اخبار داغ

صدایی که از راهرو دادگاه ها به گوش می رسد؛

طلاق هایی با مهر شبکه های اجتماعی

طلاق هایی با مهر شبکه های اجتماعی
در گذشته های نه چندان دور وقتی میان راهروهای دادگاه های خانواده پا می گذاشتی، زنان و مردانی را می دیدی که سرافکنده و با چشمانی اشکبار بر روی صندلی ، منتظر شنیدن نامشان برای ورود به دادگاه بودند...
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از  زنان کویر ،در گذشته های نه چندان دور وقتی میان راهروهای دادگاه های خانواده پا می گذاشتی، زنان و مردانی را می دیدی که  سرافکنده و با چشمانی اشکبار بر روی صندلی ، منتظر شنیدن نامشان برای ورود به دادگاه بودند...

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, زنان کویر,
اما امروزه قضیه فرق کرده است،زنان و مردان جوان با تفاخر و پوشیدن لباسی شیک که گویی خود را برای یک میهمانی مهم آماده کرده اند، هر کدام رو در روی هم نشسته و با نگاه هایی مملو از نفرت و قلدرمآبانه گله مندند که چرا نامشان صدا زده نمی شود و به نوعی می خواهند زودتر این طوق بدبختی را از گردن خود پاره کنند.
 
در میان راهرو دادگاه ها دختر و پسر نوجوانی را دیدم که سن کمشان توجه هر فردی را به خود جلب می کرد.
 
جلوتر رفتم،نگاه ساده شان خبراز کودک درونی داشت که هنوز با آنها زندگی میکرد.از آنها درخواست یک گفتگو کردم و جالب این جا بود که هر دو به پدر و مادرشان نگاه کردند گویی قرار است آنها تایید کنند و مجوز گفت و گو را بدهند.
 
و بالاخره تایید پدر و مادرشان دلیلی شد تا با  " زنان کویر " به گفت و گو بنشینیم.
 
از هر دو سنشان را پرسیدم، پسر 17 سال و دختر 12 سال سن داشت.
 
رو به پسر نوجوان کردم و دلیل جدایی اش را پرسیدم.
 
در ابتدا گفت: من قصد جدایی ندارم، بارها به همسرم گفته ام خودت را تغییر بده اما او دنیایی دیگر را می خواهد.اصلا لعنت به من که برایش گوشی اندروید خریدم!!!
 
رو به دختر نوجوان کردم و دلیل جدایی اش را از او پرسیدم، در پاسخ به این اشاره کرد که در دوران عقد به سر می برد و به تازگی دریافته است که دنیا آن چیزی نیست که تا کنون دیده و به دنبال آرزوهای خودش است نه آن چیزی که شوهرش برایش می خواهد.
 
  پسر نوجوان  در میان کلاممان پرید و بیان داشت: از روزی که گوشی جدیدی برایش خریدم پا در شبکه های اجتماعی و تلگرام گذاشت و با دنیای ظاهری مجازی اخت پیدا کرد او اکنون با چند پسر آشنا شده است و به من می گوید اگر زندگی با من را می خواهی باید دوستانم را نیز بخواهی، دوستانی که اکثرشان پسر هستند!!!!
 
این که پای شبکه های اجتماعی برای ازدواج و طلاق این روزها بیش از پیش قابل مشاهده است شکی نیست. ازدواج هایی که با روابط مجازی شکل می گیرند و زندگی هایی  که باز با حضور شبکه های اجتماعی به طلاق کشیده می شود و در این میان جای خالی سواد رسانه ای و پرورش صحیح فرزندان در جهت استفاده از ابزارهای جدید گم مانده است.
 
گزارش:اعظم پسند
انتهای پیام/
,
اما امروزه قضیه فرق کرده است،زنان و مردان جوان با تفاخر و پوشیدن لباسی شیک که گویی خود را برای یک میهمانی مهم آماده کرده اند، هر کدام رو در روی هم نشسته و با نگاه هایی مملو از نفرت و قلدرمآبانه گله مندند که چرا نامشان صدا زده نمی شود و به نوعی می خواهند زودتر این طوق بدبختی را از گردن خود پاره کنند.
 
در میان راهرو دادگاه ها دختر و پسر نوجوانی را دیدم که سن کمشان توجه هر فردی را به خود جلب می کرد.
 
جلوتر رفتم،نگاه ساده شان خبراز کودک درونی داشت که هنوز با آنها زندگی میکرد.از آنها درخواست یک گفتگو کردم و جالب این جا بود که هر دو به پدر و مادرشان نگاه کردند گویی قرار است آنها تایید کنند و مجوز گفت و گو را بدهند.
 
و بالاخره تایید پدر و مادرشان دلیلی شد تا با  " زنان کویر " به گفت و گو بنشینیم.
 
از هر دو سنشان را پرسیدم، پسر 17 سال و دختر 12 سال سن داشت.
 
رو به پسر نوجوان کردم و دلیل جدایی اش را پرسیدم.
 
در ابتدا گفت: من قصد جدایی ندارم، بارها به همسرم گفته ام خودت را تغییر بده اما او دنیایی دیگر را می خواهد.اصلا لعنت به من که برایش گوشی اندروید خریدم!!!
 
رو به دختر نوجوان کردم و دلیل جدایی اش را از او پرسیدم، در پاسخ به این اشاره کرد که در دوران عقد به سر می برد و به تازگی دریافته است که دنیا آن چیزی نیست که تا کنون دیده و به دنبال آرزوهای خودش است نه آن چیزی که شوهرش برایش می خواهد.
 
  پسر نوجوان  در میان کلاممان پرید و بیان داشت: از روزی که گوشی جدیدی برایش خریدم پا در شبکه های اجتماعی و تلگرام گذاشت و با دنیای ظاهری مجازی اخت پیدا کرد او اکنون با چند پسر آشنا شده است و به من می گوید اگر زندگی با من را می خواهی باید دوستانم را نیز بخواهی، دوستانی که اکثرشان پسر هستند!!!!
 
این که پای شبکه های اجتماعی برای ازدواج و طلاق این روزها بیش از پیش قابل مشاهده است شکی نیست. ازدواج هایی که با روابط مجازی شکل می گیرند و زندگی هایی  که باز با حضور شبکه های اجتماعی به طلاق کشیده می شود و در این میان جای خالی سواد رسانه ای و پرورش صحیح فرزندان در جهت استفاده از ابزارهای جدید گم مانده است.
 
گزارش:اعظم پسند
انتهای پیام/
,
اما امروزه قضیه فرق کرده است،زنان و مردان جوان با تفاخر و پوشیدن لباسی شیک که گویی خود را برای یک میهمانی مهم آماده کرده اند، هر کدام رو در روی هم نشسته و با نگاه هایی مملو از نفرت و قلدرمآبانه گله مندند که چرا نامشان صدا زده نمی شود و به نوعی می خواهند زودتر این طوق بدبختی را از گردن خود پاره کنند.
 
در میان راهرو دادگاه ها دختر و پسر نوجوانی را دیدم که سن کمشان توجه هر فردی را به خود جلب می کرد.
 
جلوتر رفتم،نگاه ساده شان خبراز کودک درونی داشت که هنوز با آنها زندگی میکرد.از آنها درخواست یک گفتگو کردم و جالب این جا بود که هر دو به پدر و مادرشان نگاه کردند گویی قرار است آنها تایید کنند و مجوز گفت و گو را بدهند.
 
و بالاخره تایید پدر و مادرشان دلیلی شد تا با  " زنان کویر " به گفت و گو بنشینیم.
 
از هر دو سنشان را پرسیدم، پسر 17 سال و دختر 12 سال سن داشت.
 
رو به پسر نوجوان کردم و دلیل جدایی اش را پرسیدم.
 
در ابتدا گفت: من قصد جدایی ندارم، بارها به همسرم گفته ام خودت را تغییر بده اما او دنیایی دیگر را می خواهد.اصلا لعنت به من که برایش گوشی اندروید خریدم!!!
 
رو به دختر نوجوان کردم و دلیل جدایی اش را از او پرسیدم، در پاسخ به این اشاره کرد که در دوران عقد به سر می برد و به تازگی دریافته است که دنیا آن چیزی نیست که تا کنون دیده و به دنبال آرزوهای خودش است نه آن چیزی که شوهرش برایش می خواهد.
 
  پسر نوجوان  در میان کلاممان پرید و بیان داشت: از روزی که گوشی جدیدی برایش خریدم پا در شبکه های اجتماعی و تلگرام گذاشت و با دنیای ظاهری مجازی اخت پیدا کرد او اکنون با چند پسر آشنا شده است و به من می گوید اگر زندگی با من را می خواهی باید دوستانم را نیز بخواهی، دوستانی که اکثرشان پسر هستند!!!!
 
این که پای شبکه های اجتماعی برای ازدواج و طلاق این روزها بیش از پیش قابل مشاهده است شکی نیست. ازدواج هایی که با روابط مجازی شکل می گیرند و زندگی هایی  که باز با حضور شبکه های اجتماعی به طلاق کشیده می شود و در این میان جای خالی سواد رسانه ای و پرورش صحیح فرزندان در جهت استفاده از ابزارهای جدید گم مانده است.
 
گزارش:اعظم پسند
انتهای پیام/
,
اما امروزه قضیه فرق کرده است،زنان و مردان جوان با تفاخر و پوشیدن لباسی شیک که گویی خود را برای یک میهمانی مهم آماده کرده اند، هر کدام رو در روی هم نشسته و با نگاه هایی مملو از نفرت و قلدرمآبانه گله مندند که چرا نامشان صدا زده نمی شود و به نوعی می خواهند زودتر این طوق بدبختی را از گردن خود پاره کنند.
 
در میان راهرو دادگاه ها دختر و پسر نوجوانی را دیدم که سن کمشان توجه هر فردی را به خود جلب می کرد.
 
جلوتر رفتم،نگاه ساده شان خبراز کودک درونی داشت که هنوز با آنها زندگی میکرد.از آنها درخواست یک گفتگو کردم و جالب این جا بود که هر دو به پدر و مادرشان نگاه کردند گویی قرار است آنها تایید کنند و مجوز گفت و گو را بدهند.
 
و بالاخره تایید پدر و مادرشان دلیلی شد تا با  " زنان کویر " به گفت و گو بنشینیم.
 
از هر دو سنشان را پرسیدم، پسر 17 سال و دختر 12 سال سن داشت.
 
رو به پسر نوجوان کردم و دلیل جدایی اش را پرسیدم.
 
در ابتدا گفت: من قصد جدایی ندارم، بارها به همسرم گفته ام خودت را تغییر بده اما او دنیایی دیگر را می خواهد.اصلا لعنت به من که برایش گوشی اندروید خریدم!!!
 
رو به دختر نوجوان کردم و دلیل جدایی اش را از او پرسیدم، در پاسخ به این اشاره کرد که در دوران عقد به سر می برد و به تازگی دریافته است که دنیا آن چیزی نیست که تا کنون دیده و به دنبال آرزوهای خودش است نه آن چیزی که شوهرش برایش می خواهد.
 
  پسر نوجوان  در میان کلاممان پرید و بیان داشت: از روزی که گوشی جدیدی برایش خریدم پا در شبکه های اجتماعی و تلگرام گذاشت و با دنیای ظاهری مجازی اخت پیدا کرد او اکنون با چند پسر آشنا شده است و به من می گوید اگر زندگی با من را می خواهی باید دوستانم را نیز بخواهی، دوستانی که اکثرشان پسر هستند!!!!
 
این که پای شبکه های اجتماعی برای ازدواج و طلاق این روزها بیش از پیش قابل مشاهده است شکی نیست. ازدواج هایی که با روابط مجازی شکل می گیرند و زندگی هایی  که باز با حضور شبکه های اجتماعی به طلاق کشیده می شود و در این میان جای خالی سواد رسانه ای و پرورش صحیح فرزندان در جهت استفاده از ابزارهای جدید گم مانده است.
 
گزارش:اعظم پسند
انتهای پیام/
,
اما امروزه قضیه فرق کرده است،زنان و مردان جوان با تفاخر و پوشیدن لباسی شیک که گویی خود را برای یک میهمانی مهم آماده کرده اند، هر کدام رو در روی هم نشسته و با نگاه هایی مملو از نفرت و قلدرمآبانه گله مندند که چرا نامشان صدا زده نمی شود و به نوعی می خواهند زودتر این طوق بدبختی را از گردن خود پاره کنند.
 
در میان راهرو دادگاه ها دختر و پسر نوجوانی را دیدم که سن کمشان توجه هر فردی را به خود جلب می کرد.
 
جلوتر رفتم،نگاه ساده شان خبراز کودک درونی داشت که هنوز با آنها زندگی میکرد.از آنها درخواست یک گفتگو کردم و جالب این جا بود که هر دو به پدر و مادرشان نگاه کردند گویی قرار است آنها تایید کنند و مجوز گفت و گو را بدهند.
 
و بالاخره تایید پدر و مادرشان دلیلی شد تا با  " زنان کویر " به گفت و گو بنشینیم.
 
از هر دو سنشان را پرسیدم، پسر 17 سال و دختر 12 سال سن داشت.
 
رو به پسر نوجوان کردم و دلیل جدایی اش را پرسیدم.
 
در ابتدا گفت: من قصد جدایی ندارم، بارها به همسرم گفته ام خودت را تغییر بده اما او دنیایی دیگر را می خواهد.اصلا لعنت به من که برایش گوشی اندروید خریدم!!!
 
رو به دختر نوجوان کردم و دلیل جدایی اش را از او پرسیدم، در پاسخ به این اشاره کرد که در دوران عقد به سر می برد و به تازگی دریافته است که دنیا آن چیزی نیست که تا کنون دیده و به دنبال آرزوهای خودش است نه آن چیزی که شوهرش برایش می خواهد.
 
  پسر نوجوان  در میان کلاممان پرید و بیان داشت: از روزی که گوشی جدیدی برایش خریدم پا در شبکه های اجتماعی و تلگرام گذاشت و با دنیای ظاهری مجازی اخت پیدا کرد او اکنون با چند پسر آشنا شده است و به من می گوید اگر زندگی با من را می خواهی باید دوستانم را نیز بخواهی، دوستانی که اکثرشان پسر هستند!!!!
 
این که پای شبکه های اجتماعی برای ازدواج و طلاق این روزها بیش از پیش قابل مشاهده است شکی نیست. ازدواج هایی که با روابط مجازی شکل می گیرند و زندگی هایی  که باز با حضور شبکه های اجتماعی به طلاق کشیده می شود و در این میان جای خالی سواد رسانه ای و پرورش صحیح فرزندان در جهت استفاده از ابزارهای جدید گم مانده است.
 
گزارش:اعظم پسند
انتهای پیام/
,
اما امروزه قضیه فرق کرده است،زنان و مردان جوان با تفاخر و پوشیدن لباسی شیک که گویی خود را برای یک میهمانی مهم آماده کرده اند، هر کدام رو در روی هم نشسته و با نگاه هایی مملو از نفرت و قلدرمآبانه گله مندند که چرا نامشان صدا زده نمی شود و به نوعی می خواهند زودتر این طوق بدبختی را از گردن خود پاره کنند.
 
در میان راهرو دادگاه ها دختر و پسر نوجوانی را دیدم که سن کمشان توجه هر فردی را به خود جلب می کرد.
 
جلوتر رفتم،نگاه ساده شان خبراز کودک درونی داشت که هنوز با آنها زندگی میکرد.از آنها درخواست یک گفتگو کردم و جالب این جا بود که هر دو به پدر و مادرشان نگاه کردند گویی قرار است آنها تایید کنند و مجوز گفت و گو را بدهند.
 
و بالاخره تایید پدر و مادرشان دلیلی شد تا با  " زنان کویر " به گفت و گو بنشینیم.
 
از هر دو سنشان را پرسیدم، پسر 17 سال و دختر 12 سال سن داشت.
 
رو به پسر نوجوان کردم و دلیل جدایی اش را پرسیدم.
 
در ابتدا گفت: من قصد جدایی ندارم، بارها به همسرم گفته ام خودت را تغییر بده اما او دنیایی دیگر را می خواهد.اصلا لعنت به من که برایش گوشی اندروید خریدم!!!
 
رو به دختر نوجوان کردم و دلیل جدایی اش را از او پرسیدم، در پاسخ به این اشاره کرد که در دوران عقد به سر می برد و به تازگی دریافته است که دنیا آن چیزی نیست که تا کنون دیده و به دنبال آرزوهای خودش است نه آن چیزی که شوهرش برایش می خواهد.
 
  پسر نوجوان  در میان کلاممان پرید و بیان داشت: از روزی که گوشی جدیدی برایش خریدم پا در شبکه های اجتماعی و تلگرام گذاشت و با دنیای ظاهری مجازی اخت پیدا کرد او اکنون با چند پسر آشنا شده است و به من می گوید اگر زندگی با من را می خواهی باید دوستانم را نیز بخواهی، دوستانی که اکثرشان پسر هستند!!!!
 
این که پای شبکه های اجتماعی برای ازدواج و طلاق این روزها بیش از پیش قابل مشاهده است شکی نیست. ازدواج هایی که با روابط مجازی شکل می گیرند و زندگی هایی  که باز با حضور شبکه های اجتماعی به طلاق کشیده می شود و در این میان جای خالی سواد رسانه ای و پرورش صحیح فرزندان در جهت استفاده از ابزارهای جدید گم مانده است.
 
گزارش:اعظم پسند
انتهای پیام/
,
اما امروزه قضیه فرق کرده است،زنان و مردان جوان با تفاخر و پوشیدن لباسی شیک که گویی خود را برای یک میهمانی مهم آماده کرده اند، هر کدام رو در روی هم نشسته و با نگاه هایی مملو از نفرت و قلدرمآبانه گله مندند که چرا نامشان صدا زده نمی شود و به نوعی می خواهند زودتر این طوق بدبختی را از گردن خود پاره کنند.
,
 
,
در میان راهرو دادگاه ها دختر و پسر نوجوانی را دیدم که سن کمشان توجه هر فردی را به خود جلب می کرد.
,
 
,
جلوتر رفتم،نگاه ساده شان خبراز کودک درونی داشت که هنوز با آنها زندگی میکرد.از آنها درخواست یک گفتگو کردم و جالب این جا بود که هر دو به پدر و مادرشان نگاه کردند گویی قرار است آنها تایید کنند و مجوز گفت و گو را بدهند.
,
 
,
و بالاخره تایید پدر و مادرشان دلیلی شد تا با  " زنان کویر " به گفت و گو بنشینیم.
,
 
,
از هر دو سنشان را پرسیدم، پسر 17 سال و دختر 12 سال سن داشت.
,
 
,
رو به پسر نوجوان کردم و دلیل جدایی اش را پرسیدم.
,
 
,
در ابتدا گفت: من قصد جدایی ندارم، بارها به همسرم گفته ام خودت را تغییر بده اما او دنیایی دیگر را می خواهد.اصلا لعنت به من که برایش گوشی اندروید خریدم!!!
,
 
,
رو به دختر نوجوان کردم و دلیل جدایی اش را از او پرسیدم، در پاسخ به این اشاره کرد که در دوران عقد به سر می برد و به تازگی دریافته است که دنیا آن چیزی نیست که تا کنون دیده و به دنبال آرزوهای خودش است نه آن چیزی که شوهرش برایش می خواهد.
,
 
,
  پسر نوجوان  در میان کلاممان پرید و بیان داشت: از روزی که گوشی جدیدی برایش خریدم پا در شبکه های اجتماعی و تلگرام گذاشت و با دنیای ظاهری مجازی اخت پیدا کرد او اکنون با چند پسر آشنا شده است و به من می گوید اگر زندگی با من را می خواهی باید دوستانم را نیز بخواهی، دوستانی که اکثرشان پسر هستند!!!!
,
 
,
این که پای شبکه های اجتماعی برای ازدواج و طلاق این روزها بیش از پیش قابل مشاهده است شکی نیست. ازدواج هایی که با روابط مجازی شکل می گیرند و زندگی هایی  که باز با حضور شبکه های اجتماعی به طلاق کشیده می شود و در این میان جای خالی سواد رسانه ای و پرورش صحیح فرزندان در جهت استفاده از ابزارهای جدید گم مانده است.
,
 
,
گزارش:اعظم پسند
,
انتهای پیام/
,

 

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه