همه سیاستمداران برای جلب اعتماد مردم سعی میکنند با شعارهای خوش رنگ و لعاب تظاهر کنند که حامی حقوق کارگران هستند اما حقیقت امر آنست که عامل اصلی فقر و تبعیض در هر کشور، سیاستمداران آن کشور هستند.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از قم فردا، ترامپ از ابتدا با شعار حمایت از کارگران و اتخاذ ژست ناسیونالیستی بر سر کار آمد ولی بعد از اینکه میخ دولتش را محکم کرد، سیاستهایی در پیش گرفت که نتیجهای جز تضعیف جنبشهای کارگری و افزایش فشار بر قشر پاییندست جامعهی آمریکا نداشت.
انتخاب الکساندر آکوستا (فردی که به فعالیت در گروههای ضدکارگری شناخته میشود) بعنوان وزیر کار و همچنین استقرار «ماروین کپلن» و «ویلیام امانوئل» در هیئت ملی کارگری آمریکا واکنش حامیان حقوق کارگران در این کشور را بدنبال داشت.
از طرفی ترامپ با افزایش تعرفه واردات آهن و آلومینیوم باعث شد ۱۴۰ هزار کارگر بهصورت مستقیم و ۶,۵ میلیون کارگر به صورت غیرمستقیم در معرض بیکار شدن قرار بگیرند، چراکه فلزات تولید شده در کشورهایی همچون چین نسبت به فلزات تولید شده در آمریکا ارزانتر است فلذا اجرای دستور ترامپ باعث میشود شرکتهای آمریکایی برای جبران این اختلاف قیمت، کارگران خود را تعدیل نمایند و یا اینکه حقوق آنان را کاهش دهند.
در ایران نیز وضعیت به همین منوال است، حسن روحانی در بحبوحه تبلیغات انتخاباتی بسیاری از شعارهایش را حول محور فقرزدایی و کمک به قشر کارگر مطرح نمود ولی بعد از اتمام انتخابات، سیاستهای اقتصادی کشور را به سمتی هدایت کرد که روز به روز واحدهای تولیدی محدودتر و فشار بر قشر کارگر رو به فزونی گذاشت.
حاکم شدن "رکود" بر فضای کسب و کار، بسیاری از تولیدیهای کوچک و بزرگ را به تعطیلی کشاند، حتی شرکتهای باسابقهای همچون ارج و پارسالکتریک و داروگر و... نیز نتوانستند در برابر سونامی رکود جان سالم به در ببرند.
تعطیلی کارخانهها و کاهش چشمگیر ظرفیت تولید کشور، اولین نتیجهای که بدنبال داشت سردرگمی کارگران بود، اگر آرشیو اخبار و اتفاقات چند سال گذشته را ورق بزنیم شاید کمتر هفتهای را بتوان یافت که چند تجمع کارگری در نقاط مختلف کشور گزارش نشده باشد، تجمعاتی که گاه آرام و بیصدا در مقابل نهادهای دولتی برگزار میشود و گاه هیچ سدی در مقابل خشم برخواسته از آن کارساز نیست.
کارگرانی که 8 ماه حقوق دریافت نکرده باشند و بعد از 20 سال کار کردن در یک کارخانه، همچنان به صورت نیروی قراردادی دستشان زیر ساطور کارفرما باشد نه تنها مجازند بلکه موظفند که در برابر وزارت کار یا مجلس شورای اسلامی تجمع کنند و حقوقشان را از مسیر صحیح مطالبه نمایند.
بدون شک یکی از دغدغههای اصلی کارگران نداشتن امنیت شغلی است، چراکه هربار با تغییر مدیریت کارخانه ممکن است از کار بیکار شوند و از ترس اینکه مبادا سال بعد با آنها قرارداد منعقد نشود باید با ساز همه برقصند.
اما چرا کارخانههای بزرگی همچون ایران پوپلین یا حتی واحدهای وابسته به وزارت کار و وزارت نیرو، کارگران و کارمندان خود را استخدام رسمی نمیکنند و چرا وزارت کار اهمیتی برای مطالبات آنان قائل نیست؟
وحید عزیزی
]
ارسال دیدگاه