برادر شهید حبیب الله باسامی:

• شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۶ ۱۴:۵۲
• کد خبر : 1283540

• اخبار
• سایر رسانه ها

برادر شهید حبیب الله باسامی: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و نا امن شدن روستای بیساران توسط عوامل ضدانقلاب، برادرم همواره علیه آنها صحبت می ‌کرد. جوانان روستا گرد برادرم جمع می شدند و برادرم شروع می کرد به صحبت کردن درباره مرام و منش گروهک های ضدانقلاب.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ یدالله باسامی برادر پیشمرگ مسلمان کرد شهید حبیب الله باسامی در گفت و گو با خبرنگار پیشمرگ روح الله گفت: در آغازین روزهای اشغال کردستان توسط گروهک های ضدانقلاب، تعدادی از جوانان بومی منطقه که از قبل به هویت ضد دینی و ضد انسانی گروهک های ضد انقلاب آشنایی داشتند، به مقابله با عوامل ضد انقلاب برخاستند و در این راه متحمل خسارات زیادی شدند. امثال برادر شهیدم از جمله این افراد بودند که هیچ گاه نتوانستند در برابر نیروهای ضدانقلاب سکوت اختیار کنند و به همین دلیل تا آخرین لحظه زندگی در برابر آن ها ایستادگی و مقاومت کردند.

پیشمرگ روح الله: درباره برادر شهیدتان برایمان بگویید.

برادرم در اولین روز از خرداد ماه سال 1323 در روستای بیساران از توابع شهرستان مریوان دیده به جهان گشود. ایشان چند سالی از من بزرگتر بود و به خاطر اخلاق و مرام ویژه ای که داشت، من سعی می کردم همواره ایشان را الگوی خودم قرار دهم و در کارهایم از الگو برداری کنم. دوران کودکی و نوجوانی ما در روستای بیساران و زیر سایه پدر و مادرمان سپری شد.

پیشمرگ روح الله: امکان تحصیل در روستا برای شما وجود داشت.

نبود امکانات آموزشی در روستای بیساران و فقرمالی حاکم بر خانواده‌ باعث شد تا از کسب علم و دانش محروم بمانیم. برادرم که از من بزرگتر بود و بنیه کار کردن داشت، خیلی زود مشغول کارگری و کشاورزی شد، من هم بعد از مدتی برای اینکه کمک خرج خانه باشم، به کمک برادرم شتافتم و هر دو مشغول کار شدیم.

فضای حاکم بر روستا یک فضای پاک و صمیمی بود و حضور اهالی در کنار همدیگر این فرصت را به ما می داد که با دغدغه کمتری زندگی کنیم. علی رغم تمام کمبودها اما حضور در کنار ریش سفیدهای روستا باعث می شد جوانان از تجربه کافی بهره مند باشند.

پیشمرگ روح الله: شهید حبیب الله باسامی در روزهای پیروزی انقلاب اسلامی فعال بود.

حبیب الله جوانی متدین، صادق و نیکوکار بود و با اهالی روستا با مهربانی و عطفوت رفتار می ‌کرد. ایشان برای حل مشکلات مردم روستا از هیچ تلاشی دریغ نمی ‌کرد و با تمام توان در حل مشکلات مردم کوشا بود. برادرم در سال های جوانی ازدواج کرد و صاحب پنج فرزند و یک فرزند پسر شد.

محیط روستا کوچک بود و درآمد چشم گیری عاید مردم نمی شد، به همین خاطر برادرم برای امرار معاش خانواده‌اش گاهی به شهرهای دیگر می ‌رفت و مشغول کار می شد. حضور برادرم در محیطی غیر از روستا باعث شده بود، ایشان نسبت به مسائل جامعه آگاهی و اطلاع داشته باشد. به همین خاطر در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، برادرم جزء هواداران انقلاب نوپای اسلامی بود و در تظاهرات و راهپیمایی ها نقش فعالی داشت.

پیشمرگ روح الله: برادرتان چگونه به عضویت سازمان پیشمرگان مسلمان کرد درآمد؟

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و نا امن شدن روستای بیساران توسط عوامل ضدانقلاب، برادرم همواره علیه آنها صحبت می ‌کرد. جوانان روستا گرد برادرم جمع می شدند و برادرم شروع می کرد به صحبت کردن درباره مرام و منش گروهک های ضدانقلاب.

همزمان با آغاز عملیات پاکسازی شهرها و روستاهای کردستان از لوث وجود گروهک های ضدانقلاب، برادرم به جمع نیروهای سازمان پیشمرگان مسلمان کرد پیوست. من هم که در تمام کارها برادرم را الگو و سرمشق خود قرار می دادم به جمع نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوستم.

پیشمرگ روح الله: نحوه شهادت برادرتان به چه صورتی بود.

برادرم در عملیات‌های متعددی علیه گروهک های ضدانقلاب شرکت کرد و در این راه متحمل سختی ‌های زیادی شد تا سرانجام در تاریخ بیست و دوم مهرماه سال 1364 در اطراف روستای بیساران به شهادت رسید؛ برادرم به اتفاق همرزمانش شبانه به گشت جوله در اطراف روستای بیساران اعزام می شوند و در اطراف روستا با گروهک دموکرات درگیر می شوند. برادرم همان شب به درجه رفیع شهادت نائل می آید، اما به دلیل ادامه داشتن درگیری همرزمانش صبح فردا پیکر برادرام را به روستا می آورند و پیکر پاک و مطهر برادرم در گلزار شهدای روستای بیساران به خاک سپرده می شود.

شهید حبیب الله باسامی

انتهای پیام/

• برچسب ها
• #
• #
• #
• #