اخبار داغ

درآمد میلیونی اعضای باند ناتاشا

درآمد میلیونی اعضای باند ناتاشا
رئیس کلانتری ۱۷۰ کهریزک از دستگیری مغز متفکر باند زورگیران خشن جنوب تهران خبر داد و گفت: متهم سابقه دار معروف به ناتاشا بعد از آزادی از زندان باند زورگیری های خشن را راه اندازی کرده بود.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ سرگرد ابراهیم شریفی، با اشاره به دستگیری مغز متفکر باند ناتاشا، در تشریح جزئیات دستگیری این فرد اظهار کرد: به دنبال چند فقره سرقت به عنف توسط دو سرنشین یک موتورسیکلت آپاچی سفید که در حین سرقت صورت‌های خود را پوشانده بودند و در جنوب تهران اقدام به چند مورد زورگیری کرده بودند، موضوع با قید فوریت در دستور کار قرار گرفت و مقرر شد تا گشت زنی هدفمند در محدوده سرقت‌ها آغاز شده و طرح مهار به اجرا درآید.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,

رئیس کلانتری ۱۷۰ کهریزک افزود: با توجه به اظهارات شاکیان در خصوص مشخصات ظاهری هر دو سرنشین و موتورسیکلت سارقان، یکی از گشتی‌های این کلانتری موفق شد موتورسیکلت مذکور را در مسیر مجیدآباد به سمت قلعه شیخ شناسایی کند، ولی هر دو متهم به محض دیدن ماموران اقدام به فرار کردند.

وی ادامه داد: پس از بی توجهی متهمان به دستورات مکرر ایست پلیس و تلاش آن‌ها برای فرار، ماموران پلیس با رعایت قانون بکارگیری سلاح اقدام به ۷ شلیک هوایی کردند و سرانجام در حالی که تعادل موتورسیکلت متهمان به هم خورده بود، موفق به دستگیری یکی از دو متهم شدند و ترک نشین آن متواری شد.

شریفی با بیان اینکه متهمان پلاک موتورسیکلت مذکور را مخدوش کرده بودند، گفت: پس از دستگیری راکب و بررسی پلاک موتورسیکلت متهمان، مشخص شد که موتورسیکلت حدود ۲ ماه قبل به سرقت رفته بود و متهمان برای سرقت و زورگیری‌ها از موتورسیکلت‌های سرقتی استفاده می‌کردند. همکاران ما در بازرسی از متهم دستگیر شده ۴ دستگاه موبایل و یک چاقو کشف کردند.

وی گفت: متهم دستگیر شده در اعترافاتش با اشاره به زورگیری‌های یک ساله اخیر خود، به همکاری یکی از متهمان سابقه دار و حرفه‌ای به نام ناتاشا اعتراف کرد که با همکاری وی اقدام به سرقت موتورسیکلت‌های پرشتاب از خیابان‌های شمال شهر کرده و با آن‌ها دست به زورگیری از افراد در حومه شهر تهران می‌کردند. در تحقیقات اولیه مشخص شد ناتاشا که تبحر خاصی در باز کردن قفل و روشن کردن موتورسیکلت‌های خاص و پرشتاب داشته، این موتورها را در مناطق شمالی شهر سرقت می‌کرده و با هر یک از این موتورهای سرقتی، چند فقره زورگیری انجام می‌دادند و نهایتاً پس از تغییر پلاک و شماره موتور، آن‌ها را به فروش می‌رساندند.

به گفته رئیس کلانتری ۱۷۰ کهریزک، این فرد سابقه دار به عنوان مغز متفکر در طرح ریزی سرقت‌های متعددی با باندهای مختلف فعالیت داشته و با توجه به استعداد بالای او، لقب ناتاشا را که نام شخصیت متفکر در یکی از سریال‌های پلیسی بوده به وی داده بودند. اعضای این باند روزانه بین ۱.۵ تا ۲ میلیون تومان درآمد داشته اند و هریک از گوشی‌هایی را که به سرقت می‌بردند بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان به فروش می‌رساندند.

گفتگو با متهم


چرا دستگیر شدید؟

به جرم زورگیری خشن با استفاده از سلاح سرد و موتور سیکلت . 

کجا سرقت می‌کردید؟

همه جا. برایم فرقی نداشت. فقط الان که دارید مصاحبه می‌کنید این را هم بنویسید که من همه کاره نبودم. یک عالمه آدم بودیم؛ من هم مثل بقیه یک عضو از اعضای باند بودم.

چند نفر بودید؟

نمی‌دانم کلا چند نفر هستیم، ولی دروغ نمی‌گویم با ۵ نفر از بچه‌ها از قبل آشنایی داشتم؛ و می‌دانستم که با هم هستیم. ولی بقیه را نمی‌شناسم. الان یک دوجین آدم در بازداشتگاه هستند که همه می‌گویند هم باند هستیم. قسم می‌خورم که به غیر از این ۵ نفر هیچ کسی را نمی‌شناسم.

وظیفه تان در زمان سرقت‌ها انجام چه کاری بود؟

موتور دزد هستم. هر موتوری را می‌توانم بدزدم. ماشین هم نه همه ماشین‌ها پراید و پژو و بعضی از ماشین‌های خارجی را می‌توانم سه سوت سرقت کنم.

بقیه اعضای باند چه کار می‌کردند؟

خودشان دستگیر شده اند می‌توانید از خودشان بپرسید.

همه می‌گویند که شما سر دسته باند بودید؟

من؟ من تازه از زندان آزاد شدم. سر دسته باند کجا بود. به خدا شما این‌ها را می‌نویسید. من گرفتار می‌شوم. من سر دسته باند نیستم. من هم عضو باند هستم.

چرا اسم باند ناتاشاست؟

حتما به ناتاشا علاقه دارند. من بیکار بودم گفتند با هم کار کنیم. چون تازه از زندان بیرون آمده بودم، فقط پول برایم مهم بود. برای همین هم قبول کردم با هم کار کنیم. من اصلا تجربه خوبی در کار خلاف به صورت باندی ندارم. اولا جمعیت زیاد است دوما کافی است از دماغ یک نفر خون بیاید، همه اعضای باند پایشان گیر است. خودم ترجیح می‌دهم که تنها کار کنم، اینطوری صفر تا صد کار و پولی که در می‌آورم برای خودم است.

روزی چقدر در آمد داشتید؟

من روزی یک تومان می‌گرفتم، بقیه را نمی‌دانم.

روزی یک میلیون تومان در آمد داشتید مگر چه کار می‌کردید؟

بالاخره هر کسی به اندازه توانایی‌هایی که دارد پول می‌گیرد. قیمت من هم همین قدر بود. قبول هم کردند که من عضو باندشان باشم.

سر دسته باند چه کسی است؟

من با جواد هماهنگ بودم که الان هم دستگیر شده، همان کسی که موتور داشت و با شلیک پلیس توقف کرد و همه را به درد سر انداخت.

همه گفتند که  سر دسته هستید قبول ندارید؟

نه چرا من می‌گویم که سر دسته نیستم، باور نمی‌کنید. بعد آن‌ها همه می‌گویند سر دسته من هستم، باور می‌کنید.

سابقه دارید؟

بله. یک بار که زندانی بشوی، دیگر تمام است. هیچ کجا جایت نیست. من بعد از دستگیری، همه اش درگیر رد مال بودم و هی دزدی کردم که بتوانم چاله چوله‌های زندگی ام را پر کنم. هی در مرداب فرو رفتم. ۷ سال در مجموع زندانی بودم و پول ۸ تا خانه را رد مال کردم.

پشیمان نیستید؟

من زندگیم را از دست دادم. اگر بخواهم از اول شروع کنم باید بروم یک جای دیگر زندگی کنم. ۵ سال است که خانه نرفتم و خانواده ام را ندیدم. اصلا زندگیم از هم پاشیده است. به جای اینکه الگو باشم درس عبرت شدم. خودم هم از زندان رفتن و آزاد شدن خسته شدم، اما کاری نمی‌توانم بکنم. سرنوشت من هم اینطوری نوشته شده است که خلاف کار باشم.

,

رئیس کلانتری ۱۷۰ کهریزک افزود: با توجه به اظهارات شاکیان در خصوص مشخصات ظاهری هر دو سرنشین و موتورسیکلت سارقان، یکی از گشتی‌های این کلانتری موفق شد موتورسیکلت مذکور را در مسیر مجیدآباد به سمت قلعه شیخ شناسایی کند، ولی هر دو متهم به محض دیدن ماموران اقدام به فرار کردند.

,

وی ادامه داد: پس از بی توجهی متهمان به دستورات مکرر ایست پلیس و تلاش آن‌ها برای فرار، ماموران پلیس با رعایت قانون بکارگیری سلاح اقدام به ۷ شلیک هوایی کردند و سرانجام در حالی که تعادل موتورسیکلت متهمان به هم خورده بود، موفق به دستگیری یکی از دو متهم شدند و ترک نشین آن متواری شد.

,

شریفی با بیان اینکه متهمان پلاک موتورسیکلت مذکور را مخدوش کرده بودند، گفت: پس از دستگیری راکب و بررسی پلاک موتورسیکلت متهمان، مشخص شد که موتورسیکلت حدود ۲ ماه قبل به سرقت رفته بود و متهمان برای سرقت و زورگیری‌ها از موتورسیکلت‌های سرقتی استفاده می‌کردند. همکاران ما در بازرسی از متهم دستگیر شده ۴ دستگاه موبایل و یک چاقو کشف کردند.

,

وی گفت: متهم دستگیر شده در اعترافاتش با اشاره به زورگیری‌های یک ساله اخیر خود، به همکاری یکی از متهمان سابقه دار و حرفه‌ای به نام ناتاشا اعتراف کرد که با همکاری وی اقدام به سرقت موتورسیکلت‌های پرشتاب از خیابان‌های شمال شهر کرده و با آن‌ها دست به زورگیری از افراد در حومه شهر تهران می‌کردند. در تحقیقات اولیه مشخص شد ناتاشا که تبحر خاصی در باز کردن قفل و روشن کردن موتورسیکلت‌های خاص و پرشتاب داشته، این موتورها را در مناطق شمالی شهر سرقت می‌کرده و با هر یک از این موتورهای سرقتی، چند فقره زورگیری انجام می‌دادند و نهایتاً پس از تغییر پلاک و شماره موتور، آن‌ها را به فروش می‌رساندند.

,

به گفته رئیس کلانتری ۱۷۰ کهریزک، این فرد سابقه دار به عنوان مغز متفکر در طرح ریزی سرقت‌های متعددی با باندهای مختلف فعالیت داشته و با توجه به استعداد بالای او، لقب ناتاشا را که نام شخصیت متفکر در یکی از سریال‌های پلیسی بوده به وی داده بودند. اعضای این باند روزانه بین ۱.۵ تا ۲ میلیون تومان درآمد داشته اند و هریک از گوشی‌هایی را که به سرقت می‌بردند بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان به فروش می‌رساندند.

,

گفتگو با متهم

,


چرا دستگیر شدید؟

,
,

به جرم زورگیری خشن با استفاده از سلاح سرد و موتور سیکلت . 

,

کجا سرقت می‌کردید؟

,

همه جا. برایم فرقی نداشت. فقط الان که دارید مصاحبه می‌کنید این را هم بنویسید که من همه کاره نبودم. یک عالمه آدم بودیم؛ من هم مثل بقیه یک عضو از اعضای باند بودم.

,

چند نفر بودید؟

,

نمی‌دانم کلا چند نفر هستیم، ولی دروغ نمی‌گویم با ۵ نفر از بچه‌ها از قبل آشنایی داشتم؛ و می‌دانستم که با هم هستیم. ولی بقیه را نمی‌شناسم. الان یک دوجین آدم در بازداشتگاه هستند که همه می‌گویند هم باند هستیم. قسم می‌خورم که به غیر از این ۵ نفر هیچ کسی را نمی‌شناسم.

,

وظیفه تان در زمان سرقت‌ها انجام چه کاری بود؟

,

موتور دزد هستم. هر موتوری را می‌توانم بدزدم. ماشین هم نه همه ماشین‌ها پراید و پژو و بعضی از ماشین‌های خارجی را می‌توانم سه سوت سرقت کنم.

,

بقیه اعضای باند چه کار می‌کردند؟

,

خودشان دستگیر شده اند می‌توانید از خودشان بپرسید.

,

همه می‌گویند که شما سر دسته باند بودید؟

,

من؟ من تازه از زندان آزاد شدم. سر دسته باند کجا بود. به خدا شما این‌ها را می‌نویسید. من گرفتار می‌شوم. من سر دسته باند نیستم. من هم عضو باند هستم.

,

چرا اسم باند ناتاشاست؟

,

حتما به ناتاشا علاقه دارند. من بیکار بودم گفتند با هم کار کنیم. چون تازه از زندان بیرون آمده بودم، فقط پول برایم مهم بود. برای همین هم قبول کردم با هم کار کنیم. من اصلا تجربه خوبی در کار خلاف به صورت باندی ندارم. اولا جمعیت زیاد است دوما کافی است از دماغ یک نفر خون بیاید، همه اعضای باند پایشان گیر است. خودم ترجیح می‌دهم که تنها کار کنم، اینطوری صفر تا صد کار و پولی که در می‌آورم برای خودم است.

,

روزی چقدر در آمد داشتید؟

,

من روزی یک تومان می‌گرفتم، بقیه را نمی‌دانم.

,

روزی یک میلیون تومان در آمد داشتید مگر چه کار می‌کردید؟

,

بالاخره هر کسی به اندازه توانایی‌هایی که دارد پول می‌گیرد. قیمت من هم همین قدر بود. قبول هم کردند که من عضو باندشان باشم.

,

سر دسته باند چه کسی است؟

,

من با جواد هماهنگ بودم که الان هم دستگیر شده، همان کسی که موتور داشت و با شلیک پلیس توقف کرد و همه را به درد سر انداخت.

,

همه گفتند که  سر دسته هستید قبول ندارید؟

,

نه چرا من می‌گویم که سر دسته نیستم، باور نمی‌کنید. بعد آن‌ها همه می‌گویند سر دسته من هستم، باور می‌کنید.

,

سابقه دارید؟

,

بله. یک بار که زندانی بشوی، دیگر تمام است. هیچ کجا جایت نیست. من بعد از دستگیری، همه اش درگیر رد مال بودم و هی دزدی کردم که بتوانم چاله چوله‌های زندگی ام را پر کنم. هی در مرداب فرو رفتم. ۷ سال در مجموع زندانی بودم و پول ۸ تا خانه را رد مال کردم.

,

پشیمان نیستید؟

,

من زندگیم را از دست دادم. اگر بخواهم از اول شروع کنم باید بروم یک جای دیگر زندگی کنم. ۵ سال است که خانه نرفتم و خانواده ام را ندیدم. اصلا زندگیم از هم پاشیده است. به جای اینکه الگو باشم درس عبرت شدم. خودم هم از زندان رفتن و آزاد شدن خسته شدم، اما کاری نمی‌توانم بکنم. سرنوشت من هم اینطوری نوشته شده است که خلاف کار باشم.

,
منبع: میزان
]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه