اخبار داغ

یادی از یار امام و رهبری؛

استادم پرورش؛ شما با اخلاصتان مرا سوزاندید!/ روشنگری هایش راهگشای مسیر انقلاب بود

استادم پرورش؛ شما با اخلاصتان مرا سوزاندید!/ روشنگری هایش راهگشای مسیر انقلاب بود
سید علی اکبر پرورش، یک عارف به تمام معنا بود. سخنرانی های انقلابی و کوبنده و روشنگرانه او در طول نهضت انقلاب اسلامی، مایه دلگرمی تمام انقلابیون اصفهان بود. از سخنان اوست که می گفت: «انسان خوب است معروف باشد نه مشهور»…
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صاحب نیوز؛ سید علی اکبر پرورش فرزند سید حسین، متولد 1321ش، از پیشتازان نهضت امام خمینی، فعال سیاسی و نویسنده محقق است.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, صاحب نیوز,

وی پس از تحصیلات دبیرستان، در دوره دانشسرای عالی شرکت کرد و تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته ادبیات و کارآموزی دبیری ادامه داد.

,

فعالیت های فرهنگی دینی خود را در کسوت افسر وظیفه در اصطهبان و نیریز دنبال کرد که با استقبال فوق العاده مردم روبرو شد و به همین دلیل اطلاعات شهربانی کل کشور، وی را از هرگونه سخنرانی تا پایان خدمت وظیفه منع کرد.

, ,

پرورش از سال 1347تا 1357ش همزمان با اشتغال در آموزش و پرورش اصفهان، فعالیت های فرهنگی، سیاسی گسترده ای را در اصفهان و دیگر شهرها دنبال کرد.

,

از سال1350ش با چند سازمان نظامی و سیاسی انقلابی ارتباط برقرار کرد و ارتباطات خود را با یاران امام خمینی به ویژه شهید بهشتی و شهید آیت گسترش داد. در سال های56 و 57 مدتی به زندان افتاد.

,

پس از آزادی به همراه عده ای از فرهنگیان اقدام به تأسیس جامعه معلمان اصفهان کرد که در سازماندهی اعتصابات و تظاهرات فرهنگیان استان نقش به سزایی داشت. با پیروزی انقلاب اسلامی در مجلس، بررسی نهایی قانون اسلامی، نماینده مردم اصفهان بود و پس از انتخابات، به نمایندگی دوره اول مجلس شورای اسلامی به سمت نایب رییس مجلس و همزمان با آغاز جنگ تحمیلی به عضویت شورای عالی دفاع انتخاب شد.

,

وی در دوران ریاست جمهوری شهید رجایی و مقام معظم رهبری آیت الله خامنه ای به سمت وزیر آموزش و پرورش منصوب شد. در همین دوران، به قائم مقامی دبیر کلی حزب جمهوری اسلامی انتخاب شد.

,

در دوره های سوم و چهارم مجلس شورای اسلامی نیز نماینده مردم اصفهان بود. همچنین قائم مقام دبیر کل حزب مؤتلفه اسلامی را برعهده داشت.

,


او یک عارف به تمام معنا بود. سخنرانی های انقلابی و کوبنده و روشنگرانه او در طول نهضت انقلاب اسلامی، مایه دلگرمی تمام انقلابیون اصفهان بود. از سخنان اوست که می گفت: «انسان خوب است معروف باشد نه مشهور» و اضافه می کرد که معروف برای اهل آسمان شناخته شده است و مشهور برای اهل زمین. اهل تهجد و شب زنده داری بود. از ویژگی های دیگر وی اخلاص او بود.

, ,
,

سردار شهید جلال افشار از شاگردان او در وصیت نامه اش می نویسد: «استادم پرورش، شما بااخلاصتان مرا سوزاندید».
شهید مرتضی مطهری در کتاب «سیری در نهج البلاغه» می نویسد: چندی پیش سفری کوتاه به اصفهان اتفاق داد. در آن اوقات روزی در محفلی از اهل فضل، بحث زهد مطرح شد و جوانب مختلف مطلب با توجه به تعلیمات همه جانبه اسلام مورد توجه واقع شد. همگان می خواستند تعبیری جامع و رسا برای زهد به مفهوم خاص اسلامی پیدا کنند.

,
,


در آن میان دبیری فاضل آقای اکبر پرورش که بعد معلوم شد، دست در کار رساله ای در این موضوع است و یادداشتهای خود را در اختیار من گذاشت، تعبیری نغز و رسا کرد و گفت «زهد اسلامی عبارت است از برداشت کم و بازدهی زیاد».
این تعبیر برای من جالب بود. آن را با تصورات و استنباط قبلی خودم که در طی چند مقاله از این سلسله مقالات شرح دادم منطبق یافتم. فقط با اجازه آن مرد فاضل، تصرف مختصری کرده و می گویم: «زهد عبارت است از برداشت کم برای بازدهی زیاد».
از حالات معنوی وی، حکایت دیدن بهشت و مظاهر آن، در هنگام بوسیدن و مالیدن چشم بر کف پای مادرش است. استاد سیدعلی اکبر پرورش نقل کرده است:
زمانی مادرم در بستر بیماری بودند، برای شفایشان تصمیم به قرائت زیارت عاشورا در چهل روز گرفتم و در همان روزهای نخست خواندن زیارت، در عالم رویا دیدم که ۳۶ روز بیشتر موفق به خواندن زیارت عاشورا نمی شوم و تصور کردم مادرم ۳۶ روز بیشتر در قید حیات نخواهند بود.

, ,
,
,
,
,


در روز سی و ششم، مادر در حال احتضار قرار گرفت، من بعد از خواندن زیارت عاشورا، به یاد فرمایش پیامبر (ص) افتادم که فرمودند: بهشت زیر پای مادران است بنابراین کف پای مادرم را بوسیدم.
همین که پای مادرم را بوسیدم و به چشمانم مالیدم، ناگهان از فضای اتاق خارج و وارد بهشت شدم که برایم بسیار عجیب و حیرت انگیز بود و به تماشای سرسبزی ها و نهرهای بهشت مشغول شدم و این سنخ سرسبزی ها را در هیچ کجای دنیا ندیده بودم.
مرحوم استاد سیّد علی اکبر پرورش یکی از کسانی بود که پیوندهای عمیق با مادر خود یعنی حضرت زهرا (س) داشت و در چنین ایامی بسیار محزون و سوگوار بود و در مصائب این بانوی بزرگوار اسلام بسیار اشک می ریخت.
داستان جالبی را استاد حاج علی انسانی از شاعران و مرثیه سرایان اهل بیت (ع) نقل کرده اند که تقریباً دو ماه قبل از رحلت استاد پرورش به عیادت ایشان در اصفهان رفته و جویای احوال استاد بودند؛ ولی متأسفانه قادر به صحبت کردن نبودند و ظاهراً مدت زمانی بوده است که دیگر صحبت نمی کردند

, ,
,
,
,
,

آقای انسانی در کنار ایشان نشسته و به یاد سالهایی که در مجاورت منزل ایشان در تهران زندگی می کردند و روابط دوستی داشتند و مجالس اهل بیت (ع) را با هم اداره می کردند، زبان حالی را با ایشان درمیان می گذارند و در آخر از سردرد و غصه که ایشان قادر به صحبت کردن نیستند، می گویند قربانت بروم! لا اقل یک «زهرا» بگو تا دلمان خوش شود! که در این هنگام ناگهان استاد پرورش گویا تمام نیروی خود را جمع می کند و با تمام وجود می گوید: «یا زهرا»! در اینجا اهل منزل و آقای انسانی و همراهانشان همه از این که ایشان توانستند این کلمه را بگویند، بسیار متعجب و خوشحال شدند
از تالیفاتش «اصحاب کهف» و «قرآن و خطوط نفاق» است. وی پس از عمری مجاهدت صادقانه در ششم دی ماه 1392ش فوت نمود و پیکرش در گلستان شهدای اصفهان آرام گرفت.

,
,

گره گشایی سوره یس
استاد مرتضی نجفی قدسی می نویسد: روزی در معیت استاد پرورش به دیدار حضرت علامه محمدرضا حکیمی (دامت برکاته) رفتیم، اولا این دو بزرگوار از دیر زمان با یکدیگر انس و آشنایی و علاقه متقابل داشتند و دیدار این دو مرد الهی واقعاً دیدنی بود.
از جمله مطالبی که در آن ملاقات مطرح شد، بحث سوره «یاسین» بود و به همین مناسبت استاد پرورش نیز خاطره ای از گره گشایی های «یاسین» را بیان داشتند.

, گره گشایی سوره یس, گره گشایی سوره یس,
,
,


استاد پرورش اظهار داشتند در زمانی که بنده نائب رئیس مجلس شورای اسلامی بودم، شبی استاد مرتضی مطهری را خواب دیدم و ایشان یکی از بانوان نماینده مجلس را به بنده نشان دادند و فرمودند آقای پرورش! شما مشکل این خانم را رسیدگی کنید و حل نمایید.
ایشان می گفتند: من در همان حال که جناب آقای مطهری این را به بنده فرمودند، احساس کردم امر ثقیلی است و گاهی می خواهم منصرف شوم، اما شهید مطهری (رحمه الله) مانند تکیه گاهی با دستشان پشت مرا گرفته اند تا مبادا من عقب نشینی کنم.
فردای آن روز آن نماینده مجلس را خواستم و عرض کردم: خانم شما چه مشکلی دارید؟! من آماده خدمتگذاری هستم، اگر کاری از دست من بر می آید بفرمایید تا انجام دهم.
این خانم پرسید چطور؟! شما بر چه اساسی این صحبت را می فرمایید؟ من عرض کردم استاد شهید مطهری (رضوان الله علیه) را دیشب خواب دیدم و ایشان به بنده توصیه فرمودند تا مشکل شما را حل کنم.
تا این سخن را گفتم، آن خانم به گریه افتاد و گریه ای طولانی کرد و گفت: حقیقت این است که من مدتی است با شوهرم اختلاف داریم و این اختلاف عمیق شده است و گاهی قهر می کنیم و پس از چندی آشتی می کنیم و دوباره همین وضع ادامه پیدا می کند و خلاصه من دیگر خسته شده ام و نمی دانم چکار کنم تا اینکه به ذهنم آمد به قم بروم و ضمن زیارت حضرت معصومه (ع)، سوره یاسینی نزد مزار شهید مطهری بخوانم، بلکه روح ایشان مرا مدد فرماید و به برکت سوره یاسین مشکل من حل شود و این کار را همین دیشب انجام دادم و سوره یاسین را بر سر مزار ایشان در حرم مطهر قرائت کردم و عجیب آنکه همین دیشب استاد شهید مطهری به خواب شما آمده اند و از حضرتعالی تقاضا کرده اند مشکل مرا حل نمائید!

, ,
,
,
,
,
,


استاد پرورش فرمودند: من بنا به توصیه شهید مطهری خیلی تلاش کردم که مشکل این خانم و آقا را حل کنم، البته از این کارها زیاد کرده بودم، ولی این یکی واقعاً صعب و مشکل بود، بارها آقا را خواستم و صحبت کردم، خانم را جداگانه و گاهی با هم دعوتشان کردم و خلاصه خیلی تلاش کردم و کم کم داشتم ناامید می شدم و گاهی می خواستم از این کار منصرف شوم اما یاد خواب استاد شهید مطهری می افتادم که با دستشان، پشت مرا محکم گرفته بودند تا من عقب نشینی نکنم، به هر حال مباحث را ادامه دادم تا به لطف الهی مسائل فیمابین این خانم و آقا مرتفع شد و آشتی واقعی کردند و اکنون نیز سالها است که به خوبی و خوشی زندگی می کنند.

, ,
,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه