سردار خرّم در این دیدار آقا محمودرضا را با جوانان بنی هاشم و یاران عاشورایی سیدالشهدا (ع) تطبیق داد و گفت: این شهید بزرگوار هم خود و هم خانواده بزرگوارش کمربسته انقلاب هستند.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از آناج، فرمانده سپاه عاشورا در ادامه دیدار با خانوادههای معظم شهدا عصر روز شنبه ۱۹ خرداد به دیدار خانواده شهید جبهه جهانی مقاومت، شهید محمودرضا بیضایی رفت. دیداری که از ابتدا تا انتها درس بود و مشق عشق. بهقول حافظ «مباحثی که در آن حلقه جنون میرفت/ ورای مدرسه و قیل و قال مسئله بود».
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, آناج,وصف این دیدار با گفتن ادا نمیشود اما «هم بهقدر تشنگی باید چشید». روایت این دیدار را در ادامه بخوانید:
,عکس آقا محمودرضا در گوشه اتاق قرار دارد. سردار خرّم همان بدو ورود، عکس شهید را کنار خود و پدر شهید قرار میدهد و به برادر شهید، احمدرضا بیضایی میگوید: شما برای آقا محمودرضا کتاب نوشتید کمی از خاطرات ایشان برایمان بگویید.
,جملهای که سیره عملی شهید بیضایی شده بود
,احمدرضا از پدرش اجازه میگیرد تا خاطراتی از آقا محمودرضا را روایت کند. «از عجایب شخصیت محمودرضا پرکاری و عشق به کار و فعالیت بود.» این را احمدرضا در وصف برادرش میگوید. برادری که سال ۹۲ در دمشق جام شهادت سر کشید. برادر شهید مثال میآورد و میگوید: من یک بار به دیدن آقا محمودرضا رفتم. دیدم در کمد شخصی خود جملهای از حضرت آقا را نصب کرده که میفرمایند: “هرکجا هستید آنجا را مرکز جمهوری اسلامی بدانید.” و آقا محمودرضا چه زیبا این جمله را به سیره عملی خود تبدیل کرده بود. یکی از رفقایش میگفت از بس پر تلاش و فعال بود که جمعهها را هم روز کاری خود قرار داده بود. دوستان همرزمش نقل میکنند، در دمشق که بود شبها وقتی برای استراحت دراز میکشید، می گفت: «قیشلارم سیزیلدیر! انگار لشکر مورچهها از پاهایم بالا میآیند …»
,, ,
او به پاسداری عشق میورزید
, او به پاسداری عشق میورزید,برادر شهید ادامه میدهد: آقا محمودرضا به پاسداری عشق میورزید. روزی از او پرسیدم حقوق پاسداری کفاف زندگیات را میکند؛ جواب داد «به دنبال کارم نه اینکه کم آورده باشم. فقط به این خاطر که نمیخواهم به پاسداری به چشم یک منبع درآمد نگاه کنم.»
,لطیف بود. این آخرین جمله احمدرضا در وصف برادر شهیدش آقا محمودرضا است. سردار خرّم از احمدرضا میپرسد، شما بزرگتری یا آقا محمودرضا که برادر شهید میگوید: من به لحاظ سنی از محمودرضا سه سال بزرگترم اما از لحاظ معرفت و ایمان محمودرضا سالها از من بزرگتر است.
,روایت سردار از توسل خانواده اش به شهید بیضایی
, روایت سردار از توسل خانواده اش به شهید بیضایی,اینک نوبت پدر است که رشته کلام را در دست بگیرد. بهرسم ادب به سردار خرّم که چند ماهی بیشتر نیست به تبریز آمده؛ میگوید: ما باید خدمت شما میرسیدیم. جواب سردار شنیدنی است: ما به شما نیازمندیم. این شهید یک صورتی دارد و یک سیرتی. خانواده ما از طریق فضای مجازی با این شهید آشنا شدند و حتی در مواردی به این شهید توسل هم کردهاند. دوست دارم شما بیشتر از فرزند دلاورتان برایمان بگویید.
,سه ویژگی آقا محمودرضا از نظر پدر
, سه ویژگی آقا محمودرضا از نظر پدر,پدر شهید میگوید: سه ویژگی در محمودرضا برجسته بود. اول آنکه بشدت وفادار به انقلاب اسلامی بود. دوماً به معنی واقعی کلمه ولایتمدار بود. سوم هم اینکه پایبند به کار و فعالیت سازمانش بود. هیچ وقت از کار خود نمیزد. بارها اتفاق می افتاد هنگام مرخصی به دیدن ما میآمد. اولش میگفت: یک هفته به دیدن شما آمدهام اما وسط هفته میگفت: مأموریت پیش آمده و باید بروم. این بارها اتفاق میافتاد. یا مثلاً ما که در اسلامشهر به منزلش می رفتیم، به خاطر اینکه ما آمده ایم از کارش نمی زد.
,, ,
آنچه جوانها باید از او بیاموزند
, آنچه جوانها باید از او بیاموزند,پدر آقا محمودرضا آرزو میکند همه جوانها، احساس مسئولیت را از آقا محمودرضا بیاموزند. وی ادامه میدهد: در حد رکوع خم میشد و دست من و مادرش را میبوسید. سناش پایین بود اما درک بزرگی داشت.
,سردار خرّم که در چهرهاش رضایت از این دیدار موج میزند میگوید: این لحظات بهترین لحظات عمر و زندگی ماست. مقطع درخشان زندگی ما دیدار با خانواده های شهداست. ما به خدمت خانواده های شهدا میرسیم، برای اینکه الگو ها یادمان نرود.
,فرمانده سپاه عاشورا آقا محمودرضا را با جوانان بنی هاشم و یاران عاشورایی سیدالشهدا (ع) تطبیق می دهد و می گوید: این شهید بزرگوار هم خود و هم خانواده بزرگوارش کمربسته انقلاب هستند.
,سردار خرّم میگوید: شهید محمودرضا بیضایی پاسدارِ تراز انقلاب اسلامی است.
,سبقت گرفتند
, سبقت گرفتند,سردار خطاب به پدر شهید ادامه میدهد: مطمئناً شهدا در جنت الهی رزق و روزی میخورند. اگر ما اعتقاد به شهادت نداشتیم؛ تحمل از دست دادن جوانی مؤمن و باادب مثل محمودرضا سخت می بود. اما همه ما باور داریم که او در جوار حق دعاگوی ماست. این ها اصحاب آخرالزمانی امام زمان(عج) هستند.
,پدرِ شهید می گوید: این ها از شما یاد گرفته اند. اما سردار خرّم معتقد است شهدای مدافع حرم در جاده جهاد و شهادت از فرماندهان خود سبقت گرفتند.
,دوایِ دردِ بیقراریهای کوثر
, دوایِ دردِ بیقراریهای کوثر,پایان این دیدار طعم روضه دارد. پدر میگوید: اوایل شهادت محمودرضا که نبودش سخت به ما فشار میآورد، اباعبدالله الحسین(ع) را یاد میکردم. هر وقت کوثرِ محمودرضا به دیدن ما میآید با من بازی میکند. یک شب کوثر مدام به من گفت: بابا جون بیا کشتی بگیریم. منم کمی باهاش کشتی گرفتم اما خسته شدم. دیر وقت هم بود. بهگونهای که همه رفتند بخوابند. من که نای کشتی نداشتم به کوثر گفتم: موافقی زنگ بزنم با یکی از دوستانم صحبت کنیم؟ اولش گفت آره تماس بگیر صحبت کنیم بعد گفت دوستت رو نه، بابامو بگیر با اون صحبت کنم. من با مکافات کوثر را قانع کردم که امکان تماس با بابایش مقدور نیست اما آن شب یکی از سختترین شبهای زندگی من سپری شد.
,, ,
جمله پایانی پدر شهید این است: اگر ائمه را الگوی خود قرار دهیم تحمل شهادت محمودرضا آسان خواهد شد.
,جملهای که مهر تأیید بر این جمله سردار خرّم میزند که شهید آقا محمودرضا بیضایی و خانواده اش مصداق جوانان بنی هاشم و یاران عاشورایی سیدالشهدا(ع) هستند.
,انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه