انتظار؛ واژه ای نام آشنا برای مردم ایران/وقتی از زمین، کوه، دریا و آسمان غم می بارد

سال 95 با دو حادثه تلخ یعنی قطار سمنان و پلاسکو پایان یافت اما سال 96 تلخ تر از 95 بود به گونه ای که چهار حادثه تلخ این سال هیچگاه فراموش نمی شود.

[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از ایل بانو، سال 1396 روز دوشنبه 30 اسفند ماه ساعت 13 و 58 دقیقه و 40 ثانیه تحویل شد هنگام تحویل سال همه با هم در کنار هم خواندیم یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ که ای تغییر دهنده دلها و دیده‏ ها * ای مدبر شب و روز * ای گرداننده سال و حالت ها * بگردان حال ما را به نیکوترین حال

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, ایل بانو,

همه دستانمان را به سمت اسمان بردیم و گفتیم خداوندا این سال بر همه مبارک و آخر و عاقبت همه ما را ختم به خیر کن اوایل سال حال همه خوب بود هر چند بی احتیاطی و تعطیلات ایام نوروز کام خیلی ها را تلخ کرد بعد از گذشت یک سال یک روز دیگر به تحویل سال 1397 مانده است در کنار هفت سین سال گذشته خیلی ها بودند و امسال نیستند برخی از اتفاقات سال 96 انقدر تلخ بود که هنوز کام خیلی ها تلخ است و شیرینی سال جدید نمی تواند آن را شیرین کند.

بعد از سانحه پلاسکو با 20 کشته و سانحه قطار سمنان با 45 کشته که تلخ ترین اتفاقات سال 95 بود انتظار داشتیم سال 96 به تلخی 95 نباشد درست است به تلخی 95 نبود اما تلخ تر از آن بود و هنوز هم پایان نیافته است و ادامه دارد.

چهار حادثه تلخ و دردناک در سال 96 گواهی این موضوع و این حرف است حوادثی که هیچگاه تاریخ هم آنها را فراموش نمی کند خیلی از خانواده ها را داغدار کرد خیلی از خانواده ها حتی اجساد فرزندانشان را ندیدند خیلی ها پیکر قطعه قطعه شده جوان رشیدشان را دیدند و خیلی ها باید سفره هفت سین را در اقیانوس و یا در کوه برپا کنند.

بوی عیدی ... بوی غم ... گریه کودکان یتیم...گویا سال 96 را باید سال چشمان منتظر نام گذاری کرد، اما در سال 96 چه گذشت که تلخی آن هنوز در کام ها وجود دارد.

حادثه معدن یورت گلستان

, حادثه معدن یورت گلستان, حادثه معدن یورت گلستان,

13 اردیبهشت سال 96 اولین حادثه دردناک و تلخ رخ داد در آن روز در رسانه ها از ریزش معدن یورت گلستان خبر دادند معدنی که با ریزش آن دل 35 خانواده ریخت انفجار در عمق 1 هزار و 300 متری معدن رخ داده بود و 35 معدن چی در آن محبوس شده بودند و هیچ خبری از آنها نیست.

8 روز گذشت

خانواده هایی که در جلوی معدن دست به دعا شده اند چشمان گریان و منتظر پدران، مادران و کودکانی که در انتظار شنیدن خبر سالم بودن عزیزانشان بودند روزها می گذشت و دل های زیادی شکسته بود چشمان زیادی در جلوی درب معدن منتظر یک خبر خوب پدری که با مرگ فرزندش زانوهایش سست و کمرش شکسته بود 8 روز گذشت.

این 8 روز برای خیلی ها 8 سال شد چرا که انتظار زمان را کند می کند اما هیچ خبر خوبی نرسید بعد از 8 روز امدادرسانی در معدن 35 پیکر به بیرون معدن انتقال داده شد دیگر هیچ چشمی منتظر نبود و هر فردی با چشمانی اشک آلود به دنبال پیکرهای پاره تنشان بودند.

عزای عمومی اعلام شد غم و اندوه استان گلستان را گرفت امسال عید 35 پدر و یا 35 فرزند در کنار سفره هفت سین پدر و مادر نیستند و 35 پدر در کنار کودکانشان نیستند، عید امسال جای خیلی ها در کنار هفت سین سفره ما خالی است.

زلزله کرمانشاه

, زلزله کرمانشاه, زلزله کرمانشاه,

21 آبان سال 96 بیش از 620 نفر شب را که سر بر بالین گذاشتند دیگر هیچگاه بیدار نشدند زلزله کرمانشاه بیش از 620 خانواده را داغدار کرد خیلی ها را آواره کرد، کودکان زیادی یتیم شدند، ان کودکی که بادکنک های جشن تولدش از سقف خانه تخریب شده پیدا بود تا آن مادری که برای نجات جان نوزادش خود را بر روی کودک انداخته بود و جانش را فدا کرد که کودکش زنده بماند.

ان پدری که داغ همسر، و 3 پسرش را دید، آن کودکی که شب در کنار پدر و مادر خوابیده بود و امروز نه پدر داشت و نه مادر، اینها تعدادی از داستان های واقعی و تلخ زلزله 7 ریشتری کرمانشاه بود.

بیش از یک هفته از زلزله کرمانشاه گذشت خیلی ها برای کمک به آوار برداری رفتند اجساد از زیر آوار بیرون کشیده شد و امروز که چند روز مانده به سال 97 افراد زیادی در کرمانشاه نه خانه دارند و نه عید، خانواده های زیادی هنوز آواره هستند.

غرق شدن نفتکش سانچی

, غرق شدن نفتکش سانچی, غرق شدن نفتکش سانچی,

16 دی ماه سال 96 شد باز هم گفتیم ایران من تسلیت، این بار 32 نفر نه زیر آوار ماندند و نه در معدن محبوس شدند، بلکه 32 نفر در کشتی سانچی سوختند، کشتی سانچی 16 دی 96 با یک کشتی چینی برخودر می کند و به دلیل اینکه حامل 136 هزار تن نفت خام بود با جرقه ای کوچک منفجر شد باز هم 32 خانواده با چشمانی گریان و اشکبار 10 روز انتظار کشیدند.

10 روز کشتی سانچی بر روی آب می سوخت 10 روز 32 خانواده ذره ذره سوخته شدن کشتی که فرزندانشان در آن گیر افتاده بودند را دیدند و می سوختند 10 روز انتظار، 10 روز اشک و 10 روزم نتظر خبر خوب اما 24 دی ماه کشتی سانچی با 32 نفری که در آن بودند بعد از 10 روز سوختن غرق شد این بار سانچی غم دیگری را به مردم ایران داد پیکرهای معدن یورت پیدا شد، پیکرهای زلزله کرمانشاه پیدا شد اما در سانچی تنها پیکر 3 نفر پیدا شد.

می گویند خاک سرد است وقتی پیکری به خاک سپرده می شود خانواده آو کمی آرام می شوند اما 29 پیکر سانچی به اقیانوس رفت چه کسی می تواند خانواده آنها را آرامش ببخشد. خانواده29 نفر بر سر کدام قبر بروند و سفره عید بکشند آنها باید بر لب دریا بروند و در آنجا هفت سین خود را که شامل سوز دل، صبر، سوختن، سردی دریا و ساز غم است را در کنار اقیانوس بر پا کنند.

سقوط هواپیمای مسافربری تهران-یاسوج

, سقوط هواپیمای مسافربری تهران-یاسوج, سقوط هواپیمای مسافربری تهران-یاسوج,

دی ماه تمام شد بهمن رسید اما گویا این تلخی ها در سال 96 تمامی نداشتند این بار حادثه ای دیگر قلب افراد زیادی را آتش زد خیلی ها با آن حادثه زندگی شان از بین رفت خیلی ها سرمایه های انسانی چند ساله زندگی شان را از دست دادند این بار تلخی آن از جنس سانچی اما تلخ تر و دردناک تر آن بود دریا سانچی را گرفت، زمین معدن یورت و زلزله کرمانشاه را بنا کرد و این بار اسمان خیلی ها را اسمانی کرد.

حادثه ای که بعد از گذشت یک ماه هنوز خانواده های زیادی جشم انتظار هستند، حادثه ای که باعث بغض مردم ایران و به ویژه مردم کهگیلویه و بویراحمد شد، حادثه ای که هرکسی از آن یاد می کند اشک در چشمانش سرآزیر می شود و هیچ واژه ای نمی تواند ان را آلام ببخشد.

صبح روز یکشنه 29 بهمن بود 65 نفر از جمله دو خانواده و بقیه دوست و یا همکار با هواپیمای ای تی آر 3704 تهران را به مقصد یاسوج ترک می کنند، تعدادی آمدند پدر و مادر را ببینند، خیلی ها آمده بودند کارشان را انجام دهند و تعدادی نیز پزشک و متخصص بودند اما این هواپیما آسمان را به عنوان مقصد نهایی انتخاب کرد و تا همیشه آسمانی شد.

هواپیمای تهران-یاسوج نمونه ای دیگر از انتظار خانواده ها است انتظاری از جنس سانچی، زلزله کرمانشاه و معدن یورت گلستان اما این بار چشم انتظاری یک ماه طول کشیده است یک ماه 65 خانواده خواب و خوراک نداشته اند و ممکن است چند ماه دیگر نیز طول بکشد.

سخت است انتظار دیدن نوه ات را بکشی و قول بدهد فردا پیشت باشد اما به یک باره همه چیز عوض می شود نوه کوچکت پسرت که دیشب گفتند فردا می آییم و امروز بدانی دیگر هیچگاه آنها را نمی بینی، حس تلخی است حس درناکی است بعد از سالهای زندگی اکنون بخواهی قد کشیدن دو پسرت را در کنار همسرت تجربه کنی، اما امروز بفهمی دیگر نه همسری وجود دارد و نه پسری، سالها بزرگشان کردی و اکنون هیچ کدامشان را نداری.

دیدن چشمان گریان آن مادر در فراق فرزند ، لب های لرزان ان دختر در فراق برادر، زانوهای سست شده آن پدر در داغ پسر، نوه و همسر پسرش، کمر شکسته آن مرد در نبود همسر و دو پسر رشیدش لحظات تلخی که هیچگاه فراموش نمی شوند، آخرین خداحافظی یک دختر از پدر گویا این غم تمامی ندارد.

هواپیمای تهران یاسوج صبح روز یکشنه 29 بهمن ماه از رادار محور و در کوه سقوط می کند بعد از سه روز جست و جو لاشه هواپیما را پیدا می کنند هواپیما زیر خروارها برف مدفون شده بود خبر پیدا شدنش صدای هق هق گریه های خانواده های داغ دیده را بیشتر کرد ضجه های مادر در غم فرزندش را دو برابر کرد.

پیدا شدن لاشه هواپیما خبری خوش در کنار ضجه زدن های خانواده ها بود اما وضعیت پیکرها در آن مکان اشک خیلی ها را سرازیر کرد بغض خیلی ها ترکید و با خانواده های داغ دیده هم درد شدند یک ماه گذشت و هنوز این غم بزرگ آرام نشده است هنوز پیکر 21 نفر پیدا نشده است هنوز خیلی ها چشم انتظارند.

انتظار...انتظار...انتظار واژه ای که خیلی ها در سال 96 مفهوم آن را درک کردند واژه ای که خیلی ها فهمیدند در یک ثانیه از دست دادن همه چیز چه مفهومی دارد، خیلی ها هنوز منتظرند، انتظار برای 29 پیکر سانچی و 24 پیکر هواپیمای آسمان، در اینجاست که می فهمیم آن مادری که فرزندش شهید گمنام است اکنون چه حالی دارد.

گزارش: زهرا داوودی

انتهای پیام/

]