اخبار داغ

پای صحبت های یک بسیجی؛

پشتیبان رهبر انقلاب باشیم

پشتیبان رهبر انقلاب باشیم
یکی از بسیجیان پیشکسوت اهل سنت سیلوانا گفت: در دفاع از کشور و خاک خود ذره ای دریغ نخواهیم کرد و مدافع ارزشهای کشور و دوران دفاع مقدس و پشتیبان رهبر انقلاب هستیم.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از سیلوانا نیوز، بمناسبت هفته بسیج به سراغ یکی از بسیجیان شناخته شده ی نوار مرزی سیلوانای ارومیه رفتیم که از همان دوران دفاع مقدس و آغاز جنگ تحمیلی به جبهه های حق علیه باطل بصورت تمام وقت اعزام شد و بعد از جانبازی چند سالی به اسارت رژیم بعث درآمد.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, سیلوانا نیوز,

این بزرگ مرد آزاده و جانباز بسیجی  در گفتگوی اختصاصی با سیلوانانیوز در معرفی خود گفت : اینجانب لقمان علوبرازان ، متولد سال ۱۳۴۶ روستای برازان از توابع منطقه مرگور بخش سیلوانای ارومیه هستم .

,

سال ۱۳۴۶ به عضویت داوطلب بسیج درآمدم و در گردان شهید ارشد رحیم پور در منطقه سیلوانا خدمت کردم و در عملیاتهای مختلف دوران دفاع مقدس در بخش سیلوانای ارومیه از جمله مبارزه با اشرار و ضد انقلاب شرکت داشتم.

,

آقای علوبرازان در خصوص جانبازی و اسارت خویش به سیلوانانیوز گفت : در تاریخ 1365/3/1 در عملیات کربلای پنج در منطقه حاج عمران جانباز و اسیر شدم  و چهار سال و سه ماه و دو روز در اردوگاه رمادیه ۱۰ که معروف به کمپ ۱۰ بود اسیر رژیم بعث گردیدم .

,

در تاریخ 1369/6/2  با معاوضه اسرا میان جمهوری اسلامی و رژیم بعث اسارت تمام شد و از مرز خسروی وارد ایران شدیم.

,

در دوران اسارت و جانبازی و حضور در جبهه های حق علیه باطل ، با شهدای بخش سیلوانا از جمله شهیدان لطیف افرسی و مصطفی ابراهیمی که از شهدای شاخص بخش سیلوانا هستند هم رزم بودم.

,

در زمان اسارت هم ، همچنان امیدمان را برای پیروزی حفظ کردیم و حتی یک لحظه هم از امید به پیروزی در مقابله با آن همه ظلم و ستم رژیم بعث مایوس نشدیم و تنها انگیزه ای که در آن زمان در اوج بحرانها اینجانب را به رفتن به جبهه تشویق می نمود دفاع از خاک و شرف ایران و لبیک به فرمان امام راحل برای مقابله با کفر و ستم مدافع خاک بود .

,

علوبرازان از خاطرات و مشکلات دورن اسارتش به سیلوانانیوز گفت: یک شب که در آسایشگاه اسرا بودیم تلویزیون عراق که سخنرانی صدام ملعون را پخش می کرد خاموش کردم .روز بعد از آن که شب دژبانان آسایشگاه مشخصات مرا به دفتر آسایشگاه داده بودند به دفتر معرفی شدم و آنجا با مجازاتهای سنگین علیه من موافقت شد .

,

مدت یک ساعت چشمان مرا جلو نور شدید آفتاب باز نگه داشتند طوری که دیگر احساس کردم قدرت بینایی ام را از دست دادم و بعد از آن سه نفر دوباره به شدت مرا کتک کاری و شکنجه نمودند و در آخر با سیلی یکی از این سه نفر گوشم سنگین شد و چند روز ورم نمود که هر چه تلاش کردم نتوانستم مداوا کنم و این وضعیت دوسال تاز زمان آزادشدن از اسارت ادامه داشت بعد از اسارت به یکی از پزشکان ارومیه مراجعه کردم و فهیمدیم که پرده گوشم پاره شده اشت.

,

اقای علوبرازان در خصوص اشتغالش در دوران بعد از اسارتش گفت : همچنان در عرصه های دفاع از انقلاب و ایران اسلامی حضور داشتم تا اینکه بعد از اسارت در اداره آموزش و پرورش که آن زمان بنام اداره آموزش و پرورش ارومیه بود در قسمت مربوط به سیلوانا استخدام شدم .

,

لقمان علوبرازان گفت :بنده اکنون جانباز ۳۵ درصد ، عضو بسیج فعال و شورای پایگاه روستای برازان و فرمانده پایگاه مردمی شهدای میرآباد در بخش سیلوانا هستم و پیام من به مردم و بسیجیان منطقه و هم رزمانم این است که در دفاع از کشور و خاک خود ذره ای دریغ نخواهیم کرد و همه باید مدافع ارزشهای کشور و دوران دفاع مقدس و پشتیبان رهبر انقلاب باشند .

,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه