دستفروش سنندجی که شعارش مبارزه با گرانی است/ از بیکاری و به خاطر خانواده‌ام دستفروشی می کنم
اقبال 5 سال است که دستفروشی می کند و با این کار شکم یک خانواده سه نفره را سیر می‌کند؛ او می‌گوید «لونا» دخترش تمام وجود اوست و برای رفاه و راحتی او شرایط سخت دستفروشی در گرما، سرما و برف و باران را به خود قبول می کند تا دخترش کم و کسری‌ای نداشته باشد.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از کُردتودی، ساعت 2 و 45 دقیقه بعدازظهر پنجشنبه 16 آذز 96 است و او هنوز بساطی را که منبع درآمد خود و خانواده‌اش است را از کنار پیاده‌رو خیابان فردوسی سنندج جمع نکرده و امیدوار به اینکه شاید در یک ربع باقی مانده به ساعت مقرری که شهرداری برایشان تعیین کرده بتواند یک جفت دستکش، یک جفت جوراب و یا یک شال‌گردن و ... را بفروشد.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, کُردتودی،,,
مغازه‌داران اطرف که کم کم دارند کرکره مغازه‌شان را بالا می‌زنند رفتار خوبی با او ندارند و جواب سلام او را به زور می‌دهند احتمالا فکر می‌کنند که این دستفروشان در کسب و کار آنها تأثیرگذارند و شاید برخی هم دوست ندارند که آنها به لقمه‌ای نان دست پیدا کنند.
,,
, ,
این دستفروش سنندجی می‌گوید نامش اقبال است و هر روز از ساعت 12 ظهر تا 3 بعدازظهر و از ساعت 5 عصر تا پاسی از شب بساطش را در کنار خیابان پهن می‌کند و تنها منبع درآمدش هم همین دستفروشی است.
,,
اقبال می‌گوید 8 سال در تهران استادکار قنادی بوده است و به دلیل عدم پرداخت حقوق و بیمه توسط کارفرمایان مجبور شده به سنندج برگردد و دستفروش شود.
,,
, ,
اقبال 5 سال است که دستفروشی می کند و با این کار شکم یک خانواده سه نفره را سیر می‌کند؛ او می‌گوید «لونا» دخترش تمام وجود اوست و برای رفاه و راحتی او شرایط سخت دستفروشی در گرما، سرما و برف و باران را به خود قبول می کند تا دخترش کم و کسری‌ای نداشته باشد.
,,
او بر این باور است که بیکاری در کردستان پدر مردم را در آورده است و می‌گوید آیا به راستی مسؤولان وضع بیکاری جوانان در این استان را نمی‌بینند؟!
,,
از این دستفروش سنندجی می‌پرسم اگر قرار باشد روزی یکی از مسؤولان این استان باشی چکار می‌کنی؟ می گوید؛ با اهمیت دادن به تولید داخل و احیای واحدهای تولیدی و ایجاد شغل، بیکاری را رفع می‌کردم.
,,
, ,
اقبال با بیان اینکه شعارش مبارزه با گرانی است، می گوید: به دلیل اینکه قیمت اجناس دستفروشان نسبت به مغازه‌ها کمتر است مردم رغبت زیادی دارند از آنها خرید کنند؛ مثلاً مغازه‌ها اجناس 10 هزار تومانی ما را با همان کیفیت، 25 هزار تومان می‌فروشند در حالی که قیمت پایه آن حدوداً 6 هزار و 500 است.
,,
او می گوید: البته وقتی یک مغازه‌دار باید در ماه چند میلیون تومان کرایه مغازه بدهد طبیعتاً باید اجناس را با قیمت بالا به فروش برساند تا ضرر نکند.
,,
اقبال از مدیران شهرداری خواهش دارد که مانع فعالیت آنها نشوند و می‌گوید اگر قرار باشد روزی بدون تدبیر و شغل جایگزین مانع فعالیت دستفروشان شوند ناچاراً این دستفروشان یا باید دزد شوند و یا به کار خلاف روی بیاورند!
,,
, ,
دستفروش سنندجی می‌گوید اجناسش را از بانه و تهران تأمین می‌کند و شاید برخی از انها نیز به صورت قاچاق وارد کشور شده باشد اما چون ما در مقدار کم (در حد یک کیسه) خرید می‌کنیم مأموران ایست بازرسی به ما کاری ندارند و اجازه خروج می‌دهند.
,,
او بیکاری را عامل قاچاق می‌داند و معتقد است هیچ قاچاق فروشی از جان خود سیر نشده تا خود را در معرض گلوله قرار دهد؛ اگر برای مردم شغل درست و حسابی وجود می‌داشت مردم به این گونه شغل‌های کاذب روی نمی‌آوردند.
,,
, ,
اقبال همچنین بیکاری را معضلی برای روی آوردن جوانان به مصرف مواد مخدر، مشروبات الکلی و دیگر کارهای خلاف می‌داند و می‌گوید اگر جوانی کار داشته باشد دیگر وقتی برای این گونه کارها ندارد.
,,
ساعت 3 بعدازظهر است و اقبال باید بساطش را جمع کند و الی مأموران سد معبر شهرداری بساط او را با خود می‌برند.
,,
, ,
او در حالی که چند قدم از ما دور شده با صدای بلند می‌گوید به مسؤولان بگویید به فکر شغل برای جوانان باشند و به مدیران شهرداری هم بگویید تکلیف مکانی که قرار بود برای دستفروشان در نظر بگیرند به کجا رسید؟
,,
انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه