داد و ستد با دشمن را یگانه راه برونرفت از مشکلات خواندن، باعث شد که عدهای در زمان تصویب برجام به جشن و پایکوبی بپردازند و البته اکنون باید به عیادت آنها رفت.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از مرآت، «برداشتن گامهای ابتکاری تدریجی و متقابل در جهت تنشزدایی»؛ این گزاره، تقریبا همهی چیزی است که استراتژی GRIT بیان میکند. هرچند دولت یازدهم هرگز به روشنی درباره استراتژیهای اتخاذشده در جریان مذاکرات هستهای سخن نگفته است اما آنچه در پی میآید نشان میدهد که روند مذاکرات هستهای و پس از آن، عمل به تعهدات برجام، تا حد زیادی منطبق بر اصول GRIT بوده و هست؛ اگرچه تفاوتهایی نیز در اجرای مبنایی این راهبرد وجود داشته که در ادامه دلایل وجود این تفاوتها نیز مورد بحث قرار خواهد گرفت.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, مرآت,این استراتژی البته در جهان، به طور توامان برای خاتمه دادن به کشمکشهای داخلی و نیز پایان بخشیدن به نزاعهای خارجی به کار میرود. در راهبرد GRIT، یکی از طرفهای کشمکش اعلام میکند که خواهان تنشزدایی است و سپس یک اقدام کوچک آشتیجویانه را به انجام میرساند. این راهبرد به عنوان یک فرمول ابداعی! در حوزه روابط بینالملل، در اوج تنشهای مربوط به جنگ سرد میان ایالات متحده آمریکا و اتحادیه جماهیر شوروی توسط چارلز اسگود بنیان نهاده شد.
چنانکه بایرون بلاند طی مقالهای در سال 2006 نوشته بود، تصور بر این است که این امکان وجود دارد که راهبرد GRIT تأثیرات بسیار قابل توجهی بر تغییر تصویری که از دشمن ساخته شده، بگذارد؛ تصویری که طرفین یک نزاع را برای نزاع بیشتر تحریک میکند. به گفته بلاند، GRIT سیگنالهایی با پیام «تمایل برای دنبال کردن منافع مشترک» برای طرف مقابل ارسال و در واقع تأکید میکند که نزاع، یک بازی با حاصل جمع صفر است.
نکته حائز اهمیت در این میان آن است که GRIT به طور معمول برای برقراری دوباره یک مذاکره کهنه به واسطه آغاز امتیازدهی یکی از طرفین به کار میرود.
اما کدام نشانهها به ما میگویند که دولت حسن روحانی در جریان مذاکرات ناموفق هستهای از راهبرد GRIT استفاده کرده است؟ برخی از این نشانهها را در ادامه از نظر میگذرانید.
گفتمان تنشزدایی؛ گفتمانی ریشهدار در دولت حاضر
حسن روحانی در روز سی و یکم مردادماه سال 95 در آیین روز صنعت دفاعی، سیاست ایران را «تنشزدایی»، «همگرایی» و «اعتمادسازی» با دنیا عنوان کرد. یکبار دیگر به جمله قبل توجه کنید! سخن گفتن از «تنشزدایی» در «آیین روز صنعت دفاعی»! واژه تنشزدایی در ادبیات سیاسی، بار معنای ویژه خود را دارد و بعید به نظر میرسد که سیاستمداری همچون روحانی آن را بیمقصود به کار برده باشد؛ آن هم در روز صنعت دفاعی! به ویژه که میدانیم «گفتمان تنشزدایی»؛ گفتمانی ریشهدار در دولت روحانی است. یادآوری میکنم که تنشزدایی اساسیترین اصل در راهبرد GRIT است. اینک با این پیشزمینه پاراگراف دوم این متن را بار دیگر بخوانید! به نظر میرسد تلاش دولت برای استقرار ادبیات حاکم بر استراتژی GRIT چندان هم بینتیجه نبوده است.
البته بگذریم از این که برخی از سیاسیون به گونهای از تنشزدایی سخن میگویند که گویی ما بودهایم که در 18 آگوست(همان 28 مردادِ خودمان) در واشنگتن دست به کودتا زدهایم! یا ما بودهایم که سفارتمان در ینگه دنیا به لانه جاسوسی تبدیل شده بود و در حمله صدام به آمریکا! از هیچ کوششی برای حمایت از صدام فروگذار نکردیم...!
به سادگی از این استراتژی دست برندارید!
مسأله دوم آن است که بر اساس اصول این استراتژی، چنانچه یک گام کوچک در جهت امتیازدهی به طرف مقابل برداشته شد اما این گام با واکنش مطلوب طرف مقابل مواجه نشد، نباید به سادگی از این استراتژی دست برداشت بلکه لازم است اعطای امتیازهای کوچک دیگری در دستور کار قرار بگیرد؛ هرچند که این امتیازات نباید آنقدر بزرگ باشند که به باخت یکی از طرفین منجر شوند.
با توجه به این اصل است که درمییابیم چرا دولت یازدهم در برابر نقض آشکار برجام همچنان خود را وفادار به برجام میدانست؛ دلیل، این است که دستورالعملها میگویند با نقض عهد طرف مقابل نباید به سادکی از استراتژی خود مأیوس شوی! پس همچنان امتیاز بده و امیدوار باش!
لازم به یادآوری است که رهبر معظم انقلاب در مهرماه سال 94 و در دومین بند از نامه تاریخی خود درباره الزامات اجرای برجام، تصریح کردند:«در سراسر دورهی هشتساله، وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای (از جمله بهانههای تکراری و خودساختهی تروریسم و حقوق بشر) توسّط هریک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظّف است طبق بند ۳ مصوّبهی مجلس، اقدامهای لازم را انجام دهد و فعّالیّتهای برجام را متوقّف کند.»
با وجود تصریح رهبر معظم انقلاب و نیز با وجود آن که حتی بسیاری از سیاسیونی که به لحاظ جناحی در طیف طرفداران دولت قرار میگیرند تنها در یک نمونه، تمدید قانون تحریمهای ایران موسوم به داماتو را نقض آشکار برجام دانستند اما دولت ایران در اثنای این نقض عهدها در چند موضع اعلام کرد که به اجرای برجام ادامه خواهد داد و البته تمدید قانون مذکور تنها موضع نقض برجام نبود.
ردپای آشتیجویی سیاسیون ایران در برابر دشمنان!
ایران نه تنها در برابر بدخواهیها و بدعهدیهای مکرر آمریکا، نسبت به اجرای قانون اقدام متقابل، اقدام نکرد بلکه کوشید تا به واسطه برخی امتیازدهیهای کوچکِ به اصطلاح «آشتیجویانه» به روند آنچه که تنشزدایی عنوان میشد ادامه دهد. اینک برای نمونه به خاطر بیاورید ماجرای جیسون رضائیان و پادرمیانی وزارت امور خارجه(!) برای آزادی وی را و بار دیگر پاراگراف دوم این متن را بخوانید! این آشتیجوییها البته در مواضع مختلفی در ادبیات سیاسیون متجلی شده است و همان نقل قول بالا از آقای رئیسجمهور مبنی بر ضرورت همگرایی و اعتماد در روز صنعت دفاعی ما را از ذکر مثالهای متعدد بینیاز میکند؛ هرچند که حجم سیلوار گفتههایی از این دست چندان بالاست که بررسی آن خود مجالی ویژه میطلبد.
اما مسأله دیگری که چارلز اسگود به عنوان یکی از اصول استراتژی GRIT مطرح میکند آن است که هر گامی که در جهت تنشزدایی برداشته میشود باید معنیدار و اثربخش باشد. معنی این سخن آن است که شما نمیتوانید از برگهای سوخته خود برای امتیازدهی استفاده کنید؛ بلکه امتیازدهی باید به گونهای باشد که چشمان طرف مقابل برقی هم بزند! مثلا چطور است اگر قلب رآکتور اراک را با بتن پر کنیم؟ راستی تا بحال فکر کردهاید که چرا بتن؟ چرا ما تأسیسات هستهای اراک را به روش غیرتحقیرآمیزتری نابود نکردیم؟
امتیازدهیها در GRIT باید معنیدار و اثربخش باشد
برای پاسخ به این پرسشها کافی است دقت کنید که امتیازدهی در استراتژی GRIT باید برای طرف مقابل معنیدار باشد و البته اثربخش.
بگذارید به مسألهای که از بلاند نقل کردم بازگردیم. چنانکه ذکر شد بلاند نوشته است که GRIT ممکن است به تغییر تصویری که از دشمن ساخته شده، منجر شود. این سخن دستکم برای ما ایرانیها باید بسیار معنادار باشد. عباراتی همچون «دست چدنی در زیر دستکش مخملی» یا «بزک کردن دشمنیهای آمریکا» که در ادبیات رهبر معظم انقلاب بارها شنیده شده، هشداری است که نشان میدهد عدهای در تلاشند تا تصویری که به طور واقعی از «دشمن» وجود دارد، تغییر بدهند.
هرچند هیچ خردمندی منکر این نکته نیست که در یک داد و ستد، «دادن» و «ستاندن» هردو به یک اندازه مهم هستند؛ اما تأکید افراطی بر مفاهیمی همچون «برد-برد» و قائل شدن برد برای دشمنی که حاضر نیست کوچکترین نرمشی در برابر امتیازدهیهای مکرر ایران از خود نشان دهد از یکسو و ارتباط و تعامل و در نتیجه داد و ستد با این دشمن را یگانه راه برونرفت از مشکلات خواندن از سوی دیگر، اثرات نامطلوبی بر دشمنشناسی اجتماعی ما گذاشت و نتیجه آن شد که عدهای در زمان تصویب برجام به جشن و پایکوبی بپردازند! که البته باید اکنون به عیادت آنها رفت. باری این مدل رفتار سیاسی، مستقیما تغییر چهره دشمن را سبب میشود و شد! و به همین خاطر بود که رهبر انقلاب بارها نسبت به این تحریف واقعیت هشدار دادند و احتمالا باز هم هشدار خواهند داد.
نشانه دیگری که باید در اینجا مورد اشاره بگیرد آن است که چنانکه در ابتدا ذکر شد، GRIT برای برقراری مجدد یک مذاکره کهنه به واسطه آغاز امتیازدهی یکی از طرفین به کار میرود. این نشانه البته نیازی به توضیح ندارد اما ذکر این نکته ضروری است که نقد جالبی که دولت یازدهم نسبت به روند مذاکرات پیشین داشت این بود که مذاکرهکنندگان پیشین صرفا بیانیه میخواندند؛ حال آنکه در یک معامله نمیتوان اینگونه عمل کرد. پیام این سخن برای طرفهای مقابل آشکارا این بود که ما آماده امتیاز دادن هستیم! چیزی که بر اساس GRIT برای تنشزدایی ضروری است.
طنزی تحت عنوان فکتشیتهای جداگانه!
اما مدل اجرا کردن استراتژی GRIT توسط دولت، مغایرتهایی نیز با برخی از اصول اساسی این استراتژی نیز داشت. از جمله آن که به رغم این که اطلاعرسانی شفاف و عمومی برای مردم هر دو کشور درگیر با ماجرا یکی از مهمترین نکات در تکنیک GRIT است؛ مفاد مورد توافق گاه تا حدی کژتابی داشتند که طرفهای مذاکره به طور جداگانه فکتشیت ارائه میکردند! و این هم از طنزهای مذاکرات بود که این فکتشیتها با یکدیگر تفاوتهای فاحشی داشتند و معلوم نبود بالاخره بر سر مفاهیم متفاوتی توافق حاصل شده یا دو طرف متوجه چیزی که بر سر آن تفاهم میکنند بودهاند!
بگذریم از این که رسما اعلام میشد که بخشهایی از مذاکرات محرمانه است! و از آن سو سران آمریکایی به اسرائیل میرفتند و گزارش مذاکرات محرمانه را پشت درهای باز به دوستان اسرائیلیشان ارائه میکردند! لابد آنها به اصول GRIT وفادارتر بودند! این سیاست محرمانگی البته در مواضع مختلفی مورد انتقاد اساتید باسابقهای همچون دکتر سعید زیباکلام قرار گرفت. رهبر انقلاب نیز یکبار به صراحت اعلام کردند که در خصوص مذاکرات هستهای سخن پنهانی با مسئولان مذاکرات نداشتهاند و هرآنچه که هست، همان چیزهایی است که مردم در جریان آن هستند.
گرا دادن به دشمن یا ناپختگی سیاسی؟
نقطه تفاوت دیگر آن است که گامهای تدریجی نباید برای جلوگیری از تهدید انجام شود؛ بلکه اقدامات در این استراتژی صرفا به منظور تنشزدایی به انجام میرسند. بنابراین بدیهی است، سخن گفتن از این که برجام سایه جنگ را از سر ایران دور کرد یا عباراتی مشابه این، صورت مسأله GRIT را پاک میکند و به طرف مقابل جرأت میدهد که به صراحت اعلام کند: این تحریمها بود که ایران را پای میز مذاکره کشاند! به نظر میرسد که این خطا اگر به معنای گرا دادن به دشمن نباشد-که انشاءالله نیست!- ناشی از ناپختگی سیاسی کسانی است که مرتکب آن شدهاند؛ چرا که با این خطا به دست خود، رشتههای خود را پنبه میکنند و چقدر میتوان طرف مقابل را احمق فرض کرد وقتی که از مسئولان ما بشنوند که برجام خطر جنگ را رفع کرد و آنگاه آنها به تهدیدهای بیشتر برای امتیازدهی بیشتر ما روی نیاورند؟
مسأله دیگری که از خطاهای آشکار در اتخاذ استراتژی GRIT بود، عدم توجه به مسأله ضرورت کوچک بودن گامهای متقابل به منظور جلوگیری از خسارت یکی از طرفین بود. گامها در GRIT باید به گونهای برداشته شوند که هزینه زیادی به طرفی که امتیاز میدهد تحمیل نشود. متأسفانه برجام اینگونه اجرا نشد. تنها در یک نمونه بتنریزی در رآکتور اراک، ما گام بزرگی برداشتیم که هزینه بسیار زیادی را به کشور تحمیل کرد.
یادآوری میکنم که در زمانی که مردم در شعارهایشان انرژی هستهای را حق مسلم خود میدانستند، منورالفکری به نام دکتر صادق زیباکلام، استدلال میکرد که با هزینههای بسیار گزافی که برپایی تأسیسات هستهای برای کشور دارد، خواستن انرژی هستهای اساسا عاقلانه نیست؛ اما اکنون که مسئولان از امکان بازگشت به وضع سابق سخن میگویند هیچ منورالفکری نمیپرسد که بازگشت به وضع سابق چقدر برای ایران هزینه دارد؟ کاش یکی از مسئولان مذاکرهکننده این جسارت را داشت تا اعلام کند که جبران آنچه در اراک گذشته است چند هزار میلیارد برای ایران آب میخورد؟ ما گامهای بزرگ خود را در عمل برداشتیم و آنها گامهای کوچک خود را حتی روی کاغذ هم برنداشتند و حتی امضای بیاثرشان را هم دریغ کردند تا قانون تحریمهای ایران به سهولت تصویب شود.
برجام در 20 دقیقه تصویب نمیشد اگر...
به نظر میرسد ریشه مشکل در اینجاست که ما گمان میکردیم و میکنیم که با امتیازدهی به طرف مقابل همهچیز حل میشود. سال گذشته آقای لاریجانی در این ارتباط به نکته مهمی اشاره کردهاند که شاید اگر قبلا به آن توجه کرده بودند برجام در 20 دقیقه و با عجله تصویب نمیشد. وی در گفتگو با روزنامه «الخبر» الجزایر، گفته است که:« زمانی در مذاکرات هستهای یکی از رجال غربی مطلبی را به من گفت با این مضمون که چون شما موضع مقاومت در قبال مسأله فلسطین دارید ما در زمینه انرژی هستهای موضعگیری علیه شما داریم.» و این سخن، بسیار حائز اهمیت است.
کوتاه سخن؛ رفتار سیاسی ما نشان میدهد که گویی باور نکردهایم که مشکل آمریکا با ما بر سر برهمزدن صلح جهانی به واسطه گسترش تأسیسات هستهای نیست؛ که اگر چنین بود اسرائیل با داشتن بمب هستهای برای تحریم شدن سزاوارتر بود! ما پس از گذشت چهار دهه از انقلاب، هنوز باور نکردهایم که باورمان به مقاومت مایه این همه خشم و کینه علیه ایران شده است و باور نکردهایم که برای رفع تنشها کافی است بگوییم اشتباه کردیم که انقلاب کردیم! تا همهچیز مثل روز اول شود؛ درست شبیه روز بعد از کودتای 28 مرداد...!
انتهای پیام/
این استراتژی البته در جهان، به طور توامان برای خاتمه دادن به کشمکشهای داخلی و نیز پایان بخشیدن به نزاعهای خارجی به کار میرود. در راهبرد GRIT، یکی از طرفهای کشمکش اعلام میکند که خواهان تنشزدایی است و سپس یک اقدام کوچک آشتیجویانه را به انجام میرساند. این راهبرد به عنوان یک فرمول ابداعی! در حوزه روابط بینالملل، در اوج تنشهای مربوط به جنگ سرد میان ایالات متحده آمریکا و اتحادیه جماهیر شوروی توسط چارلز اسگود بنیان نهاده شد.
چنانکه بایرون بلاند طی مقالهای در سال 2006 نوشته بود، تصور بر این است که این امکان وجود دارد که راهبرد GRIT تأثیرات بسیار قابل توجهی بر تغییر تصویری که از دشمن ساخته شده، بگذارد؛ تصویری که طرفین یک نزاع را برای نزاع بیشتر تحریک میکند. به گفته بلاند، GRIT سیگنالهایی با پیام «تمایل برای دنبال کردن منافع مشترک» برای طرف مقابل ارسال و در واقع تأکید میکند که نزاع، یک بازی با حاصل جمع صفر است.
نکته حائز اهمیت در این میان آن است که GRIT به طور معمول برای برقراری دوباره یک مذاکره کهنه به واسطه آغاز امتیازدهی یکی از طرفین به کار میرود.
اما کدام نشانهها به ما میگویند که دولت حسن روحانی در جریان مذاکرات ناموفق هستهای از راهبرد GRIT استفاده کرده است؟ برخی از این نشانهها را در ادامه از نظر میگذرانید.
گفتمان تنشزدایی؛ گفتمانی ریشهدار در دولت حاضر
حسن روحانی در روز سی و یکم مردادماه سال 95 در آیین روز صنعت دفاعی، سیاست ایران را «تنشزدایی»، «همگرایی» و «اعتمادسازی» با دنیا عنوان کرد. یکبار دیگر به جمله قبل توجه کنید! سخن گفتن از «تنشزدایی» در «آیین روز صنعت دفاعی»! واژه تنشزدایی در ادبیات سیاسی، بار معنای ویژه خود را دارد و بعید به نظر میرسد که سیاستمداری همچون روحانی آن را بیمقصود به کار برده باشد؛ آن هم در روز صنعت دفاعی! به ویژه که میدانیم «گفتمان تنشزدایی»؛ گفتمانی ریشهدار در دولت روحانی است. یادآوری میکنم که تنشزدایی اساسیترین اصل در راهبرد GRIT است. اینک با این پیشزمینه پاراگراف دوم این متن را بار دیگر بخوانید! به نظر میرسد تلاش دولت برای استقرار ادبیات حاکم بر استراتژی GRIT چندان هم بینتیجه نبوده است.
البته بگذریم از این که برخی از سیاسیون به گونهای از تنشزدایی سخن میگویند که گویی ما بودهایم که در 18 آگوست(همان 28 مردادِ خودمان) در واشنگتن دست به کودتا زدهایم! یا ما بودهایم که سفارتمان در ینگه دنیا به لانه جاسوسی تبدیل شده بود و در حمله صدام به آمریکا! از هیچ کوششی برای حمایت از صدام فروگذار نکردیم...!
به سادگی از این استراتژی دست برندارید!
مسأله دوم آن است که بر اساس اصول این استراتژی، چنانچه یک گام کوچک در جهت امتیازدهی به طرف مقابل برداشته شد اما این گام با واکنش مطلوب طرف مقابل مواجه نشد، نباید به سادگی از این استراتژی دست برداشت بلکه لازم است اعطای امتیازهای کوچک دیگری در دستور کار قرار بگیرد؛ هرچند که این امتیازات نباید آنقدر بزرگ باشند که به باخت یکی از طرفین منجر شوند.
با توجه به این اصل است که درمییابیم چرا دولت یازدهم در برابر نقض آشکار برجام همچنان خود را وفادار به برجام میدانست؛ دلیل، این است که دستورالعملها میگویند با نقض عهد طرف مقابل نباید به سادکی از استراتژی خود مأیوس شوی! پس همچنان امتیاز بده و امیدوار باش!
لازم به یادآوری است که رهبر معظم انقلاب در مهرماه سال 94 و در دومین بند از نامه تاریخی خود درباره الزامات اجرای برجام، تصریح کردند:«در سراسر دورهی هشتساله، وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای (از جمله بهانههای تکراری و خودساختهی تروریسم و حقوق بشر) توسّط هریک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظّف است طبق بند ۳ مصوّبهی مجلس، اقدامهای لازم را انجام دهد و فعّالیّتهای برجام را متوقّف کند.»
با وجود تصریح رهبر معظم انقلاب و نیز با وجود آن که حتی بسیاری از سیاسیونی که به لحاظ جناحی در طیف طرفداران دولت قرار میگیرند تنها در یک نمونه، تمدید قانون تحریمهای ایران موسوم به داماتو را نقض آشکار برجام دانستند اما دولت ایران در اثنای این نقض عهدها در چند موضع اعلام کرد که به اجرای برجام ادامه خواهد داد و البته تمدید قانون مذکور تنها موضع نقض برجام نبود.
ردپای آشتیجویی سیاسیون ایران در برابر دشمنان!
ایران نه تنها در برابر بدخواهیها و بدعهدیهای مکرر آمریکا، نسبت به اجرای قانون اقدام متقابل، اقدام نکرد بلکه کوشید تا به واسطه برخی امتیازدهیهای کوچکِ به اصطلاح «آشتیجویانه» به روند آنچه که تنشزدایی عنوان میشد ادامه دهد. اینک برای نمونه به خاطر بیاورید ماجرای جیسون رضائیان و پادرمیانی وزارت امور خارجه(!) برای آزادی وی را و بار دیگر پاراگراف دوم این متن را بخوانید! این آشتیجوییها البته در مواضع مختلفی در ادبیات سیاسیون متجلی شده است و همان نقل قول بالا از آقای رئیسجمهور مبنی بر ضرورت همگرایی و اعتماد در روز صنعت دفاعی ما را از ذکر مثالهای متعدد بینیاز میکند؛ هرچند که حجم سیلوار گفتههایی از این دست چندان بالاست که بررسی آن خود مجالی ویژه میطلبد.
اما مسأله دیگری که چارلز اسگود به عنوان یکی از اصول استراتژی GRIT مطرح میکند آن است که هر گامی که در جهت تنشزدایی برداشته میشود باید معنیدار و اثربخش باشد. معنی این سخن آن است که شما نمیتوانید از برگهای سوخته خود برای امتیازدهی استفاده کنید؛ بلکه امتیازدهی باید به گونهای باشد که چشمان طرف مقابل برقی هم بزند! مثلا چطور است اگر قلب رآکتور اراک را با بتن پر کنیم؟ راستی تا بحال فکر کردهاید که چرا بتن؟ چرا ما تأسیسات هستهای اراک را به روش غیرتحقیرآمیزتری نابود نکردیم؟
امتیازدهیها در GRIT باید معنیدار و اثربخش باشد
برای پاسخ به این پرسشها کافی است دقت کنید که امتیازدهی در استراتژی GRIT باید برای طرف مقابل معنیدار باشد و البته اثربخش.
بگذارید به مسألهای که از بلاند نقل کردم بازگردیم. چنانکه ذکر شد بلاند نوشته است که GRIT ممکن است به تغییر تصویری که از دشمن ساخته شده، منجر شود. این سخن دستکم برای ما ایرانیها باید بسیار معنادار باشد. عباراتی همچون «دست چدنی در زیر دستکش مخملی» یا «بزک کردن دشمنیهای آمریکا» که در ادبیات رهبر معظم انقلاب بارها شنیده شده، هشداری است که نشان میدهد عدهای در تلاشند تا تصویری که به طور واقعی از «دشمن» وجود دارد، تغییر بدهند.
هرچند هیچ خردمندی منکر این نکته نیست که در یک داد و ستد، «دادن» و «ستاندن» هردو به یک اندازه مهم هستند؛ اما تأکید افراطی بر مفاهیمی همچون «برد-برد» و قائل شدن برد برای دشمنی که حاضر نیست کوچکترین نرمشی در برابر امتیازدهیهای مکرر ایران از خود نشان دهد از یکسو و ارتباط و تعامل و در نتیجه داد و ستد با این دشمن را یگانه راه برونرفت از مشکلات خواندن از سوی دیگر، اثرات نامطلوبی بر دشمنشناسی اجتماعی ما گذاشت و نتیجه آن شد که عدهای در زمان تصویب برجام به جشن و پایکوبی بپردازند! که البته باید اکنون به عیادت آنها رفت. باری این مدل رفتار سیاسی، مستقیما تغییر چهره دشمن را سبب میشود و شد! و به همین خاطر بود که رهبر انقلاب بارها نسبت به این تحریف واقعیت هشدار دادند و احتمالا باز هم هشدار خواهند داد.
نشانه دیگری که باید در اینجا مورد اشاره بگیرد آن است که چنانکه در ابتدا ذکر شد، GRIT برای برقراری مجدد یک مذاکره کهنه به واسطه آغاز امتیازدهی یکی از طرفین به کار میرود. این نشانه البته نیازی به توضیح ندارد اما ذکر این نکته ضروری است که نقد جالبی که دولت یازدهم نسبت به روند مذاکرات پیشین داشت این بود که مذاکرهکنندگان پیشین صرفا بیانیه میخواندند؛ حال آنکه در یک معامله نمیتوان اینگونه عمل کرد. پیام این سخن برای طرفهای مقابل آشکارا این بود که ما آماده امتیاز دادن هستیم! چیزی که بر اساس GRIT برای تنشزدایی ضروری است.
طنزی تحت عنوان فکتشیتهای جداگانه!
اما مدل اجرا کردن استراتژی GRIT توسط دولت، مغایرتهایی نیز با برخی از اصول اساسی این استراتژی نیز داشت. از جمله آن که به رغم این که اطلاعرسانی شفاف و عمومی برای مردم هر دو کشور درگیر با ماجرا یکی از مهمترین نکات در تکنیک GRIT است؛ مفاد مورد توافق گاه تا حدی کژتابی داشتند که طرفهای مذاکره به طور جداگانه فکتشیت ارائه میکردند! و این هم از طنزهای مذاکرات بود که این فکتشیتها با یکدیگر تفاوتهای فاحشی داشتند و معلوم نبود بالاخره بر سر مفاهیم متفاوتی توافق حاصل شده یا دو طرف متوجه چیزی که بر سر آن تفاهم میکنند بودهاند!
بگذریم از این که رسما اعلام میشد که بخشهایی از مذاکرات محرمانه است! و از آن سو سران آمریکایی به اسرائیل میرفتند و گزارش مذاکرات محرمانه را پشت درهای باز به دوستان اسرائیلیشان ارائه میکردند! لابد آنها به اصول GRIT وفادارتر بودند! این سیاست محرمانگی البته در مواضع مختلفی مورد انتقاد اساتید باسابقهای همچون دکتر سعید زیباکلام قرار گرفت. رهبر انقلاب نیز یکبار به صراحت اعلام کردند که در خصوص مذاکرات هستهای سخن پنهانی با مسئولان مذاکرات نداشتهاند و هرآنچه که هست، همان چیزهایی است که مردم در جریان آن هستند.
گرا دادن به دشمن یا ناپختگی سیاسی؟
نقطه تفاوت دیگر آن است که گامهای تدریجی نباید برای جلوگیری از تهدید انجام شود؛ بلکه اقدامات در این استراتژی صرفا به منظور تنشزدایی به انجام میرسند. بنابراین بدیهی است، سخن گفتن از این که برجام سایه جنگ را از سر ایران دور کرد یا عباراتی مشابه این، صورت مسأله GRIT را پاک میکند و به طرف مقابل جرأت میدهد که به صراحت اعلام کند: این تحریمها بود که ایران را پای میز مذاکره کشاند! به نظر میرسد که این خطا اگر به معنای گرا دادن به دشمن نباشد-که انشاءالله نیست!- ناشی از ناپختگی سیاسی کسانی است که مرتکب آن شدهاند؛ چرا که با این خطا به دست خود، رشتههای خود را پنبه میکنند و چقدر میتوان طرف مقابل را احمق فرض کرد وقتی که از مسئولان ما بشنوند که برجام خطر جنگ را رفع کرد و آنگاه آنها به تهدیدهای بیشتر برای امتیازدهی بیشتر ما روی نیاورند؟
مسأله دیگری که از خطاهای آشکار در اتخاذ استراتژی GRIT بود، عدم توجه به مسأله ضرورت کوچک بودن گامهای متقابل به منظور جلوگیری از خسارت یکی از طرفین بود. گامها در GRIT باید به گونهای برداشته شوند که هزینه زیادی به طرفی که امتیاز میدهد تحمیل نشود. متأسفانه برجام اینگونه اجرا نشد. تنها در یک نمونه بتنریزی در رآکتور اراک، ما گام بزرگی برداشتیم که هزینه بسیار زیادی را به کشور تحمیل کرد.
یادآوری میکنم که در زمانی که مردم در شعارهایشان انرژی هستهای را حق مسلم خود میدانستند، منورالفکری به نام دکتر صادق زیباکلام، استدلال میکرد که با هزینههای بسیار گزافی که برپایی تأسیسات هستهای برای کشور دارد، خواستن انرژی هستهای اساسا عاقلانه نیست؛ اما اکنون که مسئولان از امکان بازگشت به وضع سابق سخن میگویند هیچ منورالفکری نمیپرسد که بازگشت به وضع سابق چقدر برای ایران هزینه دارد؟ کاش یکی از مسئولان مذاکرهکننده این جسارت را داشت تا اعلام کند که جبران آنچه در اراک گذشته است چند هزار میلیارد برای ایران آب میخورد؟ ما گامهای بزرگ خود را در عمل برداشتیم و آنها گامهای کوچک خود را حتی روی کاغذ هم برنداشتند و حتی امضای بیاثرشان را هم دریغ کردند تا قانون تحریمهای ایران به سهولت تصویب شود.
برجام در 20 دقیقه تصویب نمیشد اگر...
به نظر میرسد ریشه مشکل در اینجاست که ما گمان میکردیم و میکنیم که با امتیازدهی به طرف مقابل همهچیز حل میشود. سال گذشته آقای لاریجانی در این ارتباط به نکته مهمی اشاره کردهاند که شاید اگر قبلا به آن توجه کرده بودند برجام در 20 دقیقه و با عجله تصویب نمیشد. وی در گفتگو با روزنامه «الخبر» الجزایر، گفته است که:« زمانی در مذاکرات هستهای یکی از رجال غربی مطلبی را به من گفت با این مضمون که چون شما موضع مقاومت در قبال مسأله فلسطین دارید ما در زمینه انرژی هستهای موضعگیری علیه شما داریم.» و این سخن، بسیار حائز اهمیت است.
کوتاه سخن؛ رفتار سیاسی ما نشان میدهد که گویی باور نکردهایم که مشکل آمریکا با ما بر سر برهمزدن صلح جهانی به واسطه گسترش تأسیسات هستهای نیست؛ که اگر چنین بود اسرائیل با داشتن بمب هستهای برای تحریم شدن سزاوارتر بود! ما پس از گذشت چهار دهه از انقلاب، هنوز باور نکردهایم که باورمان به مقاومت مایه این همه خشم و کینه علیه ایران شده است و باور نکردهایم که برای رفع تنشها کافی است بگوییم اشتباه کردیم که انقلاب کردیم! تا همهچیز مثل روز اول شود؛ درست شبیه روز بعد از کودتای 28 مرداد...!
انتهای پیام/
این استراتژی البته در جهان، به طور توامان برای خاتمه دادن به کشمکشهای داخلی و نیز پایان بخشیدن به نزاعهای خارجی به کار میرود. در راهبرد GRIT، یکی از طرفهای کشمکش اعلام میکند که خواهان تنشزدایی است و سپس یک اقدام کوچک آشتیجویانه را به انجام میرساند. این راهبرد به عنوان یک فرمول ابداعی! در حوزه روابط بینالملل، در اوج تنشهای مربوط به جنگ سرد میان ایالات متحده آمریکا و اتحادیه جماهیر شوروی توسط چارلز اسگود بنیان نهاده شد.
چنانکه بایرون بلاند طی مقالهای در سال 2006 نوشته بود، تصور بر این است که این امکان وجود دارد که راهبرد GRIT تأثیرات بسیار قابل توجهی بر تغییر تصویری که از دشمن ساخته شده، بگذارد؛ تصویری که طرفین یک نزاع را برای نزاع بیشتر تحریک میکند. به گفته بلاند، GRIT سیگنالهایی با پیام «تمایل برای دنبال کردن منافع مشترک» برای طرف مقابل ارسال و در واقع تأکید میکند که نزاع، یک بازی با حاصل جمع صفر است.
نکته حائز اهمیت در این میان آن است که GRIT به طور معمول برای برقراری دوباره یک مذاکره کهنه به واسطه آغاز امتیازدهی یکی از طرفین به کار میرود.
اما کدام نشانهها به ما میگویند که دولت حسن روحانی در جریان مذاکرات ناموفق هستهای از راهبرد GRIT استفاده کرده است؟ برخی از این نشانهها را در ادامه از نظر میگذرانید.
گفتمان تنشزدایی؛ گفتمانی ریشهدار در دولت حاضر
حسن روحانی در روز سی و یکم مردادماه سال 95 در آیین روز صنعت دفاعی، سیاست ایران را «تنشزدایی»، «همگرایی» و «اعتمادسازی» با دنیا عنوان کرد. یکبار دیگر به جمله قبل توجه کنید! سخن گفتن از «تنشزدایی» در «آیین روز صنعت دفاعی»! واژه تنشزدایی در ادبیات سیاسی، بار معنای ویژه خود را دارد و بعید به نظر میرسد که سیاستمداری همچون روحانی آن را بیمقصود به کار برده باشد؛ آن هم در روز صنعت دفاعی! به ویژه که میدانیم «گفتمان تنشزدایی»؛ گفتمانی ریشهدار در دولت روحانی است. یادآوری میکنم که تنشزدایی اساسیترین اصل در راهبرد GRIT است. اینک با این پیشزمینه پاراگراف دوم این متن را بار دیگر بخوانید! به نظر میرسد تلاش دولت برای استقرار ادبیات حاکم بر استراتژی GRIT چندان هم بینتیجه نبوده است.
البته بگذریم از این که برخی از سیاسیون به گونهای از تنشزدایی سخن میگویند که گویی ما بودهایم که در 18 آگوست(همان 28 مردادِ خودمان) در واشنگتن دست به کودتا زدهایم! یا ما بودهایم که سفارتمان در ینگه دنیا به لانه جاسوسی تبدیل شده بود و در حمله صدام به آمریکا! از هیچ کوششی برای حمایت از صدام فروگذار نکردیم...!
به سادگی از این استراتژی دست برندارید!
مسأله دوم آن است که بر اساس اصول این استراتژی، چنانچه یک گام کوچک در جهت امتیازدهی به طرف مقابل برداشته شد اما این گام با واکنش مطلوب طرف مقابل مواجه نشد، نباید به سادگی از این استراتژی دست برداشت بلکه لازم است اعطای امتیازهای کوچک دیگری در دستور کار قرار بگیرد؛ هرچند که این امتیازات نباید آنقدر بزرگ باشند که به باخت یکی از طرفین منجر شوند.
با توجه به این اصل است که درمییابیم چرا دولت یازدهم در برابر نقض آشکار برجام همچنان خود را وفادار به برجام میدانست؛ دلیل، این است که دستورالعملها میگویند با نقض عهد طرف مقابل نباید به سادکی از استراتژی خود مأیوس شوی! پس همچنان امتیاز بده و امیدوار باش!
لازم به یادآوری است که رهبر معظم انقلاب در مهرماه سال 94 و در دومین بند از نامه تاریخی خود درباره الزامات اجرای برجام، تصریح کردند:«در سراسر دورهی هشتساله، وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای (از جمله بهانههای تکراری و خودساختهی تروریسم و حقوق بشر) توسّط هریک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظّف است طبق بند ۳ مصوّبهی مجلس، اقدامهای لازم را انجام دهد و فعّالیّتهای برجام را متوقّف کند.»
با وجود تصریح رهبر معظم انقلاب و نیز با وجود آن که حتی بسیاری از سیاسیونی که به لحاظ جناحی در طیف طرفداران دولت قرار میگیرند تنها در یک نمونه، تمدید قانون تحریمهای ایران موسوم به داماتو را نقض آشکار برجام دانستند اما دولت ایران در اثنای این نقض عهدها در چند موضع اعلام کرد که به اجرای برجام ادامه خواهد داد و البته تمدید قانون مذکور تنها موضع نقض برجام نبود.
ردپای آشتیجویی سیاسیون ایران در برابر دشمنان!
ایران نه تنها در برابر بدخواهیها و بدعهدیهای مکرر آمریکا، نسبت به اجرای قانون اقدام متقابل، اقدام نکرد بلکه کوشید تا به واسطه برخی امتیازدهیهای کوچکِ به اصطلاح «آشتیجویانه» به روند آنچه که تنشزدایی عنوان میشد ادامه دهد. اینک برای نمونه به خاطر بیاورید ماجرای جیسون رضائیان و پادرمیانی وزارت امور خارجه(!) برای آزادی وی را و بار دیگر پاراگراف دوم این متن را بخوانید! این آشتیجوییها البته در مواضع مختلفی در ادبیات سیاسیون متجلی شده است و همان نقل قول بالا از آقای رئیسجمهور مبنی بر ضرورت همگرایی و اعتماد در روز صنعت دفاعی ما را از ذکر مثالهای متعدد بینیاز میکند؛ هرچند که حجم سیلوار گفتههایی از این دست چندان بالاست که بررسی آن خود مجالی ویژه میطلبد.
اما مسأله دیگری که چارلز اسگود به عنوان یکی از اصول استراتژی GRIT مطرح میکند آن است که هر گامی که در جهت تنشزدایی برداشته میشود باید معنیدار و اثربخش باشد. معنی این سخن آن است که شما نمیتوانید از برگهای سوخته خود برای امتیازدهی استفاده کنید؛ بلکه امتیازدهی باید به گونهای باشد که چشمان طرف مقابل برقی هم بزند! مثلا چطور است اگر قلب رآکتور اراک را با بتن پر کنیم؟ راستی تا بحال فکر کردهاید که چرا بتن؟ چرا ما تأسیسات هستهای اراک را به روش غیرتحقیرآمیزتری نابود نکردیم؟
امتیازدهیها در GRIT باید معنیدار و اثربخش باشد
برای پاسخ به این پرسشها کافی است دقت کنید که امتیازدهی در استراتژی GRIT باید برای طرف مقابل معنیدار باشد و البته اثربخش.
بگذارید به مسألهای که از بلاند نقل کردم بازگردیم. چنانکه ذکر شد بلاند نوشته است که GRIT ممکن است به تغییر تصویری که از دشمن ساخته شده، منجر شود. این سخن دستکم برای ما ایرانیها باید بسیار معنادار باشد. عباراتی همچون «دست چدنی در زیر دستکش مخملی» یا «بزک کردن دشمنیهای آمریکا» که در ادبیات رهبر معظم انقلاب بارها شنیده شده، هشداری است که نشان میدهد عدهای در تلاشند تا تصویری که به طور واقعی از «دشمن» وجود دارد، تغییر بدهند.
هرچند هیچ خردمندی منکر این نکته نیست که در یک داد و ستد، «دادن» و «ستاندن» هردو به یک اندازه مهم هستند؛ اما تأکید افراطی بر مفاهیمی همچون «برد-برد» و قائل شدن برد برای دشمنی که حاضر نیست کوچکترین نرمشی در برابر امتیازدهیهای مکرر ایران از خود نشان دهد از یکسو و ارتباط و تعامل و در نتیجه داد و ستد با این دشمن را یگانه راه برونرفت از مشکلات خواندن از سوی دیگر، اثرات نامطلوبی بر دشمنشناسی اجتماعی ما گذاشت و نتیجه آن شد که عدهای در زمان تصویب برجام به جشن و پایکوبی بپردازند! که البته باید اکنون به عیادت آنها رفت. باری این مدل رفتار سیاسی، مستقیما تغییر چهره دشمن را سبب میشود و شد! و به همین خاطر بود که رهبر انقلاب بارها نسبت به این تحریف واقعیت هشدار دادند و احتمالا باز هم هشدار خواهند داد.
نشانه دیگری که باید در اینجا مورد اشاره بگیرد آن است که چنانکه در ابتدا ذکر شد، GRIT برای برقراری مجدد یک مذاکره کهنه به واسطه آغاز امتیازدهی یکی از طرفین به کار میرود. این نشانه البته نیازی به توضیح ندارد اما ذکر این نکته ضروری است که نقد جالبی که دولت یازدهم نسبت به روند مذاکرات پیشین داشت این بود که مذاکرهکنندگان پیشین صرفا بیانیه میخواندند؛ حال آنکه در یک معامله نمیتوان اینگونه عمل کرد. پیام این سخن برای طرفهای مقابل آشکارا این بود که ما آماده امتیاز دادن هستیم! چیزی که بر اساس GRIT برای تنشزدایی ضروری است.
طنزی تحت عنوان فکتشیتهای جداگانه!
اما مدل اجرا کردن استراتژی GRIT توسط دولت، مغایرتهایی نیز با برخی از اصول اساسی این استراتژی نیز داشت. از جمله آن که به رغم این که اطلاعرسانی شفاف و عمومی برای مردم هر دو کشور درگیر با ماجرا یکی از مهمترین نکات در تکنیک GRIT است؛ مفاد مورد توافق گاه تا حدی کژتابی داشتند که طرفهای مذاکره به طور جداگانه فکتشیت ارائه میکردند! و این هم از طنزهای مذاکرات بود که این فکتشیتها با یکدیگر تفاوتهای فاحشی داشتند و معلوم نبود بالاخره بر سر مفاهیم متفاوتی توافق حاصل شده یا دو طرف متوجه چیزی که بر سر آن تفاهم میکنند بودهاند!
بگذریم از این که رسما اعلام میشد که بخشهایی از مذاکرات محرمانه است! و از آن سو سران آمریکایی به اسرائیل میرفتند و گزارش مذاکرات محرمانه را پشت درهای باز به دوستان اسرائیلیشان ارائه میکردند! لابد آنها به اصول GRIT وفادارتر بودند! این سیاست محرمانگی البته در مواضع مختلفی مورد انتقاد اساتید باسابقهای همچون دکتر سعید زیباکلام قرار گرفت. رهبر انقلاب نیز یکبار به صراحت اعلام کردند که در خصوص مذاکرات هستهای سخن پنهانی با مسئولان مذاکرات نداشتهاند و هرآنچه که هست، همان چیزهایی است که مردم در جریان آن هستند.
گرا دادن به دشمن یا ناپختگی سیاسی؟
نقطه تفاوت دیگر آن است که گامهای تدریجی نباید برای جلوگیری از تهدید انجام شود؛ بلکه اقدامات در این استراتژی صرفا به منظور تنشزدایی به انجام میرسند. بنابراین بدیهی است، سخن گفتن از این که برجام سایه جنگ را از سر ایران دور کرد یا عباراتی مشابه این، صورت مسأله GRIT را پاک میکند و به طرف مقابل جرأت میدهد که به صراحت اعلام کند: این تحریمها بود که ایران را پای میز مذاکره کشاند! به نظر میرسد که این خطا اگر به معنای گرا دادن به دشمن نباشد-که انشاءالله نیست!- ناشی از ناپختگی سیاسی کسانی است که مرتکب آن شدهاند؛ چرا که با این خطا به دست خود، رشتههای خود را پنبه میکنند و چقدر میتوان طرف مقابل را احمق فرض کرد وقتی که از مسئولان ما بشنوند که برجام خطر جنگ را رفع کرد و آنگاه آنها به تهدیدهای بیشتر برای امتیازدهی بیشتر ما روی نیاورند؟
مسأله دیگری که از خطاهای آشکار در اتخاذ استراتژی GRIT بود، عدم توجه به مسأله ضرورت کوچک بودن گامهای متقابل به منظور جلوگیری از خسارت یکی از طرفین بود. گامها در GRIT باید به گونهای برداشته شوند که هزینه زیادی به طرفی که امتیاز میدهد تحمیل نشود. متأسفانه برجام اینگونه اجرا نشد. تنها در یک نمونه بتنریزی در رآکتور اراک، ما گام بزرگی برداشتیم که هزینه بسیار زیادی را به کشور تحمیل کرد.
یادآوری میکنم که در زمانی که مردم در شعارهایشان انرژی هستهای را حق مسلم خود میدانستند، منورالفکری به نام دکتر صادق زیباکلام، استدلال میکرد که با هزینههای بسیار گزافی که برپایی تأسیسات هستهای برای کشور دارد، خواستن انرژی هستهای اساسا عاقلانه نیست؛ اما اکنون که مسئولان از امکان بازگشت به وضع سابق سخن میگویند هیچ منورالفکری نمیپرسد که بازگشت به وضع سابق چقدر برای ایران هزینه دارد؟ کاش یکی از مسئولان مذاکرهکننده این جسارت را داشت تا اعلام کند که جبران آنچه در اراک گذشته است چند هزار میلیارد برای ایران آب میخورد؟ ما گامهای بزرگ خود را در عمل برداشتیم و آنها گامهای کوچک خود را حتی روی کاغذ هم برنداشتند و حتی امضای بیاثرشان را هم دریغ کردند تا قانون تحریمهای ایران به سهولت تصویب شود.
برجام در 20 دقیقه تصویب نمیشد اگر...
به نظر میرسد ریشه مشکل در اینجاست که ما گمان میکردیم و میکنیم که با امتیازدهی به طرف مقابل همهچیز حل میشود. سال گذشته آقای لاریجانی در این ارتباط به نکته مهمی اشاره کردهاند که شاید اگر قبلا به آن توجه کرده بودند برجام در 20 دقیقه و با عجله تصویب نمیشد. وی در گفتگو با روزنامه «الخبر» الجزایر، گفته است که:« زمانی در مذاکرات هستهای یکی از رجال غربی مطلبی را به من گفت با این مضمون که چون شما موضع مقاومت در قبال مسأله فلسطین دارید ما در زمینه انرژی هستهای موضعگیری علیه شما داریم.» و این سخن، بسیار حائز اهمیت است.
کوتاه سخن؛ رفتار سیاسی ما نشان میدهد که گویی باور نکردهایم که مشکل آمریکا با ما بر سر برهمزدن صلح جهانی به واسطه گسترش تأسیسات هستهای نیست؛ که اگر چنین بود اسرائیل با داشتن بمب هستهای برای تحریم شدن سزاوارتر بود! ما پس از گذشت چهار دهه از انقلاب، هنوز باور نکردهایم که باورمان به مقاومت مایه این همه خشم و کینه علیه ایران شده است و باور نکردهایم که برای رفع تنشها کافی است بگوییم اشتباه کردیم که انقلاب کردیم! تا همهچیز مثل روز اول شود؛ درست شبیه روز بعد از کودتای 28 مرداد...!
انتهای پیام/
این استراتژی البته در جهان، به طور توامان برای خاتمه دادن به کشمکشهای داخلی و نیز پایان بخشیدن به نزاعهای خارجی به کار میرود. در راهبرد GRIT، یکی از طرفهای کشمکش اعلام میکند که خواهان تنشزدایی است و سپس یک اقدام کوچک آشتیجویانه را به انجام میرساند. این راهبرد به عنوان یک فرمول ابداعی! در حوزه روابط بینالملل، در اوج تنشهای مربوط به جنگ سرد میان ایالات متحده آمریکا و اتحادیه جماهیر شوروی توسط چارلز اسگود بنیان نهاده شد.
,چنانکه بایرون بلاند طی مقالهای در سال 2006 نوشته بود، تصور بر این است که این امکان وجود دارد که راهبرد GRIT تأثیرات بسیار قابل توجهی بر تغییر تصویری که از دشمن ساخته شده، بگذارد؛ تصویری که طرفین یک نزاع را برای نزاع بیشتر تحریک میکند. به گفته بلاند، GRIT سیگنالهایی با پیام «تمایل برای دنبال کردن منافع مشترک» برای طرف مقابل ارسال و در واقع تأکید میکند که نزاع، یک بازی با حاصل جمع صفر است.
,نکته حائز اهمیت در این میان آن است که GRIT به طور معمول برای برقراری دوباره یک مذاکره کهنه به واسطه آغاز امتیازدهی یکی از طرفین به کار میرود.
,اما کدام نشانهها به ما میگویند که دولت حسن روحانی در جریان مذاکرات ناموفق هستهای از راهبرد GRIT استفاده کرده است؟ برخی از این نشانهها را در ادامه از نظر میگذرانید.
,گفتمان تنشزدایی؛ گفتمانی ریشهدار در دولت حاضر
, گفتمان تنشزدایی؛ گفتمانی ریشهدار در دولت حاضر, گفتمان تنشزدایی؛ گفتمانی ریشهدار در دولت حاضر,حسن روحانی در روز سی و یکم مردادماه سال 95 در آیین روز صنعت دفاعی، سیاست ایران را «تنشزدایی»، «همگرایی» و «اعتمادسازی» با دنیا عنوان کرد. یکبار دیگر به جمله قبل توجه کنید! سخن گفتن از «تنشزدایی» در «آیین روز صنعت دفاعی»! واژه تنشزدایی در ادبیات سیاسی، بار معنای ویژه خود را دارد و بعید به نظر میرسد که سیاستمداری همچون روحانی آن را بیمقصود به کار برده باشد؛ آن هم در روز صنعت دفاعی! به ویژه که میدانیم «گفتمان تنشزدایی»؛ گفتمانی ریشهدار در دولت روحانی است. یادآوری میکنم که تنشزدایی اساسیترین اصل در راهبرد GRIT است. اینک با این پیشزمینه پاراگراف دوم این متن را بار دیگر بخوانید! به نظر میرسد تلاش دولت برای استقرار ادبیات حاکم بر استراتژی GRIT چندان هم بینتیجه نبوده است.
,البته بگذریم از این که برخی از سیاسیون به گونهای از تنشزدایی سخن میگویند که گویی ما بودهایم که در 18 آگوست(همان 28 مردادِ خودمان) در واشنگتن دست به کودتا زدهایم! یا ما بودهایم که سفارتمان در ینگه دنیا به لانه جاسوسی تبدیل شده بود و در حمله صدام به آمریکا! از هیچ کوششی برای حمایت از صدام فروگذار نکردیم...!
,به سادگی از این استراتژی دست برندارید!
, به سادگی از این استراتژی دست برندارید!, به سادگی از این استراتژی دست برندارید!,مسأله دوم آن است که بر اساس اصول این استراتژی، چنانچه یک گام کوچک در جهت امتیازدهی به طرف مقابل برداشته شد اما این گام با واکنش مطلوب طرف مقابل مواجه نشد، نباید به سادگی از این استراتژی دست برداشت بلکه لازم است اعطای امتیازهای کوچک دیگری در دستور کار قرار بگیرد؛ هرچند که این امتیازات نباید آنقدر بزرگ باشند که به باخت یکی از طرفین منجر شوند.
,با توجه به این اصل است که درمییابیم چرا دولت یازدهم در برابر نقض آشکار برجام همچنان خود را وفادار به برجام میدانست؛ دلیل، این است که دستورالعملها میگویند با نقض عهد طرف مقابل نباید به سادکی از استراتژی خود مأیوس شوی! پس همچنان امتیاز بده و امیدوار باش!
,لازم به یادآوری است که رهبر معظم انقلاب در مهرماه سال 94 و در دومین بند از نامه تاریخی خود درباره الزامات اجرای برجام، تصریح کردند:«در سراسر دورهی هشتساله، وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای (از جمله بهانههای تکراری و خودساختهی تروریسم و حقوق بشر) توسّط هریک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظّف است طبق بند ۳ مصوّبهی مجلس، اقدامهای لازم را انجام دهد و فعّالیّتهای برجام را متوقّف کند.»
,با وجود تصریح رهبر معظم انقلاب و نیز با وجود آن که حتی بسیاری از سیاسیونی که به لحاظ جناحی در طیف طرفداران دولت قرار میگیرند تنها در یک نمونه، تمدید قانون تحریمهای ایران موسوم به داماتو را نقض آشکار برجام دانستند اما دولت ایران در اثنای این نقض عهدها در چند موضع اعلام کرد که به اجرای برجام ادامه خواهد داد و البته تمدید قانون مذکور تنها موضع نقض برجام نبود.
,ردپای آشتیجویی سیاسیون ایران در برابر دشمنان!
, ردپای آشتیجویی سیاسیون ایران در برابر دشمنان!, ردپای آشتیجویی سیاسیون ایران در برابر دشمنان!,ایران نه تنها در برابر بدخواهیها و بدعهدیهای مکرر آمریکا، نسبت به اجرای قانون اقدام متقابل، اقدام نکرد بلکه کوشید تا به واسطه برخی امتیازدهیهای کوچکِ به اصطلاح «آشتیجویانه» به روند آنچه که تنشزدایی عنوان میشد ادامه دهد. اینک برای نمونه به خاطر بیاورید ماجرای جیسون رضائیان و پادرمیانی وزارت امور خارجه(!) برای آزادی وی را و بار دیگر پاراگراف دوم این متن را بخوانید! این آشتیجوییها البته در مواضع مختلفی در ادبیات سیاسیون متجلی شده است و همان نقل قول بالا از آقای رئیسجمهور مبنی بر ضرورت همگرایی و اعتماد در روز صنعت دفاعی ما را از ذکر مثالهای متعدد بینیاز میکند؛ هرچند که حجم سیلوار گفتههایی از این دست چندان بالاست که بررسی آن خود مجالی ویژه میطلبد.
,اما مسأله دیگری که چارلز اسگود به عنوان یکی از اصول استراتژی GRIT مطرح میکند آن است که هر گامی که در جهت تنشزدایی برداشته میشود باید معنیدار و اثربخش باشد. معنی این سخن آن است که شما نمیتوانید از برگهای سوخته خود برای امتیازدهی استفاده کنید؛ بلکه امتیازدهی باید به گونهای باشد که چشمان طرف مقابل برقی هم بزند! مثلا چطور است اگر قلب رآکتور اراک را با بتن پر کنیم؟ راستی تا بحال فکر کردهاید که چرا بتن؟ چرا ما تأسیسات هستهای اراک را به روش غیرتحقیرآمیزتری نابود نکردیم؟
,امتیازدهیها در GRIT باید معنیدار و اثربخش باشد
, امتیازدهیها در GRIT باید معنیدار و اثربخش باشد, امتیازدهیها در GRIT باید معنیدار و اثربخش باشد,برای پاسخ به این پرسشها کافی است دقت کنید که امتیازدهی در استراتژی GRIT باید برای طرف مقابل معنیدار باشد و البته اثربخش.
,بگذارید به مسألهای که از بلاند نقل کردم بازگردیم. چنانکه ذکر شد بلاند نوشته است که GRIT ممکن است به تغییر تصویری که از دشمن ساخته شده، منجر شود. این سخن دستکم برای ما ایرانیها باید بسیار معنادار باشد. عباراتی همچون «دست چدنی در زیر دستکش مخملی» یا «بزک کردن دشمنیهای آمریکا» که در ادبیات رهبر معظم انقلاب بارها شنیده شده، هشداری است که نشان میدهد عدهای در تلاشند تا تصویری که به طور واقعی از «دشمن» وجود دارد، تغییر بدهند.
,هرچند هیچ خردمندی منکر این نکته نیست که در یک داد و ستد، «دادن» و «ستاندن» هردو به یک اندازه مهم هستند؛ اما تأکید افراطی بر مفاهیمی همچون «برد-برد» و قائل شدن برد برای دشمنی که حاضر نیست کوچکترین نرمشی در برابر امتیازدهیهای مکرر ایران از خود نشان دهد از یکسو و ارتباط و تعامل و در نتیجه داد و ستد با این دشمن را یگانه راه برونرفت از مشکلات خواندن از سوی دیگر، اثرات نامطلوبی بر دشمنشناسی اجتماعی ما گذاشت و نتیجه آن شد که عدهای در زمان تصویب برجام به جشن و پایکوبی بپردازند! که البته باید اکنون به عیادت آنها رفت. باری این مدل رفتار سیاسی، مستقیما تغییر چهره دشمن را سبب میشود و شد! و به همین خاطر بود که رهبر انقلاب بارها نسبت به این تحریف واقعیت هشدار دادند و احتمالا باز هم هشدار خواهند داد.
,نشانه دیگری که باید در اینجا مورد اشاره بگیرد آن است که چنانکه در ابتدا ذکر شد، GRIT برای برقراری مجدد یک مذاکره کهنه به واسطه آغاز امتیازدهی یکی از طرفین به کار میرود. این نشانه البته نیازی به توضیح ندارد اما ذکر این نکته ضروری است که نقد جالبی که دولت یازدهم نسبت به روند مذاکرات پیشین داشت این بود که مذاکرهکنندگان پیشین صرفا بیانیه میخواندند؛ حال آنکه در یک معامله نمیتوان اینگونه عمل کرد. پیام این سخن برای طرفهای مقابل آشکارا این بود که ما آماده امتیاز دادن هستیم! چیزی که بر اساس GRIT برای تنشزدایی ضروری است.
,طنزی تحت عنوان فکتشیتهای جداگانه!
, طنزی تحت عنوان فکتشیتهای جداگانه!, طنزی تحت عنوان فکتشیتهای جداگانه!,اما مدل اجرا کردن استراتژی GRIT توسط دولت، مغایرتهایی نیز با برخی از اصول اساسی این استراتژی نیز داشت. از جمله آن که به رغم این که اطلاعرسانی شفاف و عمومی برای مردم هر دو کشور درگیر با ماجرا یکی از مهمترین نکات در تکنیک GRIT است؛ مفاد مورد توافق گاه تا حدی کژتابی داشتند که طرفهای مذاکره به طور جداگانه فکتشیت ارائه میکردند! و این هم از طنزهای مذاکرات بود که این فکتشیتها با یکدیگر تفاوتهای فاحشی داشتند و معلوم نبود بالاخره بر سر مفاهیم متفاوتی توافق حاصل شده یا دو طرف متوجه چیزی که بر سر آن تفاهم میکنند بودهاند!
,بگذریم از این که رسما اعلام میشد که بخشهایی از مذاکرات محرمانه است! و از آن سو سران آمریکایی به اسرائیل میرفتند و گزارش مذاکرات محرمانه را پشت درهای باز به دوستان اسرائیلیشان ارائه میکردند! لابد آنها به اصول GRIT وفادارتر بودند! این سیاست محرمانگی البته در مواضع مختلفی مورد انتقاد اساتید باسابقهای همچون دکتر سعید زیباکلام قرار گرفت. رهبر انقلاب نیز یکبار به صراحت اعلام کردند که در خصوص مذاکرات هستهای سخن پنهانی با مسئولان مذاکرات نداشتهاند و هرآنچه که هست، همان چیزهایی است که مردم در جریان آن هستند.
,گرا دادن به دشمن یا ناپختگی سیاسی؟
, گرا دادن به دشمن یا ناپختگی سیاسی؟, گرا دادن به دشمن یا ناپختگی سیاسی؟,نقطه تفاوت دیگر آن است که گامهای تدریجی نباید برای جلوگیری از تهدید انجام شود؛ بلکه اقدامات در این استراتژی صرفا به منظور تنشزدایی به انجام میرسند. بنابراین بدیهی است، سخن گفتن از این که برجام سایه جنگ را از سر ایران دور کرد یا عباراتی مشابه این، صورت مسأله GRIT را پاک میکند و به طرف مقابل جرأت میدهد که به صراحت اعلام کند: این تحریمها بود که ایران را پای میز مذاکره کشاند! به نظر میرسد که این خطا اگر به معنای گرا دادن به دشمن نباشد-که انشاءالله نیست!- ناشی از ناپختگی سیاسی کسانی است که مرتکب آن شدهاند؛ چرا که با این خطا به دست خود، رشتههای خود را پنبه میکنند و چقدر میتوان طرف مقابل را احمق فرض کرد وقتی که از مسئولان ما بشنوند که برجام خطر جنگ را رفع کرد و آنگاه آنها به تهدیدهای بیشتر برای امتیازدهی بیشتر ما روی نیاورند؟
,مسأله دیگری که از خطاهای آشکار در اتخاذ استراتژی GRIT بود، عدم توجه به مسأله ضرورت کوچک بودن گامهای متقابل به منظور جلوگیری از خسارت یکی از طرفین بود. گامها در GRIT باید به گونهای برداشته شوند که هزینه زیادی به طرفی که امتیاز میدهد تحمیل نشود. متأسفانه برجام اینگونه اجرا نشد. تنها در یک نمونه بتنریزی در رآکتور اراک، ما گام بزرگی برداشتیم که هزینه بسیار زیادی را به کشور تحمیل کرد.
,یادآوری میکنم که در زمانی که مردم در شعارهایشان انرژی هستهای را حق مسلم خود میدانستند، منورالفکری به نام دکتر صادق زیباکلام، استدلال میکرد که با هزینههای بسیار گزافی که برپایی تأسیسات هستهای برای کشور دارد، خواستن انرژی هستهای اساسا عاقلانه نیست؛ اما اکنون که مسئولان از امکان بازگشت به وضع سابق سخن میگویند هیچ منورالفکری نمیپرسد که بازگشت به وضع سابق چقدر برای ایران هزینه دارد؟ کاش یکی از مسئولان مذاکرهکننده این جسارت را داشت تا اعلام کند که جبران آنچه در اراک گذشته است چند هزار میلیارد برای ایران آب میخورد؟ ما گامهای بزرگ خود را در عمل برداشتیم و آنها گامهای کوچک خود را حتی روی کاغذ هم برنداشتند و حتی امضای بیاثرشان را هم دریغ کردند تا قانون تحریمهای ایران به سهولت تصویب شود.
,برجام در 20 دقیقه تصویب نمیشد اگر...
, برجام در 20 دقیقه تصویب نمیشد اگر..., برجام در 20 دقیقه تصویب نمیشد اگر...,به نظر میرسد ریشه مشکل در اینجاست که ما گمان میکردیم و میکنیم که با امتیازدهی به طرف مقابل همهچیز حل میشود. سال گذشته آقای لاریجانی در این ارتباط به نکته مهمی اشاره کردهاند که شاید اگر قبلا به آن توجه کرده بودند برجام در 20 دقیقه و با عجله تصویب نمیشد. وی در گفتگو با روزنامه «الخبر» الجزایر، گفته است که:« زمانی در مذاکرات هستهای یکی از رجال غربی مطلبی را به من گفت با این مضمون که چون شما موضع مقاومت در قبال مسأله فلسطین دارید ما در زمینه انرژی هستهای موضعگیری علیه شما داریم.» و این سخن، بسیار حائز اهمیت است.
,کوتاه سخن؛ رفتار سیاسی ما نشان میدهد که گویی باور نکردهایم که مشکل آمریکا با ما بر سر برهمزدن صلح جهانی به واسطه گسترش تأسیسات هستهای نیست؛ که اگر چنین بود اسرائیل با داشتن بمب هستهای برای تحریم شدن سزاوارتر بود! ما پس از گذشت چهار دهه از انقلاب، هنوز باور نکردهایم که باورمان به مقاومت مایه این همه خشم و کینه علیه ایران شده است و باور نکردهایم که برای رفع تنشها کافی است بگوییم اشتباه کردیم که انقلاب کردیم! تا همهچیز مثل روز اول شود؛ درست شبیه روز بعد از کودتای 28 مرداد...!
,انتهای پیام/
,]
ارسال دیدگاه