اخبار داغ

سربازی که در مرکز زلزله شمالغرب خدمت می کرد؛

روایت سرباز ارومیه ای از زلزله وحشتناک در ثلاث باباجانی

روایت سرباز ارومیه ای از زلزله وحشتناک در  ثلاث باباجانی
کامران حاجی سه گرکان در زمان وقوع زلزله وحشتناک شمالغرب با مرکزیت ثلاث باباجانی و سر پل ذهاب در پادگان مشغول خدمت بود که تمام مشاهدات خود از زلزله ی ویرانگر را با سیلوانانیوز در میان گذاشت.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از سیلوانانیوز، ساعت ٩ شب خاموشی بود یک آسایشگاه ٢۵ الی ٣٠ نفره بودیم ناگهان در حوالی ساعت ۴۵:۹شب هنوز که بعضی بیدار بودند صدای مهیبی رخ داد که از صدای هرگونه توپ و تانک بیشتر بود زمین شروع به لرزش کرد همه جا تکان می خورد .

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, سیلوانانیوز,

شدت زلزله به حدی بود که به اندازه یک متر من را از تختخواب بلند کرد و محکم به زمین کوبید ؛ در این هنگام همه پا به فرار برای خروج از آسایشگاه گذاشتند که ناگهان دوستم به زمین افتاد تا او را بلند کردم خودم به زمین افتادم و همین که دوباره بسوی در رفتم تکه کلوخی که از آجر یا سنگ بود به سرم و همزمان تکه ای از بتن سقف بام آسایشگاه به قسمت پشت من برخورد کرد.

,

شدت زلزله بحدی بود که جهت درب خروجی آسایشگاه را تغییر داد و در آن هنگام سقف بطور کامل فروریخت و من از هوش رفتم و نمیدانم که چه کسی و چه زمانی مرا به بیرون از آسایشگاه بردند که همزمان با این زمین لرزه تا آنجایی که اطلاع دارم فرمانده و ٧ سرباز دیگر در همان لحظات اول جان باختند.

,

کامران حاجی سه گرکان که بدنش از نواحی سر ؛ پشت ؛ پا و دنده ها آسیب دیده بود ادامه داد:

,

بعد از بیرون آوردن مصدومان ؛ کسانی که حالشان وخیم بود چند نفری بودند که من هم شامل آنها بودم  شش و هفت نفری ما را برای مداوا به بیمارستان سرپل ذهاب منتقل کردند در مسیر هم یک زن که به شدت مصدوم شده بود و سرش آسیب دیده بود و متاسفانه خون از دهانش بیرون آمده بود با ما سوار آمبولانس کردند که در همان لحظات اولیه بدنش سرد بود و فهمیدیم که آن زن هم فوت کرد و باز من بیهوش شدم.

,

به بیمارستان سرپل ذهاب رسیدیم که پر از بیمار و مراجعه کننده بود که در حال تخلیه بود و تا خواستیم از آمبولانس بیرون بیاییم و برای مداوا به داخل بیمارستان مراجعه کنیم ناگهان زمین لرزه دوم رخ داد و همزمان بیمارستان فروریخت که در آنجا هم به گفته های حاضرین حدود ١٠٠ الی ١۵٠ نفر در بیمارستان زیر آوار ماندند.

,

سرباز وظیفه حاجی سه گرگان ادامه می دهد : بعد از ریزش بیمارستان آمبولانس مجبور شد برای انتقال تعداد دیگری از مصدومان به پادگان برگردد و قرار بود بعد از چند ساعت دوباره ما را بعد از مداوا به پادگان برگرداند اما هر چقدر منتظر ماندیم آمبولانس برنگشت و مجبور شدم ساعت ٢ بامداد تنهایی با ماشینهای شخصی با وجود مصدومیت به پادگان برگردم و تا  ساعت ۵ صبح بدلیل شدت سرما و درد نتوانستم لحظه ای بخوابم همه جا ویران شده بود .

,

باورنکردنی بود خشم طبیعت انسان ها را مدهوش و آوره کرده بود .

,

در مسیر برگشت صداهای ناله و گریه از نزدیکی هر آبادی ویران شده ای می آمد . لحظات خیلی سختی بود . تاریکی شب و صداهای ناله و کمک …

,

خطوط تلفن ؛ برق ؛ آب بطور کامل قطع بود تا اینکه صبح شد و ما را به بیمارستان ابوذر اسلام آباد منتقل کردند و از آنجا هم تعدادی را با هلی کوپتر به بیمارستان کرمانشاه انتقال دادند و چون بیمارستان کرمانشاه هم پرشده بود انتقال مصدومان به بیمارستان کرمانشاه هم فایده ای نداشت .

,

حوالی ساعت ١١ صبح روز بعد حادثه بعد از چندین بار زنگ زدن و در اوج ناامیدی ناگهان لحظه ای شماره پسرعمویم را شماره گیری کردم و توانستم چند ثانیه با او صحبت کنم که گفتم به خانواده من اطلاع بدهند مصدوم شده ام و به کمک من بیایند که به خانواده ام اطلاع دادند و همزمان دیدم یکی از  سربازان هم روستایی ام که در پادگانی در نزدیکی محل خدمت من خدمت می کرد به کمک من آمد و در بیمارستان ماندم و روز دوم بعد از شب زلزله  خانواده ام به پادگان آمدند و مرا به شهرم بازگرداندند.

,

کامران حاجی سه گرگان در پایان تاکید کرد : وضعیت سرمای مناطق زلزله زده بحدی است که دو یا سه برابر سرمای استان آذربایجان غربی است و آنجا حتی مواد غذایی ؛ آب و مواد بهداشتی جای پتو و البسه گرم را نمی گیرد لذا از مردم درخواست دارم که نسبت به ارسال پتو و البسه گرم زمستانی بیشتر اقدام نمایند.

,

, ,

, ,

, ,

گزارش یوسف آرام

,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه