اخبار داغ

قصه یک زن یک خانه؛

سینمای ایران شوخی و تفریح است/ نگاهی به درام «یک قناری یک کلاغ» به کارگردانی اصغر عبداللهی

سینمای ایران شوخی و تفریح است/ نگاهی به درام «یک قناری یک کلاغ» به کارگردانی اصغر عبداللهی
مردم منتظر فیلم خوبند؛ منتظرند سینما با جامعه و مردم همراه شود. مخاطبان ایرانی به حداقل ها هم راضی هستند، و «یک قناری یک کلاغ» فیلمی است که می شود در این برهوت به سینما رفت و بر روی پرده نقره ای تجربه اش کرد.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل ازندای اصفهان؛ محمد سلمان علی بابایی / «سینما تصویر متحرک معنادار است»، «سینما احساس یک تجربه جدید و نداشته است»، «سینما اول سرگرمی است بعد داستان و پیام»، «سینما اول صنعت است بعد رسانه و بعد هنر»، «سینما بدون واسطه با مخاطبش اتصال و ارتباط دارد؛ بر او تاثیر می گذارد و تاثیر می پذیرد» و…

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, ندای اصفهان,  محمد سلمان علی بابایی ,

در طول تاریخِ صد و اندی ساله سینما هنرمندان بزرگ جهان، با باور به این گزاره ها و گزاره های دیگر کم کم مردم جهان را با سینما، این مدیوم بیانی جدید، آشنا و همراه کرده اند و سینمای خویش را تشکیل داده اند؛ اما در کشور ما سینما تاریخ دیگری دارد.

,

سینما در ایران هیچ گاه مسیر درست خود را پیش نرفته است. از قبل انقلاب و سینمای نوپا و تقلیدی و فیلم فارسی و موج نوی روشنفکر نما، تا انقلاب اسلامی و نگاه بسته و فاسد شمردن سینما و محدود کردن آن و بعد دولتی کردن سینما و جشنواره ای کردن آن و گرایش ظاهرانه و اشتباه به مضمون گرایی دینی تا فاصله گرفتن سینما و سینماگران از مخاطب سینما و حتی ضدیت با مردم و کشور در فیلم های سیاه.

,

البته مقاطعی مثل دفاع مقدس بود که احساسات هنرمندان را برانگیخت و عامل تولید بهترین های سینمای ایران از قبل از جنگ و تا به حال شد؛ ولی متاسفانه با گذشت زمان ارتباط مردم و به ویژه هنرمندان با این پدیده بی نظیر تاریخ هم، مثل بقیه اتفاقات تاریخ ما، کم کم قطع شد.

,

سینمای ایران هیچ گاه سینما نبوده است

, سینمای ایران هیچ گاه سینما نبوده است, سینمای ایران هیچ گاه سینما نبوده است,

سینمای ایران هیچ گاه سینما نبوده است، و هیچ گاه ملی نبوده است. سینمای ایران صنعتی نیست و به تبع آن ارتباطش نیز با مخاطبش قطع است. مسئولینش هیچ گاه مصالح ملی و باورهای ملت را نفهمیده اند و برای همین به دولتی کردن سینما روی آورده اند. در این سینما اگر هم اثری خوب در بیاید نمی شود آن را به حساب سینما، سینماگر و یا مسئولینش گذاشت؛ بلکه اتفاقی و مخلوق ناخودآگاه هنرمند بوده است.

,

مردم هم این ها را می فهمند و فهمیده اند. مردم این سینما را شوخی می پندارند. این سینما برای مردم جایی است برای گذراندن وقت، تخلیه هیجانات جمع شده، خلوت و دورهمی با دوستان و… فقط می آیند تا دور هم بخندند به همه چیزهایی که بیرون سینما نمی شود بهشان خندید و مسخره شان کرد. یا می آیند تا گریه کنند به حال خودشان و گذشته خودشان. مردم می دانند که با فیلم سینمایی داستانی طرف نیستند. می دانند که سینمای ایران شوخی و تفریحی و مقوایی است. فیلم های خودشان را از اینترنت دانلود و در سینمای خانگیشان و آن طور که می خواهند تماشا می کنند. سینما در ایران شاکله اش عوض شده.

,

مردم منتظر فیلم خوبند

, مردم منتظر فیلم خوبند, مردم منتظر فیلم خوبند,

در این برهوت اما مردم منتظر فیلم خوبند. منتظرند سینما با جامعه و مردم همراه شود. منتظرند و امیدوار برای فیلم خوب. مردم، مخاطبان ایرانی سینما و منتقدین، به حداقل ها هم راضی هستند، و «یک قناری یک کلاغ» به کارگردانی و نویسندگی اصغر عبداللهی فیلمی است که می شود در این برهوت به سینما رفت و بر روی پرده نقره ای تجربه اش کرد؛ لحظاتی در یک سینمای ایرانی فیلمی دید و حال خود را خوب کرد.

, یک قناری یک کلاغ, اصغر عبداللهی,

, ,

از فیلمنامه شروع کنیم. داستان فیلم زندگی مرد و زنی است در یک خانه. مرد سهوا به چشم همسرش آسیب می رساند و بعد از این اتفاق، زندگیشان دستخوش تغییر می شود. زن که تصمیم می گیرد در خانه بماند، سکوت پیشه می کند و مرد از این سکوت زیاد دچار وهم و ترس می شود.

, فیلمنامه,

زندگی در سردی و سکوت می گذرد. خانه نیز با پلکان خود، زندگی آن دو را در دو طبقه از هم جدا می کند. در این سکوت مرد و زن هریک در ذهن خود فکر و خیالبافی کرده و همدیگر را قضاوت می کنند. مدت طولانی (تقریبا یک سال) این طور زندگی می گذرد تا اینکه شبی مرد و زن با خواندن دفتر شخصی همدیگر، بالاخره به نیت درونی هم پی برده و از فرداست که زندگی خوش قدیمی را دوباره از سر می گیرند.

,

داستان سر دارد و ته و وسط. یک قصه کوچک و ساده و خوب؛ با شخصیت زنی که با بازیگری خوب و اندازه هنگامه قاضیانی، به ما زنی درست و کامل داده. برعکس مرد (حبیب رضایی) که درست شخصیت پردازی و همچنین انتخاب بازیگر نشده و همین طور خانه که نصفه و نیمه درآمده است.

, هنگامه قاضیانی, حبیب رضایی,

دوربین نرم است و راحت و همین طور تدوین. دکور دقیق طراحی شده و اجزایش با هم هماهنگی دارد. از نور به موقع استفاده شده است. فیلم به غیر از قصه و بازی خانم قاضیانی کشش دیگری ندارد. با یک سکانس جذاب و خوب شروع می شود ولی کم کم و تقریبا از یک سوم فیلم به بعد سرد و کند می شود تا یک سوم آخر فیلم. هرچند سازندگان فیلم این سردی را عمدا و از روی قصد برای القای سردی داستان به مخاطب می دانند، که البته عقیده اشتباهی است.

, دوربین, نور, سرد و کند,

به هرحال زمان کش آمدن داستان زیاد است و خسته کننده. آخر سکوت یک زن و مرد در یک خانه هر چقدر هم که طول بکشد یکسال نمی شود. و فیلم به قیمت سر رفتن حوصله مخاطب می خواهد این را اثبات کند.

,

شخصیت مرد به این دلیل که فیلم درباره زن بوده خوب پردازش نشده که باز هم قانع کننده نیست. وقتی ما مرد را نمی شناسیم چگونه ارتباط متقابل او را با همسرش دریابیم و حس کنیم؟ خانه کامل شخصیت پردازی نشده است. ما حیاط خانه را تقریبا نمی بینیم و از داخل خانه هم فقط راه پله اش خوب است و شاید هم میز نوشتن زن و مرد.

, شخصیت مرد,

همین هم غنیمت است!

, همین هم غنیمت است!, همین هم غنیمت است!,

صداگذاری فیلم خوب است که داستان را پا به پای تصویر پیش می برد و نه بیشتر یا جلوتر از آن. همچنین موسیقی اثر که کاملا بر اثر نشسته است.

, صداگذاری, موسیقی,

پوستر اصلی فیلم بد است و گنگ برای معرفی فیلم. بیشتر به فیلم های جنایی می ماند تا عاشقانه!

, پوستر,

, ,

همچنین تیتراژ شروع که اصلا با اثر هماهنگ نیست و خیلی کارتونی است. این نکته را هم باید بگویم که آهنگ تیتراژ فیلم را که خانم قاضیانی به همراه شورا کریمی خوانده است واقعا یک سورپرایز بود.

, تیتراژ, شورا کریمی,

فیلم نقائص بسیاری دارد که آن را اثری خوب نمی کند، ولی در این روزهای خاموشی سینما همین هم غنیمت است. خوشحال از وجود این فیلم هاییم ولی ناراضی و منتقد از اینکه چرا بهتر نیستند؟ فیلمسازان بدانند که مخاطبان منتظرند که فیلم خوب بسازند.

, فیلمسازان بدانند که مخاطبان منتظرند که فیلم خوب بسازند.,
 
,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه