اخبار داغ

ماجرای قبرهای کنده شده در گلزارشهدای قم+عکس

ماجرای قبرهای کنده شده در گلزارشهدای قم+عکس
جانباز دفاع مقدس گفت: رزمنده ها به گلزار شهدا خیلی سر می زدند وقتی می دیدند که قبرهایی کنده شده و آماده است متوجه می شدند عملیات نزدیک است و خودشان را به منطقه می رساندند.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از  انقلاب نیوز،شهید حاج احمد کریمی از شهدای شاخص و  فرمانده گردان حضرت معصومه(س) در زمان دفاع مقدس بود که در گلزار شهدای علی بن جعفر قم مدفون است و درعملیات کربلای ۵ در شلمچه به شهادت رسید؛

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, انقلاب نیوز,

احمد از دوران نوجوانی و تحصیلات راهنمائی با شرکت در جلسات سیاسی مذهبی با وضع سیاسی اختناق آمیز و سیاست ضد مذهبی رژیم سلطنتی آشنا گشت و با وجود کمبود مالی که داشت در صدد کمک به محرومین جامعه برآمد و بسا اتفاق می افتاد صبح تا شب زحمت می کشید و حاصل کار خود را به افرادی که از نظر مالی در مضیقه بودند تقسیم می کرد.در سال 1355 به گروههای مخفی سیاسی پیوست و فعالیتهای خود را شدت بخشید و با تکثیر و توزیع نامه و نوارهای امام به حرکت مستمر انقلاب کمک می کرد .
,
,
 
,
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سپاه مشغول به فعالیت شد با شروع جنگ احمد به جنوب رفته و در جبهه خرمشهر به مدت یک ماه مشغول نبرد گردید و در سال 1360 در جبهه های شوش ، رقابیه ، چنانه در سمت فرماندهی تیپ 17 قم به رزم با خصم زبون و متجاوز ادامه داد و در عملیات فتح المبین در هنگام شناسایی مجروح گشت ولی با وجود مجروحیت جبهه را ترک نکرد و بار دیگر وارد جبهه خرمشهر گردید و در عملیات بیت المقدس پس از آنکه رزمندگان اسلام با ایثار و از خود گذشتگی خرمشهر را پس از دو سال از چنگال بعثیون آزاد ساختند.سرانجام در جبهه شلمچه مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و به معبود خود لبیک گفت.
,

برای شهید شدن به هر دری زده بود، امّاشهادت قسمتش نمی شد. بعد از عملیّات کربلای ۴ حسابی رفته بود تو هم؛ شب عملیّات کربلای ۵ مصادف شده بود با شهادت حضــرت فاطـــمه (س) حاجی نشسته بود توی سنگر فرماندهی.

در آن  اوضاع و احوال که همه در تب و تاب عملیّات بودند سراغ مدّاح را گرفت . راضیش کرده بود تا براش روضه بخواند ، روضه حـــضرت زهــرا (س) ، مدّاح میخواند و حاجی گریه می کرد :

وقــتی که باغ می سوخت صــیّاد بی مـــروّت

مـــــرغ شکســـته پر را در آشـــیانـــه میزد

گردیـــــده بود بود قنــــــفذ همدست با مغیره

او با غــــلاف شـــمشیر این تازیانه مـــــیزد

همان شب بی بی شهادتش را امضا کرد، صبح عملیّات که آمده بود برای سرکشی خط ،خمپاره خورد کنارش و فقط دو تا ساق پاش سالم ماند.
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
 
,
همه بروبچه هایی که شهید کریمی را «حاجی» صدا می زدند،می دانستند که او نه،به سفر حج تمتع مشرف شده ونه حج عمره. اما همه او را انسانی بزرگ و وارسته می دیدند.می خواستند به هر شکل ممکن نام اورا با عظمت یاد کنند. به همین خاطر همه بچه های لشگر 17 علی ابن ابی طالب(ع) به او حاجی می گفتند.
,

حجت الاسلام اقبالیان روایت می کند روزی به پدر بزرگوارشان گفتم: «احمد هم باید به حج برود.یعنی باید حاجی واقعی باشد». اما احمد گفت:«مکه من همین جبهه است.ما باید جبهه را حفظ کنیم.به موقع حج هم خواهیم رفت.
,
,

اوجبهه را میقات بزرگ خود می دانست و هیچ دل از آن نمی برید.
,
,
 
,
نفر وسط شهید احمد کریمی
,
 
,
, ,

محسن علی بیگی همرزم و دوست شهید احمد کریمی در گفتگو با خبرنگار انقلاب نیوز گفت: اخلاق احمد به قولی خیلی داش مشدی بود و علاوه بر ظاهر، منش پهلوانی هم داشت، دعای" خدایا من را آدم(انسان) بمیران" مخصوص احمد کریمی قبل و بعد از سفره در زمان دفاع مقدس بود.
,
, انقلاب نیوز,

وی گفت: رزمنده ها به گلزار شهدا خیلی سر می زدند وقتی می دیدند که  قبرهایی کنده شده و آماده است متوجه می شدند عملیات نزدیک است  و خودشان را به منطقه می رساندند.
علی بیگی افزود: احمد همیشه می گفت یا شهادت نمی خواهم اگر هم خواستم و خداوند شهادت را نصیبم کرد  شهادتی  می خواهم مانند اربابم حسین(ع).

هجانباز دفاع مقدس اظهار داشت: یک روز دو نفری  به گلزار شهدای علی بن جعفر(ع) رفته بودیم، در همین محلی که شهید کریمی دفن شده است چندین قبر کنده شده بود همواره قبل از عملیات ها تعدادی قبر برای شهدا کنده می شد ما هم این را می دانستیم.
,
,
,
,
,

همرزم شهید کریمی گفت: بالای همین قبری که احمد در آن به خاک سپرده شده ایستادیم  من با اینکه از دلم هم نمی آمد به شوخی به احمد گفتم این قبر اندازه تو هست؟ گفت : قبر به این بزرگی! من صدها بار گفته ام  من شهادتی می خواهم که مثل ارباب باشد گفتم یعنی چی؟ گفت : اگر من شهید شدم  دلم می خواهد قطعه قطعه شوم و گوشه ای از این قبر برای من کافی است.
,
,

وی بیان داشت: در نهایت احمد هنگام شهادت نه قطعه قطعه! بلکه پودر شد، خمپاره120فرانسوی  به احمد اصابت کرد  و احمد پودر شد و من و دوستانم با چفیه  قرمزی که همیشه گردن احمد بود  باقی مانده پیکر احمد را پیدا کردیم و کل جنازه احمد دوسه کیلو هم نشد آن را هم تحویل بچه های تعاون دادیم و به قم منتقل شد.
,
,

علی بیگی بیان داشت: بعد از عملیات وقتی به قم امدم اول به گلزار شهدا سر زدم بهت زده شدم احمد دقیقا در همان قبری که بالای آن ایستاده بودیم دفن شده ، و هنوز نمی دانم بالای آن قبر چه شهادتی خواسته بود که مکانش را هم که گوشه ای از قبر بود را دیده بود.
,
,
 
]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه