اخبار داغ

به بهانه دلتنگی اربعین؛

دلی که جا ماند...

دلی که جا ماند...
کوله پشتی ها را بستند و برای خداحافظی به دیدارم آمدند یا با یک تماس حلالیت طلبیدند؛ اما من به زائر اربعین در میان سکوت و لبخندی که در چهره داشتم و دعایی که بدرقه راهشان کردم فقط یک جمله گفتم...
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از پایگاه خبری تحلیلی قم فردا، هٰذا حُسینٌ وَ هٰذا صِراطُ الْاَربَعیٖن...

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, قم فردا، , قم فردا،, قم فردا, قم فردا,

کوله پشتی ها را بستند و برای خداحافظی به دیدارم آمدند یا با یک تماس حلالیت طلبیدند؛ اما من چه گفتم به زائر اربعین در میان سکوت و لبخندی که در چهره داشتم و دعایی که بدرقه راهشان کردم! فقط یک جمله: کاش الان که می روی از این بنده بی لیاقت عکسی، نشانه ای، دستخطی و یا هرآنچه که من را هنگام دیدن گنبد پُر نور و جلال حسین به یادت می آورد با خودت ببری، که در آنجا با دیدنش اول دعایم کنی و سپس تمنایی را محضر ارباب برسانی و عرضه بداری:

,

آقا سلام؛ آمده ام به نیابت از جامانده ای دلسوخته که میان هر قدم در جاده عشقت که بر زمین سائیدم ، بُغض فرو خورده ی او دلم را لرزاند، گفته است بگویم خدمتتان ای سرور کائنات، ای آقاجان: اگر حاکمی از بهر غضب رعیتش را تنبیه کند و در بزم ضیافت خود راهش ندهد باکی نیست، اما شما کجا و حاکمان کجا !

,

توئی که حُکام عالم همگی ذره پرورند از نیمخورده گدایانت ، غضب آنان کجا و ناراحتی تو کجا ! اعمال تباه ما حجابی غم آلود بین خوبی شما و بدی ما انداخته، در غُل و زنجیر پایبندمان کرده و از سیل زائرانت محروم ساخته است.

,

اما خدا نکند حسین بر ما غضب کند، خدا نکند که ارباب از سر تنبیه، قلم منع بر اربعین ما کشیده باشد که اخم حسین مماثل اخم خداست ، و غضب حسین معادل عذاب خداست ، سائلم یا رهگذر هر چه که باشم توبه نامه نوشتم که غریبم و غریبانه صدایت می کنم.

,

دستم را رها نکن چرا که روز اول با تربتت کام گرفتم و روز آخر هم با خاک تو کام فرو خواهم بست؛ اما ترسم از این باشد که میان این دو چشم گشودن و نهادن چشمم به نور حضرت جانان مُنور نگردد.

,

گفته است بگویم: حاشا به کَرَم شاهی که با قاتل پدرش با مُروّت رفتار کرد و با قاتل خودش با گشاده رویی، اما اگر به روی نوکر سیه رویش نیم نگاهی را دریغ کند وامصیبتا و بدا به حال ما...

,

می دانیم هر چه بدی رسد از جانب خود است و این قصه ی مکشوف را همه خوب می دانند ، اما اگر دیگران بروند و تو تنها بمانی ،فشار این درد بس سنگین است بر پشت تک تک گناهکاران جامانده...

,

به محضرت نوشته است که ای آرام جان ، اگر قصوری و فجوری هست که هست آنرا به دیده ی منّت ببخش و دعایی کن از جنس استغاثه ی عرفه به درگاه معبودت که یا رب الحسین ، به آبروی حسین گره ای بگشا از بخت سیاه گره خوردگان....

,

گفته است بگویم : آنان که نیامدند نه از سر غفلت بلکه خِجلت اعمال بوده مانعی بر راهشان ، پس شما وساطتی کن و بگذر و تبسمی زن به روی چاکرانت که حقا لبخند توست باب رحمت العالمین و به بهای تو بسته می شود درب گناه و گشوده می گردد راه رسیدن به سمت حرم از مسیر جاده ی نجف تا کربلایتان....

,

سخن به درازا کشید و این اربعین گذشت اما آرزوی هر جامانده ای است کربلائیان هنگام بازگشت بقچه ای ببرند پیچیده از دستخط امیدتان با مُهر تذکره که البته میان آن نوشته شده باشد ، به وساطت حسین توبة الله علیکم؛ خدا گذشت از گناه جاماندگان...

,

سال دگر وعده گاه هر عاشقی باشد ، قدم به قدم تا کربلا، دعوت شدید به دعوت حسین، هذا حسین و هذا صراط الاربعین... إن شاءالله

,

سید محمد صادق اسلامی

,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه