هفتهنامه اکونومیست مینویسد: ترامپ چنین میپندارد که آلام اقتصادی ناشی از تحریمهای جدید میتواند ایران را به اجبار پای میز مذاکره بکشاند.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به گزارش خبرنگار مرآت، پایگاه اینترنتی هفتهنامه بینالمللی اکونومیست ساعاتی قبل مطلبی در تحلیل پیامدهای تصمیم ترامپ درباره خروج از توافق هستهای منتشر کرد. این مطلب حاوی نکات بسیار مهم و قابل تأملی است و ادبیات حاکم بر نوشته نیز در نوع خود جالب توجه است. در بخشی از این مطلب آمده است:
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, مرآت,«آقای ترامپ چنین میپندارد که آلام اقتصادی ناشی از تحریمهای جدید میتواند ایران را به اجبار پای میز مذاکره بکشاند؛ همانطور که کره شمالی مجبور به مذاکره شد. به راستی، تحریمهای قدرتمند قادرند که رژیم ایران را به سوی مذاکره راهبری کنند؛ همانطور که ایران در توافقی که آقای ترامپ اکنون آن را طرد کرده است، این امر را نشان داد.
اما آقای ترامپ چیز کمی درباره این که چگونه بسیاری از رهبرانی که او به تعهد خود در برابر آنها عمل نکرده، میتوانند تماما سرسپرده خواستههای او باشند، بیان میکند. شاید نکته ماجرا در همین مسأله نهفته باشد و راهبرد عملی ترامپ این باشد که تحریمها سببساز آلام اقتصادی شوند که این آلام رژیم ایران را سرنگون خواهد کرد.»
این عبارات در وهله نخست آشکارا از اهداف نه چندان پشت پرده ایالات متحده آمریکا در اعمال فشار بر ایران پرده برمیدارند. در شرایطی که سران برخی از کشورها به صراحت اعلام کردهاند که به دنبال تغییر نظام در ایران نیستند، اکونومیست بر این نکته تأکید میکند که تشدید تحریمها توسط آمریکا در واقع با این هدف صورت گرفته است که «رژیم ایران» سرنگون شود! جالب اینجاست که در ادامه این مطلب، با ادبیاتی خاص از ناپایدار بودن «حکومت ملاها» سخن رفته است!
نکته دوم، میل ترامپ به سرسپردگی رهبران جهان به خواستههای آمریکایی است! عجیب است که در دنیایی که عدهای با شعار دموکراسی بر بسیاری از کشورها میتازند، رهبران ایالات متحده، رهبرانی سرسپرده میخواهند که خواستههای آنان را بی کم و کاست اجرا کنند! و اگر چنین نکنند، لاجرم باید با ابزارهای قهرآمیزی همچون تحریم با آنها مواجه شد.
نکته سوم و مهمتر، تلقی مقامات و رسانههای جهان از مذاکره ایران و آمریکاست. اکونومیست تأکید میکند که تحریمهای قدرتمند قادرند ایران را پای میز مذاکره بکشانند. شاهد مثال؟ همین مذاکراتی که به انعقاد توافق هستهای منجر شد! به راستی باید از دستگاه دیپلماسی کشور سوال کرد که نتیجه کار رسانهای-تبلیغاتی و گفتگوهای پرشمار شما با رسانههای خارجی این بود که اکنون یکی از معتبرترین رسانههای جهان که به هر حال طیف فکری گستردهای آن را همراهی و پشتیبانی میکنند، این پندار را در فضای رسانهای-تحلیلی جهان پمپاژ کند که تحریمها ایران را به زانو درآورد و این، دلیل مذاکره با آمریکا بود؟
اکنون، اکونومیست با اتکاء بر این تجربه سیاسی که ایران، تحت فشار حاضر به مذاکره شد، با اطمینان از حضور مجدد ایران پای میز مذاکره سخن میگوید! شاهد مثال دوم؟ کرهشمالی! اگر ترامپ بر این باور است که ایران به مثابه کره شمالی است، چرا مسئولان ارشد کشور نسبت به این موضوع روشنگری نمیکنند؟ در این میان، نباید از نقش منفی روشنفکرانِ همواره عقبتر از واقعیت، غافل ماند.
در آینده در اینباره بیشتر خواهیم نوشت.
انتهای پیام/
«آقای ترامپ چنین میپندارد که آلام اقتصادی ناشی از تحریمهای جدید میتواند ایران را به اجبار پای میز مذاکره بکشاند؛ همانطور که کره شمالی مجبور به مذاکره شد. به راستی، تحریمهای قدرتمند قادرند که رژیم ایران را به سوی مذاکره راهبری کنند؛ همانطور که ایران در توافقی که آقای ترامپ اکنون آن را طرد کرده است، این امر را نشان داد.
اما آقای ترامپ چیز کمی درباره این که چگونه بسیاری از رهبرانی که او به تعهد خود در برابر آنها عمل نکرده، میتوانند تماما سرسپرده خواستههای او باشند، بیان میکند. شاید نکته ماجرا در همین مسأله نهفته باشد و راهبرد عملی ترامپ این باشد که تحریمها سببساز آلام اقتصادی شوند که این آلام رژیم ایران را سرنگون خواهد کرد.»
این عبارات در وهله نخست آشکارا از اهداف نه چندان پشت پرده ایالات متحده آمریکا در اعمال فشار بر ایران پرده برمیدارند. در شرایطی که سران برخی از کشورها به صراحت اعلام کردهاند که به دنبال تغییر نظام در ایران نیستند، اکونومیست بر این نکته تأکید میکند که تشدید تحریمها توسط آمریکا در واقع با این هدف صورت گرفته است که «رژیم ایران» سرنگون شود! جالب اینجاست که در ادامه این مطلب، با ادبیاتی خاص از ناپایدار بودن «حکومت ملاها» سخن رفته است!
نکته دوم، میل ترامپ به سرسپردگی رهبران جهان به خواستههای آمریکایی است! عجیب است که در دنیایی که عدهای با شعار دموکراسی بر بسیاری از کشورها میتازند، رهبران ایالات متحده، رهبرانی سرسپرده میخواهند که خواستههای آنان را بی کم و کاست اجرا کنند! و اگر چنین نکنند، لاجرم باید با ابزارهای قهرآمیزی همچون تحریم با آنها مواجه شد.
نکته سوم و مهمتر، تلقی مقامات و رسانههای جهان از مذاکره ایران و آمریکاست. اکونومیست تأکید میکند که تحریمهای قدرتمند قادرند ایران را پای میز مذاکره بکشانند. شاهد مثال؟ همین مذاکراتی که به انعقاد توافق هستهای منجر شد! به راستی باید از دستگاه دیپلماسی کشور سوال کرد که نتیجه کار رسانهای-تبلیغاتی و گفتگوهای پرشمار شما با رسانههای خارجی این بود که اکنون یکی از معتبرترین رسانههای جهان که به هر حال طیف فکری گستردهای آن را همراهی و پشتیبانی میکنند، این پندار را در فضای رسانهای-تحلیلی جهان پمپاژ کند که تحریمها ایران را به زانو درآورد و این، دلیل مذاکره با آمریکا بود؟
اکنون، اکونومیست با اتکاء بر این تجربه سیاسی که ایران، تحت فشار حاضر به مذاکره شد، با اطمینان از حضور مجدد ایران پای میز مذاکره سخن میگوید! شاهد مثال دوم؟ کرهشمالی! اگر ترامپ بر این باور است که ایران به مثابه کره شمالی است، چرا مسئولان ارشد کشور نسبت به این موضوع روشنگری نمیکنند؟ در این میان، نباید از نقش منفی روشنفکرانِ همواره عقبتر از واقعیت، غافل ماند.
در آینده در اینباره بیشتر خواهیم نوشت.
انتهای پیام/
«آقای ترامپ چنین میپندارد که آلام اقتصادی ناشی از تحریمهای جدید میتواند ایران را به اجبار پای میز مذاکره بکشاند؛ همانطور که کره شمالی مجبور به مذاکره شد. به راستی، تحریمهای قدرتمند قادرند که رژیم ایران را به سوی مذاکره راهبری کنند؛ همانطور که ایران در توافقی که آقای ترامپ اکنون آن را طرد کرده است، این امر را نشان داد.
اما آقای ترامپ چیز کمی درباره این که چگونه بسیاری از رهبرانی که او به تعهد خود در برابر آنها عمل نکرده، میتوانند تماما سرسپرده خواستههای او باشند، بیان میکند. شاید نکته ماجرا در همین مسأله نهفته باشد و راهبرد عملی ترامپ این باشد که تحریمها سببساز آلام اقتصادی شوند که این آلام رژیم ایران را سرنگون خواهد کرد.»
این عبارات در وهله نخست آشکارا از اهداف نه چندان پشت پرده ایالات متحده آمریکا در اعمال فشار بر ایران پرده برمیدارند. در شرایطی که سران برخی از کشورها به صراحت اعلام کردهاند که به دنبال تغییر نظام در ایران نیستند، اکونومیست بر این نکته تأکید میکند که تشدید تحریمها توسط آمریکا در واقع با این هدف صورت گرفته است که «رژیم ایران» سرنگون شود! جالب اینجاست که در ادامه این مطلب، با ادبیاتی خاص از ناپایدار بودن «حکومت ملاها» سخن رفته است!
نکته دوم، میل ترامپ به سرسپردگی رهبران جهان به خواستههای آمریکایی است! عجیب است که در دنیایی که عدهای با شعار دموکراسی بر بسیاری از کشورها میتازند، رهبران ایالات متحده، رهبرانی سرسپرده میخواهند که خواستههای آنان را بی کم و کاست اجرا کنند! و اگر چنین نکنند، لاجرم باید با ابزارهای قهرآمیزی همچون تحریم با آنها مواجه شد.
نکته سوم و مهمتر، تلقی مقامات و رسانههای جهان از مذاکره ایران و آمریکاست. اکونومیست تأکید میکند که تحریمهای قدرتمند قادرند ایران را پای میز مذاکره بکشانند. شاهد مثال؟ همین مذاکراتی که به انعقاد توافق هستهای منجر شد! به راستی باید از دستگاه دیپلماسی کشور سوال کرد که نتیجه کار رسانهای-تبلیغاتی و گفتگوهای پرشمار شما با رسانههای خارجی این بود که اکنون یکی از معتبرترین رسانههای جهان که به هر حال طیف فکری گستردهای آن را همراهی و پشتیبانی میکنند، این پندار را در فضای رسانهای-تحلیلی جهان پمپاژ کند که تحریمها ایران را به زانو درآورد و این، دلیل مذاکره با آمریکا بود؟
اکنون، اکونومیست با اتکاء بر این تجربه سیاسی که ایران، تحت فشار حاضر به مذاکره شد، با اطمینان از حضور مجدد ایران پای میز مذاکره سخن میگوید! شاهد مثال دوم؟ کرهشمالی! اگر ترامپ بر این باور است که ایران به مثابه کره شمالی است، چرا مسئولان ارشد کشور نسبت به این موضوع روشنگری نمیکنند؟ در این میان، نباید از نقش منفی روشنفکرانِ همواره عقبتر از واقعیت، غافل ماند.
در آینده در اینباره بیشتر خواهیم نوشت.
انتهای پیام/
«آقای ترامپ چنین میپندارد که آلام اقتصادی ناشی از تحریمهای جدید میتواند ایران را به اجبار پای میز مذاکره بکشاند؛ همانطور که کره شمالی مجبور به مذاکره شد. به راستی، تحریمهای قدرتمند قادرند که رژیم ایران را به سوی مذاکره راهبری کنند؛ همانطور که ایران در توافقی که آقای ترامپ اکنون آن را طرد کرده است، این امر را نشان داد.
اما آقای ترامپ چیز کمی درباره این که چگونه بسیاری از رهبرانی که او به تعهد خود در برابر آنها عمل نکرده، میتوانند تماما سرسپرده خواستههای او باشند، بیان میکند. شاید نکته ماجرا در همین مسأله نهفته باشد و راهبرد عملی ترامپ این باشد که تحریمها سببساز آلام اقتصادی شوند که این آلام رژیم ایران را سرنگون خواهد کرد.»
این عبارات در وهله نخست آشکارا از اهداف نه چندان پشت پرده ایالات متحده آمریکا در اعمال فشار بر ایران پرده برمیدارند. در شرایطی که سران برخی از کشورها به صراحت اعلام کردهاند که به دنبال تغییر نظام در ایران نیستند، اکونومیست بر این نکته تأکید میکند که تشدید تحریمها توسط آمریکا در واقع با این هدف صورت گرفته است که «رژیم ایران» سرنگون شود! جالب اینجاست که در ادامه این مطلب، با ادبیاتی خاص از ناپایدار بودن «حکومت ملاها» سخن رفته است!
نکته دوم، میل ترامپ به سرسپردگی رهبران جهان به خواستههای آمریکایی است! عجیب است که در دنیایی که عدهای با شعار دموکراسی بر بسیاری از کشورها میتازند، رهبران ایالات متحده، رهبرانی سرسپرده میخواهند که خواستههای آنان را بی کم و کاست اجرا کنند! و اگر چنین نکنند، لاجرم باید با ابزارهای قهرآمیزی همچون تحریم با آنها مواجه شد.
نکته سوم و مهمتر، تلقی مقامات و رسانههای جهان از مذاکره ایران و آمریکاست. اکونومیست تأکید میکند که تحریمهای قدرتمند قادرند ایران را پای میز مذاکره بکشانند. شاهد مثال؟ همین مذاکراتی که به انعقاد توافق هستهای منجر شد! به راستی باید از دستگاه دیپلماسی کشور سوال کرد که نتیجه کار رسانهای-تبلیغاتی و گفتگوهای پرشمار شما با رسانههای خارجی این بود که اکنون یکی از معتبرترین رسانههای جهان که به هر حال طیف فکری گستردهای آن را همراهی و پشتیبانی میکنند، این پندار را در فضای رسانهای-تحلیلی جهان پمپاژ کند که تحریمها ایران را به زانو درآورد و این، دلیل مذاکره با آمریکا بود؟
اکنون، اکونومیست با اتکاء بر این تجربه سیاسی که ایران، تحت فشار حاضر به مذاکره شد، با اطمینان از حضور مجدد ایران پای میز مذاکره سخن میگوید! شاهد مثال دوم؟ کرهشمالی! اگر ترامپ بر این باور است که ایران به مثابه کره شمالی است، چرا مسئولان ارشد کشور نسبت به این موضوع روشنگری نمیکنند؟ در این میان، نباید از نقش منفی روشنفکرانِ همواره عقبتر از واقعیت، غافل ماند.
در آینده در اینباره بیشتر خواهیم نوشت.
انتهای پیام/
«آقای ترامپ چنین میپندارد که آلام اقتصادی ناشی از تحریمهای جدید میتواند ایران را به اجبار پای میز مذاکره بکشاند؛ همانطور که کره شمالی مجبور به مذاکره شد. به راستی، تحریمهای قدرتمند قادرند که رژیم ایران را به سوی مذاکره راهبری کنند؛ همانطور که ایران در توافقی که آقای ترامپ اکنون آن را طرد کرده است، این امر را نشان داد.
اما آقای ترامپ چیز کمی درباره این که چگونه بسیاری از رهبرانی که او به تعهد خود در برابر آنها عمل نکرده، میتوانند تماما سرسپرده خواستههای او باشند، بیان میکند. شاید نکته ماجرا در همین مسأله نهفته باشد و راهبرد عملی ترامپ این باشد که تحریمها سببساز آلام اقتصادی شوند که این آلام رژیم ایران را سرنگون خواهد کرد.»
این عبارات در وهله نخست آشکارا از اهداف نه چندان پشت پرده ایالات متحده آمریکا در اعمال فشار بر ایران پرده برمیدارند. در شرایطی که سران برخی از کشورها به صراحت اعلام کردهاند که به دنبال تغییر نظام در ایران نیستند، اکونومیست بر این نکته تأکید میکند که تشدید تحریمها توسط آمریکا در واقع با این هدف صورت گرفته است که «رژیم ایران» سرنگون شود! جالب اینجاست که در ادامه این مطلب، با ادبیاتی خاص از ناپایدار بودن «حکومت ملاها» سخن رفته است!
نکته دوم، میل ترامپ به سرسپردگی رهبران جهان به خواستههای آمریکایی است! عجیب است که در دنیایی که عدهای با شعار دموکراسی بر بسیاری از کشورها میتازند، رهبران ایالات متحده، رهبرانی سرسپرده میخواهند که خواستههای آنان را بی کم و کاست اجرا کنند! و اگر چنین نکنند، لاجرم باید با ابزارهای قهرآمیزی همچون تحریم با آنها مواجه شد.
نکته سوم و مهمتر، تلقی مقامات و رسانههای جهان از مذاکره ایران و آمریکاست. اکونومیست تأکید میکند که تحریمهای قدرتمند قادرند ایران را پای میز مذاکره بکشانند. شاهد مثال؟ همین مذاکراتی که به انعقاد توافق هستهای منجر شد! به راستی باید از دستگاه دیپلماسی کشور سوال کرد که نتیجه کار رسانهای-تبلیغاتی و گفتگوهای پرشمار شما با رسانههای خارجی این بود که اکنون یکی از معتبرترین رسانههای جهان که به هر حال طیف فکری گستردهای آن را همراهی و پشتیبانی میکنند، این پندار را در فضای رسانهای-تحلیلی جهان پمپاژ کند که تحریمها ایران را به زانو درآورد و این، دلیل مذاکره با آمریکا بود؟
اکنون، اکونومیست با اتکاء بر این تجربه سیاسی که ایران، تحت فشار حاضر به مذاکره شد، با اطمینان از حضور مجدد ایران پای میز مذاکره سخن میگوید! شاهد مثال دوم؟ کرهشمالی! اگر ترامپ بر این باور است که ایران به مثابه کره شمالی است، چرا مسئولان ارشد کشور نسبت به این موضوع روشنگری نمیکنند؟ در این میان، نباید از نقش منفی روشنفکرانِ همواره عقبتر از واقعیت، غافل ماند.
در آینده در اینباره بیشتر خواهیم نوشت.
انتهای پیام/
«آقای ترامپ چنین میپندارد که آلام اقتصادی ناشی از تحریمهای جدید میتواند ایران را به اجبار پای میز مذاکره بکشاند؛ همانطور که کره شمالی مجبور به مذاکره شد. به راستی، تحریمهای قدرتمند قادرند که رژیم ایران را به سوی مذاکره راهبری کنند؛ همانطور که ایران در توافقی که آقای ترامپ اکنون آن را طرد کرده است، این امر را نشان داد.
,اما آقای ترامپ چیز کمی درباره این که چگونه بسیاری از رهبرانی که او به تعهد خود در برابر آنها عمل نکرده، میتوانند تماما سرسپرده خواستههای او باشند، بیان میکند. شاید نکته ماجرا در همین مسأله نهفته باشد و راهبرد عملی ترامپ این باشد که تحریمها سببساز آلام اقتصادی شوند که این آلام رژیم ایران را سرنگون خواهد کرد.»
,این عبارات در وهله نخست آشکارا از اهداف نه چندان پشت پرده ایالات متحده آمریکا در اعمال فشار بر ایران پرده برمیدارند. در شرایطی که سران برخی از کشورها به صراحت اعلام کردهاند که به دنبال تغییر نظام در ایران نیستند، اکونومیست بر این نکته تأکید میکند که تشدید تحریمها توسط آمریکا در واقع با این هدف صورت گرفته است که «رژیم ایران» سرنگون شود! جالب اینجاست که در ادامه این مطلب، با ادبیاتی خاص از ناپایدار بودن «حکومت ملاها» سخن رفته است!
,نکته دوم، میل ترامپ به سرسپردگی رهبران جهان به خواستههای آمریکایی است! عجیب است که در دنیایی که عدهای با شعار دموکراسی بر بسیاری از کشورها میتازند، رهبران ایالات متحده، رهبرانی سرسپرده میخواهند که خواستههای آنان را بی کم و کاست اجرا کنند! و اگر چنین نکنند، لاجرم باید با ابزارهای قهرآمیزی همچون تحریم با آنها مواجه شد.
,نکته سوم و مهمتر، تلقی مقامات و رسانههای جهان از مذاکره ایران و آمریکاست. اکونومیست تأکید میکند که تحریمهای قدرتمند قادرند ایران را پای میز مذاکره بکشانند. شاهد مثال؟ همین مذاکراتی که به انعقاد توافق هستهای منجر شد! به راستی باید از دستگاه دیپلماسی کشور سوال کرد که نتیجه کار رسانهای-تبلیغاتی و گفتگوهای پرشمار شما با رسانههای خارجی این بود که اکنون یکی از معتبرترین رسانههای جهان که به هر حال طیف فکری گستردهای آن را همراهی و پشتیبانی میکنند، این پندار را در فضای رسانهای-تحلیلی جهان پمپاژ کند که تحریمها ایران را به زانو درآورد و این، دلیل مذاکره با آمریکا بود؟
,اکنون، اکونومیست با اتکاء بر این تجربه سیاسی که ایران، تحت فشار حاضر به مذاکره شد، با اطمینان از حضور مجدد ایران پای میز مذاکره سخن میگوید! شاهد مثال دوم؟ کرهشمالی! اگر ترامپ بر این باور است که ایران به مثابه کره شمالی است، چرا مسئولان ارشد کشور نسبت به این موضوع روشنگری نمیکنند؟ در این میان، نباید از نقش منفی روشنفکرانِ همواره عقبتر از واقعیت، غافل ماند.
,در آینده در اینباره بیشتر خواهیم نوشت.
,انتهای پیام/
,]
ارسال دیدگاه