اخبار داغ

خسرو معتضد:

ایران یکصد سال قبل در عراق نفوذ معنوی داشت/دستور شاه‌عباس و نادرشاه برای ساخت ضریح در عتبات عالیات

ایران یکصد سال قبل در عراق نفوذ معنوی داشت/دستور شاه‌عباس و نادرشاه برای ساخت ضریح در عتبات عالیات
استاد برجسته تاریخ معاصر می‌گوید از سال 1920 احساسات شیعه در کشور عراق بسیار قدرتمند می‌شود و مردم عراق به ایران تمایل پیدا می‌کنند.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از مرآت، ما پیش‌تر طی گفتگوهای مفصلی با استاد خسرو معتضد به تاریخ ایران پرداخته‌ایم. این‌بار به بهانه سفر جمع زیادی از مردم ایران به کشور عراق به منظور شرکت در راهپیمایی اربعین، بر آن شدیم تا تاریخ عراق و پیشینه روابط این کشور با ایران را از نظر بگذرانیم. استاد خسرو معتضد سخن خود را با وضعیت عراق در سال 1918 یعنی دقیقا یکصدسال قبل آغاز می‌کند. بی‌درنگ شما را به مطالعه این مطلب دعوت می‌کنیم.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, مرآت,

مرآت- جناب معتضد! در گذشته نسبت دولت‌های ایران و عراق با دولت عثمانی و با یکدیگر چگونه بود؟

عراق تا سال 1918 در قلمرو حکومت عثمانی تعریف می‌شد. این کشور مستعمره و مستملکه دولت عثمانی بود. حال آن که در سال 1006 هجری قمری شاه‌عباس صفوی عثمانی‌ها را از تبریز و لرستان و... بیرون کرد؛ یعنی حتی لرستان هم در دست آن‌ها بود. عثمانی‌ها همواره با ما در حال جنگ بودند. دولت عثمانی از زمان آق‌قویونلو اصرار بر تسلط بر ایران داشت؛ بنابراین روابط ما حسنه نبود.

حکام عثمانی هم بر عراق ستم روا می‌داشتند. علیرضا پاشا حاکم بصره بود و چندین‌بار کربلا را غارت کرد و به آتش کشید. اغلب سلاطین عثمانی دستور کشتار شیعیان را صادر می‌کردند. بیش از 65 درصد از جمعیت عراق در این زمان‌ها شیعه بودند و عده زیادی از ایرانیان هم در عراق زندگی می‌کردند. بنابراین روابط ایران و عراق تابعی از روابط ما با عثمانی‌ها بوده است و عثمانی‌ها همواره با ایران مشکل داشتند.

این مشکل به پیش از دوران صفویه یعنی زمانی که آق‌قویونلوها حاکمیت داشتند برمی‌گردد. خیلی جالب است که آق‌قویونلوها سنی بودند کما این که اوزوم حسن، پاشاده آق‌قویونلو سنی بود. آن‌ها از زمان سلطان‌محمد دوم هم به ایران حمله می‌کردند اما این حمله‌ها ربطی به مذهب شیعه نداشت. آن‌ها می‌گفتند خلافت اسلام متعلق به ماست و ما جانشینان بنی‌عباس هستیم.

مرآت- از چه زمانی تمایل متقابل مردم ایران و عراق به یکدیگر آشکارتر شد؟

از 1918 به بعد دولت عثمانی از میان رفت و عراق از این دولت جدا شد و کشورهای عربی ایجاد شدند. در سال 1920 عراق زیرنظر انگلیسی‌ها قرار می‌گیرد و وقتی انقلاب معروف عراق شکل می‌گیرد، احساسات شیعه در این کشور بسیار قدرتمند می‌شود و مردم عراق به ایران متمایل می‌شوند. مردم عراق اکثرا به ایران اعتماد داشتند و ایرانی‌ها هم به عراق و عراقی‌ها علاقه داشتند به ویژه این که عتبات مقدسه در این کشور واقع شده است.

وقتی مردم عراق زبان فارسی را مثل زبان مادری خود می‌فهمیدند!

عتبات عالیات عراق از جمله کربلا و نجف پیش‌تر متعلق به ایران بوده است. جدا از این ما یکصد سال قبل در عراق نفوذ معنوی داشتیم. در این زمان وقتی مردم ایران به عراق می‌رفتند، مردم عراق زبان فارسی را مثل زبان مادری خود می‌فهمیدند. در دوره رضاشاه هم همین‌گونه بود. ایرانی‌ها حدود 180 سال در عراق متوطن بودند. در زمان صدام به این ایرانی‌ها، ستون پنجم ایران می‌گفتند!

با این وجود ایرانی‌ها از ارتباط با عراق و مردمانش خودداری نکردند و بسیاری از ضریح‌ها و طلاکاری‌ها کار ایرانیان است. مرحوم انجوی کتابی نوشته است که من آن را در کتابخانه‌ام دارم و در آن توضیح داده است که تمام ضریح‌هایی که بر بقعه‌های مقدسه امامان محترم نصب شد، از ایران بوده است. حتی نادرشاه که به عتبات عالیات رفت، دستور داد ضریح زیبایی بسازند؛ در حالی که به دروغ می‌گفتند نادرشاه سنی است.

دولت عثمانی با مقدسات شیعیان مخالف بود

مرآت- این در حالی بود که دولت عثمانی وقعی به اعتقادات شیعیان نمی‌گذاشت. درست است؟

ببینید شاه‌عباس به نجف رفته و دستور داده بود که ضریحی برای مزار حضرت علی(ع) بسازند. شاه‌عباس دستور ساخت مدرسه و بیمارستان را در نجف داده بود. دولت ایران درباره این مسائل تحقیق نمی‌کند. دولت عثمانی با مقدسات شیعیان مخالف بود و بارها به کربلا و نجف حمله کرده بود. آن‌ها مدعی بودند که ایران باید جزیره‌الخضراء را به دولت عثمانی بدهد!

جزیره‌الخضراء همان خرمشهر بود. این‌ها را رادیو، تلویزیون، رسانه‌ها و شماها نمی‌گویید و مردم هم نمی‌دانند و این‌گونه است که عده‌ای کم‌سواد پیدا می‌شوند و جبهه الاحواز را تشکیل می‌دهند. اگر این مسائل به درستی بیان شود و رادیو و تلویزیون و روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها از گفتن تاریخ نترسد، خیلی چیزها روشن می‌شود. من در برنامه‌ای در تلویزیون نقشه ایران را نشان دادم و گفتم «سربازان شوش»  که اکنون در موزه پاریس هستند، مربوط به دوره هخامنشیان بوده است؛ یعنی شوش متعلق به ایرانیان بوده است.

این از غفلت دولت ماست که گروهی مثل الاحوازیه ادعا می‌کند که این منطقه متعلق به اعراب بوده است. اگر بیانیه چندی قبل گروه آدمکش جبهه مقاومت خوزستان(الاحواز) را خوانده باشید دیده‌اید که نوشته‌اند ما می‌خواهیم اهواز را از دست صفویان نجات بدهیم. آن‌ها هنوز از ما کینه به دل دارند. من شبکه‌های متعلق به داعشی‌ها و طرفداران صدام را تماشا می‌کنم. آن‌ها دائما از عبارت «الایرانیون‌الصفویون» استفاده می‌کنند.

تاریخ را به مردمانمان نمی‌آموزیم

مرآت- ریشه کینه آن‌ها دقیقا چیست؟

کینه آن‌ها به خاطر این است که ما نگذاشتیم ایران مستملکه دولت عثمانی شود. و در چنین شرایطی ما تاریخ را به مردمانمان نمی‌آموزیم. چند روز قبل از جمعی از مردم پرسیده بودند که فردوسی کیست؟ بسیاری از مردم نتوانسته بودند درباره فردوسی چیزی بگویند! به آن‌ها گفته بودند یک بیت شعر از فردوسی بخوانید؛ حتی یک بیت هم در خاطر نداشتند!

برای این که دستگاه تبلیغات ما نه جغرافیا به ما آموخته است و نه تاریخ. و به همین خاطر است که بخشی از نسل جوان در آذربایجان فکر می‌کنند که نژادشان ترک است و هیج ربطی به ایرانیان ندارند! برخی در بلوچستان می‌گویند ما بلوچیم و ربطی به ایرانیان نداریم و ایرانی‌ها آمده‌اند و منطقه ما را گرفته‌اند! در خوزستان می‌گویند این منطقه متعلق به عربستان بوده است! چه زمانی متعلق به عربستان بوده است؟ من نقشه ایران مربوط به زمان صفوی را دارم که با زبان عربی روی آن نوشته خوزستان!

خرمشهر در زمان ساسانیان مهمان‌راه خوانده می‌شد

بگذارید به بحث برگردم. وقتی عراق مستقل شد، رابطه‌اش با ایران بسیار مطلوب شد. ما در زمان محمدشاه با عراق بر سر خرمشهر مشکل داشتیم که در نهایت مجامع بین‌المللی تصدیق کردند که خرمشهر متعلق به ایران است. به خرمشهر یا محمره در زمان ساسانیان مهمان‌راه می‌گفتند. برای این که بدانید سخنان من مستند است پنج جلد کتاب خاطرات باقر کاظمی وزیر خارجه رضاشاه در سال‌های 1312 تا 1314 و یکی از رجال سیاسی مجرب ایران را بخوانید.

مرآت- ماجرای شط‌ العرب هم از همین‌جا آغاز شد؟

در آن زمان نوری سعید نخست‌وزیر عراق به ایران آمد و به پای رضاشاه افتاد و شروع کرد به گریه و زاری که شما ملت بزرگی هستید، عراق به اندازه یک ایالت ایران است. شما سه دریا دارید، دریای خزر، دریای فارس و دریای مکران و ما عراقی‌ها فقط یک رودخانه داریم و آن را هم شما گرفته‌اید. باقر کاظمی می‌گوید رضاشاه تا روز قبل به من می‌گفت مبادا تسلیم شوی.

آن روزها انگلیسی‌ها قیم عراق بودند و تازه عراق مستقل شده بود. این‌ها را می‌گویم تا بدانید که در عراق نیروهای مختلفی هستند. حتی ترکمن هم در عراق وجود دارد. اکراد و سنی‌ها هم در عراق حضور دارند و خیلی هم قوی هستند. رجال سیاسی ما در این ارتباط اطلاعات سیاسی ندارند؛ اطلاعات آن‌ها صفر است! واقعا امروز روز جشن من است که شریعتمداری و آخوندی استعفا داده‌اند.

بخش‌های بعدی این گفتگو متعاقبا منتشر خواهد شد.

انتهای پیام/

,

مرآت- جناب معتضد! در گذشته نسبت دولت‌های ایران و عراق با دولت عثمانی و با یکدیگر چگونه بود؟

عراق تا سال 1918 در قلمرو حکومت عثمانی تعریف می‌شد. این کشور مستعمره و مستملکه دولت عثمانی بود. حال آن که در سال 1006 هجری قمری شاه‌عباس صفوی عثمانی‌ها را از تبریز و لرستان و... بیرون کرد؛ یعنی حتی لرستان هم در دست آن‌ها بود. عثمانی‌ها همواره با ما در حال جنگ بودند. دولت عثمانی از زمان آق‌قویونلو اصرار بر تسلط بر ایران داشت؛ بنابراین روابط ما حسنه نبود.

حکام عثمانی هم بر عراق ستم روا می‌داشتند. علیرضا پاشا حاکم بصره بود و چندین‌بار کربلا را غارت کرد و به آتش کشید. اغلب سلاطین عثمانی دستور کشتار شیعیان را صادر می‌کردند. بیش از 65 درصد از جمعیت عراق در این زمان‌ها شیعه بودند و عده زیادی از ایرانیان هم در عراق زندگی می‌کردند. بنابراین روابط ایران و عراق تابعی از روابط ما با عثمانی‌ها بوده است و عثمانی‌ها همواره با ایران مشکل داشتند.

این مشکل به پیش از دوران صفویه یعنی زمانی که آق‌قویونلوها حاکمیت داشتند برمی‌گردد. خیلی جالب است که آق‌قویونلوها سنی بودند کما این که اوزوم حسن، پاشاده آق‌قویونلو سنی بود. آن‌ها از زمان سلطان‌محمد دوم هم به ایران حمله می‌کردند اما این حمله‌ها ربطی به مذهب شیعه نداشت. آن‌ها می‌گفتند خلافت اسلام متعلق به ماست و ما جانشینان بنی‌عباس هستیم.

مرآت- از چه زمانی تمایل متقابل مردم ایران و عراق به یکدیگر آشکارتر شد؟

از 1918 به بعد دولت عثمانی از میان رفت و عراق از این دولت جدا شد و کشورهای عربی ایجاد شدند. در سال 1920 عراق زیرنظر انگلیسی‌ها قرار می‌گیرد و وقتی انقلاب معروف عراق شکل می‌گیرد، احساسات شیعه در این کشور بسیار قدرتمند می‌شود و مردم عراق به ایران متمایل می‌شوند. مردم عراق اکثرا به ایران اعتماد داشتند و ایرانی‌ها هم به عراق و عراقی‌ها علاقه داشتند به ویژه این که عتبات مقدسه در این کشور واقع شده است.

وقتی مردم عراق زبان فارسی را مثل زبان مادری خود می‌فهمیدند!

عتبات عالیات عراق از جمله کربلا و نجف پیش‌تر متعلق به ایران بوده است. جدا از این ما یکصد سال قبل در عراق نفوذ معنوی داشتیم. در این زمان وقتی مردم ایران به عراق می‌رفتند، مردم عراق زبان فارسی را مثل زبان مادری خود می‌فهمیدند. در دوره رضاشاه هم همین‌گونه بود. ایرانی‌ها حدود 180 سال در عراق متوطن بودند. در زمان صدام به این ایرانی‌ها، ستون پنجم ایران می‌گفتند!

با این وجود ایرانی‌ها از ارتباط با عراق و مردمانش خودداری نکردند و بسیاری از ضریح‌ها و طلاکاری‌ها کار ایرانیان است. مرحوم انجوی کتابی نوشته است که من آن را در کتابخانه‌ام دارم و در آن توضیح داده است که تمام ضریح‌هایی که بر بقعه‌های مقدسه امامان محترم نصب شد، از ایران بوده است. حتی نادرشاه که به عتبات عالیات رفت، دستور داد ضریح زیبایی بسازند؛ در حالی که به دروغ می‌گفتند نادرشاه سنی است.

دولت عثمانی با مقدسات شیعیان مخالف بود

مرآت- این در حالی بود که دولت عثمانی وقعی به اعتقادات شیعیان نمی‌گذاشت. درست است؟

ببینید شاه‌عباس به نجف رفته و دستور داده بود که ضریحی برای مزار حضرت علی(ع) بسازند. شاه‌عباس دستور ساخت مدرسه و بیمارستان را در نجف داده بود. دولت ایران درباره این مسائل تحقیق نمی‌کند. دولت عثمانی با مقدسات شیعیان مخالف بود و بارها به کربلا و نجف حمله کرده بود. آن‌ها مدعی بودند که ایران باید جزیره‌الخضراء را به دولت عثمانی بدهد!

جزیره‌الخضراء همان خرمشهر بود. این‌ها را رادیو، تلویزیون، رسانه‌ها و شماها نمی‌گویید و مردم هم نمی‌دانند و این‌گونه است که عده‌ای کم‌سواد پیدا می‌شوند و جبهه الاحواز را تشکیل می‌دهند. اگر این مسائل به درستی بیان شود و رادیو و تلویزیون و روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها از گفتن تاریخ نترسد، خیلی چیزها روشن می‌شود. من در برنامه‌ای در تلویزیون نقشه ایران را نشان دادم و گفتم «سربازان شوش»  که اکنون در موزه پاریس هستند، مربوط به دوره هخامنشیان بوده است؛ یعنی شوش متعلق به ایرانیان بوده است.

این از غفلت دولت ماست که گروهی مثل الاحوازیه ادعا می‌کند که این منطقه متعلق به اعراب بوده است. اگر بیانیه چندی قبل گروه آدمکش جبهه مقاومت خوزستان(الاحواز) را خوانده باشید دیده‌اید که نوشته‌اند ما می‌خواهیم اهواز را از دست صفویان نجات بدهیم. آن‌ها هنوز از ما کینه به دل دارند. من شبکه‌های متعلق به داعشی‌ها و طرفداران صدام را تماشا می‌کنم. آن‌ها دائما از عبارت «الایرانیون‌الصفویون» استفاده می‌کنند.

تاریخ را به مردمانمان نمی‌آموزیم

مرآت- ریشه کینه آن‌ها دقیقا چیست؟

کینه آن‌ها به خاطر این است که ما نگذاشتیم ایران مستملکه دولت عثمانی شود. و در چنین شرایطی ما تاریخ را به مردمانمان نمی‌آموزیم. چند روز قبل از جمعی از مردم پرسیده بودند که فردوسی کیست؟ بسیاری از مردم نتوانسته بودند درباره فردوسی چیزی بگویند! به آن‌ها گفته بودند یک بیت شعر از فردوسی بخوانید؛ حتی یک بیت هم در خاطر نداشتند!

برای این که دستگاه تبلیغات ما نه جغرافیا به ما آموخته است و نه تاریخ. و به همین خاطر است که بخشی از نسل جوان در آذربایجان فکر می‌کنند که نژادشان ترک است و هیج ربطی به ایرانیان ندارند! برخی در بلوچستان می‌گویند ما بلوچیم و ربطی به ایرانیان نداریم و ایرانی‌ها آمده‌اند و منطقه ما را گرفته‌اند! در خوزستان می‌گویند این منطقه متعلق به عربستان بوده است! چه زمانی متعلق به عربستان بوده است؟ من نقشه ایران مربوط به زمان صفوی را دارم که با زبان عربی روی آن نوشته خوزستان!

خرمشهر در زمان ساسانیان مهمان‌راه خوانده می‌شد

بگذارید به بحث برگردم. وقتی عراق مستقل شد، رابطه‌اش با ایران بسیار مطلوب شد. ما در زمان محمدشاه با عراق بر سر خرمشهر مشکل داشتیم که در نهایت مجامع بین‌المللی تصدیق کردند که خرمشهر متعلق به ایران است. به خرمشهر یا محمره در زمان ساسانیان مهمان‌راه می‌گفتند. برای این که بدانید سخنان من مستند است پنج جلد کتاب خاطرات باقر کاظمی وزیر خارجه رضاشاه در سال‌های 1312 تا 1314 و یکی از رجال سیاسی مجرب ایران را بخوانید.

مرآت- ماجرای شط‌ العرب هم از همین‌جا آغاز شد؟

در آن زمان نوری سعید نخست‌وزیر عراق به ایران آمد و به پای رضاشاه افتاد و شروع کرد به گریه و زاری که شما ملت بزرگی هستید، عراق به اندازه یک ایالت ایران است. شما سه دریا دارید، دریای خزر، دریای فارس و دریای مکران و ما عراقی‌ها فقط یک رودخانه داریم و آن را هم شما گرفته‌اید. باقر کاظمی می‌گوید رضاشاه تا روز قبل به من می‌گفت مبادا تسلیم شوی.

آن روزها انگلیسی‌ها قیم عراق بودند و تازه عراق مستقل شده بود. این‌ها را می‌گویم تا بدانید که در عراق نیروهای مختلفی هستند. حتی ترکمن هم در عراق وجود دارد. اکراد و سنی‌ها هم در عراق حضور دارند و خیلی هم قوی هستند. رجال سیاسی ما در این ارتباط اطلاعات سیاسی ندارند؛ اطلاعات آن‌ها صفر است! واقعا امروز روز جشن من است که شریعتمداری و آخوندی استعفا داده‌اند.

بخش‌های بعدی این گفتگو متعاقبا منتشر خواهد شد.

انتهای پیام/

,

مرآت- جناب معتضد! در گذشته نسبت دولت‌های ایران و عراق با دولت عثمانی و با یکدیگر چگونه بود؟

عراق تا سال 1918 در قلمرو حکومت عثمانی تعریف می‌شد. این کشور مستعمره و مستملکه دولت عثمانی بود. حال آن که در سال 1006 هجری قمری شاه‌عباس صفوی عثمانی‌ها را از تبریز و لرستان و... بیرون کرد؛ یعنی حتی لرستان هم در دست آن‌ها بود. عثمانی‌ها همواره با ما در حال جنگ بودند. دولت عثمانی از زمان آق‌قویونلو اصرار بر تسلط بر ایران داشت؛ بنابراین روابط ما حسنه نبود.

حکام عثمانی هم بر عراق ستم روا می‌داشتند. علیرضا پاشا حاکم بصره بود و چندین‌بار کربلا را غارت کرد و به آتش کشید. اغلب سلاطین عثمانی دستور کشتار شیعیان را صادر می‌کردند. بیش از 65 درصد از جمعیت عراق در این زمان‌ها شیعه بودند و عده زیادی از ایرانیان هم در عراق زندگی می‌کردند. بنابراین روابط ایران و عراق تابعی از روابط ما با عثمانی‌ها بوده است و عثمانی‌ها همواره با ایران مشکل داشتند.

این مشکل به پیش از دوران صفویه یعنی زمانی که آق‌قویونلوها حاکمیت داشتند برمی‌گردد. خیلی جالب است که آق‌قویونلوها سنی بودند کما این که اوزوم حسن، پاشاده آق‌قویونلو سنی بود. آن‌ها از زمان سلطان‌محمد دوم هم به ایران حمله می‌کردند اما این حمله‌ها ربطی به مذهب شیعه نداشت. آن‌ها می‌گفتند خلافت اسلام متعلق به ماست و ما جانشینان بنی‌عباس هستیم.

مرآت- از چه زمانی تمایل متقابل مردم ایران و عراق به یکدیگر آشکارتر شد؟

از 1918 به بعد دولت عثمانی از میان رفت و عراق از این دولت جدا شد و کشورهای عربی ایجاد شدند. در سال 1920 عراق زیرنظر انگلیسی‌ها قرار می‌گیرد و وقتی انقلاب معروف عراق شکل می‌گیرد، احساسات شیعه در این کشور بسیار قدرتمند می‌شود و مردم عراق به ایران متمایل می‌شوند. مردم عراق اکثرا به ایران اعتماد داشتند و ایرانی‌ها هم به عراق و عراقی‌ها علاقه داشتند به ویژه این که عتبات مقدسه در این کشور واقع شده است.

وقتی مردم عراق زبان فارسی را مثل زبان مادری خود می‌فهمیدند!

عتبات عالیات عراق از جمله کربلا و نجف پیش‌تر متعلق به ایران بوده است. جدا از این ما یکصد سال قبل در عراق نفوذ معنوی داشتیم. در این زمان وقتی مردم ایران به عراق می‌رفتند، مردم عراق زبان فارسی را مثل زبان مادری خود می‌فهمیدند. در دوره رضاشاه هم همین‌گونه بود. ایرانی‌ها حدود 180 سال در عراق متوطن بودند. در زمان صدام به این ایرانی‌ها، ستون پنجم ایران می‌گفتند!

با این وجود ایرانی‌ها از ارتباط با عراق و مردمانش خودداری نکردند و بسیاری از ضریح‌ها و طلاکاری‌ها کار ایرانیان است. مرحوم انجوی کتابی نوشته است که من آن را در کتابخانه‌ام دارم و در آن توضیح داده است که تمام ضریح‌هایی که بر بقعه‌های مقدسه امامان محترم نصب شد، از ایران بوده است. حتی نادرشاه که به عتبات عالیات رفت، دستور داد ضریح زیبایی بسازند؛ در حالی که به دروغ می‌گفتند نادرشاه سنی است.

دولت عثمانی با مقدسات شیعیان مخالف بود

مرآت- این در حالی بود که دولت عثمانی وقعی به اعتقادات شیعیان نمی‌گذاشت. درست است؟

ببینید شاه‌عباس به نجف رفته و دستور داده بود که ضریحی برای مزار حضرت علی(ع) بسازند. شاه‌عباس دستور ساخت مدرسه و بیمارستان را در نجف داده بود. دولت ایران درباره این مسائل تحقیق نمی‌کند. دولت عثمانی با مقدسات شیعیان مخالف بود و بارها به کربلا و نجف حمله کرده بود. آن‌ها مدعی بودند که ایران باید جزیره‌الخضراء را به دولت عثمانی بدهد!

جزیره‌الخضراء همان خرمشهر بود. این‌ها را رادیو، تلویزیون، رسانه‌ها و شماها نمی‌گویید و مردم هم نمی‌دانند و این‌گونه است که عده‌ای کم‌سواد پیدا می‌شوند و جبهه الاحواز را تشکیل می‌دهند. اگر این مسائل به درستی بیان شود و رادیو و تلویزیون و روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها از گفتن تاریخ نترسد، خیلی چیزها روشن می‌شود. من در برنامه‌ای در تلویزیون نقشه ایران را نشان دادم و گفتم «سربازان شوش»  که اکنون در موزه پاریس هستند، مربوط به دوره هخامنشیان بوده است؛ یعنی شوش متعلق به ایرانیان بوده است.

این از غفلت دولت ماست که گروهی مثل الاحوازیه ادعا می‌کند که این منطقه متعلق به اعراب بوده است. اگر بیانیه چندی قبل گروه آدمکش جبهه مقاومت خوزستان(الاحواز) را خوانده باشید دیده‌اید که نوشته‌اند ما می‌خواهیم اهواز را از دست صفویان نجات بدهیم. آن‌ها هنوز از ما کینه به دل دارند. من شبکه‌های متعلق به داعشی‌ها و طرفداران صدام را تماشا می‌کنم. آن‌ها دائما از عبارت «الایرانیون‌الصفویون» استفاده می‌کنند.

تاریخ را به مردمانمان نمی‌آموزیم

مرآت- ریشه کینه آن‌ها دقیقا چیست؟

کینه آن‌ها به خاطر این است که ما نگذاشتیم ایران مستملکه دولت عثمانی شود. و در چنین شرایطی ما تاریخ را به مردمانمان نمی‌آموزیم. چند روز قبل از جمعی از مردم پرسیده بودند که فردوسی کیست؟ بسیاری از مردم نتوانسته بودند درباره فردوسی چیزی بگویند! به آن‌ها گفته بودند یک بیت شعر از فردوسی بخوانید؛ حتی یک بیت هم در خاطر نداشتند!

برای این که دستگاه تبلیغات ما نه جغرافیا به ما آموخته است و نه تاریخ. و به همین خاطر است که بخشی از نسل جوان در آذربایجان فکر می‌کنند که نژادشان ترک است و هیج ربطی به ایرانیان ندارند! برخی در بلوچستان می‌گویند ما بلوچیم و ربطی به ایرانیان نداریم و ایرانی‌ها آمده‌اند و منطقه ما را گرفته‌اند! در خوزستان می‌گویند این منطقه متعلق به عربستان بوده است! چه زمانی متعلق به عربستان بوده است؟ من نقشه ایران مربوط به زمان صفوی را دارم که با زبان عربی روی آن نوشته خوزستان!

خرمشهر در زمان ساسانیان مهمان‌راه خوانده می‌شد

بگذارید به بحث برگردم. وقتی عراق مستقل شد، رابطه‌اش با ایران بسیار مطلوب شد. ما در زمان محمدشاه با عراق بر سر خرمشهر مشکل داشتیم که در نهایت مجامع بین‌المللی تصدیق کردند که خرمشهر متعلق به ایران است. به خرمشهر یا محمره در زمان ساسانیان مهمان‌راه می‌گفتند. برای این که بدانید سخنان من مستند است پنج جلد کتاب خاطرات باقر کاظمی وزیر خارجه رضاشاه در سال‌های 1312 تا 1314 و یکی از رجال سیاسی مجرب ایران را بخوانید.

مرآت- ماجرای شط‌ العرب هم از همین‌جا آغاز شد؟

در آن زمان نوری سعید نخست‌وزیر عراق به ایران آمد و به پای رضاشاه افتاد و شروع کرد به گریه و زاری که شما ملت بزرگی هستید، عراق به اندازه یک ایالت ایران است. شما سه دریا دارید، دریای خزر، دریای فارس و دریای مکران و ما عراقی‌ها فقط یک رودخانه داریم و آن را هم شما گرفته‌اید. باقر کاظمی می‌گوید رضاشاه تا روز قبل به من می‌گفت مبادا تسلیم شوی.

آن روزها انگلیسی‌ها قیم عراق بودند و تازه عراق مستقل شده بود. این‌ها را می‌گویم تا بدانید که در عراق نیروهای مختلفی هستند. حتی ترکمن هم در عراق وجود دارد. اکراد و سنی‌ها هم در عراق حضور دارند و خیلی هم قوی هستند. رجال سیاسی ما در این ارتباط اطلاعات سیاسی ندارند؛ اطلاعات آن‌ها صفر است! واقعا امروز روز جشن من است که شریعتمداری و آخوندی استعفا داده‌اند.

بخش‌های بعدی این گفتگو متعاقبا منتشر خواهد شد.

انتهای پیام/

,

مرآت- جناب معتضد! در گذشته نسبت دولت‌های ایران و عراق با دولت عثمانی و با یکدیگر چگونه بود؟

, مرآت- جناب معتضد! در گذشته نسبت دولت‌های ایران و عراق با دولت عثمانی و با یکدیگر چگونه بود؟,

عراق تا سال 1918 در قلمرو حکومت عثمانی تعریف می‌شد. این کشور مستعمره و مستملکه دولت عثمانی بود. حال آن که در سال 1006 هجری قمری شاه‌عباس صفوی عثمانی‌ها را از تبریز و لرستان و... بیرون کرد؛ یعنی حتی لرستان هم در دست آن‌ها بود. عثمانی‌ها همواره با ما در حال جنگ بودند. دولت عثمانی از زمان آق‌قویونلو اصرار بر تسلط بر ایران داشت؛ بنابراین روابط ما حسنه نبود.

,

حکام عثمانی هم بر عراق ستم روا می‌داشتند. علیرضا پاشا حاکم بصره بود و چندین‌بار کربلا را غارت کرد و به آتش کشید. اغلب سلاطین عثمانی دستور کشتار شیعیان را صادر می‌کردند. بیش از 65 درصد از جمعیت عراق در این زمان‌ها شیعه بودند و عده زیادی از ایرانیان هم در عراق زندگی می‌کردند. بنابراین روابط ایران و عراق تابعی از روابط ما با عثمانی‌ها بوده است و عثمانی‌ها همواره با ایران مشکل داشتند.

,

این مشکل به پیش از دوران صفویه یعنی زمانی که آق‌قویونلوها حاکمیت داشتند برمی‌گردد. خیلی جالب است که آق‌قویونلوها سنی بودند کما این که اوزوم حسن، پاشاده آق‌قویونلو سنی بود. آن‌ها از زمان سلطان‌محمد دوم هم به ایران حمله می‌کردند اما این حمله‌ها ربطی به مذهب شیعه نداشت. آن‌ها می‌گفتند خلافت اسلام متعلق به ماست و ما جانشینان بنی‌عباس هستیم.

,

مرآت- از چه زمانی تمایل متقابل مردم ایران و عراق به یکدیگر آشکارتر شد؟

, مرآت- از چه زمانی تمایل متقابل مردم ایران و عراق به یکدیگر آشکارتر شد؟,

از 1918 به بعد دولت عثمانی از میان رفت و عراق از این دولت جدا شد و کشورهای عربی ایجاد شدند. در سال 1920 عراق زیرنظر انگلیسی‌ها قرار می‌گیرد و وقتی انقلاب معروف عراق شکل می‌گیرد، احساسات شیعه در این کشور بسیار قدرتمند می‌شود و مردم عراق به ایران متمایل می‌شوند. مردم عراق اکثرا به ایران اعتماد داشتند و ایرانی‌ها هم به عراق و عراقی‌ها علاقه داشتند به ویژه این که عتبات مقدسه در این کشور واقع شده است.

,

وقتی مردم عراق زبان فارسی را مثل زبان مادری خود می‌فهمیدند!

, وقتی مردم عراق زبان فارسی را مثل زبان مادری خود می‌فهمیدند!, وقتی مردم عراق زبان فارسی را مثل زبان مادری خود می‌فهمیدند!,

عتبات عالیات عراق از جمله کربلا و نجف پیش‌تر متعلق به ایران بوده است. جدا از این ما یکصد سال قبل در عراق نفوذ معنوی داشتیم. در این زمان وقتی مردم ایران به عراق می‌رفتند، مردم عراق زبان فارسی را مثل زبان مادری خود می‌فهمیدند. در دوره رضاشاه هم همین‌گونه بود. ایرانی‌ها حدود 180 سال در عراق متوطن بودند. در زمان صدام به این ایرانی‌ها، ستون پنجم ایران می‌گفتند!

,

با این وجود ایرانی‌ها از ارتباط با عراق و مردمانش خودداری نکردند و بسیاری از ضریح‌ها و طلاکاری‌ها کار ایرانیان است. مرحوم انجوی کتابی نوشته است که من آن را در کتابخانه‌ام دارم و در آن توضیح داده است که تمام ضریح‌هایی که بر بقعه‌های مقدسه امامان محترم نصب شد، از ایران بوده است. حتی نادرشاه که به عتبات عالیات رفت، دستور داد ضریح زیبایی بسازند؛ در حالی که به دروغ می‌گفتند نادرشاه سنی است.

,

دولت عثمانی با مقدسات شیعیان مخالف بود

, دولت عثمانی با مقدسات شیعیان مخالف بود, دولت عثمانی با مقدسات شیعیان مخالف بود,

مرآت- این در حالی بود که دولت عثمانی وقعی به اعتقادات شیعیان نمی‌گذاشت. درست است؟

, مرآت- این در حالی بود که دولت عثمانی وقعی به اعتقادات شیعیان نمی‌گذاشت. درست است؟,

ببینید شاه‌عباس به نجف رفته و دستور داده بود که ضریحی برای مزار حضرت علی(ع) بسازند. شاه‌عباس دستور ساخت مدرسه و بیمارستان را در نجف داده بود. دولت ایران درباره این مسائل تحقیق نمی‌کند. دولت عثمانی با مقدسات شیعیان مخالف بود و بارها به کربلا و نجف حمله کرده بود. آن‌ها مدعی بودند که ایران باید جزیره‌الخضراء را به دولت عثمانی بدهد!

,

جزیره‌الخضراء همان خرمشهر بود. این‌ها را رادیو، تلویزیون، رسانه‌ها و شماها نمی‌گویید و مردم هم نمی‌دانند و این‌گونه است که عده‌ای کم‌سواد پیدا می‌شوند و جبهه الاحواز را تشکیل می‌دهند. اگر این مسائل به درستی بیان شود و رادیو و تلویزیون و روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها از گفتن تاریخ نترسد، خیلی چیزها روشن می‌شود. من در برنامه‌ای در تلویزیون نقشه ایران را نشان دادم و گفتم «سربازان شوش»  که اکنون در موزه پاریس هستند، مربوط به دوره هخامنشیان بوده است؛ یعنی شوش متعلق به ایرانیان بوده است.

,

این از غفلت دولت ماست که گروهی مثل الاحوازیه ادعا می‌کند که این منطقه متعلق به اعراب بوده است. اگر بیانیه چندی قبل گروه آدمکش جبهه مقاومت خوزستان(الاحواز) را خوانده باشید دیده‌اید که نوشته‌اند ما می‌خواهیم اهواز را از دست صفویان نجات بدهیم. آن‌ها هنوز از ما کینه به دل دارند. من شبکه‌های متعلق به داعشی‌ها و طرفداران صدام را تماشا می‌کنم. آن‌ها دائما از عبارت «الایرانیون‌الصفویون» استفاده می‌کنند.

,

تاریخ را به مردمانمان نمی‌آموزیم

, تاریخ را به مردمانمان نمی‌آموزیم, تاریخ را به مردمانمان نمی‌آموزیم,

مرآت- ریشه کینه آن‌ها دقیقا چیست؟

, مرآت- ریشه کینه آن‌ها دقیقا چیست؟,

کینه آن‌ها به خاطر این است که ما نگذاشتیم ایران مستملکه دولت عثمانی شود. و در چنین شرایطی ما تاریخ را به مردمانمان نمی‌آموزیم. چند روز قبل از جمعی از مردم پرسیده بودند که فردوسی کیست؟ بسیاری از مردم نتوانسته بودند درباره فردوسی چیزی بگویند! به آن‌ها گفته بودند یک بیت شعر از فردوسی بخوانید؛ حتی یک بیت هم در خاطر نداشتند!

,

برای این که دستگاه تبلیغات ما نه جغرافیا به ما آموخته است و نه تاریخ. و به همین خاطر است که بخشی از نسل جوان در آذربایجان فکر می‌کنند که نژادشان ترک است و هیج ربطی به ایرانیان ندارند! برخی در بلوچستان می‌گویند ما بلوچیم و ربطی به ایرانیان نداریم و ایرانی‌ها آمده‌اند و منطقه ما را گرفته‌اند! در خوزستان می‌گویند این منطقه متعلق به عربستان بوده است! چه زمانی متعلق به عربستان بوده است؟ من نقشه ایران مربوط به زمان صفوی را دارم که با زبان عربی روی آن نوشته خوزستان!

,

خرمشهر در زمان ساسانیان مهمان‌راه خوانده می‌شد

, خرمشهر در زمان ساسانیان مهمان‌راه خوانده می‌شد, خرمشهر در زمان ساسانیان مهمان‌راه خوانده می‌شد,

بگذارید به بحث برگردم. وقتی عراق مستقل شد، رابطه‌اش با ایران بسیار مطلوب شد. ما در زمان محمدشاه با عراق بر سر خرمشهر مشکل داشتیم که در نهایت مجامع بین‌المللی تصدیق کردند که خرمشهر متعلق به ایران است. به خرمشهر یا محمره در زمان ساسانیان مهمان‌راه می‌گفتند. برای این که بدانید سخنان من مستند است پنج جلد کتاب خاطرات باقر کاظمی وزیر خارجه رضاشاه در سال‌های 1312 تا 1314 و یکی از رجال سیاسی مجرب ایران را بخوانید.

,

مرآت- ماجرای شط‌ العرب هم از همین‌جا آغاز شد؟

, مرآت- ماجرای شط‌ العرب هم از همین‌جا آغاز شد؟,

در آن زمان نوری سعید نخست‌وزیر عراق به ایران آمد و به پای رضاشاه افتاد و شروع کرد به گریه و زاری که شما ملت بزرگی هستید، عراق به اندازه یک ایالت ایران است. شما سه دریا دارید، دریای خزر، دریای فارس و دریای مکران و ما عراقی‌ها فقط یک رودخانه داریم و آن را هم شما گرفته‌اید. باقر کاظمی می‌گوید رضاشاه تا روز قبل به من می‌گفت مبادا تسلیم شوی.

,

آن روزها انگلیسی‌ها قیم عراق بودند و تازه عراق مستقل شده بود. این‌ها را می‌گویم تا بدانید که در عراق نیروهای مختلفی هستند. حتی ترکمن هم در عراق وجود دارد. اکراد و سنی‌ها هم در عراق حضور دارند و خیلی هم قوی هستند. رجال سیاسی ما در این ارتباط اطلاعات سیاسی ندارند؛ اطلاعات آن‌ها صفر است! واقعا امروز روز جشن من است که شریعتمداری و آخوندی استعفا داده‌اند.

,

بخش‌های بعدی این گفتگو متعاقبا منتشر خواهد شد.

, بخش‌های بعدی این گفتگو متعاقبا منتشر خواهد شد.,

انتهای پیام/

,

 

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه