گزارش از فقر و رنج روستای ذکری؛
زندگی در مرز تعطیلی/تهدید جان مردم به دلیل بیماری پوستی/ اینجا مردم مجبور به مصرف آب آلودهاند
مردم روستای ذکری از توابع بخش گزیک شهرستان درمیان از بی آبی رنج میبرند و این روزها خشکسالی و مصرف آب آلوده سبب بیماری پوستی شده و جان آنها را تهدید می کند.
[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از خاورستان، شهرستان درمیان در ۱۰۵ کیلومتری مرکز استان خراسان جنوبی قرار دارد.
,
شبکه اطلاع رسانی راه دانا,
خاورستان,
خاورستان,
خاورستان,
,
,
,
شهرستان مرزی درمیان یکی از شهرستانهایی است که مردمش دارای مذهب شیعه و اهل سنت بوده به گونه ای که ۷۵ درصد جمعیت شهرستان درمیان اهل سنت و ۲۵ درصد دیگر شیعه هستند اما با وحدت و برادری در کنار هم زندگی کرده و با تمام قدرت و اقتدار از مرز مشترک بین ایران و افغانستان حفاظت میکنند.
,
,
,
,
این شهرستان دارای روستاهای زیادی است و مردم روستایی این منطقه با مشکلات زیادی از جمله کم آبی و بی آبی رو به رو بوده و از این مسئله رنج میبرند.
,
,
,
,
خبرنگار
خاورستان، برای دیدن و شنیدن مشکلات مردم روستای ذکری شهرستان درمیان، فاصله ۱۵۰ کیلومتری از مرکز استان را پیموده و برای لمس کردن درد و رنج مردم این روستا چند ساعتی میهمان مردم روستای ذکری شده است.
,
خاورستان,
خاورستان,
,
,
,
,
,
,
روستای ذکری در فاصله ۵۰ کیلومتری مرکز شهرستان درمیان قرار دارد و فاصله آن تا مرز افغانستان ۳۰ کیلومتر است.
,
,
,
,
روستای ذکری از توابع بخش گزیک شهرستان درمیان دارای ۳۵ خانوار و ۱۵۶ نفر است.
,
,
,
,
ذکری یکی از روستاهایی است که خشکسالی مانند همه جا آنها را تحت تاثیر قرار داده است به حدی که بی آبی چهره مردم این روستا را عوض کرده و بعضی هم دچار بیماری پوستی شده اند.
,
,
,
,
این روستا یکی از سه روستای محروم شهرستان درمیان در بخش گزیک است که خیلی وضعیت زندگی کردن در این روستاها جلاران، گل نی و ذکری سخت است و تا کسی به چشم نبیند نمیتواند سخت بودن زندگی در این روستها را درک کند.
,
,
,
,
*30 درصد مردم روستا دچار معلولیت هستند
,
*30 درصد مردم روستا دچار معلولیت هستند,
*30 درصد مردم روستا دچار معلولیت هستند,
,
جمعیت قابل توجهی از روستا دچار معلولیتهای ذهنی و جسمی اند به گونه ای که از 156 نفر جمعیت 36 نفر دچار معلولیت هستند و دلیلش مشخص نیست.
,
,
,
,
,
,
,
*ذکری تابلویی برای پیدا شدن ندارد
,
*ذکری تابلویی برای پیدا شدن ندارد,
*ذکری تابلویی برای پیدا شدن ندارد,
,
در طول مسیر از شهر گزیک به سمت روستای ذکری باید بعد از رسیدن به روستای رزه از مسیر فرعی که حدودا سه تا سه و نیم کیلومتر فاصله داشت و جاده ای خاکی بود روستای ذکری را پیدا میکردیم در طول مسیر هم هیچ تابلویی که نشان دهنده روستایی به نام ذکری باشد وجود نداشت.
,
,
,
,
صبح روز پنجشنبه پنج بهمن ماه 1396 بود که به همراه فرمانده حوزه مقاومت بسیج امام خمینی (ره) شهر گزیک برای دیدن مردم روستای ذکری به این روستا رفتیم، وارد روستا که شدیم تعداد زیادی از بچه ها ورودی روستا مشغول بازی اند به محض اینکه میبینند ماشینی وارد روستا شده عقب ماشین شروع به دویدن میکنند تا بفهمند کیست و چرا به روستای آنها آمده است.
,
,
,
,
همزمان با پیاده شدن ما از ماشین گِردمان حلقه زده و بعد از سلام و احوالپرسی از اینکه به روستایشان رفته ایم ابراز خوشحالی کرده و خوش آمد میگویند.
,
,
,
,
دختر و پسرهایی کوچک و بزرگ، با چهره ای مظلوم که این چهره آرام شان از بی آبی رنگ عوض کرده، ظاهر سر و صورت و لباسهای تنشان فریاد بی آبی را بیشتر از همیشه به گوشمان میرساند.
,
,
,
,
,
,
,
مردم این روستا از تبار مردمان ماخونیک بوده و عده ای از سمت کلاته بلوچ ( توابع شهرستان سربیشه) در سالهای دور به این روستا آمده و اینجا ساکن شده اند.
,
,
,
,
قدشان مانند مردم ماخونیک (روستایی با مردم کوتاه قد) زیاد کوتاه نیست اما کم ارتفاع بودن دیوارهای خانه هایشان و درهای کوتاه خانه ها بر اینکه از تبار مردم ماخونیک هستند صحه میگذارد.
,
,
,
,
خانه های روستا در نقطه خاصی تمرکز ندارد که وسعت روستا و تعداد خانه ها مشخص باشد، وسط روستا تپه های خاکی تقریبا بزرگی است که سایر خانه ها ، مسجد و مدرسه را پنهان کرده است و استقرار روستا به گونه ای است که اگر زمانی بارانی و سیلی به راه بیفتد سیل وارد خانه ها میشود اما الان که از باران و برف خبری نیست که سیلی بخواهند آنها را تهدید کند.
,
,
,
,
بعد از دقایقی که نگاهی به همه بچه ها، تعدادی زن و مرد که در گوشه و کنار روستا ایستاده اند و خانه هایی که از سنگ و گل با بام های گنبدی شکل ساخته شده انداختم ابتدا باب گفتگو را با بچه هایی که منتظرند ببینند چه کسانی میهمان روستایشان شده اند آغاز کردم.
,
,
,
,
,
,
,
اولین پسر بچه ای که داوطلب شد با او هم صحبت شوم اسمش احمد بود، احمد سولابستی که بر خلاف جثه نحیفش در کلاس پنجم درس میخواند، در گفتگو با خبرنگار خاورستان، گفت: ما در روستا ساختمانی به نام مدرسه نداریم و در کانکس درس میخوانیم.
,
,
,
,
احمد میگوید: در روستا چهار معلم داریم که سه معلم بومی شهرستان درمیان و یک معلم از شهرستان قاین برای تدریس ما میآید.
,
,
,
,
بعد از گفتگو با احمد بقیه بچه ها هم تمایل به صحبت کردن دارند، نیما سولابستی که برادر احمد است و از او قدش کمی بلند تر است میگوید: من هم کلاس چهارم هستم و فامیل معلمم آقای قاسمی است.
,
,
,
,
نیما به همین مقدار گفتگو بسنده میکند و بعد از او یکی دیگر از پسر بچه ها که به نظر از بقیه بزرگتر دیده میشود میخواهد ضمن معرفی خودش از مشکلات روستایش برایم بگوید، هنوز تا این لحظه بزرگان روستا وارد حریم بچه ها نشده و میخواهند بچه ها صحبت کرده و بدانند چه کسی و چرا به روستایشان رفته است.
,
,
,
,
دختر های قد و نیم قد هم در اطراف هستند اما به خاطر حضور پسرها از اینکه بخواهند جلو آمده و صحبت کنند خجالت میکشند و با فاصله اندکی که با ما دارند فقط شنونده هستند.
,
,
,
,
,
,
,
در حین گفتگوی من با بچه ها که با شوق به استقبال ما آمده بودند آقای تقی نژاد فرمانده حوزه امام خمینی (ره) گزیک که همراهمان بود از یکی دو نفر از اهالی روستا خواست که برای گفتگو و بیان مشکلات خود با خبرنگار گفتگوی مختصری داشته باشند.
,
,
,
,
عبدالله همان نوجوانی است که میخواهد از مشکلات روستایش برایمان بگوید، عبدالله سولابستی در گفتگو با خبرنگار خاورستان، میگوید: من در پایه نهم درس میخوانم و از ابتدای مهر برای ادامه تحصیل به روستای ماخونیک میروم.
,
,
,
,
وی ادامه میدهد: روستای ما تا پایه ششم یعنی همان دوره اول فقط دارد و بعد از آن باید برای ادامه تحصیل به شهر طبس، اسدیه و ماخونیک برویم.
,
,
,
,
این نوجوان اظهار میکند: برای ادامه تحصیل حوزه علمیه را انتخاب کرده ام اول هفته با موتور به ماخونیک رفته و چون در آنجا برای دانش آموزانی که در حوزه تحصیل میکنند خوابگاه شبانه روزی دارد در خوابگاه بوده و آخر هفته به روستا میآیم.
,
,
,
,
*چیزی نداریم که آرزویی داشته باشم
,
*چیزی نداریم که آرزویی داشته باشم,
*چیزی نداریم که آرزویی داشته باشم,
,
وی در پاسخ به سوال خبرنگار که چه آرزویی داری؟ با نگاهی به اطراف روستا و بچه ها، درختان خشک شده روستا و گوسفندانی که در حال چرا بودند اما چیزی برای خوردن روز زمین وجود نداشت، می اندازد با لحنی که نا امیدی در آن موج میزند و بدون اینکه به خبرنگار نگاهی کند میگوید: ما در این روستا چیزی نداریم که من آرزویی داشته باشم.
,
,
,
,
این جمله عبدالله یعنی اینکه او آینده و سرنوشتش را برای همیشه در همین شرایط و وضعیت میبیند امیدی به فرداهای روشن و آینده نزدیکی که در انتظارش است ندارد.
,
,
,
,
,
,
,
عبدالله میگوید: یکی از برادرانم تا دیپلم ادامه تحصیل داده است و بعد از آن به دلیل مشکلات مالی دانشگاه نرفت و الان در تهران در یک شرکت کار تاسیساتی انجام میدهد و معمولا هر شش ماهی یکبار برای دیدن ما به روستا می آید؛ تاکنون هم من به خاطر ندارم که کسی از روستای ما از دیپلم بیشتر درس خوانده و به دانشگاه رفته باشد.
,
,
,
,
*نشانه ای از کشاورزی در روستای ذکری وجود ندارد
,
*نشانه ای از کشاورزی در روستای ذکری وجود ندارد,
*نشانه ای از کشاورزی در روستای ذکری وجود ندارد,
,
هر چه در روستای ذکری نگاه کردم به جز چند زمین کوچک کشاورزی و چند درخت خشک چیزی دیگری که نشان از کشاورزی در آنجا باشد دیده نمیشد، در آنجا باغ و مجصولات باغی که اصلا وجود نداشت و عمده محصولشان جو، شلغم و چغندر بوده که آن هم خیلی کم و فقط برای اینکه شکم گوسفندانشان سیر شود است و نه بیشتر.
,
,
,
,
*دریافت یک گوسفند سالانه به ازای کار در زمین اربابان
,
*دریافت یک گوسفند سالانه به ازای کار در زمین اربابان,
*دریافت یک گوسفند سالانه به ازای کار در زمین اربابان,
,
همین زمینهای کشاورزی که درآن جو، شلغم و چغندر کشت میکنند هم به خودشان تعلق نداشت و به گفته خودشان زمینهای کشاورزی این روستا مال اربابان است و برخی اهالی روستا برای اربابان کار کرده و سالی یک گوسفند به عنوان حق الزحمه اربابان به آنها میدهند.
,
,
,
,
تعدادی از مردهای روستا که جوان تر بود و بنیه بدنی دارند برای کارگری به شهر رفته و بعد از گذشت دو سه ماه که پولی پس انداز میکنند برای گذران زندگی و سر زدن از خانواده به روستا میآیند و بعد از مدتی دوباره به شهر میروند.
,
,
,
,
,
,
,
*بی آبی سبب بیماری پوستی شده است
,
*بی آبی سبب بیماری پوستی شده است,
*بی آبی سبب بیماری پوستی شده است,
,
بی آبی در روستای ذکری چهره مردم روستا را عوض کرده بود و بعضی هم به بیماریهای پوستی دچار شده بودند، البته بیماری پوستی این تعداد که چندین خانواده ای را درگیر کرده بود جنبه ارثی داشته و از گذشته به آنها منتقل شده بود اما سایر اعضای روستا هم به واسطه بی آبی و اینکه استحمام درستی نداشتند وضعیت پوست صورت، دست و پایشان چیزی از بیماری پوستی کم نداشت.
,
,
,
,
,
,
,
*خشکسالی اجازه دامداری هم نمیدهد
,
*خشکسالی اجازه دامداری هم نمیدهد,
*خشکسالی اجازه دامداری هم نمیدهد,
,
در گوشه کنار روستا تعدادی بره بزغاله کوچک و مرغ و خروس هم به چشم میخورد اما خبری از دانه ای و علفی برای اینکه شکمشان سر شود دیده نمیشد و فقط خودشان را با دور زدن اطراف روستا و دویدن به این طرف و آن طرف سرگرم داشتند؛ این یعنی اینکه اینجا دامداری هم رونقی نداشت.
,
,
,
,
مردم روستا از نعمت برق برخوردار بودند و تنها راه ارتباطی آنها هم شبکه تلفن خانگی بی سیم بود؛ عده کمی تلویزیون هم داشتند و فقط چهار شبکه یک، دو، سه و خراسان جنوبی برای دیدن داشتند در روستای ذکری دستگاه دیجیتال و تماشای 20 شبکه از تلویزیون و وسیله ای کوچک به نام تلفن همراه معنایی نداشت.
,
,
,
,
*تعطیلی حمام به دلیل نبود آب
,
*تعطیلی حمام به دلیل نبود آب,
*تعطیلی حمام به دلیل نبود آب,
,
در یک گوشه روستا ساختمانی به چشم میخورد که مشخص بود جدید ساخته شده است چون دیوارهایش سیمانی در و پنجره آهنی نیز داشت اما شیشه های پنجره ها شکسته بود، وقتی پرسیدم این ساختمان چیست؟ گفتند چند سال قبل کمیته امداد امام خمینی(ره) شهرستان درمیان برایمان حمامی در سطح روستا ساخته است که مردم از این حمام استفاده کنند اما به خاطر بی آبی سالها است که تعطیل شده و بلا استفاده مانده است.
,
,
,
,
,
,
,
روستای ذکری شورا و دو عضو شورا نیز دارد اما مسئولی به نام دهیار در این روستا نبود، زباله هایی که در اطراف روستا به چشم میآید نشان از آن داشت که سطل زباله و جایی برای اینکه زباله های آنها در آن مکان جمع آوری شود نیز در این روستا وجود نداشت.
,
,
,
,
نور محمد سولابستی یکی از اهالی روستای ذکری در گفتگو با خبرنگار خاورستان، اظهار میکند: بزرگترین مشکل ما در این روستا بی آبی است و ما از بی آبی در اینجا رنج میبریم.
,
,
,
,
*انتظار برای یک تانکر آب
,
*انتظار برای یک تانکر آب,
*انتظار برای یک تانکر آب,
,
وی با اشاره به وضعیت سخت زندگی کردن در روستای ذکری میگوید: مهمترین مشکل مردم در این روستا بی آبی است؛ از آب و فاضلاب روستایی اسدیه معمولا هفته ای یکبار یک تانکرآب برایمان میآورند اما گاهی اوقات به 10 روز و حتی دو هفته هم میرسد که مردم این روستا منتظر یک تانکر آب هستند.
,
,
,
,
این فرد ادامه میدهد: تانکر آبی که در روستا قرار دارد در بلندی است برای اینکه آب بهتر به همه جا برسد اما خانه هایی که در پایین دست روستا قرار دارد به آنها آب نمیرسد و باید گالن و دبه هایی که میخواهیم آب کنیم را با فرغون تا محل تانکر آب ببریم تا بتوانیم قدری از آب شربی که با تانکر برایمان میآورند استفاده کنیم.
,
,
,
,
راست میگفت چون لوله آبی که در مسیر خانه اش بود مشخص میکرد مدتها شده سر شیرش خراب شده و چون ازآن استفاده ای نمیشود برای خریدن سر شیر برای لوله آب هم اقدامی نکرده بودند.
,
,
,
,
,
,
,
*خوردن از آب قناتی که سلامتی را تهدید می کند
,
*خوردن از آب قناتی که سلامتی را تهدید می کند,
*خوردن از آب قناتی که سلامتی را تهدید می کند,
,
سولابستی خاطر نشان میکند: قنات آب روستا هم کم آب شده و علاوه بر این چون سر قنات باز است آلودگی وارد آب میشود برای خوردن مناسب نیست از طرفی هم چون آب قنات این روستا دارای مقدار زیادی آهن است دندانهای مردم روستا را خراب کرده اما وقتی که مجبور باشیم و آب تانکر تمام شد تا زمانی که تانکر بعدی برایمان آب بیاورد مجبور هستیم از آب قنات استفاده کنیم بر خلاف همه آلودگی ها و مضراتی که دارد.
,
,
,
,
*خانه بهداشت نداریم
,
*خانه بهداشت نداریم,
*خانه بهداشت نداریم,
,
وی با اشاره به اینکه ما در این روستا یک مسجد داریم، توضیح میدهد: همه امکانات روستای ما همین مسجد است و یک مدرسه که آن هم با چهار کانکس ساخته شده است و امکانات دیگری از جمله خانه بهداشت نداریم.
,
,
,
,
این فرد اظهار میکند: چنانچه کسی به پزشک نیاز داشته باشد باید به شهر طبس مسینا برود و هر هفته روزهای دوشنبه مسئول خانه بهداشت روستای رزه برای آوردن دارو و اینکه ببیند کسی بیمار است و نیاز به پزشک دارد به روستای ذکری آمده معمولا ماهی یکبار هم پزشک از شهر طبس برای ویزیت مردم به این روستا میآید.
,
,
,
,
,
,
,
*با پول یارانه گذران زندگی میکنیم
,
*با پول یارانه گذران زندگی میکنیم,
*با پول یارانه گذران زندگی میکنیم,
,
سولابستی با بیان اینکه دارای 10 فرزند است میگوید: 9 پسر دارم و یک دختر و دوتا از پسرهایم معلولیت جسمی دارند؛ به واسطه بیماری که خودم دارم نیز تحت پوشش کمیته امداد هستم و با پول یارانه و کمیته امداد روزگار میگذرانم.
,
,
,
,
وی متذکر میشود: فرزندان معلولم نیز تحت حمایت بهزیستی بوده و ماهی 50 هزار تومان برایشان واریز میشود در صورتی که اگر یکی از فرزندان معلولم را بخوام برای مداوا نزد پزشک تا بیرجند ببرم مبلغی که بهزیستی کمک میکند همان کرایه راه و ویزیت پزشک بیشتر نمیشود.
,
,
,
,
این فرد یاد آور میشود: رحمت الله یکی از پسرانم است که الان 16 سال سن دارد و از ناحیه پا دچار معلولیت شده است و نمیتواند راه برود؛ درپنج ماهگی به دلیل بیماری که داشت او را برای درمان به مرکز بهداشت طبس مسینا بردیم؛ دکتر برای درمان بیماری اش آمپولی به رحمت الله تزریق کرد که همان لحظه غش کرد و بیهوش شد.
,
,
,
,
پدر رحمت الله ادامه میدهد: بعد از گذشت چند ماه دیدیم که رحمت الله رشد قابل توجهی ندارد و با توجه به اینکه نزدیک به یک سال از تولدش میگذشت هنوز برای راه رفتن چهار دست و پا نمیکرد دوباره او را به پزشک بردیم پزشک گفت فرزند شما دچار معلولیت از ناحیه پا شده است؛ متاسفانه به دلیل تزریق آمپول فرزندم فلج شده و الان به سختی راه میرود و حتما باید دستش را بگیریم که بتواند دو سه قدم راه برود.
,
,
,
,
وی با بیان اینکه بارها از بهزیستی برای گرفتن ویلچر که بتواند به مدرسه برود درخواست کرده ام تاکنون ویلچری برای اینکه بتواند در سطح روستا جابجا شود و به مدرسه برود به ما نداده اند، کاردرمانی و سایر کارهایی که الان بهزیستی برای معلولان انجام میدهد که بماند.
,
,
,
,
,
,
,
سولابستی بیان میکند: تا کنون نماینده مردم بیرجند، درمیان و خوسف برای دیدن وضعیت مردم این روستا به همراه مسئولان شهرستلان درمیان به روستای ما آمده اند و قول هایی در زمینه آبرسانی که مهمترین مشکل ما است و اینکه برای اشتغالزایی مردم این روستا سهامی از سهام های سد رزه که در نزدیکی این روستا است و خیلی تعریفش را شنیده ایم داده اند امیدواریم به زودی به قولشان عمل کنند.
,
,
,
,
این فرد با اشاره به برنامه های آستان قدس رضوی در دهستان گزیک برای رفع محرومیت زدایی درخواست میکند: از آستان قدس رضوی که برای رفع محرومیت مردم در خراسان جنوبی و به طور خاص شهرستان درمیان گامهای بلندی برداشته و برای رفع محرومیت تلاش میکند درخواست دارم که به دهستان طبس مسینا که روستاهای محرومی از جمله ذکری، جلاران و گل نی دارد نیز عنایتی کرده و به فکر ما نیز باشند.
,
,
,
,
شمس الدین سولابستی یکی دیگر از اهالی روستای ذکری است که درباره مشکلات روستا به خبرنگار خاورستان، میگوید: یکی دیگر از مشکلات ما در این روستا داشتن مدرسه است و اینکه دانش آموزان در کانکس درس میخوانند که در زمستان سرد و با چراغ نفتی و بخاری برقی گرم میشود و تابستان نیز به دلیل اینکه روستای ما مشرف به دشت است گرم بوده و دانش آموزان اذیت میشوند.
,
,
,
,
وی با بیان اینکه اینجا حدودا 50 دانش آموز دارد عنوان میکند: درس خواندن برای 50 دانش آموز در چهار کانکس خیلی سخت است؛ اخیرا خیری پیدا شده است که برای این روستا مدرسه پیش ساخته و آماده که آن هم کانکس خواهد بود اما بزرگتر را بیاورد.
,
,
,
,
,
,
,
*مردم پولی برای ساخت حصار مدرسه و سرویس بهداشتی ندارند
,
*مردم پولی برای ساخت حصار مدرسه و سرویس بهداشتی ندارند,
*مردم پولی برای ساخت حصار مدرسه و سرویس بهداشتی ندارند,
,
این فرد ادامه میدهد: خیر فقط قرار است کانکس پیش ساخته را بیاورد، برای استقرار پایه های ستونهای کانکس حفاری بر عهده مردم است که انجام شده، ماسه مورد نیاز برای استقرار پایه ها را بخشداری و سیمان مورد نیاز را اداره آموزش و پرورش شهرستان درمیان بدهد و برای سایر کارها یعنی حصار اطراف مدرسه و ساختن سرویس بهداشتی باید خود مردم کمک کنند که حداقل به سه تا چهار میلیون تومان پول نیاز است واین مبلغ در توان مردم روستا برای خرید مصالح نیست و همکاری کردن از نظر مالی نیست.
,
,
,
,
سولابستی بیان میکند: مردم روستا برای کارکردن و تامین نیروی انسانی برای ساخت مدرسه هیچ مشکلی نداشته و خودشان کار میکنند اما اینکه بخواهند کمک مالی کنند از توانشان خارج است؛ بارها به اداره نوسازی مدارس گفته ایم اما طبق معمول در جواب میگویند اعتبار نداریم و مدارس زیادی است که باید ساخته و نوسازی شود.
,
,
,
,
وی اظهار میکند: قدم اول که حفاری بوده را مردم برداشته وکار حفاری را انجام داده اند و الان چندین ماه است که نه از ماسه بخشداری خبری است و نه از سیمان آموزش و پرورش که حداقل کارهای اولیه انجام و اسکلت کانکسی که خیر قول داده مستقر شود.
,
,
,
,
این فرد با کمی تامل میگوید: البته اصلا معلوم نیست ماسه و سیمان در نظر گرفته شده باشد و فقط در حد حرف و قول نباشد.
,
,
,
,
علی جوان 24 ساله یکی دیگر از جوانان روستای ذکری است که از بدو تولد ناشنوا بوده و به تبع آن حرف هم نمیزند، پدرش میگوید در دوران کودکی بارها او را برای درمان نزد پزشک برده ایم اما تاثیری نداشته است.
,
,
,
,
در گوشه دیگری از روستا چند زن با کمک همدگیر در حال پخت نان بودند، تنورشان روی زمین بود و نشسته نان میپختند، به سراغشان رفتم و بعد از سلام و عرض خسته نباشید پرسیدم آرد برای پخت نان از کجا تامین میکنند و در این زمینه مشکلی ندارند؟ یکی از زنان در حالی که دستش برای بیرون آوردن نان داخل تنور بود، گفت: آرد شرکتی برایمان به روستا میآورند و خدا را شکر در این زمینه مشکلی نداریم.
,
,
,
,
وی با بیان اینکه معمولا آخر هفته ها که فرزندانم به مدرسه نمیروند برای اینکه کمکم کنند نان میپزم، میگوید: خودم بیماری آسم دارم و دود تنور برایم سم است اما چه کنم و مجبورم برای سیر کردن شکم بچه ها خودم نان بپزم و نمیتوان همیشه مزاحم همسایه ها بود.
,
,
,
,
,
,
,
اینگونه که خبرنگار
خاورستان، در این روستا شاهد وضعیت زندگی و درخواستهایشان بود مشخص میشد که
مردم از دولت نا امید شدهاند و نگاهشان برای رفع محرومیت به آستان قدس رضوی است.
,
خاورستان,
خاورستان,
خاورستان,
مردم از دولت نا امید شدهاند ,
,
,
,
این گزارش اولین قسمت از بیان مشکلات مردم روستای ذکری بود گزارش بعدی خاورستان، پاسخ مسئولان به درخواستها و رفع مشکلات مردم این روستا خواهد بود.
,
,
,
,
,
,
,
انتهای پیام/127
]
به اشتراک گذاری این مطلب!
ارسال دیدگاه