اخبار داغ

دنیای پر از نگاتیو پیرمرد

دنیای پر از نگاتیو پیرمرد
دنیای پیرمرد پر بود از تصاویر سیاه و سفید و گاه رنگی که هر کدام داستانی برای خود داشت. از روزهای ساخت آرامگاه بوعلی سینا و باباطاهر، از کوچه‌های تنگ شهر، از مراسم‌های شادی و‌عزا، از عکس‌های پرتره و از آنچه که او در این چند دهه از پشت ویزور دوربین آنالوگ و دیجیتال دیده بود.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از  همدان ورزش؛ پیرمرد حافظه تصویری تاریخ ۵۰ ساله گذشته شهر بود. دستانش کمی می‌لرزید اما هنوز وقتی پشت دوربین قرار می‌گرفت، خیلی محکم و استوار انگشتش را روی شاتر دوربین قرار می‌داد و به ثبت لحظه‌ها باور داشت.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, همدان ورزش؛,

 

,

زمستان سال ۱۳۹۳ بود، قرار شد برای جشنواره زمستانی آن سال، نمایشگاهی از عکس‌های زمستان قدیم همدان برپا کنیم. به سراغ مرکز اسناد رفتم و با حسن افشار مشورت کردم. او گفت بهترین گزینه برای این موضوع آقای استعدادی، صاحب عکاسی رز است. تلفنش را گرفتم و‌ رفتم سراغش. همان روزها با کمک شهرداری نمایشگاهی با عنوان «همدان در گذر زمان» برگزار کرده و کتابی نیز با همین عنوان و با هزینه شخصی به چاپ رسانده بود.

,

 

,

از همان حرف‌های اولیه که میان ما رد و بدل شد، فهمیدم که چه پیرمرد نازنینی است. عکاس‌باشی شهر که تمام زندگیش در یک بالاخانه در ابتدای خیابان بوعلی و شاید بیش از ۲۰۰ هزار قطعه نگاتیو خلاصه می‌شد، برایم از سال‌های دور سخن گفت. از خاطراتی که خیلی از پیرمردها و پیرزن‌های شهر دارند اما او آن خاطرات را با تصویری که بر کاغذهای سفید نقش بسته بود تعریف می‌کرد. 

,

 

,

از سال‌هایی سخن گفت که عکاسی هنری سخت و دشوار بود. از انبوه نگاتیوهای قدیمی که داشت از بین می‌رفت، از عکس‌هایی که دیگر تکرار نخواهد شد و لحظه‌های نابی که تنها او آن‌ها را به ثبت رسانده بود. از زمستان قدیم سخن گفت و عکس‌هایی را نشان داد که سوز برفش تا مغز استخوان آدم فرو می‌رفت. کوچه‌ها و خیابان‌ها مملو از برف بود و آدم‌ها از سوز سرما سر در گریبان فرو برده بودند. از سرمای سال ۴۲ همدان گفت و اینکه عکسش از گنجشک‌های یخ کرده بر روی سیم برق در اثر سرما عکس یک روزنامه اطلاعات شده بود و.... 

,

 

,

دنیای پیرمرد پر بود از تصاویر سیاه و سفید و گاه رنگی که هر کدام داستانی برای خود داشت. از روزهای ساخت آرامگاه بوعلی سینا و باباطاهر، از کوچه‌های تنگ شهر، از مراسم‌های شادی و‌عزا، از عکس‌های پرتره و از آنچه که او در این چند دهه از پشت ویزور دوربین آنالوگ و دیجیتال دیده بود.

,

 

,

 با پیرمرد توافق کردیم که حدود ۳۰ فریم از عکس‌های زمستانی او مربوط به دهه‌های ۴۰ و ۵۰ را در نمایشگاهی با عنوان «زمستان قدیم مادستان» به نمایش بگذاریم.

,

پسر بزرگش محمدرضا از من خواست که در کنار این نمایشگاه برنامه‌ای برای رونمایی از کتاب پدرش نیز داشته باشیم و من به او قول دادم این کار انجام شود.

,

نمایشگاه در ایوان خانه نظری(اداره کل میراث) برگزار شد و در مراسم اختتامیه جشنواره زمستانی با حضور مسئولین استان و عکاسان به نام کشور و همدان از کتابش رونمایی و از ۵۰ سال‌ تلاشش در حوزه عکاسی به عنوان «پیرِ عکاسان استان» تجلیل شد.

,

 

,

پیرمرد راست قامت بر روی سن ایستاده بود و‌ در حالی که بغض در گلو داشت جمعیت حاضر در سالن را تماشا می‌کرد که به احترام او به‌پا خاسته بودند. 

,

 

,

حالا بازم هم زمستان است. اما این زمستان با تمام زمستان‌ها برای پیرمرد فرق دارد. انگار نه دیگر عکس‌ها با تمام رنگ و لعابی که دارند لطف آن عکس‌های قدیم را دارد و نه حتی برفی هست که زمستان را معنا ببخشد و او در این زمستان بی‌برف برای همیشه ما را تنها گذاشت و پرونده تاریخ از دریچه نگاه او بسته شد. 

,

 

,

شاید بتوان گفت آیندگان تاریخ را از روی عکس‌های به جا مانده از ما خواهند نوشت. و شاید زمستان در آینده تنها یک خاطره باشد. زمستان سرد، زمستان پر برف و....

,

 

,

 بدرود پیرمرد! بدرود پیرِ عکاسان شهر! بدرود تصویرگر خاطرات، استاد محمدمهدی استعدادی عزیز.

,

 

,

مهرداد حمزه

,

 

,

انتهای پیام/ 

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه