فرشاد دانشجوی مددجو و نخبه کنگانی است که روزهای نداری و بی پدری را به سختی گذراند و در نهایت با حمایت های کمیته امداد استان بوشهر در رشته فنی و مهندسی از بهترین دانشگاه های کشور با رتبه ممتازی فارغ التحصیل شد اما متاسفانه علی رغم موفقیت های زیاد علمی و ثبت اختراعات فنی و مهندسی، هیچ گونه حمایتی تا کنون از سوی مسئولان استانی از وی صورت نگرفته است.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛به نقل از سپاس؛ آنچه در ادامه میخوانید شرح حال زندگی این جوان مددجو و نخبه کنگانی است که پلههای موفقیت علمی را یک به یک طی کرد ولی امروز دغدغه کار و اشتغال را در استانی دارد که قطب اقتصادی کشور شناخته می شود.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, سپاس,فرشاد دومین پسرخانواده در بهار 1374 متولد شد. هنوز 19 سال از عمر خود را سپری نکرده بود که بین پدر و مادرش اختلافات شدیدی حاکم شد و متاسفانه نتیجه آن جدایی این دو از همدیگر بود.
پسر جوان در دوران حساس عمر خود که نیاز به مهربانی و حمایتهای پدر و مادر داشت خلاء های زیادی را تجربه کرد. هر چند که مدتها قبل از جدایی والدین آسیبهای ناشی از اختلافات به او صدمات روحی زیادی زده بود.
تنها خواهرش پس از چندی تن به ازدواج زود هنگام میدهد. حالا مادر و پسری جوان با آروزهایی دست نیافتنی و آفتابی غروب کرده بر پشت بام نا امیدی ماندهاند.
مشکلات زیاد زندگی از هر سو آنان را احاطه میکند، از شرایط بد برای ادامه تحصیل فرشاد گرفته تا مشکلات معیشتی و نبود سر پناهی امن، روز به روز عرصه را بر مادر و پسر تنگتر میکرد.
اطرافیان و آشنایان از وضعیت بد زندگی فرشاد و مادرش با خبر میشوند. بلافاصله از طریق راهنماییهای آنان به کمیته امداد معرفی میشوند و تحت حمایت این نهاد قرار میگیرند.
حمایتهای قانونی کمیته امداد کفاف خرج و مخارج زندگیشان را نمیدهد. مادر تصمیم به کار و فعالیت خانگی میگیرد و از طریق پخت نان خانگی و فروش آن توسط فرشاد در بازار، تا حدودی از به زندگیشان رنگ امید میدهد.
اما آرزوی های فرشاد فراتر از این است. به آیندهای میاندیشد که پایههای محکمی برای زندگی خودش و مادرش باشد. تحصیلات عالیه یکی از آن آرزوها است. برای موفقیت و ادامه تحصیل نیاز به آرامش دارد.
دغدغه هزینه و مشکلات زندگی باعث شد مادرش از کمیته امداد وام اشتغال خانگی دریافت کند و کارش را رونق دهد. از طرفی تمام هزینههای تحصیل و کمک تحصیل فرشاد از سوی کمیته امداد شهرستان پرداخت میشد.
حالا دیگر جوان داستان ما تا حدودی از دغدغههایش کاسته شد و با اطمینان خاطر کامل تصمیم میگیرد و عزم خود را برای فتح قلههای علم و دانش جزم میکند.
به کنکور نزدیک میشود، شبانه روز 18 ساعت درس میخواند، سرانجام با امتحان در کنکور سراسری سال 1393 به عنوان نفر اول در دانشکده فنی و مهندسی دانشگاه شهید چمران اهواز پذیرفته میشود. با تلاش و پشتکار تحصیلی در آن دانشگاه به رتبه دانشجوی ممتاز میرسد و سپس فارغ التحصیل میشود.
برای ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر دست از تلاش نمیکشد و روزانه بیش از 14 ساعت مطالعه میکند تا اینکه سرانجام در سال 96 در دانشکده فنی و مهندسی ثامن الحجج مشهد در رشته کارشناسی ارشد مهندسی تکنولوژی صنایع شیمیایی پذیرفته میشود. و در این دانشگاه نیز با احراز رتبه دانشجوی ممتاز معرفی میشود.
آن طور که خودش میگوید: همجوار بودن با حرم امام رضا (ع) بر طرز فکر و زندگی و تکوین شخصیتش تاثیری شگرف گذاشته است. در این دانشگاه هم به عنوان دانشجوی ممتاز در رشته تحصیلی خود معرفی میشود.
از مهمترین ابتکارات و خلاقیتهای علمیش در این دانشگاه، ساخت دستگاه انتقال حرارت هدایتی میباشد که مورد تشویق و حمایت اساتید و دانشکده خود قرار میگیرد و به عنوان دانشجوی نخبه بر گزیده میشود.
سال گذشته به عنوان یکی از دانشجویان نخبه مددجو تحت حمایت در همایش نخبگان کمیته امداد به دیدار اقای فتاح دعوت شد و در آنجا مورد تشویق و تقدیر قرار گرفت.
حال فرشاد پس از گذرندان این همه سختی، تلاش و فعالیت در حوزه کسب علم، به دنبال فرصتهای شغلی مناسب برای رونق دادن به زندگی خودش و مادرش است. با ارائه روزمه و طرحهای علمی خود به دستگاههای مختلف به دنبال فرصتهای شغلی است.
علی رغم اینکه استان بوشهر به لحاظ دارا بودن منابع مهم انرژی از جمله تاسیسات نفت و گاز قطب اقتصادی ایران محسوب میشود اما فرشاد قصه ما با وجودی که تحصیلاتی مرتبط با این حوزه دارد، به دلیل جو حاکم و ناعادلانه گزینشی در منطقه، همچنان محروم از کار و اشتغال در زادگاه خودش است.
این دانشجوی نخبه و صاحب ایده کنگانی که روزگار سخت زندگی و تحصیلات خود را با حمایتهای کمیته امداد با موفقیت پشت سر گذاشت، اکنون با حسرت به آن همه ظرفیتهای اقتصادی و شغلی که در جلوی چشمانش خوابیده نگاه میکند ولی کاری از دستش بر نمیآید.
فرشاد میگوید: به تازگی در آزمون عملی شرکتهای مستقر در منطقه شرکت کرده است و از بین شش هزار نفر جویای کار، جزو 50 نفر برتر برای جذب قرار گرفت ولی متاسفانه به رغم حمایتهای کمیته امداد و برخی از مسئولان شهرستانی، به دلیل شرایط ناعادلانه گزینشی در منطقه، تا کنون موفق به اشتغال نشده است، اما همچنان مصصم و امیدوار است.
انتهای پیام/
فرشاد دومین پسرخانواده در بهار 1374 متولد شد. هنوز 19 سال از عمر خود را سپری نکرده بود که بین پدر و مادرش اختلافات شدیدی حاکم شد و متاسفانه نتیجه آن جدایی این دو از همدیگر بود.
,پسر جوان در دوران حساس عمر خود که نیاز به مهربانی و حمایتهای پدر و مادر داشت خلاء های زیادی را تجربه کرد. هر چند که مدتها قبل از جدایی والدین آسیبهای ناشی از اختلافات به او صدمات روحی زیادی زده بود.
,تنها خواهرش پس از چندی تن به ازدواج زود هنگام میدهد. حالا مادر و پسری جوان با آروزهایی دست نیافتنی و آفتابی غروب کرده بر پشت بام نا امیدی ماندهاند.
,مشکلات زیاد زندگی از هر سو آنان را احاطه میکند، از شرایط بد برای ادامه تحصیل فرشاد گرفته تا مشکلات معیشتی و نبود سر پناهی امن، روز به روز عرصه را بر مادر و پسر تنگتر میکرد.
,اطرافیان و آشنایان از وضعیت بد زندگی فرشاد و مادرش با خبر میشوند. بلافاصله از طریق راهنماییهای آنان به کمیته امداد معرفی میشوند و تحت حمایت این نهاد قرار میگیرند.
,حمایتهای قانونی کمیته امداد کفاف خرج و مخارج زندگیشان را نمیدهد. مادر تصمیم به کار و فعالیت خانگی میگیرد و از طریق پخت نان خانگی و فروش آن توسط فرشاد در بازار، تا حدودی از به زندگیشان رنگ امید میدهد.
,اما آرزوی های فرشاد فراتر از این است. به آیندهای میاندیشد که پایههای محکمی برای زندگی خودش و مادرش باشد. تحصیلات عالیه یکی از آن آرزوها است. برای موفقیت و ادامه تحصیل نیاز به آرامش دارد.
,دغدغه هزینه و مشکلات زندگی باعث شد مادرش از کمیته امداد وام اشتغال خانگی دریافت کند و کارش را رونق دهد. از طرفی تمام هزینههای تحصیل و کمک تحصیل فرشاد از سوی کمیته امداد شهرستان پرداخت میشد.
,حالا دیگر جوان داستان ما تا حدودی از دغدغههایش کاسته شد و با اطمینان خاطر کامل تصمیم میگیرد و عزم خود را برای فتح قلههای علم و دانش جزم میکند.
,به کنکور نزدیک میشود، شبانه روز 18 ساعت درس میخواند، سرانجام با امتحان در کنکور سراسری سال 1393 به عنوان نفر اول در دانشکده فنی و مهندسی دانشگاه شهید چمران اهواز پذیرفته میشود. با تلاش و پشتکار تحصیلی در آن دانشگاه به رتبه دانشجوی ممتاز میرسد و سپس فارغ التحصیل میشود.
,برای ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر دست از تلاش نمیکشد و روزانه بیش از 14 ساعت مطالعه میکند تا اینکه سرانجام در سال 96 در دانشکده فنی و مهندسی ثامن الحجج مشهد در رشته کارشناسی ارشد مهندسی تکنولوژی صنایع شیمیایی پذیرفته میشود. و در این دانشگاه نیز با احراز رتبه دانشجوی ممتاز معرفی میشود.
,آن طور که خودش میگوید: همجوار بودن با حرم امام رضا (ع) بر طرز فکر و زندگی و تکوین شخصیتش تاثیری شگرف گذاشته است. در این دانشگاه هم به عنوان دانشجوی ممتاز در رشته تحصیلی خود معرفی میشود.
,از مهمترین ابتکارات و خلاقیتهای علمیش در این دانشگاه، ساخت دستگاه انتقال حرارت هدایتی میباشد که مورد تشویق و حمایت اساتید و دانشکده خود قرار میگیرد و به عنوان دانشجوی نخبه بر گزیده میشود.
,سال گذشته به عنوان یکی از دانشجویان نخبه مددجو تحت حمایت در همایش نخبگان کمیته امداد به دیدار اقای فتاح دعوت شد و در آنجا مورد تشویق و تقدیر قرار گرفت.
,حال فرشاد پس از گذرندان این همه سختی، تلاش و فعالیت در حوزه کسب علم، به دنبال فرصتهای شغلی مناسب برای رونق دادن به زندگی خودش و مادرش است. با ارائه روزمه و طرحهای علمی خود به دستگاههای مختلف به دنبال فرصتهای شغلی است.
,علی رغم اینکه استان بوشهر به لحاظ دارا بودن منابع مهم انرژی از جمله تاسیسات نفت و گاز قطب اقتصادی ایران محسوب میشود اما فرشاد قصه ما با وجودی که تحصیلاتی مرتبط با این حوزه دارد، به دلیل جو حاکم و ناعادلانه گزینشی در منطقه، همچنان محروم از کار و اشتغال در زادگاه خودش است.
,این دانشجوی نخبه و صاحب ایده کنگانی که روزگار سخت زندگی و تحصیلات خود را با حمایتهای کمیته امداد با موفقیت پشت سر گذاشت، اکنون با حسرت به آن همه ظرفیتهای اقتصادی و شغلی که در جلوی چشمانش خوابیده نگاه میکند ولی کاری از دستش بر نمیآید.
,فرشاد میگوید: به تازگی در آزمون عملی شرکتهای مستقر در منطقه شرکت کرده است و از بین شش هزار نفر جویای کار، جزو 50 نفر برتر برای جذب قرار گرفت ولی متاسفانه به رغم حمایتهای کمیته امداد و برخی از مسئولان شهرستانی، به دلیل شرایط ناعادلانه گزینشی در منطقه، تا کنون موفق به اشتغال نشده است، اما همچنان مصصم و امیدوار است.
,انتهای پیام/
,]
ارسال دیدگاه