دو روز مانده به شانزده آذر و روز دانشجو در بزرگترین دانشگاه شمالغرب کشور قدم زدیم و با دانشجویان این دانشگاه هم صحبت شدیم.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛به نقل از آناج، دانشجو یعنی شور و شوق و اشتیاق، این را میشود از خندهها و صورتهای شادی که در پیاده روهای دانشگاه تبریز راه میروند فهمید. شوخی و خندههایی که نه دیگر ناپختگی دوران دبیرستان را دارد و نه جایش را به فکرهای عمیق و فلسفی بزرگسالی داده است.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, آناج,در عصر دو روز مانده به روز دانشگاه تصمیم گرفتم بعد از اتمام یکی از کلاسهایم به مناسبت این روز با یکی دو نفر از این دانشجویان صحبت کنم. از قرار معلوم هم دانشگاه تبریز دو روز زودتر از موعد مقرر جشن را برگزار کرده است تا تعطیلی روز پنجشنبه سر دانشجویان از جشن را بیکلاه نگذارد.
,ظاهرا جشن دانشجویی به مذاق برخیها خوش آمده و هنوز خندههایشان سالن را پر کرده بود و برخیها هم اشک در چشمانشان جمع شده بود و در سال آخر تحصیلشان سعی میکردند بهترین خاطرات را با خود به زادگاهشان ببرند.
,در تاریکیهای پایان روز سرد پاییزی در حالیکه صدای اذان مسجد دانشگاه تبریز در فضا پیچیده است با یکی از این دانشجویان شروع به صحبت میکنیم تا از حال و هوای روزهای دانشجویی و مشکلات و دغدغههایشان بشنویم.
,کلثوم اکبری 22 ساله و سال آخر رشته کشاورزی است و از روزهای شیرین دانشجویی میگوید:" شاید برای برخیها تنها مدت کوتاهی دنیای دانشجویی شیرین باشد اما به نظرم هر چهار سال دوران کارشناسی پر از خاطرههایی است که دیگر تکرار نمیشود و همه کسانی که درسشان را تمام کردهاند به این حرف اعتقاد دارند."
,, , ,
او در رابطع با امید به آینده و نقشههای زندگیاش میگوید: "این روزها بحث بیکاری است و اینکه دیگر شغلی برای دانشجویان پیدا نمیشود اما من معتقدم که برای کسی که علاقمند و پیگیر باشد حتما کار پیدا میشود و خودم هم میخواهم ادامه تحصیل بدهم و با مدرک بالاتر شغل مناسبی پیدا کنم."
,وقتی از این دانشجوی دانشگاه تبریز درباره سیاست و اینکه چقدر مایل است جو دانشگاه سیاسی باشد میپرسم، با خنده جواب میدهد:" حتی در دوران انتخابات هم وارد بحثهای سیاسی نشدم و علاقهای به سیاست ندارم اما میدانم که این بحثها برای خیلیها مخصوصا پسرها جذاب است اما خودم سر رشتهای از سیاست ندارم و در طول دوره دانشجویی هم وارد هیچ گروه و جناحی در دانشگاه نشدم."
,به نظر دیر وقت است و با خداحافظی کوتاهی به سراغ نفر بعدی میروم تا با او هم صحبت شود علی دانشجوی دکترا است و با انتقاد از وضعیت موجود عنوان میکند: "هیچ چیز در دانشگاه سرجایش نیست مشکلات برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی زیاد است و همتی هم از سوی وزارت علوم برای رفع این مشکل مشاهده نمیشود، متاسفانه بودجه دانشگاه تبریز با اینکه نام دانشگاه تراز اول را یدک میکشد نیز بسیار کمتر از دیگران دانشگاههای کلان شهرها است که اینگونه دانشجویان برای کمترین وام و کمک هزینه دچار مشکل میشوند."
,وی معتقد است همه کسانی که توان دارند میخواهند مهاجرت کنند و این مساله هم دلیلی جز این ندارد که امکانات در دانشگاههای ما وجود ندارد.
,این دانشجوی تبریزی تصریح میکند: "برای یک وام یکی دو میلیونی دانشجوهای دکتری باید خون دل بخورند تا بتوانند آن را دریافت کنند و مبالغ بالا هم که غیر ممکن است در حالیکه همین دانشجویان حتی وقتی به کشورهای شرق آسیا برای ادامه تحصیل یا فرصت مطالعاتی بروند در امکانات رفاهی و بدون دغدغه مالی به تحصیل و کارشان ادامه میدهند."
,, ,
از این دانشجوی دکترا در خصوص فعالیتهای جانبی اعم از فعالیت های سیاسی در دانشگاه میپرسیم که در پاسخ اذعان میدارد: "متاسفانه مطالبهگری در دانشگاههای ما بسیار کم است و دانشجو حتی اگر به غذای سلف اعتراض کند بحث سیاسی میشود در حالیکه باید محل سیاست دانشگاه باشد نه کوچه و خیابان شاید از این منظر دانشگاه تهران بسیار بهتر از دانشگاه تبریز باشد و فضای نسبتا مناسبی برای مطالبه گری دانشجویان داشته باشد اما در طول ده سالی که اینجا درس خواندهام و پیش از آن نیز این فضا را مشاهده نمیکنیم در حالیکه دانشگاه تبریز در تاریخ خود همیشه صحنه حضور بسیاری از دانشجویانی بوده که امروز مناصب سیاسی را دارند و فعالیتهای اثرگذار سیاسی را در دانشگاه داشتهاند."
,خداحافظی میکنم و در تاریکی و سکوت دانشگاه به راهم ادامه میدهم. حالا دیگر کلاسها تمام شدهاند و اندک دانشجویانی هم که رفتوآمد میکنند ساکنان خوابگاه هستند که یا خرید به دست به طرف خوابگاه حرکت میکنند و یا بدون اینکه مقصدشان را بدانم به تماشای رفت و آمدشان مینشینم و در ذهنم به این فکر میکنم که فلسفه روز دانشجو که شهادت سه دانشجو در اعتراض به سفر رئیس جمهور وقت آمریکا بوده و یعنی منش ضداستکباری در دانشگاههای ما جریان دارد؟
,دانشجویان ما دغدغههای سیاسی دارند و یا مشکلات به اندازهای آنها را درگیر کرده است که فارغ از توجه به مسائل سیاسی و کشوری تنها در پی گذراندن سالهای تحصیل و یافتن شغلی هستند؟
,بیخیال این فکرها میشوم و سعی میکنم از فضای زیبای اطرافم لذت ببرم صدای پرندگان در خاموشی شب، چندین دختر پلاستیک خرید به دست، دو پسر جوانی که چیزی در گوشی موبایلشان به یکدیگر نشان میدهند و بلند میخندند و نگهبانی که جلوی در ایستاده است در پنج ثانیه نگاه و توجهم به دانشگاه از جلوی چشمانم عبور میکنند.
,شاید لازم است فارغ از هرکلیشهای فقط لازم باشد از این دوران لذت برد زیرا بهترین خاطرات جوانی زمانی که توام با دوره دانشجویی باشد بدون شک هیچگاه فراموش نخواهد شد.
,انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه