اخبار داغ

رزمنده دفاع مقدس:

رزمنده‌ای که این روزها با مغازه چپت دوزی گذران زندگی می‌کند/ عدم توانایی پرداخت اجاره مغازه و بی توجهی مسئولان

رزمنده‌ای که این روزها با مغازه چپت دوزی گذران زندگی می‌کند/ عدم توانایی پرداخت اجاره مغازه و بی توجهی مسئولان
رزمنده دفاع مقدس گفت: علی رغم اینکه در جبهه حضور داشتم اما مسئولان به زندگی ام بی توجه هستند به طوری که توانایی پرداخت اجاره مغازه هم ندارم.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از خاورستان، در 31 شهریور ماه سال 59 کشور عراق به پشتیبانی دولت آمریکا جنگ تحمیلی را علیه ملت و دولت ایران تحمیل کرد.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, خاورستان،,

 

جنگی که هشت سال به طول انجامید و دولت عراق زمانی که جنگ برعلیه کشور ایران تحمیل کرد به حساب خودش قرار بود ایران را سه روزه تصرف کند.

 

اما جوانان و دلیر مردان ایران اسلامی که از انقلاب شکوهمند شان کمتر از دو سال می‌گذشت برای دفاع از میهن و مرز و بوم خود به جبهه رفته و از خاک وطن دفاع کردند.

 

زمان جنگ عراق علیه ایران هر کسی که توانایی حضور در جبهه را داشت برای دفاع از کشور راهی جبهه شد چه افرادی که نظامی بودند و چه افراد عادی و هیچ کسی منتظر نبود که برای دفاع ازکشور از او دعوت شود و حتی اغلب نوجوانان و جوانان به صورت داوطلبانه به جبهه اعزام شدند.

اینبار خبرنگار خاورستان به سراغ رزمنده ای رفته است که بر خلاف مشکل جسمانی که داشته و از خدمت سربازی معاف شده و توقعی برای حضور در جبهه ازاو نبوده به صورت داوطلبانه برای دفاع از این مرز و بوم عازم جبهه شده است.

 

شغلش چپت دوزی است و در مغازه ی کوچکی که آن هم مال خودش نیست کار می‌کند.

 

وارد مغازه اش که شدم پر بود از لاستیک های کهنه ماشین های سنگین که برای درست کردن چپت جیری ودول جیری چاه و قنات خریده بود.

 

نمونه ای از کارهای آماده اش را هم جلوی در مغازه گذاشته بود که مشخص باشد اینجا مغازه ی چپت دوزی است.

وارد مغازه اش که شدم بعد از سلام و احوال پرسی خودش را به خبرنگار خاورستان، اینگونه معرفی کرد: علیرضا حامی و متولد سال 42 13هستم.

 

وی افزود: سال 61 شش ماه در کادر ثابت بسیج سپاه پاسداران بودم و 45 روز در باغ معصومیه دوره های آموزشی برای حضور در جبهه را گذراندم؛ بعد از طرف ناحیه سپاه که آن زمان شهید احمد رحیمی فرمانده ناحیه سپاه شهرستان بیرجند بود به همراه سایر همرزمان به جبهه اعزام شدیم.

 

رزمنده دفاع مقدس عنوان کرد: از بیرجند به مشهد اعزام شدیم و بعد از آنکه سازماندهی شدیم از طریق قطار به تهران رفته و از تهران مجدد با قطار به اهواز منتقل شدیم.

 

حامی بیان کرد: اهواز در پادگان لشکر 91 زرهی پنج نصر مستقر شدیم؛ بعد از جابجا شدن رزمنده ها سرداران شهید رحیمی و فایده که با ما همراه بودند همان ابتدا به منطقه رفتند.

 

وی اظهار کرد: مدت زمان حضور من در جبهه شش ماه بود و در این مدت در جبهه های جنوب و غرب به دفاع از کشور مشغول بودم.

همچنین مدت زمان 45 روز در تیپ پنج شهدا به فرماندهی شهید کاوه حضور داشتم  و بعد از مدتی به مریوان منتقل شدم و همچنین برای اطلاع از حضور نظامیان عراقی در ارتفاعات شهر عراق از جمله سلیمانیه و چوارته حدود 15 روزاستقرار داشتیم.

 

رزمنده دفاع مقدس گفت: در همین زمان که در غرب کشور و ارتفاعات عراق حضور داشتم به یک بیماری دچار شدم که آن زمان به بیماری گال مشهور بود و فقط من و دو نفر دیگر از رزمندها به این بیماری گرفتار شدیم.

 

حامی خاطر نشان کرد: این بیماری به گونه ای بود که بین انگشتان دستم و برخی از ناحیه های بدنم جوش درآمده بود و خارش زیادی داشت؛ از این رو آن زمان که شهید الهیارجابری مسئول گروهان ما بود من و دو نفر دیگر از رزمنده ها را مرخصی داد که برای مراجعه به دکتر به مراغه و بعد تهران برویم.

 

وی خاطر نشان کرد: صبح همان شبی که شهید جابری ما را مرخصی داد و ما برای درمان به تهران در حال رفتن بودیم خبر شهادت شهید الهیاری به من رسید و من با خودم افسوس خوردم که اگر من هم آن شب در منطقه بودم شهید می‌شدم اما بیماری من دلیلی برای جا ماندن من از همسفران و سایر شهدا شد.

رزمنده دفاع مقدس عنوان کرد: در مدتی که در جبهه بودم درعملیات و الفجر یک، والفجر نه و خیبر حضور داشتم.

حامی با اشاره به اینکه عملیات و الفجر یک در سایت چهار و پنج انجام شد، گفت: در آن عملیات رزمنده های ایرانی غنایم زیادی از عراق گرفته و حدود 90 تانک را از عراقی ها به غنیمت گرفتند و از طرفی دیگر هم به دلیل پیروزی ایران با توجه به تعداد نیروهای کم در مقابل تعداد نیروهای زیاد عراق؛ صدام تعداد زیادی از فرماندهای تیپ های خود را برای شکست مقابل ایران تیرباران کرد.

 

وی عنوان کرد: در آن عملیات و همه ی عملیات‌های دیگر قدرت و نیروی خدا پشت سر رزمنده ها بود و ما بسیجیان بدون امکانات و عدم گذراندن دوره های پیشرفته در مقابل لشکر مجهزعراق پیروز می‌شدیم.

 

 رزمنده دفاع مقدس با اشاره به جالب ترین خاطره اش در دوران جنگ، گفت: در عملیات والفجر نه به همراه رزمنده ها برای رساندن مهمات به منطقه در گردنه ها و ارتفاعات حرکت می‌کردیم و چون وسیله امکان تردد نداشت به وسیله قاطر مهمات را منتقل می‌کردیم؛ راه صعب العبور و دشوار بود قاطر هم مجروح شده و بدنش خون آلود بود اما با آن وضعیت مسیر را ادامه داد تا زمانی که ما به منطقه رسیدیم ومهمات را به رزمنده ها رساندیم.

 

 حامی عنوان کرد: تلخ ترین خاطره من مربوط به عملیات خیبر در دشت آزادگان بود که همه رزمنده ها در یک منطقه نعلی شکل حضورداشتیم و هیچ راه گریزیی نداشتیم که با یک پاتک عراق همه رزمنده ها تار و مار شدند و تعداد زیادی زنده نماندند.

وی بیان کرد: شهدایی که افتخار همرزمی با آنها را داشتم یکی شهید کاوه، شهید فایده، شهید رحیمی، شهید توکلی، شهید الهیار جابری بودند.

 

رزمنده دفاع مقدس عنوان کرد: الان حدود 35 سال است که به شغل چپت دوزی مشغول هستم و قبل از اینکه به جبهه بروم در ایام نوجوانی و ایام تابسان برای گذراندن اوقات فراغت پیش پدر بزرگم که به این کار مشغول بود می‌آمدم تا هم کاری یاد بگیرم و هم اینکه درآمدی داشته باشم و برای سال تحصیلی جدید برای خودم لباس، کیف و کفش بخرم.

 

حامی با اشاره به شغلش اذعان کرد: شغل من درآمدی ندارد و اغلب مشتری های من که کشاورزان هستند که از چپت و دول جیری برای کار کشاورزی استفاده می‌کنند مشتری دیگری ندارم و از طرفی هم حالا با وجود خشکسالی های زیاد و نبود آب برای کشاورزی این چپت ها را برای کار نیاز ندارند و عملا کار و شغل چپت دوزی که من به آن مشغول هستم درآمدی ندارد.

 

وی خاطر نشان کرد: گاها برای دکوری و تزئینی چپت های کوچکی درست می‌کنم که یادآوری شود و بدانند که قبلا این کار در بیرجند وجود داشته است؛ اینها هم زیاد مشتری ندارد و اگر هم خریدار داشته باشد با توجه به قیمت پایینی که دارد عملا درآمدش صفر است.

رزمنده دفاع مقدس بیان کرد: مغازه ای هم که در آن مشغول به کار هستم را یکی از خیرین اهدا کرده که در آن کار کنم و چون درآمدی ندارم توانایی پرداخت اجاره مغازه را نداشتم.

 

حامی اظهار کرد: مشکل جسمی من چپ بودن و کم بینایی یکی از چشمانم است و علاوه براین کف پاهایم هم صاف است و به همین دلیل از رفتن به سربازی معاف شده ام.

 

وی خاطر نشان کرد: با توجه به اینکه تحت حمایت کمیته امداد امام خمینی هستم اما به دلیل مخارج بالا و پایین بودن درآمد کمک کمیته امداد امام خمینی (ره) تاثیر چندانی در زندگی من ندارد.

 

رزمنده دفاع مقدس خطاب به مسئولان تصریح کرد: می‌دانم حرفم شنونده ای ندارد اما از آنجائی‌که امام خمینی گفتند قدرت آزادی بیان داشته باشید و با توجه به اینکه الان هم رهبر معظم انقلاب بحث همدلی و همزبانی را مطرح می‌کنند من هم حرف دلم را میزنم، مسئولان بهتر است یک نیرو برای بررسی مشکلات مردم به شهر و روستاها اعزام کنند که از نزدیک شاهد مشکلات و درد مردم باشند و زمانی که سالی را به نام همدلی و همزبانی مطرح می‌کنند در عمل هم همدلی و همزبانی وجود داشته باشد.

 

حامی در پایان از همه مسئولانی که در پست های دولتی خدمت می‌کنند، درخواست کرد: مسئولان یادشان نرود این امنیت و آرامش را مدیون شهدا و کسانی هستیم که بدون هیچ توقعی برای دفاع از این کشور رفتند و مراقب باشند کاری نکنند که دل مادرو پدر شهیدی بلرزد و یا جانباز و رزمنده ای با دیدین برخی موضوعات مطرح در جامعه به خود بگوید که ما برای چه کسانی رفتیم دفاع کردیم؛ هرچند که رزمندها و همه کسانی که جانباز ، اسیر و شهید شدند بدون توقع به جبهه رفتند و از کسی هیچ چشم داشتی ندارند اما اینها دلیل نمی‌شود برخی مسئولان به بیت المال و درآمد کشور چشم بدوزند و حق همه را ضایع کنند.

انتهای پیام/

,

 

جنگی که هشت سال به طول انجامید و دولت عراق زمانی که جنگ برعلیه کشور ایران تحمیل کرد به حساب خودش قرار بود ایران را سه روزه تصرف کند.

 

اما جوانان و دلیر مردان ایران اسلامی که از انقلاب شکوهمند شان کمتر از دو سال می‌گذشت برای دفاع از میهن و مرز و بوم خود به جبهه رفته و از خاک وطن دفاع کردند.

 

زمان جنگ عراق علیه ایران هر کسی که توانایی حضور در جبهه را داشت برای دفاع از کشور راهی جبهه شد چه افرادی که نظامی بودند و چه افراد عادی و هیچ کسی منتظر نبود که برای دفاع ازکشور از او دعوت شود و حتی اغلب نوجوانان و جوانان به صورت داوطلبانه به جبهه اعزام شدند.

اینبار خبرنگار خاورستان به سراغ رزمنده ای رفته است که بر خلاف مشکل جسمانی که داشته و از خدمت سربازی معاف شده و توقعی برای حضور در جبهه ازاو نبوده به صورت داوطلبانه برای دفاع از این مرز و بوم عازم جبهه شده است.

 

شغلش چپت دوزی است و در مغازه ی کوچکی که آن هم مال خودش نیست کار می‌کند.

 

وارد مغازه اش که شدم پر بود از لاستیک های کهنه ماشین های سنگین که برای درست کردن چپت جیری ودول جیری چاه و قنات خریده بود.

 

نمونه ای از کارهای آماده اش را هم جلوی در مغازه گذاشته بود که مشخص باشد اینجا مغازه ی چپت دوزی است.

وارد مغازه اش که شدم بعد از سلام و احوال پرسی خودش را به خبرنگار خاورستان، اینگونه معرفی کرد: علیرضا حامی و متولد سال 42 13هستم.

 

وی افزود: سال 61 شش ماه در کادر ثابت بسیج سپاه پاسداران بودم و 45 روز در باغ معصومیه دوره های آموزشی برای حضور در جبهه را گذراندم؛ بعد از طرف ناحیه سپاه که آن زمان شهید احمد رحیمی فرمانده ناحیه سپاه شهرستان بیرجند بود به همراه سایر همرزمان به جبهه اعزام شدیم.

 

رزمنده دفاع مقدس عنوان کرد: از بیرجند به مشهد اعزام شدیم و بعد از آنکه سازماندهی شدیم از طریق قطار به تهران رفته و از تهران مجدد با قطار به اهواز منتقل شدیم.

 

حامی بیان کرد: اهواز در پادگان لشکر 91 زرهی پنج نصر مستقر شدیم؛ بعد از جابجا شدن رزمنده ها سرداران شهید رحیمی و فایده که با ما همراه بودند همان ابتدا به منطقه رفتند.

 

وی اظهار کرد: مدت زمان حضور من در جبهه شش ماه بود و در این مدت در جبهه های جنوب و غرب به دفاع از کشور مشغول بودم.

همچنین مدت زمان 45 روز در تیپ پنج شهدا به فرماندهی شهید کاوه حضور داشتم  و بعد از مدتی به مریوان منتقل شدم و همچنین برای اطلاع از حضور نظامیان عراقی در ارتفاعات شهر عراق از جمله سلیمانیه و چوارته حدود 15 روزاستقرار داشتیم.

 

رزمنده دفاع مقدس گفت: در همین زمان که در غرب کشور و ارتفاعات عراق حضور داشتم به یک بیماری دچار شدم که آن زمان به بیماری گال مشهور بود و فقط من و دو نفر دیگر از رزمندها به این بیماری گرفتار شدیم.

 

حامی خاطر نشان کرد: این بیماری به گونه ای بود که بین انگشتان دستم و برخی از ناحیه های بدنم جوش درآمده بود و خارش زیادی داشت؛ از این رو آن زمان که شهید الهیارجابری مسئول گروهان ما بود من و دو نفر دیگر از رزمنده ها را مرخصی داد که برای مراجعه به دکتر به مراغه و بعد تهران برویم.

 

وی خاطر نشان کرد: صبح همان شبی که شهید جابری ما را مرخصی داد و ما برای درمان به تهران در حال رفتن بودیم خبر شهادت شهید الهیاری به من رسید و من با خودم افسوس خوردم که اگر من هم آن شب در منطقه بودم شهید می‌شدم اما بیماری من دلیلی برای جا ماندن من از همسفران و سایر شهدا شد.

رزمنده دفاع مقدس عنوان کرد: در مدتی که در جبهه بودم درعملیات و الفجر یک، والفجر نه و خیبر حضور داشتم.

حامی با اشاره به اینکه عملیات و الفجر یک در سایت چهار و پنج انجام شد، گفت: در آن عملیات رزمنده های ایرانی غنایم زیادی از عراق گرفته و حدود 90 تانک را از عراقی ها به غنیمت گرفتند و از طرفی دیگر هم به دلیل پیروزی ایران با توجه به تعداد نیروهای کم در مقابل تعداد نیروهای زیاد عراق؛ صدام تعداد زیادی از فرماندهای تیپ های خود را برای شکست مقابل ایران تیرباران کرد.

 

وی عنوان کرد: در آن عملیات و همه ی عملیات‌های دیگر قدرت و نیروی خدا پشت سر رزمنده ها بود و ما بسیجیان بدون امکانات و عدم گذراندن دوره های پیشرفته در مقابل لشکر مجهزعراق پیروز می‌شدیم.

 

 رزمنده دفاع مقدس با اشاره به جالب ترین خاطره اش در دوران جنگ، گفت: در عملیات والفجر نه به همراه رزمنده ها برای رساندن مهمات به منطقه در گردنه ها و ارتفاعات حرکت می‌کردیم و چون وسیله امکان تردد نداشت به وسیله قاطر مهمات را منتقل می‌کردیم؛ راه صعب العبور و دشوار بود قاطر هم مجروح شده و بدنش خون آلود بود اما با آن وضعیت مسیر را ادامه داد تا زمانی که ما به منطقه رسیدیم ومهمات را به رزمنده ها رساندیم.

 

 حامی عنوان کرد: تلخ ترین خاطره من مربوط به عملیات خیبر در دشت آزادگان بود که همه رزمنده ها در یک منطقه نعلی شکل حضورداشتیم و هیچ راه گریزیی نداشتیم که با یک پاتک عراق همه رزمنده ها تار و مار شدند و تعداد زیادی زنده نماندند.

وی بیان کرد: شهدایی که افتخار همرزمی با آنها را داشتم یکی شهید کاوه، شهید فایده، شهید رحیمی، شهید توکلی، شهید الهیار جابری بودند.

 

رزمنده دفاع مقدس عنوان کرد: الان حدود 35 سال است که به شغل چپت دوزی مشغول هستم و قبل از اینکه به جبهه بروم در ایام نوجوانی و ایام تابسان برای گذراندن اوقات فراغت پیش پدر بزرگم که به این کار مشغول بود می‌آمدم تا هم کاری یاد بگیرم و هم اینکه درآمدی داشته باشم و برای سال تحصیلی جدید برای خودم لباس، کیف و کفش بخرم.

 

حامی با اشاره به شغلش اذعان کرد: شغل من درآمدی ندارد و اغلب مشتری های من که کشاورزان هستند که از چپت و دول جیری برای کار کشاورزی استفاده می‌کنند مشتری دیگری ندارم و از طرفی هم حالا با وجود خشکسالی های زیاد و نبود آب برای کشاورزی این چپت ها را برای کار نیاز ندارند و عملا کار و شغل چپت دوزی که من به آن مشغول هستم درآمدی ندارد.

 

وی خاطر نشان کرد: گاها برای دکوری و تزئینی چپت های کوچکی درست می‌کنم که یادآوری شود و بدانند که قبلا این کار در بیرجند وجود داشته است؛ اینها هم زیاد مشتری ندارد و اگر هم خریدار داشته باشد با توجه به قیمت پایینی که دارد عملا درآمدش صفر است.

رزمنده دفاع مقدس بیان کرد: مغازه ای هم که در آن مشغول به کار هستم را یکی از خیرین اهدا کرده که در آن کار کنم و چون درآمدی ندارم توانایی پرداخت اجاره مغازه را نداشتم.

 

حامی اظهار کرد: مشکل جسمی من چپ بودن و کم بینایی یکی از چشمانم است و علاوه براین کف پاهایم هم صاف است و به همین دلیل از رفتن به سربازی معاف شده ام.

 

وی خاطر نشان کرد: با توجه به اینکه تحت حمایت کمیته امداد امام خمینی هستم اما به دلیل مخارج بالا و پایین بودن درآمد کمک کمیته امداد امام خمینی (ره) تاثیر چندانی در زندگی من ندارد.

 

رزمنده دفاع مقدس خطاب به مسئولان تصریح کرد: می‌دانم حرفم شنونده ای ندارد اما از آنجائی‌که امام خمینی گفتند قدرت آزادی بیان داشته باشید و با توجه به اینکه الان هم رهبر معظم انقلاب بحث همدلی و همزبانی را مطرح می‌کنند من هم حرف دلم را میزنم، مسئولان بهتر است یک نیرو برای بررسی مشکلات مردم به شهر و روستاها اعزام کنند که از نزدیک شاهد مشکلات و درد مردم باشند و زمانی که سالی را به نام همدلی و همزبانی مطرح می‌کنند در عمل هم همدلی و همزبانی وجود داشته باشد.

 

حامی در پایان از همه مسئولانی که در پست های دولتی خدمت می‌کنند، درخواست کرد: مسئولان یادشان نرود این امنیت و آرامش را مدیون شهدا و کسانی هستیم که بدون هیچ توقعی برای دفاع از این کشور رفتند و مراقب باشند کاری نکنند که دل مادرو پدر شهیدی بلرزد و یا جانباز و رزمنده ای با دیدین برخی موضوعات مطرح در جامعه به خود بگوید که ما برای چه کسانی رفتیم دفاع کردیم؛ هرچند که رزمندها و همه کسانی که جانباز ، اسیر و شهید شدند بدون توقع به جبهه رفتند و از کسی هیچ چشم داشتی ندارند اما اینها دلیل نمی‌شود برخی مسئولان به بیت المال و درآمد کشور چشم بدوزند و حق همه را ضایع کنند.

انتهای پیام/

,

 

جنگی که هشت سال به طول انجامید و دولت عراق زمانی که جنگ برعلیه کشور ایران تحمیل کرد به حساب خودش قرار بود ایران را سه روزه تصرف کند.

 

اما جوانان و دلیر مردان ایران اسلامی که از انقلاب شکوهمند شان کمتر از دو سال می‌گذشت برای دفاع از میهن و مرز و بوم خود به جبهه رفته و از خاک وطن دفاع کردند.

 

زمان جنگ عراق علیه ایران هر کسی که توانایی حضور در جبهه را داشت برای دفاع از کشور راهی جبهه شد چه افرادی که نظامی بودند و چه افراد عادی و هیچ کسی منتظر نبود که برای دفاع ازکشور از او دعوت شود و حتی اغلب نوجوانان و جوانان به صورت داوطلبانه به جبهه اعزام شدند.

اینبار خبرنگار خاورستان به سراغ رزمنده ای رفته است که بر خلاف مشکل جسمانی که داشته و از خدمت سربازی معاف شده و توقعی برای حضور در جبهه ازاو نبوده به صورت داوطلبانه برای دفاع از این مرز و بوم عازم جبهه شده است.

 

شغلش چپت دوزی است و در مغازه ی کوچکی که آن هم مال خودش نیست کار می‌کند.

 

وارد مغازه اش که شدم پر بود از لاستیک های کهنه ماشین های سنگین که برای درست کردن چپت جیری ودول جیری چاه و قنات خریده بود.

 

نمونه ای از کارهای آماده اش را هم جلوی در مغازه گذاشته بود که مشخص باشد اینجا مغازه ی چپت دوزی است.

وارد مغازه اش که شدم بعد از سلام و احوال پرسی خودش را به خبرنگار خاورستان، اینگونه معرفی کرد: علیرضا حامی و متولد سال 42 13هستم.

 

وی افزود: سال 61 شش ماه در کادر ثابت بسیج سپاه پاسداران بودم و 45 روز در باغ معصومیه دوره های آموزشی برای حضور در جبهه را گذراندم؛ بعد از طرف ناحیه سپاه که آن زمان شهید احمد رحیمی فرمانده ناحیه سپاه شهرستان بیرجند بود به همراه سایر همرزمان به جبهه اعزام شدیم.

 

رزمنده دفاع مقدس عنوان کرد: از بیرجند به مشهد اعزام شدیم و بعد از آنکه سازماندهی شدیم از طریق قطار به تهران رفته و از تهران مجدد با قطار به اهواز منتقل شدیم.

 

حامی بیان کرد: اهواز در پادگان لشکر 91 زرهی پنج نصر مستقر شدیم؛ بعد از جابجا شدن رزمنده ها سرداران شهید رحیمی و فایده که با ما همراه بودند همان ابتدا به منطقه رفتند.

 

وی اظهار کرد: مدت زمان حضور من در جبهه شش ماه بود و در این مدت در جبهه های جنوب و غرب به دفاع از کشور مشغول بودم.

همچنین مدت زمان 45 روز در تیپ پنج شهدا به فرماندهی شهید کاوه حضور داشتم  و بعد از مدتی به مریوان منتقل شدم و همچنین برای اطلاع از حضور نظامیان عراقی در ارتفاعات شهر عراق از جمله سلیمانیه و چوارته حدود 15 روزاستقرار داشتیم.

 

رزمنده دفاع مقدس گفت: در همین زمان که در غرب کشور و ارتفاعات عراق حضور داشتم به یک بیماری دچار شدم که آن زمان به بیماری گال مشهور بود و فقط من و دو نفر دیگر از رزمندها به این بیماری گرفتار شدیم.

 

حامی خاطر نشان کرد: این بیماری به گونه ای بود که بین انگشتان دستم و برخی از ناحیه های بدنم جوش درآمده بود و خارش زیادی داشت؛ از این رو آن زمان که شهید الهیارجابری مسئول گروهان ما بود من و دو نفر دیگر از رزمنده ها را مرخصی داد که برای مراجعه به دکتر به مراغه و بعد تهران برویم.

 

وی خاطر نشان کرد: صبح همان شبی که شهید جابری ما را مرخصی داد و ما برای درمان به تهران در حال رفتن بودیم خبر شهادت شهید الهیاری به من رسید و من با خودم افسوس خوردم که اگر من هم آن شب در منطقه بودم شهید می‌شدم اما بیماری من دلیلی برای جا ماندن من از همسفران و سایر شهدا شد.

رزمنده دفاع مقدس عنوان کرد: در مدتی که در جبهه بودم درعملیات و الفجر یک، والفجر نه و خیبر حضور داشتم.

حامی با اشاره به اینکه عملیات و الفجر یک در سایت چهار و پنج انجام شد، گفت: در آن عملیات رزمنده های ایرانی غنایم زیادی از عراق گرفته و حدود 90 تانک را از عراقی ها به غنیمت گرفتند و از طرفی دیگر هم به دلیل پیروزی ایران با توجه به تعداد نیروهای کم در مقابل تعداد نیروهای زیاد عراق؛ صدام تعداد زیادی از فرماندهای تیپ های خود را برای شکست مقابل ایران تیرباران کرد.

 

وی عنوان کرد: در آن عملیات و همه ی عملیات‌های دیگر قدرت و نیروی خدا پشت سر رزمنده ها بود و ما بسیجیان بدون امکانات و عدم گذراندن دوره های پیشرفته در مقابل لشکر مجهزعراق پیروز می‌شدیم.

 

 رزمنده دفاع مقدس با اشاره به جالب ترین خاطره اش در دوران جنگ، گفت: در عملیات والفجر نه به همراه رزمنده ها برای رساندن مهمات به منطقه در گردنه ها و ارتفاعات حرکت می‌کردیم و چون وسیله امکان تردد نداشت به وسیله قاطر مهمات را منتقل می‌کردیم؛ راه صعب العبور و دشوار بود قاطر هم مجروح شده و بدنش خون آلود بود اما با آن وضعیت مسیر را ادامه داد تا زمانی که ما به منطقه رسیدیم ومهمات را به رزمنده ها رساندیم.

 

 حامی عنوان کرد: تلخ ترین خاطره من مربوط به عملیات خیبر در دشت آزادگان بود که همه رزمنده ها در یک منطقه نعلی شکل حضورداشتیم و هیچ راه گریزیی نداشتیم که با یک پاتک عراق همه رزمنده ها تار و مار شدند و تعداد زیادی زنده نماندند.

وی بیان کرد: شهدایی که افتخار همرزمی با آنها را داشتم یکی شهید کاوه، شهید فایده، شهید رحیمی، شهید توکلی، شهید الهیار جابری بودند.

 

رزمنده دفاع مقدس عنوان کرد: الان حدود 35 سال است که به شغل چپت دوزی مشغول هستم و قبل از اینکه به جبهه بروم در ایام نوجوانی و ایام تابسان برای گذراندن اوقات فراغت پیش پدر بزرگم که به این کار مشغول بود می‌آمدم تا هم کاری یاد بگیرم و هم اینکه درآمدی داشته باشم و برای سال تحصیلی جدید برای خودم لباس، کیف و کفش بخرم.

 

حامی با اشاره به شغلش اذعان کرد: شغل من درآمدی ندارد و اغلب مشتری های من که کشاورزان هستند که از چپت و دول جیری برای کار کشاورزی استفاده می‌کنند مشتری دیگری ندارم و از طرفی هم حالا با وجود خشکسالی های زیاد و نبود آب برای کشاورزی این چپت ها را برای کار نیاز ندارند و عملا کار و شغل چپت دوزی که من به آن مشغول هستم درآمدی ندارد.

 

وی خاطر نشان کرد: گاها برای دکوری و تزئینی چپت های کوچکی درست می‌کنم که یادآوری شود و بدانند که قبلا این کار در بیرجند وجود داشته است؛ اینها هم زیاد مشتری ندارد و اگر هم خریدار داشته باشد با توجه به قیمت پایینی که دارد عملا درآمدش صفر است.

رزمنده دفاع مقدس بیان کرد: مغازه ای هم که در آن مشغول به کار هستم را یکی از خیرین اهدا کرده که در آن کار کنم و چون درآمدی ندارم توانایی پرداخت اجاره مغازه را نداشتم.

 

حامی اظهار کرد: مشکل جسمی من چپ بودن و کم بینایی یکی از چشمانم است و علاوه براین کف پاهایم هم صاف است و به همین دلیل از رفتن به سربازی معاف شده ام.

 

وی خاطر نشان کرد: با توجه به اینکه تحت حمایت کمیته امداد امام خمینی هستم اما به دلیل مخارج بالا و پایین بودن درآمد کمک کمیته امداد امام خمینی (ره) تاثیر چندانی در زندگی من ندارد.

 

رزمنده دفاع مقدس خطاب به مسئولان تصریح کرد: می‌دانم حرفم شنونده ای ندارد اما از آنجائی‌که امام خمینی گفتند قدرت آزادی بیان داشته باشید و با توجه به اینکه الان هم رهبر معظم انقلاب بحث همدلی و همزبانی را مطرح می‌کنند من هم حرف دلم را میزنم، مسئولان بهتر است یک نیرو برای بررسی مشکلات مردم به شهر و روستاها اعزام کنند که از نزدیک شاهد مشکلات و درد مردم باشند و زمانی که سالی را به نام همدلی و همزبانی مطرح می‌کنند در عمل هم همدلی و همزبانی وجود داشته باشد.

 

حامی در پایان از همه مسئولانی که در پست های دولتی خدمت می‌کنند، درخواست کرد: مسئولان یادشان نرود این امنیت و آرامش را مدیون شهدا و کسانی هستیم که بدون هیچ توقعی برای دفاع از این کشور رفتند و مراقب باشند کاری نکنند که دل مادرو پدر شهیدی بلرزد و یا جانباز و رزمنده ای با دیدین برخی موضوعات مطرح در جامعه به خود بگوید که ما برای چه کسانی رفتیم دفاع کردیم؛ هرچند که رزمندها و همه کسانی که جانباز ، اسیر و شهید شدند بدون توقع به جبهه رفتند و از کسی هیچ چشم داشتی ندارند اما اینها دلیل نمی‌شود برخی مسئولان به بیت المال و درآمد کشور چشم بدوزند و حق همه را ضایع کنند.

انتهای پیام/

,

 

جنگی که هشت سال به طول انجامید و دولت عراق زمانی که جنگ برعلیه کشور ایران تحمیل کرد به حساب خودش قرار بود ایران را سه روزه تصرف کند.

 

اما جوانان و دلیر مردان ایران اسلامی که از انقلاب شکوهمند شان کمتر از دو سال می‌گذشت برای دفاع از میهن و مرز و بوم خود به جبهه رفته و از خاک وطن دفاع کردند.

 

زمان جنگ عراق علیه ایران هر کسی که توانایی حضور در جبهه را داشت برای دفاع از کشور راهی جبهه شد چه افرادی که نظامی بودند و چه افراد عادی و هیچ کسی منتظر نبود که برای دفاع ازکشور از او دعوت شود و حتی اغلب نوجوانان و جوانان به صورت داوطلبانه به جبهه اعزام شدند.

اینبار خبرنگار خاورستان به سراغ رزمنده ای رفته است که بر خلاف مشکل جسمانی که داشته و از خدمت سربازی معاف شده و توقعی برای حضور در جبهه ازاو نبوده به صورت داوطلبانه برای دفاع از این مرز و بوم عازم جبهه شده است.

 

شغلش چپت دوزی است و در مغازه ی کوچکی که آن هم مال خودش نیست کار می‌کند.

 

وارد مغازه اش که شدم پر بود از لاستیک های کهنه ماشین های سنگین که برای درست کردن چپت جیری ودول جیری چاه و قنات خریده بود.

 

نمونه ای از کارهای آماده اش را هم جلوی در مغازه گذاشته بود که مشخص باشد اینجا مغازه ی چپت دوزی است.

وارد مغازه اش که شدم بعد از سلام و احوال پرسی خودش را به خبرنگار خاورستان، اینگونه معرفی کرد: علیرضا حامی و متولد سال 42 13هستم.

 

وی افزود: سال 61 شش ماه در کادر ثابت بسیج سپاه پاسداران بودم و 45 روز در باغ معصومیه دوره های آموزشی برای حضور در جبهه را گذراندم؛ بعد از طرف ناحیه سپاه که آن زمان شهید احمد رحیمی فرمانده ناحیه سپاه شهرستان بیرجند بود به همراه سایر همرزمان به جبهه اعزام شدیم.

 

رزمنده دفاع مقدس عنوان کرد: از بیرجند به مشهد اعزام شدیم و بعد از آنکه سازماندهی شدیم از طریق قطار به تهران رفته و از تهران مجدد با قطار به اهواز منتقل شدیم.

 

حامی بیان کرد: اهواز در پادگان لشکر 91 زرهی پنج نصر مستقر شدیم؛ بعد از جابجا شدن رزمنده ها سرداران شهید رحیمی و فایده که با ما همراه بودند همان ابتدا به منطقه رفتند.

 

وی اظهار کرد: مدت زمان حضور من در جبهه شش ماه بود و در این مدت در جبهه های جنوب و غرب به دفاع از کشور مشغول بودم.

همچنین مدت زمان 45 روز در تیپ پنج شهدا به فرماندهی شهید کاوه حضور داشتم  و بعد از مدتی به مریوان منتقل شدم و همچنین برای اطلاع از حضور نظامیان عراقی در ارتفاعات شهر عراق از جمله سلیمانیه و چوارته حدود 15 روزاستقرار داشتیم.

 

رزمنده دفاع مقدس گفت: در همین زمان که در غرب کشور و ارتفاعات عراق حضور داشتم به یک بیماری دچار شدم که آن زمان به بیماری گال مشهور بود و فقط من و دو نفر دیگر از رزمندها به این بیماری گرفتار شدیم.

 

حامی خاطر نشان کرد: این بیماری به گونه ای بود که بین انگشتان دستم و برخی از ناحیه های بدنم جوش درآمده بود و خارش زیادی داشت؛ از این رو آن زمان که شهید الهیارجابری مسئول گروهان ما بود من و دو نفر دیگر از رزمنده ها را مرخصی داد که برای مراجعه به دکتر به مراغه و بعد تهران برویم.

 

وی خاطر نشان کرد: صبح همان شبی که شهید جابری ما را مرخصی داد و ما برای درمان به تهران در حال رفتن بودیم خبر شهادت شهید الهیاری به من رسید و من با خودم افسوس خوردم که اگر من هم آن شب در منطقه بودم شهید می‌شدم اما بیماری من دلیلی برای جا ماندن من از همسفران و سایر شهدا شد.

رزمنده دفاع مقدس عنوان کرد: در مدتی که در جبهه بودم درعملیات و الفجر یک، والفجر نه و خیبر حضور داشتم.

حامی با اشاره به اینکه عملیات و الفجر یک در سایت چهار و پنج انجام شد، گفت: در آن عملیات رزمنده های ایرانی غنایم زیادی از عراق گرفته و حدود 90 تانک را از عراقی ها به غنیمت گرفتند و از طرفی دیگر هم به دلیل پیروزی ایران با توجه به تعداد نیروهای کم در مقابل تعداد نیروهای زیاد عراق؛ صدام تعداد زیادی از فرماندهای تیپ های خود را برای شکست مقابل ایران تیرباران کرد.

 

وی عنوان کرد: در آن عملیات و همه ی عملیات‌های دیگر قدرت و نیروی خدا پشت سر رزمنده ها بود و ما بسیجیان بدون امکانات و عدم گذراندن دوره های پیشرفته در مقابل لشکر مجهزعراق پیروز می‌شدیم.

 

 رزمنده دفاع مقدس با اشاره به جالب ترین خاطره اش در دوران جنگ، گفت: در عملیات والفجر نه به همراه رزمنده ها برای رساندن مهمات به منطقه در گردنه ها و ارتفاعات حرکت می‌کردیم و چون وسیله امکان تردد نداشت به وسیله قاطر مهمات را منتقل می‌کردیم؛ راه صعب العبور و دشوار بود قاطر هم مجروح شده و بدنش خون آلود بود اما با آن وضعیت مسیر را ادامه داد تا زمانی که ما به منطقه رسیدیم ومهمات را به رزمنده ها رساندیم.

 

 حامی عنوان کرد: تلخ ترین خاطره من مربوط به عملیات خیبر در دشت آزادگان بود که همه رزمنده ها در یک منطقه نعلی شکل حضورداشتیم و هیچ راه گریزیی نداشتیم که با یک پاتک عراق همه رزمنده ها تار و مار شدند و تعداد زیادی زنده نماندند.

وی بیان کرد: شهدایی که افتخار همرزمی با آنها را داشتم یکی شهید کاوه، شهید فایده، شهید رحیمی، شهید توکلی، شهید الهیار جابری بودند.

 

رزمنده دفاع مقدس عنوان کرد: الان حدود 35 سال است که به شغل چپت دوزی مشغول هستم و قبل از اینکه به جبهه بروم در ایام نوجوانی و ایام تابسان برای گذراندن اوقات فراغت پیش پدر بزرگم که به این کار مشغول بود می‌آمدم تا هم کاری یاد بگیرم و هم اینکه درآمدی داشته باشم و برای سال تحصیلی جدید برای خودم لباس، کیف و کفش بخرم.

 

حامی با اشاره به شغلش اذعان کرد: شغل من درآمدی ندارد و اغلب مشتری های من که کشاورزان هستند که از چپت و دول جیری برای کار کشاورزی استفاده می‌کنند مشتری دیگری ندارم و از طرفی هم حالا با وجود خشکسالی های زیاد و نبود آب برای کشاورزی این چپت ها را برای کار نیاز ندارند و عملا کار و شغل چپت دوزی که من به آن مشغول هستم درآمدی ندارد.

 

وی خاطر نشان کرد: گاها برای دکوری و تزئینی چپت های کوچکی درست می‌کنم که یادآوری شود و بدانند که قبلا این کار در بیرجند وجود داشته است؛ اینها هم زیاد مشتری ندارد و اگر هم خریدار داشته باشد با توجه به قیمت پایینی که دارد عملا درآمدش صفر است.

رزمنده دفاع مقدس بیان کرد: مغازه ای هم که در آن مشغول به کار هستم را یکی از خیرین اهدا کرده که در آن کار کنم و چون درآمدی ندارم توانایی پرداخت اجاره مغازه را نداشتم.

 

حامی اظهار کرد: مشکل جسمی من چپ بودن و کم بینایی یکی از چشمانم است و علاوه براین کف پاهایم هم صاف است و به همین دلیل از رفتن به سربازی معاف شده ام.

 

وی خاطر نشان کرد: با توجه به اینکه تحت حمایت کمیته امداد امام خمینی هستم اما به دلیل مخارج بالا و پایین بودن درآمد کمک کمیته امداد امام خمینی (ره) تاثیر چندانی در زندگی من ندارد.

 

رزمنده دفاع مقدس خطاب به مسئولان تصریح کرد: می‌دانم حرفم شنونده ای ندارد اما از آنجائی‌که امام خمینی گفتند قدرت آزادی بیان داشته باشید و با توجه به اینکه الان هم رهبر معظم انقلاب بحث همدلی و همزبانی را مطرح می‌کنند من هم حرف دلم را میزنم، مسئولان بهتر است یک نیرو برای بررسی مشکلات مردم به شهر و روستاها اعزام کنند که از نزدیک شاهد مشکلات و درد مردم باشند و زمانی که سالی را به نام همدلی و همزبانی مطرح می‌کنند در عمل هم همدلی و همزبانی وجود داشته باشد.

 

حامی در پایان از همه مسئولانی که در پست های دولتی خدمت می‌کنند، درخواست کرد: مسئولان یادشان نرود این امنیت و آرامش را مدیون شهدا و کسانی هستیم که بدون هیچ توقعی برای دفاع از این کشور رفتند و مراقب باشند کاری نکنند که دل مادرو پدر شهیدی بلرزد و یا جانباز و رزمنده ای با دیدین برخی موضوعات مطرح در جامعه به خود بگوید که ما برای چه کسانی رفتیم دفاع کردیم؛ هرچند که رزمندها و همه کسانی که جانباز ، اسیر و شهید شدند بدون توقع به جبهه رفتند و از کسی هیچ چشم داشتی ندارند اما اینها دلیل نمی‌شود برخی مسئولان به بیت المال و درآمد کشور چشم بدوزند و حق همه را ضایع کنند.

انتهای پیام/

,

 

جنگی که هشت سال به طول انجامید و دولت عراق زمانی که جنگ برعلیه کشور ایران تحمیل کرد به حساب خودش قرار بود ایران را سه روزه تصرف کند.

 

اما جوانان و دلیر مردان ایران اسلامی که از انقلاب شکوهمند شان کمتر از دو سال می‌گذشت برای دفاع از میهن و مرز و بوم خود به جبهه رفته و از خاک وطن دفاع کردند.

 

زمان جنگ عراق علیه ایران هر کسی که توانایی حضور در جبهه را داشت برای دفاع از کشور راهی جبهه شد چه افرادی که نظامی بودند و چه افراد عادی و هیچ کسی منتظر نبود که برای دفاع ازکشور از او دعوت شود و حتی اغلب نوجوانان و جوانان به صورت داوطلبانه به جبهه اعزام شدند.

اینبار خبرنگار خاورستان به سراغ رزمنده ای رفته است که بر خلاف مشکل جسمانی که داشته و از خدمت سربازی معاف شده و توقعی برای حضور در جبهه ازاو نبوده به صورت داوطلبانه برای دفاع از این مرز و بوم عازم جبهه شده است.

 

شغلش چپت دوزی است و در مغازه ی کوچکی که آن هم مال خودش نیست کار می‌کند.

 

وارد مغازه اش که شدم پر بود از لاستیک های کهنه ماشین های سنگین که برای درست کردن چپت جیری ودول جیری چاه و قنات خریده بود.

 

نمونه ای از کارهای آماده اش را هم جلوی در مغازه گذاشته بود که مشخص باشد اینجا مغازه ی چپت دوزی است.

وارد مغازه اش که شدم بعد از سلام و احوال پرسی خودش را به خبرنگار خاورستان، اینگونه معرفی کرد: علیرضا حامی و متولد سال 42 13هستم.

 

وی افزود: سال 61 شش ماه در کادر ثابت بسیج سپاه پاسداران بودم و 45 روز در باغ معصومیه دوره های آموزشی برای حضور در جبهه را گذراندم؛ بعد از طرف ناحیه سپاه که آن زمان شهید احمد رحیمی فرمانده ناحیه سپاه شهرستان بیرجند بود به همراه سایر همرزمان به جبهه اعزام شدیم.

 

رزمنده دفاع مقدس عنوان کرد: از بیرجند به مشهد اعزام شدیم و بعد از آنکه سازماندهی شدیم از طریق قطار به تهران رفته و از تهران مجدد با قطار به اهواز منتقل شدیم.

 

حامی بیان کرد: اهواز در پادگان لشکر 91 زرهی پنج نصر مستقر شدیم؛ بعد از جابجا شدن رزمنده ها سرداران شهید رحیمی و فایده که با ما همراه بودند همان ابتدا به منطقه رفتند.

 

وی اظهار کرد: مدت زمان حضور من در جبهه شش ماه بود و در این مدت در جبهه های جنوب و غرب به دفاع از کشور مشغول بودم.

همچنین مدت زمان 45 روز در تیپ پنج شهدا به فرماندهی شهید کاوه حضور داشتم  و بعد از مدتی به مریوان منتقل شدم و همچنین برای اطلاع از حضور نظامیان عراقی در ارتفاعات شهر عراق از جمله سلیمانیه و چوارته حدود 15 روزاستقرار داشتیم.

 

رزمنده دفاع مقدس گفت: در همین زمان که در غرب کشور و ارتفاعات عراق حضور داشتم به یک بیماری دچار شدم که آن زمان به بیماری گال مشهور بود و فقط من و دو نفر دیگر از رزمندها به این بیماری گرفتار شدیم.

 

حامی خاطر نشان کرد: این بیماری به گونه ای بود که بین انگشتان دستم و برخی از ناحیه های بدنم جوش درآمده بود و خارش زیادی داشت؛ از این رو آن زمان که شهید الهیارجابری مسئول گروهان ما بود من و دو نفر دیگر از رزمنده ها را مرخصی داد که برای مراجعه به دکتر به مراغه و بعد تهران برویم.

 

وی خاطر نشان کرد: صبح همان شبی که شهید جابری ما را مرخصی داد و ما برای درمان به تهران در حال رفتن بودیم خبر شهادت شهید الهیاری به من رسید و من با خودم افسوس خوردم که اگر من هم آن شب در منطقه بودم شهید می‌شدم اما بیماری من دلیلی برای جا ماندن من از همسفران و سایر شهدا شد.

رزمنده دفاع مقدس عنوان کرد: در مدتی که در جبهه بودم درعملیات و الفجر یک، والفجر نه و خیبر حضور داشتم.

حامی با اشاره به اینکه عملیات و الفجر یک در سایت چهار و پنج انجام شد، گفت: در آن عملیات رزمنده های ایرانی غنایم زیادی از عراق گرفته و حدود 90 تانک را از عراقی ها به غنیمت گرفتند و از طرفی دیگر هم به دلیل پیروزی ایران با توجه به تعداد نیروهای کم در مقابل تعداد نیروهای زیاد عراق؛ صدام تعداد زیادی از فرماندهای تیپ های خود را برای شکست مقابل ایران تیرباران کرد.

 

وی عنوان کرد: در آن عملیات و همه ی عملیات‌های دیگر قدرت و نیروی خدا پشت سر رزمنده ها بود و ما بسیجیان بدون امکانات و عدم گذراندن دوره های پیشرفته در مقابل لشکر مجهزعراق پیروز می‌شدیم.

 

 رزمنده دفاع مقدس با اشاره به جالب ترین خاطره اش در دوران جنگ، گفت: در عملیات والفجر نه به همراه رزمنده ها برای رساندن مهمات به منطقه در گردنه ها و ارتفاعات حرکت می‌کردیم و چون وسیله امکان تردد نداشت به وسیله قاطر مهمات را منتقل می‌کردیم؛ راه صعب العبور و دشوار بود قاطر هم مجروح شده و بدنش خون آلود بود اما با آن وضعیت مسیر را ادامه داد تا زمانی که ما به منطقه رسیدیم ومهمات را به رزمنده ها رساندیم.

 

 حامی عنوان کرد: تلخ ترین خاطره من مربوط به عملیات خیبر در دشت آزادگان بود که همه رزمنده ها در یک منطقه نعلی شکل حضورداشتیم و هیچ راه گریزیی نداشتیم که با یک پاتک عراق همه رزمنده ها تار و مار شدند و تعداد زیادی زنده نماندند.

وی بیان کرد: شهدایی که افتخار همرزمی با آنها را داشتم یکی شهید کاوه، شهید فایده، شهید رحیمی، شهید توکلی، شهید الهیار جابری بودند.

 

رزمنده دفاع مقدس عنوان کرد: الان حدود 35 سال است که به شغل چپت دوزی مشغول هستم و قبل از اینکه به جبهه بروم در ایام نوجوانی و ایام تابسان برای گذراندن اوقات فراغت پیش پدر بزرگم که به این کار مشغول بود می‌آمدم تا هم کاری یاد بگیرم و هم اینکه درآمدی داشته باشم و برای سال تحصیلی جدید برای خودم لباس، کیف و کفش بخرم.

 

حامی با اشاره به شغلش اذعان کرد: شغل من درآمدی ندارد و اغلب مشتری های من که کشاورزان هستند که از چپت و دول جیری برای کار کشاورزی استفاده می‌کنند مشتری دیگری ندارم و از طرفی هم حالا با وجود خشکسالی های زیاد و نبود آب برای کشاورزی این چپت ها را برای کار نیاز ندارند و عملا کار و شغل چپت دوزی که من به آن مشغول هستم درآمدی ندارد.

 

وی خاطر نشان کرد: گاها برای دکوری و تزئینی چپت های کوچکی درست می‌کنم که یادآوری شود و بدانند که قبلا این کار در بیرجند وجود داشته است؛ اینها هم زیاد مشتری ندارد و اگر هم خریدار داشته باشد با توجه به قیمت پایینی که دارد عملا درآمدش صفر است.

رزمنده دفاع مقدس بیان کرد: مغازه ای هم که در آن مشغول به کار هستم را یکی از خیرین اهدا کرده که در آن کار کنم و چون درآمدی ندارم توانایی پرداخت اجاره مغازه را نداشتم.

 

حامی اظهار کرد: مشکل جسمی من چپ بودن و کم بینایی یکی از چشمانم است و علاوه براین کف پاهایم هم صاف است و به همین دلیل از رفتن به سربازی معاف شده ام.

 

وی خاطر نشان کرد: با توجه به اینکه تحت حمایت کمیته امداد امام خمینی هستم اما به دلیل مخارج بالا و پایین بودن درآمد کمک کمیته امداد امام خمینی (ره) تاثیر چندانی در زندگی من ندارد.

 

رزمنده دفاع مقدس خطاب به مسئولان تصریح کرد: می‌دانم حرفم شنونده ای ندارد اما از آنجائی‌که امام خمینی گفتند قدرت آزادی بیان داشته باشید و با توجه به اینکه الان هم رهبر معظم انقلاب بحث همدلی و همزبانی را مطرح می‌کنند من هم حرف دلم را میزنم، مسئولان بهتر است یک نیرو برای بررسی مشکلات مردم به شهر و روستاها اعزام کنند که از نزدیک شاهد مشکلات و درد مردم باشند و زمانی که سالی را به نام همدلی و همزبانی مطرح می‌کنند در عمل هم همدلی و همزبانی وجود داشته باشد.

 

حامی در پایان از همه مسئولانی که در پست های دولتی خدمت می‌کنند، درخواست کرد: مسئولان یادشان نرود این امنیت و آرامش را مدیون شهدا و کسانی هستیم که بدون هیچ توقعی برای دفاع از این کشور رفتند و مراقب باشند کاری نکنند که دل مادرو پدر شهیدی بلرزد و یا جانباز و رزمنده ای با دیدین برخی موضوعات مطرح در جامعه به خود بگوید که ما برای چه کسانی رفتیم دفاع کردیم؛ هرچند که رزمندها و همه کسانی که جانباز ، اسیر و شهید شدند بدون توقع به جبهه رفتند و از کسی هیچ چشم داشتی ندارند اما اینها دلیل نمی‌شود برخی مسئولان به بیت المال و درآمد کشور چشم بدوزند و حق همه را ضایع کنند.

انتهای پیام/

,

 

جنگی که هشت سال به طول انجامید و دولت عراق زمانی که جنگ برعلیه کشور ایران تحمیل کرد به حساب خودش قرار بود ایران را سه روزه تصرف کند.

 

اما جوانان و دلیر مردان ایران اسلامی که از انقلاب شکوهمند شان کمتر از دو سال می‌گذشت برای دفاع از میهن و مرز و بوم خود به جبهه رفته و از خاک وطن دفاع کردند.

 

زمان جنگ عراق علیه ایران هر کسی که توانایی حضور در جبهه را داشت برای دفاع از کشور راهی جبهه شد چه افرادی که نظامی بودند و چه افراد عادی و هیچ کسی منتظر نبود که برای دفاع ازکشور از او دعوت شود و حتی اغلب نوجوانان و جوانان به صورت داوطلبانه به جبهه اعزام شدند.

اینبار خبرنگار خاورستان به سراغ رزمنده ای رفته است که بر خلاف مشکل جسمانی که داشته و از خدمت سربازی معاف شده و توقعی برای حضور در جبهه ازاو نبوده به صورت داوطلبانه برای دفاع از این مرز و بوم عازم جبهه شده است.

 

شغلش چپت دوزی است و در مغازه ی کوچکی که آن هم مال خودش نیست کار می‌کند.

 

وارد مغازه اش که شدم پر بود از لاستیک های کهنه ماشین های سنگین که برای درست کردن چپت جیری ودول جیری چاه و قنات خریده بود.

 

نمونه ای از کارهای آماده اش را هم جلوی در مغازه گذاشته بود که مشخص باشد اینجا مغازه ی چپت دوزی است.

وارد مغازه اش که شدم بعد از سلام و احوال پرسی خودش را به خبرنگار خاورستان، اینگونه معرفی کرد: علیرضا حامی و متولد سال 42 13هستم.

 

وی افزود: سال 61 شش ماه در کادر ثابت بسیج سپاه پاسداران بودم و 45 روز در باغ معصومیه دوره های آموزشی برای حضور در جبهه را گذراندم؛ بعد از طرف ناحیه سپاه که آن زمان شهید احمد رحیمی فرمانده ناحیه سپاه شهرستان بیرجند بود به همراه سایر همرزمان به جبهه اعزام شدیم.

 

رزمنده دفاع مقدس عنوان کرد: از بیرجند به مشهد اعزام شدیم و بعد از آنکه سازماندهی شدیم از طریق قطار به تهران رفته و از تهران مجدد با قطار به اهواز منتقل شدیم.

 

حامی بیان کرد: اهواز در پادگان لشکر 91 زرهی پنج نصر مستقر شدیم؛ بعد از جابجا شدن رزمنده ها سرداران شهید رحیمی و فایده که با ما همراه بودند همان ابتدا به منطقه رفتند.

 

وی اظهار کرد: مدت زمان حضور من در جبهه شش ماه بود و در این مدت در جبهه های جنوب و غرب به دفاع از کشور مشغول بودم.

همچنین مدت زمان 45 روز در تیپ پنج شهدا به فرماندهی شهید کاوه حضور داشتم  و بعد از مدتی به مریوان منتقل شدم و همچنین برای اطلاع از حضور نظامیان عراقی در ارتفاعات شهر عراق از جمله سلیمانیه و چوارته حدود 15 روزاستقرار داشتیم.

 

رزمنده دفاع مقدس گفت: در همین زمان که در غرب کشور و ارتفاعات عراق حضور داشتم به یک بیماری دچار شدم که آن زمان به بیماری گال مشهور بود و فقط من و دو نفر دیگر از رزمندها به این بیماری گرفتار شدیم.

 

حامی خاطر نشان کرد: این بیماری به گونه ای بود که بین انگشتان دستم و برخی از ناحیه های بدنم جوش درآمده بود و خارش زیادی داشت؛ از این رو آن زمان که شهید الهیارجابری مسئول گروهان ما بود من و دو نفر دیگر از رزمنده ها را مرخصی داد که برای مراجعه به دکتر به مراغه و بعد تهران برویم.

 

وی خاطر نشان کرد: صبح همان شبی که شهید جابری ما را مرخصی داد و ما برای درمان به تهران در حال رفتن بودیم خبر شهادت شهید الهیاری به من رسید و من با خودم افسوس خوردم که اگر من هم آن شب در منطقه بودم شهید می‌شدم اما بیماری من دلیلی برای جا ماندن من از همسفران و سایر شهدا شد.

رزمنده دفاع مقدس عنوان کرد: در مدتی که در جبهه بودم درعملیات و الفجر یک، والفجر نه و خیبر حضور داشتم.

حامی با اشاره به اینکه عملیات و الفجر یک در سایت چهار و پنج انجام شد، گفت: در آن عملیات رزمنده های ایرانی غنایم زیادی از عراق گرفته و حدود 90 تانک را از عراقی ها به غنیمت گرفتند و از طرفی دیگر هم به دلیل پیروزی ایران با توجه به تعداد نیروهای کم در مقابل تعداد نیروهای زیاد عراق؛ صدام تعداد زیادی از فرماندهای تیپ های خود را برای شکست مقابل ایران تیرباران کرد.

 

وی عنوان کرد: در آن عملیات و همه ی عملیات‌های دیگر قدرت و نیروی خدا پشت سر رزمنده ها بود و ما بسیجیان بدون امکانات و عدم گذراندن دوره های پیشرفته در مقابل لشکر مجهزعراق پیروز می‌شدیم.

 

 رزمنده دفاع مقدس با اشاره به جالب ترین خاطره اش در دوران جنگ، گفت: در عملیات والفجر نه به همراه رزمنده ها برای رساندن مهمات به منطقه در گردنه ها و ارتفاعات حرکت می‌کردیم و چون وسیله امکان تردد نداشت به وسیله قاطر مهمات را منتقل می‌کردیم؛ راه صعب العبور و دشوار بود قاطر هم مجروح شده و بدنش خون آلود بود اما با آن وضعیت مسیر را ادامه داد تا زمانی که ما به منطقه رسیدیم ومهمات را به رزمنده ها رساندیم.

 

 حامی عنوان کرد: تلخ ترین خاطره من مربوط به عملیات خیبر در دشت آزادگان بود که همه رزمنده ها در یک منطقه نعلی شکل حضورداشتیم و هیچ راه گریزیی نداشتیم که با یک پاتک عراق همه رزمنده ها تار و مار شدند و تعداد زیادی زنده نماندند.

وی بیان کرد: شهدایی که افتخار همرزمی با آنها را داشتم یکی شهید کاوه، شهید فایده، شهید رحیمی، شهید توکلی، شهید الهیار جابری بودند.

 

رزمنده دفاع مقدس عنوان کرد: الان حدود 35 سال است که به شغل چپت دوزی مشغول هستم و قبل از اینکه به جبهه بروم در ایام نوجوانی و ایام تابسان برای گذراندن اوقات فراغت پیش پدر بزرگم که به این کار مشغول بود می‌آمدم تا هم کاری یاد بگیرم و هم اینکه درآمدی داشته باشم و برای سال تحصیلی جدید برای خودم لباس، کیف و کفش بخرم.

 

حامی با اشاره به شغلش اذعان کرد: شغل من درآمدی ندارد و اغلب مشتری های من که کشاورزان هستند که از چپت و دول جیری برای کار کشاورزی استفاده می‌کنند مشتری دیگری ندارم و از طرفی هم حالا با وجود خشکسالی های زیاد و نبود آب برای کشاورزی این چپت ها را برای کار نیاز ندارند و عملا کار و شغل چپت دوزی که من به آن مشغول هستم درآمدی ندارد.

 

وی خاطر نشان کرد: گاها برای دکوری و تزئینی چپت های کوچکی درست می‌کنم که یادآوری شود و بدانند که قبلا این کار در بیرجند وجود داشته است؛ اینها هم زیاد مشتری ندارد و اگر هم خریدار داشته باشد با توجه به قیمت پایینی که دارد عملا درآمدش صفر است.

رزمنده دفاع مقدس بیان کرد: مغازه ای هم که در آن مشغول به کار هستم را یکی از خیرین اهدا کرده که در آن کار کنم و چون درآمدی ندارم توانایی پرداخت اجاره مغازه را نداشتم.

 

حامی اظهار کرد: مشکل جسمی من چپ بودن و کم بینایی یکی از چشمانم است و علاوه براین کف پاهایم هم صاف است و به همین دلیل از رفتن به سربازی معاف شده ام.

 

وی خاطر نشان کرد: با توجه به اینکه تحت حمایت کمیته امداد امام خمینی هستم اما به دلیل مخارج بالا و پایین بودن درآمد کمک کمیته امداد امام خمینی (ره) تاثیر چندانی در زندگی من ندارد.

 

رزمنده دفاع مقدس خطاب به مسئولان تصریح کرد: می‌دانم حرفم شنونده ای ندارد اما از آنجائی‌که امام خمینی گفتند قدرت آزادی بیان داشته باشید و با توجه به اینکه الان هم رهبر معظم انقلاب بحث همدلی و همزبانی را مطرح می‌کنند من هم حرف دلم را میزنم، مسئولان بهتر است یک نیرو برای بررسی مشکلات مردم به شهر و روستاها اعزام کنند که از نزدیک شاهد مشکلات و درد مردم باشند و زمانی که سالی را به نام همدلی و همزبانی مطرح می‌کنند در عمل هم همدلی و همزبانی وجود داشته باشد.

 

حامی در پایان از همه مسئولانی که در پست های دولتی خدمت می‌کنند، درخواست کرد: مسئولان یادشان نرود این امنیت و آرامش را مدیون شهدا و کسانی هستیم که بدون هیچ توقعی برای دفاع از این کشور رفتند و مراقب باشند کاری نکنند که دل مادرو پدر شهیدی بلرزد و یا جانباز و رزمنده ای با دیدین برخی موضوعات مطرح در جامعه به خود بگوید که ما برای چه کسانی رفتیم دفاع کردیم؛ هرچند که رزمندها و همه کسانی که جانباز ، اسیر و شهید شدند بدون توقع به جبهه رفتند و از کسی هیچ چشم داشتی ندارند اما اینها دلیل نمی‌شود برخی مسئولان به بیت المال و درآمد کشور چشم بدوزند و حق همه را ضایع کنند.

انتهای پیام/

,

 

,

جنگی که هشت سال به طول انجامید و دولت عراق زمانی که جنگ برعلیه کشور ایران تحمیل کرد به حساب خودش قرار بود ایران را سه روزه تصرف کند.

,

 

,

اما جوانان و دلیر مردان ایران اسلامی که از انقلاب شکوهمند شان کمتر از دو سال می‌گذشت برای دفاع از میهن و مرز و بوم خود به جبهه رفته و از خاک وطن دفاع کردند.

,

 

,

زمان جنگ عراق علیه ایران هر کسی که توانایی حضور در جبهه را داشت برای دفاع از کشور راهی جبهه شد چه افرادی که نظامی بودند و چه افراد عادی و هیچ کسی منتظر نبود که برای دفاع ازکشور از او دعوت شود و حتی اغلب نوجوانان و جوانان به صورت داوطلبانه به جبهه اعزام شدند.

,

, ,

اینبار خبرنگار خاورستان به سراغ رزمنده ای رفته است که بر خلاف مشکل جسمانی که داشته و از خدمت سربازی معاف شده و توقعی برای حضور در جبهه ازاو نبوده به صورت داوطلبانه برای دفاع از این مرز و بوم عازم جبهه شده است.

,

 

,

شغلش چپت دوزی است و در مغازه ی کوچکی که آن هم مال خودش نیست کار می‌کند.

,

 

,

وارد مغازه اش که شدم پر بود از لاستیک های کهنه ماشین های سنگین که برای درست کردن چپت جیری ودول جیری چاه و قنات خریده بود.

,

 

,

نمونه ای از کارهای آماده اش را هم جلوی در مغازه گذاشته بود که مشخص باشد اینجا مغازه ی چپت دوزی است.

,

, ,

وارد مغازه اش که شدم بعد از سلام و احوال پرسی خودش را به خبرنگار خاورستان، اینگونه معرفی کرد: علیرضا حامی و متولد سال 42 13هستم.

,

 

,

وی افزود: سال 61 شش ماه در کادر ثابت بسیج سپاه پاسداران بودم و 45 روز در باغ معصومیه دوره های آموزشی برای حضور در جبهه را گذراندم؛ بعد از طرف ناحیه سپاه که آن زمان شهید احمد رحیمی فرمانده ناحیه سپاه شهرستان بیرجند بود به همراه سایر همرزمان به جبهه اعزام شدیم.

,

 

,

رزمنده دفاع مقدس عنوان کرد: از بیرجند به مشهد اعزام شدیم و بعد از آنکه سازماندهی شدیم از طریق قطار به تهران رفته و از تهران مجدد با قطار به اهواز منتقل شدیم.

,

 

,

حامی بیان کرد: اهواز در پادگان لشکر 91 زرهی پنج نصر مستقر شدیم؛ بعد از جابجا شدن رزمنده ها سرداران شهید رحیمی و فایده که با ما همراه بودند همان ابتدا به منطقه رفتند.

,

 

,

وی اظهار کرد: مدت زمان حضور من در جبهه شش ماه بود و در این مدت در جبهه های جنوب و غرب به دفاع از کشور مشغول بودم.

,

, ,

همچنین مدت زمان 45 روز در تیپ پنج شهدا به فرماندهی شهید کاوه حضور داشتم  و بعد از مدتی به مریوان منتقل شدم و همچنین برای اطلاع از حضور نظامیان عراقی در ارتفاعات شهر عراق از جمله سلیمانیه و چوارته حدود 15 روزاستقرار داشتیم.

,

 

,

رزمنده دفاع مقدس گفت: در همین زمان که در غرب کشور و ارتفاعات عراق حضور داشتم به یک بیماری دچار شدم که آن زمان به بیماری گال مشهور بود و فقط من و دو نفر دیگر از رزمندها به این بیماری گرفتار شدیم.

,

 

,

حامی خاطر نشان کرد: این بیماری به گونه ای بود که بین انگشتان دستم و برخی از ناحیه های بدنم جوش درآمده بود و خارش زیادی داشت؛ از این رو آن زمان که شهید الهیارجابری مسئول گروهان ما بود من و دو نفر دیگر از رزمنده ها را مرخصی داد که برای مراجعه به دکتر به مراغه و بعد تهران برویم.

,

 

,

وی خاطر نشان کرد: صبح همان شبی که شهید جابری ما را مرخصی داد و ما برای درمان به تهران در حال رفتن بودیم خبر شهادت شهید الهیاری به من رسید و من با خودم افسوس خوردم که اگر من هم آن شب در منطقه بودم شهید می‌شدم اما بیماری من دلیلی برای جا ماندن من از همسفران و سایر شهدا شد.

,

, ,

رزمنده دفاع مقدس عنوان کرد: در مدتی که در جبهه بودم درعملیات و الفجر یک، والفجر نه و خیبر حضور داشتم.

,

, ,

حامی با اشاره به اینکه عملیات و الفجر یک در سایت چهار و پنج انجام شد، گفت: در آن عملیات رزمنده های ایرانی غنایم زیادی از عراق گرفته و حدود 90 تانک را از عراقی ها به غنیمت گرفتند و از طرفی دیگر هم به دلیل پیروزی ایران با توجه به تعداد نیروهای کم در مقابل تعداد نیروهای زیاد عراق؛ صدام تعداد زیادی از فرماندهای تیپ های خود را برای شکست مقابل ایران تیرباران کرد.

,

 

,

وی عنوان کرد: در آن عملیات و همه ی عملیات‌های دیگر قدرت و نیروی خدا پشت سر رزمنده ها بود و ما بسیجیان بدون امکانات و عدم گذراندن دوره های پیشرفته در مقابل لشکر مجهزعراق پیروز می‌شدیم.

,

 

,

 رزمنده دفاع مقدس با اشاره به جالب ترین خاطره اش در دوران جنگ، گفت: در عملیات والفجر نه به همراه رزمنده ها برای رساندن مهمات به منطقه در گردنه ها و ارتفاعات حرکت می‌کردیم و چون وسیله امکان تردد نداشت به وسیله قاطر مهمات را منتقل می‌کردیم؛ راه صعب العبور و دشوار بود قاطر هم مجروح شده و بدنش خون آلود بود اما با آن وضعیت مسیر را ادامه داد تا زمانی که ما به منطقه رسیدیم ومهمات را به رزمنده ها رساندیم.

,

 

,

 حامی عنوان کرد: تلخ ترین خاطره من مربوط به عملیات خیبر در دشت آزادگان بود که همه رزمنده ها در یک منطقه نعلی شکل حضورداشتیم و هیچ راه گریزیی نداشتیم که با یک پاتک عراق همه رزمنده ها تار و مار شدند و تعداد زیادی زنده نماندند.

,

, ,

وی بیان کرد: شهدایی که افتخار همرزمی با آنها را داشتم یکی شهید کاوه، شهید فایده، شهید رحیمی، شهید توکلی، شهید الهیار جابری بودند.

,

 

,

رزمنده دفاع مقدس عنوان کرد: الان حدود 35 سال است که به شغل چپت دوزی مشغول هستم و قبل از اینکه به جبهه بروم در ایام نوجوانی و ایام تابسان برای گذراندن اوقات فراغت پیش پدر بزرگم که به این کار مشغول بود می‌آمدم تا هم کاری یاد بگیرم و هم اینکه درآمدی داشته باشم و برای سال تحصیلی جدید برای خودم لباس، کیف و کفش بخرم.

,

 

,

حامی با اشاره به شغلش اذعان کرد: شغل من درآمدی ندارد و اغلب مشتری های من که کشاورزان هستند که از چپت و دول جیری برای کار کشاورزی استفاده می‌کنند مشتری دیگری ندارم و از طرفی هم حالا با وجود خشکسالی های زیاد و نبود آب برای کشاورزی این چپت ها را برای کار نیاز ندارند و عملا کار و شغل چپت دوزی که من به آن مشغول هستم درآمدی ندارد.

,

 

,

وی خاطر نشان کرد: گاها برای دکوری و تزئینی چپت های کوچکی درست می‌کنم که یادآوری شود و بدانند که قبلا این کار در بیرجند وجود داشته است؛ اینها هم زیاد مشتری ندارد و اگر هم خریدار داشته باشد با توجه به قیمت پایینی که دارد عملا درآمدش صفر است.

,

, ,

رزمنده دفاع مقدس بیان کرد: مغازه ای هم که در آن مشغول به کار هستم را یکی از خیرین اهدا کرده که در آن کار کنم و چون درآمدی ندارم توانایی پرداخت اجاره مغازه را نداشتم.

,

 

,

حامی اظهار کرد: مشکل جسمی من چپ بودن و کم بینایی یکی از چشمانم است و علاوه براین کف پاهایم هم صاف است و به همین دلیل از رفتن به سربازی معاف شده ام.

,

 

,

وی خاطر نشان کرد: با توجه به اینکه تحت حمایت کمیته امداد امام خمینی هستم اما به دلیل مخارج بالا و پایین بودن درآمد کمک کمیته امداد امام خمینی (ره) تاثیر چندانی در زندگی من ندارد.

,

 

,

رزمنده دفاع مقدس خطاب به مسئولان تصریح کرد: می‌دانم حرفم شنونده ای ندارد اما از آنجائی‌که امام خمینی گفتند قدرت آزادی بیان داشته باشید و با توجه به اینکه الان هم رهبر معظم انقلاب بحث همدلی و همزبانی را مطرح می‌کنند من هم حرف دلم را میزنم، مسئولان بهتر است یک نیرو برای بررسی مشکلات مردم به شهر و روستاها اعزام کنند که از نزدیک شاهد مشکلات و درد مردم باشند و زمانی که سالی را به نام همدلی و همزبانی مطرح می‌کنند در عمل هم همدلی و همزبانی وجود داشته باشد.

,

 

,

حامی در پایان از همه مسئولانی که در پست های دولتی خدمت می‌کنند، درخواست کرد: مسئولان یادشان نرود این امنیت و آرامش را مدیون شهدا و کسانی هستیم که بدون هیچ توقعی برای دفاع از این کشور رفتند و مراقب باشند کاری نکنند که دل مادرو پدر شهیدی بلرزد و یا جانباز و رزمنده ای با دیدین برخی موضوعات مطرح در جامعه به خود بگوید که ما برای چه کسانی رفتیم دفاع کردیم؛ هرچند که رزمندها و همه کسانی که جانباز ، اسیر و شهید شدند بدون توقع به جبهه رفتند و از کسی هیچ چشم داشتی ندارند اما اینها دلیل نمی‌شود برخی مسئولان به بیت المال و درآمد کشور چشم بدوزند و حق همه را ضایع کنند.

,

, ,

انتهای پیام/

,

 

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه