فاز برای من با گذشت چندین هفته از قسمتی که من داورش بودم و البته مشورتها و همفکریهایی که در مراحل بعدی با بچهها داشتم، هنوز که هنوزست خیلی جذاب و هیجانانگیزست.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ مسابقه فاز از هفته اول دی ماه به طور منظم در حال پخش از شبکه دو است. این برنامه در قالب مستندمسابقه ای برای نوجوانان در مرکز اوج کودک و نوجوان طراحی و تولید شده است که در آن شرکت کنندگان ایده های عام المنفعه خود را طی یک مسابقه عملی می کنند. در همین رابطه با نیلوفر رضا بنده لو داور یکی از مراحل این مسابقه گفتگو کردیم که در ادامه می خوانید.
خانم رضا بنده لو کمی از خودتان برایمان بگویید و اینکه چه شد با فاز همراه شدید؟
حدود ۲۰سال هست که معلم و تسهیلگر هستم. سالهاست که بهعنوان یک کنشگر اجتماعی، فعالیت میکنم. خصوصا در روستاهای دور از پایتخت. ایدهای که برای من مطرح شد جالب بود. البته شرط گذاشتم که گروه، یک گروه نقدپذیر و منعطف باشد که الحمدلله اینگونه هم بود.
بچههای انتخابشده برای این مسابقه را چهطوری دیدید؟
در ابتدا نحوه داوریها کمی عجیب و غریب بود. ما معلمها عادت داریم که یکسری معیار در اختیار مخاطبمان قرار میدهیم، مشخص میکنیم که سنجش آنها بر چه ملاک و معیاری خواهد بود و بعد ارزیابی میکنیم. من با آقای دخانچی که صحبت کردم در ذهنشان کامل مشخص بود که چه کاری میخواهند انجام بدهند، مفاهیم روشن بود اما بچهها خیلی گنگ بودند. قرار بود ما بلافاصله وارد بحث ارائه و داوری بشویم. من از ایشان خواستم که یک ورکشاپ داشته باشیم. به بچهها گفتیم که طومار چی هست؛ چطور باید آماده بشود؛ هدف از اینکار چیست و بطور مشخص به آنها گفته شد که مثلا براساس این ۵معیار قضاوت میشوید.
در مورد مهارت طومارنویسی هم کمی برامون توضیح بدهید؟
طومار یک درخواست عمومی است که معمولا در ارتباط با موضوعی مشخص خطاب به یک مسئول یا یک سازمان نوشته می شود. هر چند گاهی مخاطب طومار مردم هستند و هدف از نوشتن طومار، درخواست برای ایجاد تعهد در جهت تغییر یک رفتار اجتماعی است. سال هاست که طومار نویسی یک ابزار موثر در حوزه سیاستگذاریهای عمومی بوده و توانسته با نشان دادن حمایت مردمی و ایجاد فضایی برای پوشش رسانهای به اهداف مورد نظر پروژه برسد. نوشتن یک طومار تاثیرگذار، مهارتی است که لازم است یک کنشگر اجتماعی بلد باشد و در چارچوبی مناسب از آن استفاده کند. موضوعی که یکی از دغدغههای ارزشمند فاز بود.
نوجوانها توانستند آن سطحی که شما انتظار داشتید را برآورده کنند؟
یک چیزی که برای من مهم بود؛ قرارگرفتن بچهها در یک شرایط ناعادلانه بود تا ببینم چه عکسالعملی انجام میدهند. مثلا میخواهند آغاز سال تحصیلی را در مدرسه جشن بگیرند و مدیر بدون هیچ دلیل قابل قبولی مخالفت میکند، شما چکار میکنید؟
برایم عجیب بود که از بین دختران، فقط یکی گفت که من میایستم و به این راحتی قبول نمیکنم حرف زور را. میخوام بگویم که این جسارت در بچهها خیلی کم بود.
چیزی که ما بعنوان یک نوجوان کنشگر از آنها انتظار داریم: مطالبهگری، روحیه پرسشگریست؛ اینکه چقدر خودانگیخته هستند؛ اینکه چقدر به الزامات اجتماعی متعهد هستند؛ گستردگی جهانبینیشان در چه حد است؟
اگر بخواهم سختگیرانه نگاه کنم، هیچکدام از بچهها ویژگیهای یک کنشگر را نداشتند اما بین دخترها و پسرها، دخترها روحیات قابلقبولتری داشتند؛ نگاه عمیقتری داشتند نسبت به پسرها که فقط به فکر رقابت بودند و میگفتند: «از همه ابزار، از تقلب بگیر تا جرزدن و ... در اختیارمون هست برای اینکه به اون نتیجه برسیم» و اون برنده شدن بود. اینکه فرآیند چگونه باشد در بین بچههای پسر ضعیف بود.
با این اوصاف، فاز را در مجموع چطور دیدید؟
فاز برای من با گذشت چندین هفته از قسمتی که من داورش بودم و البته مشورتها و همفکریهایی که در مراحل بعدی با بچهها داشتم، هنوز که هنوزست خیلی جذاب و هیجانانگیزست. تقریبا میتوانم بگویم روزی نبود که قربانصدقه فاز و عواملش نروم! برای اینکه چقدر این دغدغه اهمیت داشته و چقدر ایده خلاقانه بود.
چه شد که اینقدر دلبسته فاز شدید؟
بگذارید کمی عمیقتر و از دلایل دلبستگی بگویم؛ ما اگر بخواهیم کنشگری را بعنوان یک رشته میانرشتهای درنظر بگیریم؛ نوجوانانمان را عادت بدهیم که مشارکتجو باشند، مشارکتخواه باشند؛ اینکه در عین کمالگرا بودن با واقعیتهای موجود جامعه هم آشنا باشند؛ بتوانند به اندازه منعطف و در جای درست، قاطع باشند؛ بلد باشند مدارا کنند، صبوری کنند؛همه و همه کمک میکند که وضعیت جامعه، بهتر و بهتر شود. من معتقدم کنترل فربهگی جامعه باید از همین نسل و همین سن شروع شود. ما وقتی شهروندان مطالبهگر نداریم، شهروندان مشارکتخواه نداریم؛ باعث میشود که یک بدنهای از حکومت دچار فربگی شده و فسادهای زیادی بدنبال خودش بیاورد.
منظورتان این است که بچههای تکبعدی با این سیستم آموزشی ما، بهدرد نمیخورند؟
نگاه کنید؛ اینکه ما بیاییم چند بعدیبودن را به بچههامون آموزش بدهیم، مهم است. اشکالی نیست که نوجوان میخواهد هنرمند بشود، ورزشکار حرفهای بشود، یک آدم فنی بشود، یک پزشک بشود یک گیاهشناس یا جامعهشناس اما این دقت را داشته باشیم که یک انسانِ تکبعدی نباشد؛ بهعنوان جزئی از جامعه، دغدغهها و درگیریهای فکر داشته باشد. اینها خیلی ارزشمند که متاسفانه ما برای مخاطب بزرگسالمان چنین برنامهای نداریم چه برسد به نوجوان.
من فاز را از این جهت تحسین کردم که معتقدم درک کرده ما چقدر به رشتههای میانرشتهای احتیاج داریم. چقدر نیاز داریم که عمیقا از بچهها شروع بکنیم.
این نوع نگاه شما، منشاگرفته از معلمیتان هم هست گویا؟
بخوام به جلد معلمیام بروم، من ۲۰سال است که مثلا به همین نوجوانها ریاضی یاد میدهم و همیشه دغدغهام این بوده که «بچهها! من نمیخواهم به شما دیفرانسیل و گسسته و ... یاد بدم؛ من میخواهم به شما یاد بدهم که نگاه عمیقتری داشته باشید، انسانهای واقعبین و جمعنگری باشید. فقط خودتان را نگاه نکنید.
متاسفانه این نگاه خودبینانه در نظام اموزشی ما بسیار باب شده است. مدارس قرار بود کارکردهای همزمان آموزشی، تربیتی و پرورشی داشته باشند اما الان اینجوری نیست. مشتریمداری چیزیست که از دیگر سازمانها به اموزش پرورش هم سرایت کرده، چیزی که کلا با رویکرد معلم-شاگرد بسیار متفاوت است.
به بحث فاز برگردیم و از ایده فاز و مقوله کنشگری برایمان بگویید
انسان تنها موجود کنشگر عالم هستی است چون تنها انسان است که غیر از واکنش های انفعالی نسبت به نیازهای زیستی مانند گرسنگی و احساس خطر، دست به کارهایی می زند که ممکن است در ظاهر هیچ ارزشی برایش نداشته باشد. کارهایی که اغلب برای بهبود جامعه و ایجاد تعادل در زمینه های مختلف اجتماعی، سیاسی و زیست محیطی انجام می شود.
اگر کنشگر بودن را به عنوان یکی از ویژگی های ذاتی انسان قبول کنیم، تقویت این ویژگی در نوجوانان میتواند موضوعی مهم و قابل اعتنا باشد. این که به نوجوان یاد داده بشود که نقطههای صفرش کجاست و کجاها می تواند دنبال یکهای زندگیاش بگردد در عینحال که میداند زندگی تماما از صفر و یکها تشکیل نشده و گاهی شکافهایی وجود دارد که باید با مطالبهگری و مشارکتجویی در فعالیتهای اجتماعی برای پرکردن آنها تلاش کند.
به اعتقاد من، طراحان و مجریان فاز درصدد بودند تا تعاریف متفاوتی از هنجارها را به نوجوانان نشان بدهند؛ روحیه پرسشگری را در آنها تقویت کنند و به اهمیت چند زبانه بودن در دنیایی که امروزه بیشترین نیاز را به گفتگو و تعامل دارد، بپردازند.
انتقادی هم به فازیها دارید؟
تجربه همکاری با تیم فاز، شخص آقای کاوه و میلاد دخانچی خیلیخیلی ازرشمند بود. همه بچهها مهربان و پرتلاش و بودند اما اگر بخواهم کمی انتقادی نگاه کنم این نکته کمی منرا آزار داد که جای کسی که برای نوجوان بهطور خاص کار کرده و با آنها تعامل داشته باشد در مجموعه خالی بود. من این نکته را با تکیه بر ۲۰سال معلمی برای نوجوانها میگویم؛ خیلی مهم است که شما در تیم تولید، شرایط نوجوانان را درک کنید.
بالاخره همه درک تجربی از دوران نوجوانی داریم اما این مهم است که الان بچهها چه حسی دارند و چه وضعیتی.
این را بهوضوح وقتی با بچهها مصاحبه میکردم و یا در گپوگفتهای خودمانی احساس میکردم.
و خاطره از همراهی با فاز ؟
روز آخری که من ضبط داشتم چون نمیدانستم چقدر کار طول میشکد و کسی نبود که بچههایم را بسپارم؛ ماهان و ماهور دو فرزند ۸و۱۰ سالهام را آوردم سر ضبط فاز. خیلی خوب بود و چقدر خوشحالم که نوجوانیشان قرارست در دورانی بگذرد که ادمهایی مثل فازیها، برایشان برنامه میسازند و آن هم با دغدغه.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه