اخبار داغ

گفتگو با آزاده و جانباز دوران دفاع مقدس؛

بیش‌ از 7 سال در اسارت رژیم بعث عراق بودم/ هیچ وقت فکر مذاکره با دشمن نباشیم

بیش‌ از 7 سال در اسارت رژیم بعث عراق بودم/ هیچ وقت فکر مذاکره با دشمن نباشیم
آزاده و جانباز دوران دفاع مقدس رودانی گفت: ۷سال و ۴ماه در اردوگاه موصل و در اردوگاه دیگر در استان الانبار اسیر دشمن بعثی عراق بودم.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛به نقل از هرمز؛به مناسبت سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی و گرامیداشت یاد مردانی که تمام هستی خویش را برای حفظ کیان انقلاب اسلامی و دفاع از اسلام در طبق اخلاص گذاشتند و با تحمل سخت ترین شرایط و شدیدترین تنگناها و مضایق از باورهای دینی و انقلابی خویش در وفاداری به انقلاب و آرمان های امام راحل (ره) دست بر نداشته اند و کماکان به این نظام مقدس خدمت می کنند،مصاحبه ای با حاج موسی نجفی گلسانی اسیر دوران دفاع مقدس را فراهم کرده ترتیب دادیم.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,  هرمز,

, ,

چند سال در اسارت بودید و دوران اسارت را کجا گذراندید؟

, چند سال در اسارت بودید و دوران اسارت را کجا گذراندید؟, چند سال در اسارت بودید و دوران اسارت را کجا گذراندید؟,

۷سال و ۴ماه در اردوگاه موصل و در اردوگاه دیگر در استان الانبار اسیر دشمن بعثی عراق بودم

,

از روش های شکنجه در اسارت برایمان بگویید ؟

هدف سربازهای عراقی این بود که هرچی به ما بگویند تسلیم آنها شویم که با ایستادگی و مقاومت بچه روبرو می شدند از این رو ما را با روش های سختی تا حد مرگ شکنجه می دادند از جمله شوک الکتریکی دادن، فلک کردن، فروبردن در چاه های فاضلاب، با کابل زدن و..... حزب بعث عراق تمام هم و غمش این بود که اسرای ایرانی را از لحاظ روحی و فکر تحت تاثیر قرار دهد و با شستشوی مغزی حذب خودشان کنند.

بهترین و بدترین خاطره دوران اسارت خود را بگوئید؟

بیشتر دوران اسارت با خاطرات تلخی همراه بود اما از لابه لای این همه سختی ها خاطرات شیرینی هم شکل می گرفت. یکی از اسرا که بر اثر ایستادگی و مقاومتی که در محل دیگر شکنجه شده بود به بند ما آوردند و یکی از سربازان عراقی که قبلا این اسیر ایرانی را می شناخت و آن را به شدت تهدید کرد.

سربازان عراقی می گفتند من بدترین شکنجه ها را بر روی شما اعمال می کنم شکنجه هایی که در طول زندگی ات ندیده ای و نخواهی دید، استخوان هایت را خرد می کنم، مادرت را به عزات میزارم، اما آن دوست ما با شجاعت در جواب سرباز عراقی گفت من استخوان های شما را خرد خواهم کرد، اشک شما را در میارم، من کاری می کنم مادرت به عزات بشیند، وقتی این شجاعت این اسیر را دیدند به صورت انفرادی و آنقدر انواع شکنجه ها دادند که دیگه خسته شدند و آوردنش  پیش دیگر اسرا، آن موقع بچه داشتند چایی می خوردند، این دوست ما که زیاد شکنجه شده بود با همان حالش به آن سرباز عراقی که شکنجه اش کرده بود گفت می دونم خیلی خسته ای، بیا پیش ما چایی بخور و خستگی تو در کن، سرباز عراقی وقتی عطوفت و مهربانی این اسیر ایرانی که آن همه شکنجه ای دیده بود دید بغضش ترکید و اشک داخل چشماش جاری شد و درب را محکم بست.

بعداز چند لحظه ای متوجه شدیم که آن سرباز عراقی پشت درب زار زار گریه می کنه آن لحظه بود که این دوستمان خطاب به آن سرباز عراقی گفت من گفتم که اشک شما در میارم و از خاطرات شیرین ما هم زمانی آزادی ما بود که سربازان عراقی داشتند از ما حلالیت می طلبیدند.

آیا امید داشتید که به وطن بازگردید؟

با آن همه شکنجه و فضای بدی که در اردوگاه بود فکر برگشت به وطن کردن سخت بود اما این امید تو دلمان بود که از بند دشمن بعثی نجات یابیم.

وظیفه مسئولان با ملتی که در آن برهه از زمان که برای دفاع از ناموس و وطن از جان و مالشان مایه گذاشتند چیست؟

تمام هم و غم دشمن بر نابودی ایران اسلامی است و به غیر از این به هیچ چیز دیگر راضی نمی شوند از این رو مسئولان ما باید دشمن شناس و وقت شناس باشند و فکر مصالحه با دشمن را از سر خود دور کنند.

مشکلات اقتصادی این مملکت با درایت خودمان حل می شود اگر ما به این یقین برسیم که در مقابل دشمن چه کشته شویم و چه ایستادگی و مقاومت کنیم پیروز هستیم هیچ وقت فکر مذاکره با دشمن را نخواهیم کرد.

باید با انسجام و وحدت مشکلات اقتصادی کشور را حل کنیم و دشمنان قسم خورده به این نظام اسلامی، آرزویشان را به گور ببرند.

انتهای پیام/

,

از روش های شکنجه در اسارت برایمان بگویید ؟

هدف سربازهای عراقی این بود که هرچی به ما بگویند تسلیم آنها شویم که با ایستادگی و مقاومت بچه روبرو می شدند از این رو ما را با روش های سختی تا حد مرگ شکنجه می دادند از جمله شوک الکتریکی دادن، فلک کردن، فروبردن در چاه های فاضلاب، با کابل زدن و..... حزب بعث عراق تمام هم و غمش این بود که اسرای ایرانی را از لحاظ روحی و فکر تحت تاثیر قرار دهد و با شستشوی مغزی حذب خودشان کنند.

بهترین و بدترین خاطره دوران اسارت خود را بگوئید؟

بیشتر دوران اسارت با خاطرات تلخی همراه بود اما از لابه لای این همه سختی ها خاطرات شیرینی هم شکل می گرفت. یکی از اسرا که بر اثر ایستادگی و مقاومتی که در محل دیگر شکنجه شده بود به بند ما آوردند و یکی از سربازان عراقی که قبلا این اسیر ایرانی را می شناخت و آن را به شدت تهدید کرد.

سربازان عراقی می گفتند من بدترین شکنجه ها را بر روی شما اعمال می کنم شکنجه هایی که در طول زندگی ات ندیده ای و نخواهی دید، استخوان هایت را خرد می کنم، مادرت را به عزات میزارم، اما آن دوست ما با شجاعت در جواب سرباز عراقی گفت من استخوان های شما را خرد خواهم کرد، اشک شما را در میارم، من کاری می کنم مادرت به عزات بشیند، وقتی این شجاعت این اسیر را دیدند به صورت انفرادی و آنقدر انواع شکنجه ها دادند که دیگه خسته شدند و آوردنش  پیش دیگر اسرا، آن موقع بچه داشتند چایی می خوردند، این دوست ما که زیاد شکنجه شده بود با همان حالش به آن سرباز عراقی که شکنجه اش کرده بود گفت می دونم خیلی خسته ای، بیا پیش ما چایی بخور و خستگی تو در کن، سرباز عراقی وقتی عطوفت و مهربانی این اسیر ایرانی که آن همه شکنجه ای دیده بود دید بغضش ترکید و اشک داخل چشماش جاری شد و درب را محکم بست.

بعداز چند لحظه ای متوجه شدیم که آن سرباز عراقی پشت درب زار زار گریه می کنه آن لحظه بود که این دوستمان خطاب به آن سرباز عراقی گفت من گفتم که اشک شما در میارم و از خاطرات شیرین ما هم زمانی آزادی ما بود که سربازان عراقی داشتند از ما حلالیت می طلبیدند.

آیا امید داشتید که به وطن بازگردید؟

با آن همه شکنجه و فضای بدی که در اردوگاه بود فکر برگشت به وطن کردن سخت بود اما این امید تو دلمان بود که از بند دشمن بعثی نجات یابیم.

وظیفه مسئولان با ملتی که در آن برهه از زمان که برای دفاع از ناموس و وطن از جان و مالشان مایه گذاشتند چیست؟

تمام هم و غم دشمن بر نابودی ایران اسلامی است و به غیر از این به هیچ چیز دیگر راضی نمی شوند از این رو مسئولان ما باید دشمن شناس و وقت شناس باشند و فکر مصالحه با دشمن را از سر خود دور کنند.

مشکلات اقتصادی این مملکت با درایت خودمان حل می شود اگر ما به این یقین برسیم که در مقابل دشمن چه کشته شویم و چه ایستادگی و مقاومت کنیم پیروز هستیم هیچ وقت فکر مذاکره با دشمن را نخواهیم کرد.

باید با انسجام و وحدت مشکلات اقتصادی کشور را حل کنیم و دشمنان قسم خورده به این نظام اسلامی، آرزویشان را به گور ببرند.

انتهای پیام/

,

از روش های شکنجه در اسارت برایمان بگویید ؟

هدف سربازهای عراقی این بود که هرچی به ما بگویند تسلیم آنها شویم که با ایستادگی و مقاومت بچه روبرو می شدند از این رو ما را با روش های سختی تا حد مرگ شکنجه می دادند از جمله شوک الکتریکی دادن، فلک کردن، فروبردن در چاه های فاضلاب، با کابل زدن و..... حزب بعث عراق تمام هم و غمش این بود که اسرای ایرانی را از لحاظ روحی و فکر تحت تاثیر قرار دهد و با شستشوی مغزی حذب خودشان کنند.

بهترین و بدترین خاطره دوران اسارت خود را بگوئید؟

بیشتر دوران اسارت با خاطرات تلخی همراه بود اما از لابه لای این همه سختی ها خاطرات شیرینی هم شکل می گرفت. یکی از اسرا که بر اثر ایستادگی و مقاومتی که در محل دیگر شکنجه شده بود به بند ما آوردند و یکی از سربازان عراقی که قبلا این اسیر ایرانی را می شناخت و آن را به شدت تهدید کرد.

سربازان عراقی می گفتند من بدترین شکنجه ها را بر روی شما اعمال می کنم شکنجه هایی که در طول زندگی ات ندیده ای و نخواهی دید، استخوان هایت را خرد می کنم، مادرت را به عزات میزارم، اما آن دوست ما با شجاعت در جواب سرباز عراقی گفت من استخوان های شما را خرد خواهم کرد، اشک شما را در میارم، من کاری می کنم مادرت به عزات بشیند، وقتی این شجاعت این اسیر را دیدند به صورت انفرادی و آنقدر انواع شکنجه ها دادند که دیگه خسته شدند و آوردنش  پیش دیگر اسرا، آن موقع بچه داشتند چایی می خوردند، این دوست ما که زیاد شکنجه شده بود با همان حالش به آن سرباز عراقی که شکنجه اش کرده بود گفت می دونم خیلی خسته ای، بیا پیش ما چایی بخور و خستگی تو در کن، سرباز عراقی وقتی عطوفت و مهربانی این اسیر ایرانی که آن همه شکنجه ای دیده بود دید بغضش ترکید و اشک داخل چشماش جاری شد و درب را محکم بست.

بعداز چند لحظه ای متوجه شدیم که آن سرباز عراقی پشت درب زار زار گریه می کنه آن لحظه بود که این دوستمان خطاب به آن سرباز عراقی گفت من گفتم که اشک شما در میارم و از خاطرات شیرین ما هم زمانی آزادی ما بود که سربازان عراقی داشتند از ما حلالیت می طلبیدند.

آیا امید داشتید که به وطن بازگردید؟

با آن همه شکنجه و فضای بدی که در اردوگاه بود فکر برگشت به وطن کردن سخت بود اما این امید تو دلمان بود که از بند دشمن بعثی نجات یابیم.

وظیفه مسئولان با ملتی که در آن برهه از زمان که برای دفاع از ناموس و وطن از جان و مالشان مایه گذاشتند چیست؟

تمام هم و غم دشمن بر نابودی ایران اسلامی است و به غیر از این به هیچ چیز دیگر راضی نمی شوند از این رو مسئولان ما باید دشمن شناس و وقت شناس باشند و فکر مصالحه با دشمن را از سر خود دور کنند.

مشکلات اقتصادی این مملکت با درایت خودمان حل می شود اگر ما به این یقین برسیم که در مقابل دشمن چه کشته شویم و چه ایستادگی و مقاومت کنیم پیروز هستیم هیچ وقت فکر مذاکره با دشمن را نخواهیم کرد.

باید با انسجام و وحدت مشکلات اقتصادی کشور را حل کنیم و دشمنان قسم خورده به این نظام اسلامی، آرزویشان را به گور ببرند.

انتهای پیام/

,

از روش های شکنجه در اسارت برایمان بگویید ؟

هدف سربازهای عراقی این بود که هرچی به ما بگویند تسلیم آنها شویم که با ایستادگی و مقاومت بچه روبرو می شدند از این رو ما را با روش های سختی تا حد مرگ شکنجه می دادند از جمله شوک الکتریکی دادن، فلک کردن، فروبردن در چاه های فاضلاب، با کابل زدن و..... حزب بعث عراق تمام هم و غمش این بود که اسرای ایرانی را از لحاظ روحی و فکر تحت تاثیر قرار دهد و با شستشوی مغزی حذب خودشان کنند.

بهترین و بدترین خاطره دوران اسارت خود را بگوئید؟

بیشتر دوران اسارت با خاطرات تلخی همراه بود اما از لابه لای این همه سختی ها خاطرات شیرینی هم شکل می گرفت. یکی از اسرا که بر اثر ایستادگی و مقاومتی که در محل دیگر شکنجه شده بود به بند ما آوردند و یکی از سربازان عراقی که قبلا این اسیر ایرانی را می شناخت و آن را به شدت تهدید کرد.

سربازان عراقی می گفتند من بدترین شکنجه ها را بر روی شما اعمال می کنم شکنجه هایی که در طول زندگی ات ندیده ای و نخواهی دید، استخوان هایت را خرد می کنم، مادرت را به عزات میزارم، اما آن دوست ما با شجاعت در جواب سرباز عراقی گفت من استخوان های شما را خرد خواهم کرد، اشک شما را در میارم، من کاری می کنم مادرت به عزات بشیند، وقتی این شجاعت این اسیر را دیدند به صورت انفرادی و آنقدر انواع شکنجه ها دادند که دیگه خسته شدند و آوردنش  پیش دیگر اسرا، آن موقع بچه داشتند چایی می خوردند، این دوست ما که زیاد شکنجه شده بود با همان حالش به آن سرباز عراقی که شکنجه اش کرده بود گفت می دونم خیلی خسته ای، بیا پیش ما چایی بخور و خستگی تو در کن، سرباز عراقی وقتی عطوفت و مهربانی این اسیر ایرانی که آن همه شکنجه ای دیده بود دید بغضش ترکید و اشک داخل چشماش جاری شد و درب را محکم بست.

بعداز چند لحظه ای متوجه شدیم که آن سرباز عراقی پشت درب زار زار گریه می کنه آن لحظه بود که این دوستمان خطاب به آن سرباز عراقی گفت من گفتم که اشک شما در میارم و از خاطرات شیرین ما هم زمانی آزادی ما بود که سربازان عراقی داشتند از ما حلالیت می طلبیدند.

آیا امید داشتید که به وطن بازگردید؟

با آن همه شکنجه و فضای بدی که در اردوگاه بود فکر برگشت به وطن کردن سخت بود اما این امید تو دلمان بود که از بند دشمن بعثی نجات یابیم.

وظیفه مسئولان با ملتی که در آن برهه از زمان که برای دفاع از ناموس و وطن از جان و مالشان مایه گذاشتند چیست؟

تمام هم و غم دشمن بر نابودی ایران اسلامی است و به غیر از این به هیچ چیز دیگر راضی نمی شوند از این رو مسئولان ما باید دشمن شناس و وقت شناس باشند و فکر مصالحه با دشمن را از سر خود دور کنند.

مشکلات اقتصادی این مملکت با درایت خودمان حل می شود اگر ما به این یقین برسیم که در مقابل دشمن چه کشته شویم و چه ایستادگی و مقاومت کنیم پیروز هستیم هیچ وقت فکر مذاکره با دشمن را نخواهیم کرد.

باید با انسجام و وحدت مشکلات اقتصادی کشور را حل کنیم و دشمنان قسم خورده به این نظام اسلامی، آرزویشان را به گور ببرند.

انتهای پیام/

,

از روش های شکنجه در اسارت برایمان بگویید ؟

, از روش های شکنجه در اسارت برایمان بگویید ؟, از روش های شکنجه در اسارت برایمان بگویید ؟,

هدف سربازهای عراقی این بود که هرچی به ما بگویند تسلیم آنها شویم که با ایستادگی و مقاومت بچه روبرو می شدند از این رو ما را با روش های سختی تا حد مرگ شکنجه می دادند از جمله شوک الکتریکی دادن، فلک کردن، فروبردن در چاه های فاضلاب، با کابل زدن و..... حزب بعث عراق تمام هم و غمش این بود که اسرای ایرانی را از لحاظ روحی و فکر تحت تاثیر قرار دهد و با شستشوی مغزی حذب خودشان کنند.

,

, ,

بهترین و بدترین خاطره دوران اسارت خود را بگوئید؟

بیشتر دوران اسارت با خاطرات تلخی همراه بود اما از لابه لای این همه سختی ها خاطرات شیرینی هم شکل می گرفت. یکی از اسرا که بر اثر ایستادگی و مقاومتی که در محل دیگر شکنجه شده بود به بند ما آوردند و یکی از سربازان عراقی که قبلا این اسیر ایرانی را می شناخت و آن را به شدت تهدید کرد.

سربازان عراقی می گفتند من بدترین شکنجه ها را بر روی شما اعمال می کنم شکنجه هایی که در طول زندگی ات ندیده ای و نخواهی دید، استخوان هایت را خرد می کنم، مادرت را به عزات میزارم، اما آن دوست ما با شجاعت در جواب سرباز عراقی گفت من استخوان های شما را خرد خواهم کرد، اشک شما را در میارم، من کاری می کنم مادرت به عزات بشیند، وقتی این شجاعت این اسیر را دیدند به صورت انفرادی و آنقدر انواع شکنجه ها دادند که دیگه خسته شدند و آوردنش  پیش دیگر اسرا، آن موقع بچه داشتند چایی می خوردند، این دوست ما که زیاد شکنجه شده بود با همان حالش به آن سرباز عراقی که شکنجه اش کرده بود گفت می دونم خیلی خسته ای، بیا پیش ما چایی بخور و خستگی تو در کن، سرباز عراقی وقتی عطوفت و مهربانی این اسیر ایرانی که آن همه شکنجه ای دیده بود دید بغضش ترکید و اشک داخل چشماش جاری شد و درب را محکم بست.

بعداز چند لحظه ای متوجه شدیم که آن سرباز عراقی پشت درب زار زار گریه می کنه آن لحظه بود که این دوستمان خطاب به آن سرباز عراقی گفت من گفتم که اشک شما در میارم و از خاطرات شیرین ما هم زمانی آزادی ما بود که سربازان عراقی داشتند از ما حلالیت می طلبیدند.

آیا امید داشتید که به وطن بازگردید؟

با آن همه شکنجه و فضای بدی که در اردوگاه بود فکر برگشت به وطن کردن سخت بود اما این امید تو دلمان بود که از بند دشمن بعثی نجات یابیم.

وظیفه مسئولان با ملتی که در آن برهه از زمان که برای دفاع از ناموس و وطن از جان و مالشان مایه گذاشتند چیست؟

تمام هم و غم دشمن بر نابودی ایران اسلامی است و به غیر از این به هیچ چیز دیگر راضی نمی شوند از این رو مسئولان ما باید دشمن شناس و وقت شناس باشند و فکر مصالحه با دشمن را از سر خود دور کنند.

مشکلات اقتصادی این مملکت با درایت خودمان حل می شود اگر ما به این یقین برسیم که در مقابل دشمن چه کشته شویم و چه ایستادگی و مقاومت کنیم پیروز هستیم هیچ وقت فکر مذاکره با دشمن را نخواهیم کرد.

باید با انسجام و وحدت مشکلات اقتصادی کشور را حل کنیم و دشمنان قسم خورده به این نظام اسلامی، آرزویشان را به گور ببرند.

انتهای پیام/

,

بهترین و بدترین خاطره دوران اسارت خود را بگوئید؟

بیشتر دوران اسارت با خاطرات تلخی همراه بود اما از لابه لای این همه سختی ها خاطرات شیرینی هم شکل می گرفت. یکی از اسرا که بر اثر ایستادگی و مقاومتی که در محل دیگر شکنجه شده بود به بند ما آوردند و یکی از سربازان عراقی که قبلا این اسیر ایرانی را می شناخت و آن را به شدت تهدید کرد.

سربازان عراقی می گفتند من بدترین شکنجه ها را بر روی شما اعمال می کنم شکنجه هایی که در طول زندگی ات ندیده ای و نخواهی دید، استخوان هایت را خرد می کنم، مادرت را به عزات میزارم، اما آن دوست ما با شجاعت در جواب سرباز عراقی گفت من استخوان های شما را خرد خواهم کرد، اشک شما را در میارم، من کاری می کنم مادرت به عزات بشیند، وقتی این شجاعت این اسیر را دیدند به صورت انفرادی و آنقدر انواع شکنجه ها دادند که دیگه خسته شدند و آوردنش  پیش دیگر اسرا، آن موقع بچه داشتند چایی می خوردند، این دوست ما که زیاد شکنجه شده بود با همان حالش به آن سرباز عراقی که شکنجه اش کرده بود گفت می دونم خیلی خسته ای، بیا پیش ما چایی بخور و خستگی تو در کن، سرباز عراقی وقتی عطوفت و مهربانی این اسیر ایرانی که آن همه شکنجه ای دیده بود دید بغضش ترکید و اشک داخل چشماش جاری شد و درب را محکم بست.

بعداز چند لحظه ای متوجه شدیم که آن سرباز عراقی پشت درب زار زار گریه می کنه آن لحظه بود که این دوستمان خطاب به آن سرباز عراقی گفت من گفتم که اشک شما در میارم و از خاطرات شیرین ما هم زمانی آزادی ما بود که سربازان عراقی داشتند از ما حلالیت می طلبیدند.

آیا امید داشتید که به وطن بازگردید؟

با آن همه شکنجه و فضای بدی که در اردوگاه بود فکر برگشت به وطن کردن سخت بود اما این امید تو دلمان بود که از بند دشمن بعثی نجات یابیم.

وظیفه مسئولان با ملتی که در آن برهه از زمان که برای دفاع از ناموس و وطن از جان و مالشان مایه گذاشتند چیست؟

تمام هم و غم دشمن بر نابودی ایران اسلامی است و به غیر از این به هیچ چیز دیگر راضی نمی شوند از این رو مسئولان ما باید دشمن شناس و وقت شناس باشند و فکر مصالحه با دشمن را از سر خود دور کنند.

مشکلات اقتصادی این مملکت با درایت خودمان حل می شود اگر ما به این یقین برسیم که در مقابل دشمن چه کشته شویم و چه ایستادگی و مقاومت کنیم پیروز هستیم هیچ وقت فکر مذاکره با دشمن را نخواهیم کرد.

باید با انسجام و وحدت مشکلات اقتصادی کشور را حل کنیم و دشمنان قسم خورده به این نظام اسلامی، آرزویشان را به گور ببرند.

انتهای پیام/

,

بهترین و بدترین خاطره دوران اسارت خود را بگوئید؟

بیشتر دوران اسارت با خاطرات تلخی همراه بود اما از لابه لای این همه سختی ها خاطرات شیرینی هم شکل می گرفت. یکی از اسرا که بر اثر ایستادگی و مقاومتی که در محل دیگر شکنجه شده بود به بند ما آوردند و یکی از سربازان عراقی که قبلا این اسیر ایرانی را می شناخت و آن را به شدت تهدید کرد.

سربازان عراقی می گفتند من بدترین شکنجه ها را بر روی شما اعمال می کنم شکنجه هایی که در طول زندگی ات ندیده ای و نخواهی دید، استخوان هایت را خرد می کنم، مادرت را به عزات میزارم، اما آن دوست ما با شجاعت در جواب سرباز عراقی گفت من استخوان های شما را خرد خواهم کرد، اشک شما را در میارم، من کاری می کنم مادرت به عزات بشیند، وقتی این شجاعت این اسیر را دیدند به صورت انفرادی و آنقدر انواع شکنجه ها دادند که دیگه خسته شدند و آوردنش  پیش دیگر اسرا، آن موقع بچه داشتند چایی می خوردند، این دوست ما که زیاد شکنجه شده بود با همان حالش به آن سرباز عراقی که شکنجه اش کرده بود گفت می دونم خیلی خسته ای، بیا پیش ما چایی بخور و خستگی تو در کن، سرباز عراقی وقتی عطوفت و مهربانی این اسیر ایرانی که آن همه شکنجه ای دیده بود دید بغضش ترکید و اشک داخل چشماش جاری شد و درب را محکم بست.

بعداز چند لحظه ای متوجه شدیم که آن سرباز عراقی پشت درب زار زار گریه می کنه آن لحظه بود که این دوستمان خطاب به آن سرباز عراقی گفت من گفتم که اشک شما در میارم و از خاطرات شیرین ما هم زمانی آزادی ما بود که سربازان عراقی داشتند از ما حلالیت می طلبیدند.

آیا امید داشتید که به وطن بازگردید؟

با آن همه شکنجه و فضای بدی که در اردوگاه بود فکر برگشت به وطن کردن سخت بود اما این امید تو دلمان بود که از بند دشمن بعثی نجات یابیم.

وظیفه مسئولان با ملتی که در آن برهه از زمان که برای دفاع از ناموس و وطن از جان و مالشان مایه گذاشتند چیست؟

تمام هم و غم دشمن بر نابودی ایران اسلامی است و به غیر از این به هیچ چیز دیگر راضی نمی شوند از این رو مسئولان ما باید دشمن شناس و وقت شناس باشند و فکر مصالحه با دشمن را از سر خود دور کنند.

مشکلات اقتصادی این مملکت با درایت خودمان حل می شود اگر ما به این یقین برسیم که در مقابل دشمن چه کشته شویم و چه ایستادگی و مقاومت کنیم پیروز هستیم هیچ وقت فکر مذاکره با دشمن را نخواهیم کرد.

باید با انسجام و وحدت مشکلات اقتصادی کشور را حل کنیم و دشمنان قسم خورده به این نظام اسلامی، آرزویشان را به گور ببرند.

انتهای پیام/

,

بهترین و بدترین خاطره دوران اسارت خود را بگوئید؟

بیشتر دوران اسارت با خاطرات تلخی همراه بود اما از لابه لای این همه سختی ها خاطرات شیرینی هم شکل می گرفت. یکی از اسرا که بر اثر ایستادگی و مقاومتی که در محل دیگر شکنجه شده بود به بند ما آوردند و یکی از سربازان عراقی که قبلا این اسیر ایرانی را می شناخت و آن را به شدت تهدید کرد.

سربازان عراقی می گفتند من بدترین شکنجه ها را بر روی شما اعمال می کنم شکنجه هایی که در طول زندگی ات ندیده ای و نخواهی دید، استخوان هایت را خرد می کنم، مادرت را به عزات میزارم، اما آن دوست ما با شجاعت در جواب سرباز عراقی گفت من استخوان های شما را خرد خواهم کرد، اشک شما را در میارم، من کاری می کنم مادرت به عزات بشیند، وقتی این شجاعت این اسیر را دیدند به صورت انفرادی و آنقدر انواع شکنجه ها دادند که دیگه خسته شدند و آوردنش  پیش دیگر اسرا، آن موقع بچه داشتند چایی می خوردند، این دوست ما که زیاد شکنجه شده بود با همان حالش به آن سرباز عراقی که شکنجه اش کرده بود گفت می دونم خیلی خسته ای، بیا پیش ما چایی بخور و خستگی تو در کن، سرباز عراقی وقتی عطوفت و مهربانی این اسیر ایرانی که آن همه شکنجه ای دیده بود دید بغضش ترکید و اشک داخل چشماش جاری شد و درب را محکم بست.

بعداز چند لحظه ای متوجه شدیم که آن سرباز عراقی پشت درب زار زار گریه می کنه آن لحظه بود که این دوستمان خطاب به آن سرباز عراقی گفت من گفتم که اشک شما در میارم و از خاطرات شیرین ما هم زمانی آزادی ما بود که سربازان عراقی داشتند از ما حلالیت می طلبیدند.

آیا امید داشتید که به وطن بازگردید؟

با آن همه شکنجه و فضای بدی که در اردوگاه بود فکر برگشت به وطن کردن سخت بود اما این امید تو دلمان بود که از بند دشمن بعثی نجات یابیم.

وظیفه مسئولان با ملتی که در آن برهه از زمان که برای دفاع از ناموس و وطن از جان و مالشان مایه گذاشتند چیست؟

تمام هم و غم دشمن بر نابودی ایران اسلامی است و به غیر از این به هیچ چیز دیگر راضی نمی شوند از این رو مسئولان ما باید دشمن شناس و وقت شناس باشند و فکر مصالحه با دشمن را از سر خود دور کنند.

مشکلات اقتصادی این مملکت با درایت خودمان حل می شود اگر ما به این یقین برسیم که در مقابل دشمن چه کشته شویم و چه ایستادگی و مقاومت کنیم پیروز هستیم هیچ وقت فکر مذاکره با دشمن را نخواهیم کرد.

باید با انسجام و وحدت مشکلات اقتصادی کشور را حل کنیم و دشمنان قسم خورده به این نظام اسلامی، آرزویشان را به گور ببرند.

انتهای پیام/

,

بهترین و بدترین خاطره دوران اسارت خود را بگوئید؟

, بهترین و بدترین خاطره دوران اسارت خود را بگوئید؟, بهترین و بدترین خاطره دوران اسارت خود را بگوئید؟,

بیشتر دوران اسارت با خاطرات تلخی همراه بود اما از لابه لای این همه سختی ها خاطرات شیرینی هم شکل می گرفت. یکی از اسرا که بر اثر ایستادگی و مقاومتی که در محل دیگر شکنجه شده بود به بند ما آوردند و یکی از سربازان عراقی که قبلا این اسیر ایرانی را می شناخت و آن را به شدت تهدید کرد.

,

سربازان عراقی می گفتند من بدترین شکنجه ها را بر روی شما اعمال می کنم شکنجه هایی که در طول زندگی ات ندیده ای و نخواهی دید، استخوان هایت را خرد می کنم، مادرت را به عزات میزارم، اما آن دوست ما با شجاعت در جواب سرباز عراقی گفت من استخوان های شما را خرد خواهم کرد، اشک شما را در میارم، من کاری می کنم مادرت به عزات بشیند، وقتی این شجاعت این اسیر را دیدند به صورت انفرادی و آنقدر انواع شکنجه ها دادند که دیگه خسته شدند و آوردنش  پیش دیگر اسرا، آن موقع بچه داشتند چایی می خوردند، این دوست ما که زیاد شکنجه شده بود با همان حالش به آن سرباز عراقی که شکنجه اش کرده بود گفت می دونم خیلی خسته ای، بیا پیش ما چایی بخور و خستگی تو در کن، سرباز عراقی وقتی عطوفت و مهربانی این اسیر ایرانی که آن همه شکنجه ای دیده بود دید بغضش ترکید و اشک داخل چشماش جاری شد و درب را محکم بست.

,

بعداز چند لحظه ای متوجه شدیم که آن سرباز عراقی پشت درب زار زار گریه می کنه آن لحظه بود که این دوستمان خطاب به آن سرباز عراقی گفت من گفتم که اشک شما در میارم و از خاطرات شیرین ما هم زمانی آزادی ما بود که سربازان عراقی داشتند از ما حلالیت می طلبیدند.

,

آیا امید داشتید که به وطن بازگردید؟

با آن همه شکنجه و فضای بدی که در اردوگاه بود فکر برگشت به وطن کردن سخت بود اما این امید تو دلمان بود که از بند دشمن بعثی نجات یابیم.

وظیفه مسئولان با ملتی که در آن برهه از زمان که برای دفاع از ناموس و وطن از جان و مالشان مایه گذاشتند چیست؟

تمام هم و غم دشمن بر نابودی ایران اسلامی است و به غیر از این به هیچ چیز دیگر راضی نمی شوند از این رو مسئولان ما باید دشمن شناس و وقت شناس باشند و فکر مصالحه با دشمن را از سر خود دور کنند.

مشکلات اقتصادی این مملکت با درایت خودمان حل می شود اگر ما به این یقین برسیم که در مقابل دشمن چه کشته شویم و چه ایستادگی و مقاومت کنیم پیروز هستیم هیچ وقت فکر مذاکره با دشمن را نخواهیم کرد.

باید با انسجام و وحدت مشکلات اقتصادی کشور را حل کنیم و دشمنان قسم خورده به این نظام اسلامی، آرزویشان را به گور ببرند.

انتهای پیام/

,

آیا امید داشتید که به وطن بازگردید؟

با آن همه شکنجه و فضای بدی که در اردوگاه بود فکر برگشت به وطن کردن سخت بود اما این امید تو دلمان بود که از بند دشمن بعثی نجات یابیم.

وظیفه مسئولان با ملتی که در آن برهه از زمان که برای دفاع از ناموس و وطن از جان و مالشان مایه گذاشتند چیست؟

تمام هم و غم دشمن بر نابودی ایران اسلامی است و به غیر از این به هیچ چیز دیگر راضی نمی شوند از این رو مسئولان ما باید دشمن شناس و وقت شناس باشند و فکر مصالحه با دشمن را از سر خود دور کنند.

مشکلات اقتصادی این مملکت با درایت خودمان حل می شود اگر ما به این یقین برسیم که در مقابل دشمن چه کشته شویم و چه ایستادگی و مقاومت کنیم پیروز هستیم هیچ وقت فکر مذاکره با دشمن را نخواهیم کرد.

باید با انسجام و وحدت مشکلات اقتصادی کشور را حل کنیم و دشمنان قسم خورده به این نظام اسلامی، آرزویشان را به گور ببرند.

انتهای پیام/

,

آیا امید داشتید که به وطن بازگردید؟

با آن همه شکنجه و فضای بدی که در اردوگاه بود فکر برگشت به وطن کردن سخت بود اما این امید تو دلمان بود که از بند دشمن بعثی نجات یابیم.

وظیفه مسئولان با ملتی که در آن برهه از زمان که برای دفاع از ناموس و وطن از جان و مالشان مایه گذاشتند چیست؟

تمام هم و غم دشمن بر نابودی ایران اسلامی است و به غیر از این به هیچ چیز دیگر راضی نمی شوند از این رو مسئولان ما باید دشمن شناس و وقت شناس باشند و فکر مصالحه با دشمن را از سر خود دور کنند.

مشکلات اقتصادی این مملکت با درایت خودمان حل می شود اگر ما به این یقین برسیم که در مقابل دشمن چه کشته شویم و چه ایستادگی و مقاومت کنیم پیروز هستیم هیچ وقت فکر مذاکره با دشمن را نخواهیم کرد.

باید با انسجام و وحدت مشکلات اقتصادی کشور را حل کنیم و دشمنان قسم خورده به این نظام اسلامی، آرزویشان را به گور ببرند.

انتهای پیام/

,

آیا امید داشتید که به وطن بازگردید؟

با آن همه شکنجه و فضای بدی که در اردوگاه بود فکر برگشت به وطن کردن سخت بود اما این امید تو دلمان بود که از بند دشمن بعثی نجات یابیم.

وظیفه مسئولان با ملتی که در آن برهه از زمان که برای دفاع از ناموس و وطن از جان و مالشان مایه گذاشتند چیست؟

تمام هم و غم دشمن بر نابودی ایران اسلامی است و به غیر از این به هیچ چیز دیگر راضی نمی شوند از این رو مسئولان ما باید دشمن شناس و وقت شناس باشند و فکر مصالحه با دشمن را از سر خود دور کنند.

مشکلات اقتصادی این مملکت با درایت خودمان حل می شود اگر ما به این یقین برسیم که در مقابل دشمن چه کشته شویم و چه ایستادگی و مقاومت کنیم پیروز هستیم هیچ وقت فکر مذاکره با دشمن را نخواهیم کرد.

باید با انسجام و وحدت مشکلات اقتصادی کشور را حل کنیم و دشمنان قسم خورده به این نظام اسلامی، آرزویشان را به گور ببرند.

انتهای پیام/

,

آیا امید داشتید که به وطن بازگردید؟

, آیا امید داشتید که به وطن بازگردید؟, آیا امید داشتید که به وطن بازگردید؟,

با آن همه شکنجه و فضای بدی که در اردوگاه بود فکر برگشت به وطن کردن سخت بود اما این امید تو دلمان بود که از بند دشمن بعثی نجات یابیم.

,

وظیفه مسئولان با ملتی که در آن برهه از زمان که برای دفاع از ناموس و وطن از جان و مالشان مایه گذاشتند چیست؟

تمام هم و غم دشمن بر نابودی ایران اسلامی است و به غیر از این به هیچ چیز دیگر راضی نمی شوند از این رو مسئولان ما باید دشمن شناس و وقت شناس باشند و فکر مصالحه با دشمن را از سر خود دور کنند.

مشکلات اقتصادی این مملکت با درایت خودمان حل می شود اگر ما به این یقین برسیم که در مقابل دشمن چه کشته شویم و چه ایستادگی و مقاومت کنیم پیروز هستیم هیچ وقت فکر مذاکره با دشمن را نخواهیم کرد.

باید با انسجام و وحدت مشکلات اقتصادی کشور را حل کنیم و دشمنان قسم خورده به این نظام اسلامی، آرزویشان را به گور ببرند.

انتهای پیام/

,

وظیفه مسئولان با ملتی که در آن برهه از زمان که برای دفاع از ناموس و وطن از جان و مالشان مایه گذاشتند چیست؟

تمام هم و غم دشمن بر نابودی ایران اسلامی است و به غیر از این به هیچ چیز دیگر راضی نمی شوند از این رو مسئولان ما باید دشمن شناس و وقت شناس باشند و فکر مصالحه با دشمن را از سر خود دور کنند.

مشکلات اقتصادی این مملکت با درایت خودمان حل می شود اگر ما به این یقین برسیم که در مقابل دشمن چه کشته شویم و چه ایستادگی و مقاومت کنیم پیروز هستیم هیچ وقت فکر مذاکره با دشمن را نخواهیم کرد.

باید با انسجام و وحدت مشکلات اقتصادی کشور را حل کنیم و دشمنان قسم خورده به این نظام اسلامی، آرزویشان را به گور ببرند.

انتهای پیام/

,

وظیفه مسئولان با ملتی که در آن برهه از زمان که برای دفاع از ناموس و وطن از جان و مالشان مایه گذاشتند چیست؟

تمام هم و غم دشمن بر نابودی ایران اسلامی است و به غیر از این به هیچ چیز دیگر راضی نمی شوند از این رو مسئولان ما باید دشمن شناس و وقت شناس باشند و فکر مصالحه با دشمن را از سر خود دور کنند.

مشکلات اقتصادی این مملکت با درایت خودمان حل می شود اگر ما به این یقین برسیم که در مقابل دشمن چه کشته شویم و چه ایستادگی و مقاومت کنیم پیروز هستیم هیچ وقت فکر مذاکره با دشمن را نخواهیم کرد.

باید با انسجام و وحدت مشکلات اقتصادی کشور را حل کنیم و دشمنان قسم خورده به این نظام اسلامی، آرزویشان را به گور ببرند.

انتهای پیام/

,

وظیفه مسئولان با ملتی که در آن برهه از زمان که برای دفاع از ناموس و وطن از جان و مالشان مایه گذاشتند چیست؟

تمام هم و غم دشمن بر نابودی ایران اسلامی است و به غیر از این به هیچ چیز دیگر راضی نمی شوند از این رو مسئولان ما باید دشمن شناس و وقت شناس باشند و فکر مصالحه با دشمن را از سر خود دور کنند.

مشکلات اقتصادی این مملکت با درایت خودمان حل می شود اگر ما به این یقین برسیم که در مقابل دشمن چه کشته شویم و چه ایستادگی و مقاومت کنیم پیروز هستیم هیچ وقت فکر مذاکره با دشمن را نخواهیم کرد.

باید با انسجام و وحدت مشکلات اقتصادی کشور را حل کنیم و دشمنان قسم خورده به این نظام اسلامی، آرزویشان را به گور ببرند.

انتهای پیام/

,

وظیفه مسئولان با ملتی که در آن برهه از زمان که برای دفاع از ناموس و وطن از جان و مالشان مایه گذاشتند چیست؟

, وظیفه مسئولان با ملتی که در آن برهه از زمان که برای دفاع از ناموس و وطن از جان و مالشان مایه گذاشتند چیست؟, وظیفه مسئولان با ملتی که در آن برهه از زمان که برای دفاع از ناموس و وطن از جان و مالشان مایه گذاشتند چیست؟,

تمام هم و غم دشمن بر نابودی ایران اسلامی است و به غیر از این به هیچ چیز دیگر راضی نمی شوند از این رو مسئولان ما باید دشمن شناس و وقت شناس باشند و فکر مصالحه با دشمن را از سر خود دور کنند.

,

مشکلات اقتصادی این مملکت با درایت خودمان حل می شود اگر ما به این یقین برسیم که در مقابل دشمن چه کشته شویم و چه ایستادگی و مقاومت کنیم پیروز هستیم هیچ وقت فکر مذاکره با دشمن را نخواهیم کرد.

,

باید با انسجام و وحدت مشکلات اقتصادی کشور را حل کنیم و دشمنان قسم خورده به این نظام اسلامی، آرزویشان را به گور ببرند.

,

انتهای پیام/

,

 

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه