اخبار داغ

عرصه های امتحان و انحراف انسان

عرصه های امتحان و انحراف انسان
یکی از سخت ترین و مهم ترین عرصه امتحان مسلمانان، سال سوم هجری در جنگ احد رخ داد. در جنگ احد سه گروه امتحان خود را پس دادند گروه اول کسانی بودند که دنیا را بر آخرت وبر پیامبر و امر او ترجیح دادند و باعث شکست مسلمانان شدند.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛به نقل کوگانا، هنگامی که تاریخ و سیر تاریخی را نظرگاه خود قرار می دهیم فضای ذهن را علامت سوالی در طی گذشت زمان پر می کند و در ورای این علامت سوال پرسشی به ژرفای دریای ایمان بر حفره ی علامت سوال قرار می گیرد تا ببیند و بداند که چرا پس از ظهور اسلام و پذیرش آن توسط مردم آن روزگار با هر نسبت و قومیتی خط انحراف به چشم می خورد و در پشت این سوال پرسش های خرد و ریز دیگر صف بسته اند و منتظر خود نمایی هستند پرسش هایی مانند حادثه ی ثقیفه، آن سایه بان شوم بنی ساعده معلول چیست؟ 

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, کوگانا،,

  چرا دو گروه مسلمان در طی قرنها در مقابل هم صف بستند؟ جنگهای پس از پیامبر گرامی اسلام معلول چه علت و عللی بود؟ جنگهای سه گانه ی حضرت امام علی بن ابی طالب (ع)، صلح امام حسن مجتبی (ع)، قیام حضرت امام حسین (ع) و غیبت حضرت حجت بن الحسن العسگری (عج) چرا شکل گرفت؟ پاسخ به این پرسشها با نگاه «قل سیروا فی الارض ثم انظروا کیف کان عاقبه المکذبین را می طلبد تا با تعمق و تفکر به علت مشترک و اصلی همه ی این حوادث پی ببریم.

,

در نگاه اول انسان ها به دو گروه عالم و عامی تقسیم می شوند و در گروه عالم به دو دسته ی دیگر که گروهی عالمانی هستند که صرفاً علم را کسب می کنند و هیچ گونه قدرت تجزیه و تحلیل بر مبنای آن علوم ندارند و دسته ای دیگر علاوه بر داشتن دانش توان تجزیه و تحلیل دارند تقسیم می شوند در تقسیم دیگر عالمان دارای قدرت تجزیه و تحلیل دو گروه هستند گروهی که به یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل معرفت و ایمان دارند و در پای آن ایمان جان را مایه می گذارند اما گروه دیگری بر خلاف آنچه که به آن رسیده اند نظر می دهند و موضع می گیرند.

,

گروه عامی براساس انگیزه هایشان در پذیرش اسلام به سه گروه تقسیم می شوند گروه اول کسانی بودند که حقیقت پیام پیامبر را دریافتند و به آن معرفت پیدا کردند و به او ایمان آوردند و چون جانانه به این شناخت و ایمان رسیدند در بذل جان در پای ایمان دریغ نمی کردند و اصل برای آنها پیامبر و پیام پیامبر بود. گروه دوم کسانی بودند که بخاطر فرار از وضعیت نابسامان جامعه آن روز از حیث فرهنگی، اقتصادی و تخاصم به اسلام گرویدند تا در پناه اسلام از وضع موجود خود نجات یابند گروه سوم کسانی بودند که ناچار به پذیرش اسلام شدند و برای آنکه در امان باشند به ظاهر تسلیم اسلام شدند نه آنکه مسلمان شده باشند.

,

یکی از سخت ترین و مهم ترین عرصه امتحان مسلمانان، سال سوم هجری در جنگ احد رخ داد. در جنگ احد سه گروه امتحان خود را پس دادند گروه اول کسانی بودند که دنیا را بر آخرت وبر پیامبر و امر او ترجیح دادند و باعث شکست مسلمانان شدند. گروهی که در واقع هنوز ایمان و اسلام با جان آنها درنیامیخته بود و بعد از انتشار خبر کذب شهادت پیامبر برخی به دامنه ی کوه گریختند و برخی خواستند به عبدا.. ابی سر کرده ی منافقان مدینه متوسل شوند تا به دامان مشرکین قریش باز گردند و گروهی دیگر واقعاً حقیقت اسلام و دین برایشان مشتبه شده بود و عنقریب بود که به جاهلیت باز گردند گروه سوم گروهی بودند که فقط به تکلیف عمل کردند و هیچ چیز جز انجام تکلیف برایشان اهمیت نداشت. نه غنیمت جنگی آنها را لرزاند و نه ترس از جان خود و همسر و فرزندان آنها را ترساند.

,

قصه ی هر سه گروه را خداوند در قرآن کریم در سوره ی آل عمران آیات ۱۸۰-۱۲۱ بیان کرده است پس از آنکه ارتش اسلام به پیروزی نزدیک شده بود و قریش میدان را خالی کرده بود عده ای از مسلمانان بر خلاف دستور پیامبر آنها را تعقیب نکردند و به فکر گرفتن غنائم شدند. چهل نفر که بر دهنه ی استراتژیک کوه مستقر بودند بلافاصله سخن پیامبر را به تاویل بردند که فرموده بود تحت هیچ شرایطی گردنه را ترک نکنید و وقتی دیدند دیگر مسلمانان در فکر جمع آوری غنیمت هستند گفتند توقف ما دراین جا بی ثمر است و منظور پیامبر جز این نبوده که ما در حال جنگ این دره را نگهبانی نمائیم و اکنون نبرد پایان یافته است و از آن چهل نفر فقط ده نفر گردنه را ترک کردند خالدبن ولید از فرصت استفاده کرده و آنچه نباید پیش می آمد پیش آمد.

,

این از اشتباه گروه اول که دنیا طلبی بر آنان غلبه کرد. اما گروه دوم: لیثی یکی از رزمندگان قریش به مصعب بن عمیر سردار سپاه اسلام حمله می کند و پس از نبردی سخت او رابه شهادت می رساند و به گمان آنکه مصعب رسول خداست فریاد شهادت حضرت محمد سر می دهد، این امر باعث تضعیف روحیه ی سپاهیان اسلام شده و گروهی فرار کردند.گروهی به اصل رسالت پیامبر تردید کردند و ازبر حق بودن رسول ا… (ص) مردد گشتند که قرآن به آن اشاره ی صریح داردگروهی هم از ترس ، قدرت فکر کردن از آنها سلب شده بود و به کوهها فرار کردند خداوند فرار آنها را معلول برخی کارها که به تبعیت از شیطان انجام دادند می داند.

گروهی دیگر که فقط تکلیف برای آنها مهم بود و ایمان با جان آنان درآمیخته بود و از جان خود برای اسلام گذشتند از این گروه که بسیار انگشت شمار بودند می توان به سردار بیست و شش  ساله ی سپاه اسلام علی بن ابی طالب نام برد به گواه تاریخ کشته شده گان روز احد ۲۲ نفر از قریش بودند که دوازده نفر از آنان به دست علی کشته شدند ابن هشام در سیره ی خود نام و مشخصات و نام قبیله ی آنان را ذکر می کند و این نوشته را توان شرح جانبازی آن امام بزرگوار نیست در کتاب بحار الانوار علامه مجلسی به طور کامل وقایع را شرح داده است.

,
,
,


 شخص دوم ابودجانه هست که دومین افسریست پس از حضرت علی خود را سپر دفاعی پیامبر خدا قرار داد و با وجود نشستن تیرها به پشتش دست از دفاع نمی کشید سردار دیگر حمزه بن عبدالمطلب است که هنده همسر ابوسفیان جگر او را به دندان گرفت و به هنده ی جگر خوار مشهور شد.

,
,

یکی دیگر از سخت ترین و مهم ترین عرصه امتحان دوشنبه ی غم انگیز بیست و هشتم صفر سال یازدهم هجری در مدینه رخ داد روزی که روح خورشید مکه پیامبر رحمت و پیام آور مودت و تکامل انسانی به سوی معبود خود پرواز نمود اگرچه تا قبل از آن و بعد از واقعه ی احد اصحاب مکرر امتحان شده بودند اما در ایام بیماری پیامبر اعظم بسیاری از افراد به ظاهر مسلمان نقاب از رخسار بی ایمان خود برکشیدند و حقیقت باطنی خود را که تهی از حقیقت اسلام بود آشکار ساختند.

,

در پاسخ به سبب انحراف واقعاً چیست؟ آیا جز ضعف معرفت در شناخت مقام والای نبوت که از اصول دین است چیز دیگری می تواند باشد؟!

,

امتحان دیگر انتصاب اسامه بن زید جوان هفده تا بیست ساله بعنوان فرمانده سپاه  تا به سر حدات روم حمله کند، انتصاب این فرمانده جوان باعث شکل گیری امتحان دیگری برای اصحاب پیامبر گردید حضرت مکرر می فرمود سپاه اسامه را حرکت دهید اما برخی از صحابه نمی توانستند امیری جوان را بر خود بپذیرند و مدام کارشکنی می کردند ، برخی به دلیل غرور و برخی ترس از آن داشتند که اگر سپاه اسامه بروند و در این اثنا پیامبر رحلت کنند کار خلافت بدون هیچ مشکلی به علی خواهد رسید.

,

پیامبر با آن شدت بیماری  که داشتند به مسجد رفتند و ابوبکر را که در محراب بود اشاره کرد که کنار برود و سپس به نماز ایستاد.پس از آن برخی از اصحاب از جمله عمر و ابوبکر را طلبید و فرمود مگر به شما امر نکرده بودم که با جیش اسامه بروید چرا نرفتید؟ ابوبکر گفت رفتم و برگشتم تا تجدید عهد کنم و عمر گفت نرفتم چون نمی خواستم حال شما را از کاروانیان جویا شوم!!پیامبر گرامی مجدداً سه بار فرمودند سپاه اسامه را حرکت دهید و در این جا مجدداً متخلفان را لعن کردند.  با بررسی این موضوع چند اشتباه معرفتی به چشم می خورد اول آنکه در مقابل فرمان رسول ا… (ص) به بهانه ی جوان بودن سردار تمرد کردند که اگر نگوئیم پیامبر یک معصوم و رهبر لازم الاطاعه هست و باید امرش را پذیرفت لااقل در حوزه ی نظامی به عنوان فرمانده ی کل مطاع بودند یا خیر؟ بنابراین این افراد این مقدار نیز معرفت به معنای نبوت و لزوم اطاعت از اولوالامر را نداشتند و در مقابل صریح آیه ی قرآن که می فرماید« اطیعواا… و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» موضع گرفتند و تمرد کردند. 

,

اشتباه دوم ترس از برباد رفتن خلافت بود که چند اشکال اساسی از نگاه معرفت شناسانه بر آن وارد است. و آن اینکه امر پیامبر اطاعت نشد چون شناخت نداشتند دیگر آنکه ولی امر و خلیفه ی بعد از رسول ا… (ص) مشخص شده بود چه ضرورتی داشت که برای آن نقشه بکشند؟ پس اساساً اسلام در نگاه آنان آلتی بود برای پیشبرد اهداف نه آنکه حضرت امیر فرمودند الاسلام هوالتسلیم اگر جریان غیر از این بود پس چرا پس از رحلت پیامبر و قطعیت بیعت با ابی بکر لزوم اطاعت از دستور رسول ا… را مطرح کردند تا جایی که وقتی عمر پیشنهاد عزل اسامه را به ابوبکر داد او خشمگین شد و برخاست و ریش عمر را گرفته و گفت: مادرت به عزایت بنشیند ای فرزند خطاب رسول خدا منصب فرماندهی را به او واگذار نمود تو از من می خواهی او را عزل کنم؟چگونه در زمان حیات رسول ا… اطاعتش واجب نبود اما پس از رحلت واجب بود؟! اوضاع و احوال پیچیده ای است ابوبکر به عمر اینگونه می گوید و خود در سقیفه شرائط خلافت خود را تثبیت و آماده می کند. در دوشنبه ی سیاه بیست و هشتم صفر در حالی که روح پیامبر گرامی اسلام آسمانها را در نور دیده بود و مشتاقانه به لقاء محبوب و معبود پرواز کرد.

,

در حالی که وارث ولایت و خلافت و منصوب خدای رحمان و نبی مکرم اسلام در حال غسل آن بدن اطهر بود عده ای که از روح اسلام بی گانه بودند و هماره درد دنیا داشتند و نه درد دین در حالی که همه اصل خلافت و ولایت علی بن ابی طالب را پذیرفته بودند و اساساً مامور به پذیرش آن بودند در گوشه ای به نام سقیفه ی بنی ساعده گرد هم آمدند، لحظه ای که خبر رحلت رسول ا… منتشر شد عمر با حالتی که واقعاً برای تاریخ قابل درک نیست و هر کس تحلیلی ارائه می دهد به شدت آن را انکار می کند و حتی تهدید می کند که هر که بگوید پیامبر مرده او را با شمشیر قطعه قطعه می کنم  عجب آن که وقتی دیگران آیه ی «انک میت و انهم میتون» را می خواندند اعتنا نمی کرد اما همین که ابوبکر از خانه ی پیامبر بیرون آمد و آن آیه و نیز آیه ی « و ما محمد الا رسول» را خواند عمر گفت عجب گویا این آیه را نشنیده بودم جالب است که این آیه در مذمت فراریان از جنگ احد از جمله شخص ابوبکر و عمر و عثمان نازل شده بود پس از چندی ناگهان ابوبکر و عمر و ابوعبیده جراح از صحنه خارج شدند بدون آنکه کسی از مهاجر و انصار و بنی هاشم حاضر در آن جا بفهمند آنها وقتی به سقیفه رسیدند دیدند جمعی از انصار اجتماع کردند و بر سر خلافت گفتگو می کنند.

,

ظاهراً هدفشان بر سر خلافت سعد بن عباده رئیس خزرجیان بود ابوبکر همین که رسید موضوع تقدیم مهاجر بر انصار را مطرح ساخت و نیز تقدم بستگان و نزدیکان پیامبر را به رخ انصار کشید از این رو انصار خیلی زود خلع سلاح شدند. سپس با هم معامله کردند و ابوبکر گفت: منا امیر و منکم وزیر اما این طرح هم به هم خورد و به دلیل سرعت عمل عمر در بیعت با ابوبکر و نیز حسادت اوسیان نسبت به خزرجیان بیعت با ابوبکر شکل می گیرد به این شکل که او دست خود را به سوی عمر و ابوعبیده دراز می کند تا با او بیعت کنند عمر و ابوعبیده به سمت ابوبکر رفتند اما بشیربن سعد خزرجی که نمی خواست پسر عمویش سعد بن عباده خلیفه شود زودتر از آن دو با ابوبکر بیعت کرد اوسیان هم از آنکه خلافت به خزرجیان نرسد و از قافله عقب نمانند با ابوبکر بیعت کردند و آن جمع سه دسته شدند؛ گروهی با ابوبکر بیعت کردند و او را به مسجد بردند و به عنوان خلیفه گفتند که بر پیغمبر نماز بخواند گروهی دور سعد بن عباده بودند و گروهی اندک گویا هنوز به یاد علی بودند گفتند انا لا نبایع الا مع علی بسیاری از صحابه تا شش ماه با او بیعت نکرده بودند و دو تن از جمله حباب بن منذر و سعد بن عباده ابوبکر را تهدید به جنگ کردند.

انسان واقعاً متحیر می شود چگونه است که اینان خود را مسلمان می خوانند اما بدون هیچ گونه توجهی به یک اصل مسلم، خود برای امری تصمیم می گیرند که خلاف دستور رسول خداست، اساساً پس از غدیرخم موضوع ولایت و خلافت امری مسلم بود و کسی بر آن تردید نداشت چنانکه یعقوبی می گوید: «در سقیفه کسانی بودند که می گفتند اگر علی اینجا بود حتی دو نفر هم بر سر خلافت او اختلاف نمی کردند عجیب تر آنکه چگونه مردمی که بر خلافت علی از سوی پیامبر یقین داشتند.

,
,
,

بی توجه به این امر الهی به شخص دیگری روی آوردند؟ آیا این به معنای فقدان معرفت به روح اسلام و پیام آور آن نیست؟ ابوبکر که خود را آنگونه مظلوم نشان می داد و به پیامبر در توجیه نرفتن به همراه سپاه اسامه بی تابی خود را بهانه ساخته بود چه شد که به یکباره همه ی دستورات و سفارشات پیامبر را فراموش کرده بود و خود را خلیفه ی مسلمین خواند حاصل کلام آن شد که در جریان سقیفه علاوه بر ضعف معرفتی کارگردانان و بازیگران اصلی سقیفه آن دو گروه دیگر از مسلمانان یعنی آنانکه ناچار به پذیرش اسلام شدند و آنانکه برای رهایی اسلام را پذیرفته بودند، بر آتش آن دمیدند و همانطور که طرفداران گروه اول از مسلمانان کمتر از این دو گروه بود طبیعتاً در این عرصه نیز گروه اول در اقلیت بودند اما همین گروه کم با مجاهدتهای خود که سرشار از معرفت بود توانستند اسلام ناب را تا به اکنون به ما برسانند بنابراین این صحنه نیز مانند صحنه ی احد مسلمانان محک سختی خوردند اما شکست آنها در این امتحان بزرگ برای اسلام بسیار گران تمام شده بود.

,

نویسنده: علوی تبار

,

/ انتهای پیام

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه