سالهای سال این دلخوشی ها ادامه داشت. گرمای کوره، صدای چکش و آهن گداخته عادت بازار بود. هیچ کس به خوابش هم نمی دید که روزی پای در بازار بگذارد و خبری از این دلخوشی ها نباشد. آدرس راسته آهنگران را می بایست از کشاورزان، کارگران، باغداران و کسانی می گرفتی که مشتری دائم آهنگری بودند. از بیل، کلنگ، تبر، داس و چاقو گرفته تا کوچکترین ابزار آهنی با دستان قدرتمند آهنگر ساخته می شد و هیچ خریداری ناامید از آهنگری خارج نمی شد.
سالها به همین منوال گذشت تااینکه سر و کله کالاهای وارداتی و صنعتی به بازار باز شد. فروشگاههایی شروع به فروش محصولات وارداتی کردند. دسترسی سریع تر و آسان تر به محصولات وارداتی موجب شد تقاضا برای محصولات آهنگری کمتر شود. کوره ها یک به یک خاموش شدند و سرمای عجیبی بازار را فراگرفت. ریش سفیدان آهنگری پای به سن گذاشتند و به دلیل کسادی بازار خانه نشین شدند. دیگر جوانی را نمی یافتی که فردایش را در حرفه آهنگری ببیند.
ورود کالای ارزان و بی کیفیت خارجی نه تنها جایگزین کالای با کیفیت داخلی شد بلکه توقع ایرانیان را نسبت به کالاهای مصرفی خود پایین آورد. جوانان را نسبت به تولید و سرمایه گذاری بی انگیزه کرد و گرایش آنان را به مشاغل بومی و سنتی به حداقل رساند به گونه ای که امروزه هیچ جوانی تمایل ندارد کنار کوره آهنگری برای آینده ای نامعلوم عرق بریزد و هنر دست خود را تولید کند.
ارسال دیدگاه