اخبار داغ

خاطره ای از زبان یک جانباز دفاع مقدس:

اقرار اسرای عراقی به غافلگیری آنها در عملیات بیت المقدس

اقرار اسرای عراقی به غافلگیری آنها در عملیات بیت المقدس
یکی از جانبازان دفاع مقدس در خاطره ای از عملیات بیت المقدس گفت: اسرایی که به اسارت گرفته بودیم اظهار می کردند که ما از حمله شما آگاه بودیم اما در شناسایی توسط بالگردها متوجه هیچ حرکتی از شما نشدیم و همین مورد باعث غافلگیری ما شد.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از نافع،امروز اول اردیبهشت ماه مصادف با چهارم ماه شعبان  و میلاد با سعادت حضرت عباس (س) است. حضرت عباس (ع)برای ما شیعیان نماد سخاوت و وفاداری و راد مردی و دفاع از حریم ولایت است. و این روز خجسته به نام جانباز نامگذاری شده است. جانباز کلمه عظیمی با حجم بزرگی از سخاوت و وفاداری و رادمردی است. همه ما  جسم جانباز را می بینم اما از روحی که ورای این جسم قرار دارد خبر نداریم. جانبازی معنای عشقبازی و ایثار نیز می دهد چون با اگاهی و دید روشن این راه انتخاب شده است .

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, نافع,

به مناسبت ولادت  پر برکت حضرت ابوالفضل (ع) و روز جانباز گفتگویی با ابراهیم محمود آبادی فرمانده عملیات بیت المقدس و جانباز70درصد  سالهای دفاع مقدس و استاد دانشگاه انجام دادیم .

,

جانباز سر افراز سالهای دفاع مقدس به یکی از خاطرات خود در اردیبهشت سال 1361 اشاره داشت و گفت :در مرحله اول عملیات بیت المقدس که از حد فاصل شهر اهواز , خرمشهر و از شرق کارون آغاز شد ,مشخص شد که باید  لشکر ادغامی ما ساعت 4 بعداز ظهر توسط قایقهای پیش بینی شده از کارون عبور کنند و نیروهای پشتیبانی نیز  ساعت 9 پس از  برقراری پل شناور حرکت کنند .ما شب قبل چادرها را جمع کردیم  تا وسایل را تحویل  گروهان بدهیم چند عقرب بر روی دستم افتاد و دستم را نیش زد فورا با سرنیزه جای نیش زدگی را شکافتم ,مک زدم وجای آنها را بستم.

,

حضور بالگردهای عراقی نگرانی لو رفتن عملیات را در دل ما انداخت

, حضور بالگردهای عراقی نگرانی لو رفتن عملیات را در دل ما انداخت,

محمود آبادی ادامه داد : باید مسافتی را از دارخوین تا کنار کارون طی می کردیم , ما بلافاصله بعد از حرکت توسط  قایق  در سمت غرب کارون که تحت سلطه عراق بود در قسمت های پنهان از دید  کمین گرفتیم . در ساعت 7 یا 8 بود که  چندین بالگرد بالای سر ما بارها منطقه را شناسایی کردند و رفتند. ما در ان هنگام  فاتحه خودمان را خواندیم و گفتیم امکان دارد که عملیات لو رفته باشد. ساعت 9 دستور حرکت صادر شد ,همزمان پل شناور نصب شد.

,

تیربارها ی دشمن توسط رزمندگان منهدم شد

, تیربارها ی دشمن توسط رزمندگان منهدم شد,

 جانباز سر افراز خاطر نشان کرد : باید 18 کیلومتر حد فاصل کارون تا جاده خرمشهر را با 30الی 40کیلو بار طی میکردیم. بدشانسی که گریبان گیر ما شد این بود که  اکثر بچه ها بخاطر غذای مانده مسموم شده بودند.

,

هر ازگاهی یک نفر از ستون خارج می شد و قضای حاجت میکرد و به گروه باز می گشت، با آن سرعت حرکت پیدا کردن جایگاه  بسیار دشوار بود ,به نگهبانان  خط پیاده که رسیدیم قبل از اینکه صدای نگهبانان شنیده شود سربه نیست شدند . حدود 300متری   دژ دفاعی عراق رسیده بودیم  که عراقیها متوجه شدند با چندین تیربار وضدهوایی بچه ها را زیر آتش گرفتند که خوشبختانه تیربارها یکی یکی نابود شدند اما دوتا از این ضد هوایی ها امان بچه ها را بریده بود.  

,

چند نفر داوطلب شدند ,به سنگر آنها نفوذ کردند تا آنها را با نارنجک از کار بی اندازند.

,

تانک و نفرهای دشمن در هم شکستند

, تانک و نفرهای دشمن در هم شکستند,

وی در ادامه خاطره اش گفت: بعد از نابودی سنگرهای دشمن حالا تانک ونفر بود که به سمت ما می آمد اما چون حفاظ دفاعی نداشتند سریع  مورد حمله واقع می شدند و از  بین می رفتند آخرین دفاع دشمن در هم شکسته شد و منطقه ایستگاه حسینیه ونود تحت سلطه  ما قرار گرفت .

,

جانباز سر افراز اظهار داشت : اسرایی که به اسارت گرفته بودیم اظهار می کردند که  ما از حمله شما آگاه بودیم اما در  شناسایی توسط بالگردها متوجه هیچ حرکتی از شما نشدیم و همین مورد باعث غافلگیری ما شد

,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه