آشکارترین نمود خارجی و عملی فرهنگ را در تعطیلات و سفرهای تفریحی و حتی زیارتی مردم بتوان مشاهده کرد که چه میزان رفتار و برونداد فردی آنان با موازین فرهنگی انقلاب اسلامی مطابقت و یا مغایرت دارد.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از بلاغ، حال فرهنگ در کشورمان خوب نیست و حال و روزش، نگرانکننده با افق فوقالعاده وحشتناک است.
با نگاهی به فعالیت جاری دستگاههای فرهنگی و از جمله مهمترینشان، یعنی صدا و سیما، میتوان به نگرانی دلسوزان جامعه و دغدغه بسیاری از مردم حق داد و با آنها همدردی کرد.
شاید آشکارترین نمود خارجی و عملی فرهنگ را در تعطیلات و سفرهای تفریحی و حتی زیارتی مردم بتوان مشاهده کرد که چه میزان رفتار و برونداد فردی آنان با موازین فرهنگی انقلاب اسلامی مطابقت و یا مغایرت دارد.
الگوسازیهای ناالگو در کشورمان!
در حوزه الگوسازی، که نیاز هر جامعهای در جهان و مقتضای حال انسانهاست، با برجستهسازی هنرپیشگان و خوانندگانی، که بعضاً در فضای مجازی با رفتارهای هنجارشکنانه عدم تعهد خود به ارزشهای حاکم بر جامعه را به اثبات میرسانند، در برنامههای مختلف و زنده شبکههای متعدد صدا و سیما و مصاحبه با آنها در دورهمیهای پرمخاطب و بولد و شاخص کردن این هنرپیشگان و خوانندگان و در بخش تبلیغات محیطی برای انواع و اقسام کالاها، عدول از ضوابط قانونی و استفاده ابزاری از دختران و زنان هنرپیشه، سعی زیرپوستی میشود تا به نوعی ارزشها و معیارهای جامعه بهخصوص جوانان را تغییر دهند و این، غیر از توطئه طراحی و مهندسیشده دشمنان در شبکههای ماهوارهای و اینترنتی است که آنهم خود حدیث مفصل و درخور تامل و توجه جدی است.
فرهنگ رهاشده از تدبیر و امید
برای همه کشورها و دولتها، فرهنگ سنگ زیرین شخصیت و هویت ملی، مهمترین جایگاه و بالاترین سطح توجه و سرمایهگذاری را متوجه خود میکند و از ظریفترین خطوط قرمز نیز برخوردار است.
بدلیل تاثیر مستقیم فرهنگ بر سرنوشت و مرگ و حیات یک ملت، یک کشور و یک تمدن، عالیترین سطح توجه به آن جزء الفبای سیاستهای راهبردی ملتهاست و دولتهای برخواسته از متن اراده ملی نیز به این امر وقوف داشته و از آن صیانت بعمل میآورند.
معمولاً در همه کشورهایی که عقلای ملت دارای قدرت حاکمیتی هستند، قویترین هیئت اندیشهورز بر حوزه فرهنگ تمرکز داشته و بایدها و نبایدهای فرهنگی را ناظر بر منافع بلند مدت ملت خود، تحت مدیریت و کنترل قرار میدهند.
فرهنگ، کیمیای گمشده در ایران
در کشورمان به اعتراف عموم صاحبنظران، توجه شایان تراز انقلاب بهیچوجه به فرهنگ نمیشود و دست بر قضا، فرهنگ بهعنوان گرانسنگترین کیمیای انقلاب اسلامی مورد بزرگترین و عجیبترین غفلت دولتها و کارگزاران قرار دارد.
هیچ دولتی را پس از انقلاب تاکنون نمیتوان سراغ آورد که به فرهنگ عمومی توجهی در شأن انقلاب اسلامی کرده باشد. هرچند عده زیادی معتقدند که عملکرد دولتها همواره به زیان فرهنگ بوده و آنان علاوه بر اینکه چیزی به سرمایههای فرهنگی انقلاب اسلامی نیافزودند، که بخشی از این سرمایه را نیز سوزاندند.
ضعف عملکرد دولتها در بعد مادی و ناکامی آنان در رفع دغدغههای معیشتی مردم، شرائطی را بر خانوادهها تحمیل کرد که مرد و زن خانه ناچار برای تامین حداقل زندگی خود به کار و تلاش مبادرت ورزند و حتی مردان صاحب تکفل و عائله، مجبور به کار در چند جا شدند تا بتوانند از عهده هزینههای روزافزون زندگی برآیند و آبروی خود را حفظ کنند.
در این میان، آنچه که مورد بیاعتنایی مسئولان قرار گرفت، پرکردن خلاء تربیت دینی و بصیرتی در خانوادهها با اشتغال شبانهروزی والدین و فقدان فرصت کافی برای والدین جهت توجه جدی به امور تربیتی فرزندان و نقش فوقالعاده تاثیرگزار فضای مجازی در تغییر سبک زندگی جامعه بویژه نوجوانان و جوانان است، که در همین زمینهها میتوان به بیتحرکی دولت در این موارد چالشی اشاره داشت.
کشور فاقد اطلس فرهنگی و برنامههای راهبردی در این زمینه است
بهمریختگی سیاستهای فرهنگی در کارکردهای جاری دستگاههای اجرایی دولتی و غیردولتی، نشان از فقدان یک طرح جامع راهبردی فرهنگی در کشور است، که دولت نیز بیش از همه دچار بیبرنامگی در این زمینه است.
تاکنون عملکرد دولتها فاقد پیوست فرهنگی در تربیت نسلی حافظ و تداومبخش ارزشهای انقلاب اسلامی بوده و نقطه تعجب در این است که بسیاری از دولتها در کشورمان، راهی مخالف ارزشهای فرهنگی انقلاب اسلامی را میپیمایند.
دولتمردان، که باید خود الگوی جامعه و جوانان کشور در سجایا و فضیلتهای دینی و همطراز با حکومت علوی باشند، بعضاً در نقطه مقابل آن قرار دارند و با ناکارآمدی خود، به باورهای جامعه و جوانان آسیب میرسانند.
عوامزدگی و مردمگرائیهای عوامفریبانه برخی از مسئولان، آنان را از وظائف اصلیشان در فرهنگسازی مبتنی بر ارزشهای انقلاب اسلامی منحرف کرده و بعضاً مشاهده میشود این انحراف بهصورت عمدی مورد تلاش آن مسئولان قرار دارد آنچنانکه نوعی هماهنگی داخلی با نقشههای خارجی در تغییر نوع نگاه و باور مردم انقلابی و جوانان این مرز و بوم مشاهده میشود.
وقتی مسئولی در این استان با افتخار میگوید که ظرف 10روز، مجوز برگزاری 57 کنسرت را صادر کرده، آیا میشود هیچ به این حقیقت تلخ نیاندیشیده باشد که مشکل امروز مردم و جوانان کشور و مازندران چیزهایی غیراز کنسرت و جنگهای شادی و برنامههای سرکاری است؟!
,
انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه