اخبار داغ

وای بر من که همیشه فرار می کنم؛

به یادبود مرد مسجد و روضه و امداد کاشان

به یادبود مرد مسجد و روضه و امداد کاشان
ارتحال تأثر برانگیز حاج علی بدیعی و خانواده او در مسیر بازگشت از امدادرسانی به مناطق زلزله زده، ما را در بهت و حیرت فرو برد. او مرد مسجد و روضه و امداد بود و جان خود را در همین جاده از دست داد.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ کاشان اول– سید مهدی سیدی/ ارتحال تأثر برانگیز حاج علی بدیعی (رئیس هیئت امنا مسجد حضرت ام البنین (س) کاشان) و خانواده او در حادثه رانندگی در مسیر بازگشت از امدادرسانی به مناطق زلزله زده، ما را در بهت و حیرت فرو برد. او مرد مسجد و روضه و امداد بود و جان خود را در همین جاده از دست داد.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, کاشان اول,

این متن را خطاب به خودم و امثال خود نوشته ام که فرسنگ ها با خوب بودن و خوش عاقبت شدن فاصله گرفته ایم:

,

برای خیلی از ما، «فرار کردن»، مهم ترین روش زندگی است. هر وقت که از کارهای بزرگ هول برمان می دارد، فرار می کنیم. برای آنکه هزینه ندهیم، جاخالی می دهیم. تقصیر را گردن دیگران می اندازیم. هیچ مسؤولیتی را به دوش نمی کشیم و هیچ وقت به حاجت دیگری پاسخ نمی دهیم؛ حتی اگر لازم باشد کَر می شویم تا درد دیگران را نشنویم.

,

دینداریم اما زیادی پاستوریزه و خوشگل و ژیگولیم؛ دوست نداریم دست های مان پینه ببندد و پاهای مان تاول بزند. اصلا از راه رفتن و رسیدن، خوش مان نمی آید. هدف داریم، اما نقشه رسیدن به آن را جور نکرده ایم. در دریا گم شده ایم، جیغ و داد می کنیم اما از ناخدا سراغی نمی گیریم.
برای فرار کردن راه های شیکی یافته و یا حتی بافته ایم:

,
,

– به راحتی همرنگ جماعت می شویم. چیزی شبیه آفتاب پرست، البته از نژاد سوسمار و گاهی کروکدیل؛
– پایش بیفتد اخلاق را قربانی می کنیم و به اصل نسبیت ارزش ها قائل می شویم.
– کارهای مهم را کفایی می انگاریم و می گوییم تا دیگران هستند نوبت به من نمی رسد.
– وسع خود را کوچک فرض می کنیم و می گوییم خدا از ما تکالیف سنگین نخواسته است. انگار که کودک ۴ ساله یا افلیجیم و از دست و پا و عقل و هوش محرومیم.
– برای بی توجهی به تکلیف، نتیجه گرا می شویم و برای فرار از نتیجه، کت و شلوار تکلیف می پوشیم.
– هیچ وقت قوی نمی شویم و همیشه در یک نقطه و یک اندازه، درجا می زنیم.
– برای آنکه استدلال نکنیم و پوچی رفتارهای مان روشن نشود، عصبانی می شویم.
– به خاطر آنکه صبوری را بلد نیستیم، گاه و بیگاه قهر می کنیم.
– قایم می شویم چون می خواهیم در معرض نباشیم؛ تا مبادا بار هدایت دیگران به دوش مان بیفتد.
– موضع نمی گیریم تا متهم نشویم؛ سکوت می کنیم تا کسی به ما گیر ندهد.
– اهل مدارا و تسامح می شویم تا روشن فکر به حساب بیاییم.
– گاهی به میخ و گاهی به نعل می زنیم تا هوای همه را داشته باشیم؛ تا هیچکس از ما بدش نیاید.

,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,

اما این همه «فرارکاری»، ما را به «فریب کاری» کشانده است. روزی، ما هم در صحنه ای جان خواهیم باخت، اما آیا کسی، چیزی برای مان خواهد نوشت؟ و با رفتن مان دریایی مواج خواهد شد؟

,

انتهای پیام/ 

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه