اخبار داغ

برگزاری جشن پیروزی مقاومت و جشن تولد فرزند شهید مدافع حرم+تصاویر

برگزاری جشن پیروزی مقاومت و جشن تولد فرزند شهید مدافع حرم+تصاویر
همزمان با اعلام پایان سیطره داعش جشن تولد محمد حسین سامانلو فرزند شهید مدافع حرم سعید سامانلو در گلزار شهدای مدافع حرم علی بن جعفر (ع) قم برگزار شد.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از  انقلاب نیوز، همزمان با اعلام پایان سیطره داعش جشن تولد محمد حسین سامانلو فرزند شهید مدافع حرم سعید سامانلو در گلزار شهدای مدافع حرم علی بن جعفر (ع) قم برگزار شد.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, انقلاب نیوز,
این مراسم با حضور خانواده شهدا و عموم مردم  ا پخش گل  و شیرینی برگزار شد.
 
سارا سادات رباط جزی همسر شهید مدافع حرم سعید سامانلو نیز این پیروزی را به همسرش تبریک گفت.

سعید جان سلام. اینبار هیجان عجیبی دارم برای نوشتن این نامه. می دانم از همه چیز خبر داری. می دانم. اصلا همه خبرها اول پیش شما رقم می خورد. ولی بگذار برای آرامش سینه سوخته خودم بنویسم.
سردار رسید به آخرین برج و باروی دشمنان پست فطرت؛ بوکمال را می گویم. آنجا قبرستان شد برای داعشیان شیطان صفت. سردار حاج قاسم به مدد الهی آخرین تفاله های این حرامزاده ها را هم به زمین کوبید و همرزمانت با چکمه های حزب الله قهرمان، نفر به نفرشان را لگدمال کردند و به درک فرستادند.
همان کوردلانی که در مصاف با تو سرب داغ به سینه ات زدند سعید. همان دژخیمانی که از تو فقط یک خاطره باقی گذاشت تا رفیق و همراه همیشگی علی و محمدحسینم باشد. همان هایی که کینه تو را به دل داشتند به گناه اینکه به یاری کودکان و زنان و مردان مظلوم در شام رفته بودی.
سعید جان میبینی؟ حالا نه فقط نبل و الزهرا که تمام شام و عراق را آزاد کردیم. ببین لبخند رضایت ولی خدا را که شما و همرزمان دلاورت به لبانش نشاندید. ببین شادی تمام جوانمردان مسلمان و غیرمسلمان دنیا را که از نابودی سپاه شیطان به هیجان آمده اند. ببین فرمانده باعزت اسلام چه محکم سیلی آخر را نواخت که آخرین پسماندهای شرک و نفاق درهم فرو رفت و محو شد.
می دانستم منتقم قهار است خدای عزیز. این انتقام سخت، شایسته این جنایتکاران بود تا بدانند همه جای دنیا برای ما کربلاست و همه روزها برای ما عاشورا.
خون تو حالا در رگ های پسرانم بیش از پیش به جوش و خروش درآمده. سنگر به سنگر خواهند بود تا نگذارند اهریمنان دوباره خیال خامی کنند. و ما همیشه پیروز خواهیم بود.
خوب می دانی که دلم میخواست در این جشن بزرگ کنارم بودی تا دسته گلی بزرگ تقدیمت می کردم. همه یاس و شقایق های عالم را سبد سبد به پایت می ریختم. می چرخیدم و بانگ میزدم تا آخر آسمان هم بشنوند هلهله اهل بیت مدافعان حریم آل الله در پیروزی حق بر باطل. نه اینکه نیستی عزیزم سعید؛ تو حاضری. همیشه کنار ما هستی و خواهی بود. این وعده خداست که شما همیشه زنده اید. امروز با بچه ها دوباره می آییم پیشت با گل و شیرینی و نقل و نبات. متفاوت تر از هر روز. پدر شهیدم سال های زیادی است می داند احساس دخترش را وقتی شمشیر حیدر کرار دریده باشد تمام قاتلان از خدا بی خبر را. دست ما جدا نخواهد شد از این شمشیر به اذن الله.

 
 
 
 
 
,
این مراسم با حضور خانواده شهدا و عموم مردم  ا پخش گل  و شیرینی برگزار شد.
,
 
,
سارا سادات رباط جزی همسر شهید مدافع حرم سعید سامانلو نیز این پیروزی را به همسرش تبریک گفت.

سعید جان سلام. اینبار هیجان عجیبی دارم برای نوشتن این نامه. می دانم از همه چیز خبر داری. می دانم. اصلا همه خبرها اول پیش شما رقم می خورد. ولی بگذار برای آرامش سینه سوخته خودم بنویسم.
سردار رسید به آخرین برج و باروی دشمنان پست فطرت؛ بوکمال را می گویم. آنجا قبرستان شد برای داعشیان شیطان صفت. سردار حاج قاسم به مدد الهی آخرین تفاله های این حرامزاده ها را هم به زمین کوبید و همرزمانت با چکمه های حزب الله قهرمان، نفر به نفرشان را لگدمال کردند و به درک فرستادند.
همان کوردلانی که در مصاف با تو سرب داغ به سینه ات زدند سعید. همان دژخیمانی که از تو فقط یک خاطره باقی گذاشت تا رفیق و همراه همیشگی علی و محمدحسینم باشد. همان هایی که کینه تو را به دل داشتند به گناه اینکه به یاری کودکان و زنان و مردان مظلوم در شام رفته بودی.
سعید جان میبینی؟ حالا نه فقط نبل و الزهرا که تمام شام و عراق را آزاد کردیم. ببین لبخند رضایت ولی خدا را که شما و همرزمان دلاورت به لبانش نشاندید. ببین شادی تمام جوانمردان مسلمان و غیرمسلمان دنیا را که از نابودی سپاه شیطان به هیجان آمده اند. ببین فرمانده باعزت اسلام چه محکم سیلی آخر را نواخت که آخرین پسماندهای شرک و نفاق درهم فرو رفت و محو شد.
می دانستم منتقم قهار است خدای عزیز. این انتقام سخت، شایسته این جنایتکاران بود تا بدانند همه جای دنیا برای ما کربلاست و همه روزها برای ما عاشورا.
خون تو حالا در رگ های پسرانم بیش از پیش به جوش و خروش درآمده. سنگر به سنگر خواهند بود تا نگذارند اهریمنان دوباره خیال خامی کنند. و ما همیشه پیروز خواهیم بود.
خوب می دانی که دلم میخواست در این جشن بزرگ کنارم بودی تا دسته گلی بزرگ تقدیمت می کردم. همه یاس و شقایق های عالم را سبد سبد به پایت می ریختم. می چرخیدم و بانگ میزدم تا آخر آسمان هم بشنوند هلهله اهل بیت مدافعان حریم آل الله در پیروزی حق بر باطل. نه اینکه نیستی عزیزم سعید؛ تو حاضری. همیشه کنار ما هستی و خواهی بود. این وعده خداست که شما همیشه زنده اید. امروز با بچه ها دوباره می آییم پیشت با گل و شیرینی و نقل و نبات. متفاوت تر از هر روز. پدر شهیدم سال های زیادی است می داند احساس دخترش را وقتی شمشیر حیدر کرار دریده باشد تمام قاتلان از خدا بی خبر را. دست ما جدا نخواهد شد از این شمشیر به اذن الله.

 
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
, ,
, ,
 
,
, ,
 
,
, ,
 
,
, ,
 
,
,
, ,
, ,
, ,
, ,
, ,
, ,
, ,
, ,
, ,
, ,
, ,
, ,
, ,

 

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه