دکلبندان پیش از همه باید مواظب باشند تا خودشان قربانی بعدی شغل مرگبار دکلبندی نشوند و انگار مشکلات دکلبندان پایانی ندارد، از وجود پیمانکاران غیرمتعهد و بیانصاف گرفته تا سطحینگری مسئولان و انجام ندادن فعالیتهای ریشهای برای این مجاهدان بیادعای سازندگی، دکلبندان این مردان مردی که به خانههای ما روشنایی بخشیدند و در این راه پر خطر نیز چراغ عمر برخی از آنها خاموش شد، نیاز به توجه مسئولان دارند.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از بلاغ، شرق مازندران؛ شهرستان گلوگاه، دیار دکلبندهای ایران اسلامی است.
طبق آخرین آمارها در کشور 80 درصد دکلبندان از گلوگاه، دیار مردان قدرت هستند و ترس برای این مردان معنایی ندارد.
شهرستان گلوگاه بعد از دکلبندی به انجیر و اکبر جوجهاش معروف است، ولی از آنجا که برداشت و فروش انجیر فقط در یک بازه زمانی کوتاه بوده و به راه انداختن شغلی دیگر هم نیازمند سرمایه است.
در سالهای اخیر آوازه مهارت و تجربه دکلبندان گلوگاهی به کشورهایی خارجی هم رسیده است که آنان برای بستن خطهای طولانی دکل به کشورهایی همچون ترکمنستان، گرجستان، افغانستان، عراق و لبنان سفر میکنند.
بیش از ۲ هزار و ۵۰۰ نفر از مردان گلوگاهی دکلبند هستند و تا کنون ۲۱۴ نفر از جوانان جان خود را در این شغل سخت از دست دادهاند، برخی خانوادهها پدر و پسر یا دو برادر در این راه گذاشتند و ۱۳۵۰ نفر نیز طی چندین سال مصودم شدهاند که مصدومیت آنان از قطع اعضای بدن تا قطع نخاء است.
قدمت دکلبندی در گلوگاه حدود 50 سال است که با حضور مهندسهای خارجی در این شهر فعالیت میکردند و پسران گلوگاهی از آنان یاد گرفتند، همین پسران از نوجوانی دکلبند میشوند و چون در آن زمان شغل مناسبی وجود نداشت دختران گلوگاهی هم با همین پسرها ازدواج میکردند و اینکه میدانستند ممکن است یک روز برای همسرشان بخاطر خطرات این شغل آسیب ببیند و این مسئله همچنان ادامه دارد.
شعبان عظیمی 62 ساله یکی از هزاران گلوگاهی از سال 58 حدود 10 سال دکلبند بود، در گفتگو با خبرنگار ما میگوید: « من بالا کار بودم و سیم کشی هم کار میکردم و بعد از 10 سال این شغل را کنار گذاشتم و به عنوان راننده آژانس مشغول کار هستم.
برای لقمهای نان به دور افتادهترین نقاط به همراه دوستانم میرفتم، چندین از دوستانم را در دکلبندی از دست دادم که تعداد آنان از انگشتان دستم بیشتر است.
از روی ناچاری همه رفتند، تخصصی نداشتن یا شغلی نبود که بتوانند مشغول شوند، در سرما و گرما از ساعت 6 صبح تا لحظهای که آفتاب غروب میکرد، مشغول کار میشدیم.»
عظیمی از سختی کارش گفت: « گاهی شده که 6 ماه در یک منطقه کار کردیم اما 10 تا دکل هم نتونستیم ببندیم چون اون مناطق بشدت صعبل العبور بود و با هزار زحمت وسایل و تجهیزات جابجا میکردیم.
این دکلبند کهنه کار میگوید: شغل دکلبندی چند قسمت هست، بالا کار، پشت مهار، جیم پل، فٌورمن یا همان کسی که پایین بار میبند، چند نفر تناب کش، حدود 8 نفر هم منتاژکار برای ساخت یک دکل همکاری و کار میکنند.»
او میگوید:« اکثر شرکتها بعد جذب کارگران، 2 ماه حقوق و مزایای آنان را پرداخت میکنند و بعد این دو ماه بیمه را قطع میکنند و پرداخت نمیکنند.
زمانی که شرکت، دکلبند را بیمه نکند اگر اتفاقی برای دکلبند بیافتد هیچگونه خدماتی به دکلبند تعلق نمیگیرد و اکثر اتفاقات و سقوطهایی که دکلبندان از بالای دکل پرت میشوند، شرکتها به هیچ عنوان قبول نمیکنند و اعلام میکنند که مقصر خود دکلبند بوده اما در اصل کار دکلبندی برای جابجا شدن دکلبند نیاز هست که برخی موارد ایمنی مانند کمربند ایمنی برای لحظاتی از بدن جدا شوند تا بتوان در آن ارتفاع جا به جا شد.
پیمانکاران هم تنها به فکر سود خودشان هستند و این دکلبندان هستند که در سختترین شرایط و با حقوق کم کار میکنند و جانشان هم در امان نیست.»
مشکلات دکلبندان همچون بیمه نبودن بیشتر دکلبندان، نداشتن تشکلی که بتوانند حق خود را از آن مطالبه کنند، هر چند تشکیل تعاونی دکلبندان و پیگیری آن توسط مسئولان مربوطه در شهرستان گلوگاه، از مسائل مهمی است که در دستور کار قرار گرفت و تشکیل شد.
اما در گلوگاه فقط یک تعاونی فعال است و هر چند این تعاونی به دنباله انحصاری کردن کار است.
متاسفانه هنوز اتحادیهای در گلوگاه شکل نگرفته، اگر از دکلبندان شهرستان که در مناطق همچون نظام محله، هشت تیکه، کلبادی محله، تیلهنو، خورشیدکلا و غیره... سکونت دارند هر کدام با ایجاد اعضای مثلا 30 نفر عضو تشکیل تعاونی دهند و سپس تشکیل اتحادیه دکلبندان بدهند، میتواند بیشتر مشکلاتشان را حل کنند.
علیمحمد شاعری نماینده مردم بهشهر، نکا و گلوگاه در مجلس شورای اسلامی در خصوص حمایت از دکلبندان، اظهار کرد: «بصورت جدی بدنبال ساماندهی کارهای دکلبندان گلوگاهی مانند تهیه جهیزیه برای فرزندان دکلبندان، ارائه سبد کالا و همچنین بحث بیمه هستیم.»
تهیه جهیزیه برای نو عروسانی که از خانواده این دکلبندان هستند کار پسندیده و خوبی است اما سوال اینجاست که چرا سبد کالایی که ارزش آن نهایت 80 هزار تومان میشود به این خانوادهها آن هم هر چند ماه یک بار ارائه میشود، به جای این اقدام اگر همان هزینهها در بخش بیمه آنها صرف شود بسیار مناسبتر است.
شرکت تعاونی دکل بندان شکلگرفته و کارت عضویت صادرشده اما این کارت نان نمیشود و دکلبندان نیازمند تضمین مناسب برای آینده خود هستند.
یک دکلبند بالاکار در روز 250 تا 300 هزار و پایین کار هم 100 تا 150 هزار در آمد دارد اما با ارائه خدمات سبد کالا آن هم هر چند گاهی مشکلات دکلبندان را حل نمیکند.
بیکاری و نیاز معیشتی مهمترین عاملی است که جوانان گلوگاهی را به سمت این حرفه میکشاند؛ نیاز مالی، آنها را وادار به پذیرش سختیها و مخاطرات این حرفه میکند، در گلوگاه سرمایه گذاری صورت نمیگیرد و در این چند سال اخیر فقط چند کار و پروژه انجام شده و برخی از پروژهها هم فقط صرفاً کلنگ آن خورده است.
فیلم سینمایی «گلوگاه» با موضوع دکلبندان در چند سال اخیر ساخته شد اما اکنون نوبت آن است که فیلم «گلوگاه دو» با نگاهی متفاوت به شغل سخت دکلبندی ساخته شود.
به گزارش بلاغ؛ دکلبندان پیش از همه باید مواظب باشند تا خودشان قربانی بعدی شغل مرگبار دکلبندی نشوند و انگار مشکلات دکلبندان پایانی ندارد، از وجود پیمانکاران غیرمتعهد و بیانصاف گرفته تا سطحینگری مسئولان و انجام ندادن فعالیتهای ریشهای برای این مجاهدان بیادعای سازندگی، دکلبندان این مردان مردی که به خانههای ما روشنایی بخشیدند و در این راه پر خطر نیز چراغ عمر برخی از آنها خاموش شد، نیاز به توجه مسئولان دارند.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه