با آن مبارزه کنند.
ارسال دیدگاه