اخبار داغ

متن کامل گفتگو با رئیس سابق دانشگاه فرهنگیان استان سمنان:

دخالت نمایندگان در انتصابات خطاست/ در پذیرش ریاست پردیس اشتباه کردم

دخالت نمایندگان در انتصابات خطاست/ در پذیرش ریاست پردیس اشتباه کردم
«حمیدرضا دانشجو» رئیس سابق دانشگاه فرهنگیان استان سمنان در گفتگو با مرآت مدعیاتی را درباره مدیرکل آ.پ، وزیر آموزش و پرورش و رئیس دانشگاه فرهنگیان کشور مطرح کرد.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از مرآت، در هفته گذشته پس از آن که گزارش مرآت با عنوان «انتصاب مجدد داماد معزول؛ به لطف خویشاوندسالاری نماینده سمنان» روابط عمومی دانشگاه فرهنگیان استان سمنان با ارسال جوابیه‌ای به موارد مندرج در گزارش نخست واکنش نشان داد که پاسخ مقتضی، در قالب توضیحاتی در ذیل آن جوابیه ارائه شد.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, مرآت,

با این وجود یک روز پس از انتشار گزارش نخست، مجموعه دانشگاه فرهنگیان از خبرنگاران مرآت دعوت کردند تا برای گفتگو با دکتر حمیدرضا دانشجو در محل دانشگاه حاضر شوند و توضیحات ایشان را بشنوند.

,

در نهایت این دیدار ظهر روز دوشنبه هفته گذشته اتفاق افتاد و دکتر دانشجو با آگاهی و آمادگی کامل، با مرآت مصاحبه کردند و در مواضعی از خبرنگاران این مجموعه درخواست کردند که از انتشار برخی مطالب خودداری کنند که موارد مورد درخواست ایشان به رسم امانت نزد این مجموعه خبری خواهد ماند اما به فاصله دو روز پس از این مصاحبه، مسئولان دانشگاه فرهنگیان خواستار بازبینی متن مصاحبه شدند.

,

این بازبینی بیش از 4 روز به طول انجامید و در نهایت مسئول دفتر دکتر دانشجو به مرآت آمد تا پیام دکتر حمیدرضا کریم، سرپرست مدیریت امور پردیس‌های استانی دانشگاه فرهنگیان استان سمنان مبنی بر ضرورت جلوگیری از انتشار متن مصاحبه را به خبرنگاران این مجموعه برساند.

,

خبرنگاران مرآت در این دیدار خواستار درخواست مکتوب و رسمی دانشگاه فرهنگیان در این خصوص شدند که در نهایت با وصول درخواست دانشگاه مبنی بر عدم انتشار متن گفتگو، این درخواست به سبب تنویر افکار عمومی مورد موافقت شبکه اطلاع‌رسانی مرآت قرار نگرفت و اکنون متن نامه دکتر حمیدرضا کریم و نیز متن گفتگوی مرآت با دکتر دانشجو جهت استحضار خوانندگان گرامی منتشر می‌شود.

,

مرآت ضمن ابراز تأسف از عدم رعایت شأن و جایگاه دکتر دانشجو توسط سرپرست استانی دانشگاه، این پرسش را با خوانندگان گرامی به اشتراک می‌گذارد که کسی که همکاران وی به اندازه یک مصاحبه به وی اعتماد ندارند، چگونه چند سال ریاست دانشگاه فرهنگیان استان را بر عهده داشته است؟

,

تصاویر شبکه اطلاع رسانی مرآت استان سمنان

مرآت- توضیحات ابتدایی شما را درباره آغاز ماجرای عزل و نصب می‌شنویم.

از بیش از 5 سال قبل، درخواست‌هایی مبنی بر احداث یک پردیس وابسته به دانشگاه فرهنگیان در داورآباد مطرح می‌شد. شورای گسترش وزارت علوم به سادگی مجوز احداث واحد دانشگاهی جدید را نمی‌دهد و زمین، زیرساخت، اعضای هیأت علمی، تعداد دانشجو و... در تصمیم شورای گسترش برای صدور این مجوز دخیل است. با این وجود، نماینده گرمسار تصمیم گرفت که دانشگاهی در این شهرستان تأسیس کند. از آن محل بازدید بعمل آمد و مکان را نپسندیدند؛ بنابراین فکر می‌کردیم مسأله تمام شده است اما این‌گونه نبود.

بالاخره مدیرکل آموزش و پرورش(دستورانی) از جانب نماینده(کاتب) از من دعوت کرد تا در مراسم افتتاح آن مرکز آموزشی شرکت کنم. من گفتم مصاحبه دارم و گرفتارم. نمی‌آیم! خلاف است! بعد هم گفتم به نماینده بفرمایید آن مرکز آموزشی مجوز ندارد بنابراین باید ابتدا مجوز بگیرند و سپس مرکز را افتتاح کنند.

مرآت- آقای دستورانی مایل بودند که در آیین افتتاح این مرکز غیرقانونی شرکت کنند؟

بله. ایشان را دعوت کرده بودند.

مرآت- ایشان افتتاح مرکز را قانونی می‌دانستند؟

خیر!

مرآت- پس چرا قصد داشتند در افتتاح این مرکز غیرقانونی شرکت کنند؟

به هر حال یک‌سری چیزها رعایت می‌شود. به هر حال رفتند! شما هرطور که می‌خواهید محاسبه کنید!

مرآت- برای رفتن به این مراسم تحت فشار بودند؟

من در این‌باره قضاوتی نمی‌کنم. نماینده گفته بود که من از وزیر آموزش و پرورش مجوز گرفته‌ام.

مرآت- بنابراین معتقدید وزیر آموزش و پرورش مرتکب یک عمل خلاف قانون شده بودند؟

وزیر نمی‌تواند مجوز بدهد. او احتمالا زیر نامه‌ای نوشته «مساعدت شود!»  به هر حال وزیر آموزش و پرورش شاید علیرغم میل خودش به گرمسار رفت و مرکز را افتتاح کرد. آقای دستورانی هم در این مراسم حضور پیدا کردند.

تصاویر شبکه اطلاع رسانی مرآت استان سمنان

مرآت- علیرغم میل خودشان؟!

ظاهرا! من شنیده‌ام که ایشان تمایلی نداشته‌اند.

مرآت- مرکز مذکور به نام دانشگاه افتتاح شد؟

این هم داستان دارد! دانشگاه نامی را پیشنهاد کرد و آن‌ها چیز دیگری گذاشتند! به هر حال آن مرکز آموزشی افتتاح شد. معاونین سازمان مرکزی به من زنگ می‌زدند که تو را به خدا ابلاغ بده به فلانی، برود آن مرکز را راه‌اندازی کند. آن فرد را آقای کاتب معرفی کرده بود. من به آن‌ها می‌گفتم آن مرکز، کد و مجوز ندارد؛ من چگونه ابلاغ بدهم؟! مرا به دانشگاه مرکزی دعوت کردند و جلسه‌ای بین من، رئیس دانشگاه(دکتر خنیفر)، معاونین او و مدیرکل تشکیل شد.(این بخش از سخنان دکتر دانشجو شامل اظهارات مسئولان سازمان مرکزی دانشگاه فرهنگیان، به درخواست خود ایشان حذف می‌شود.) من در آن جلسه گفتم اولا دخالت نمایندگان مجلس در انتصابات نادرست است. شما بروید و ببینید استاندار سمنان در جلسه تودیع چه گفته است؟ ثانیا این مسأله قانونی نیست؛ اجازه بدهید من موضوع را مدیریت و قائله را جمع کنم. این ماجرا در 22 آبان امسال اتفاق افتاد. آخر جلسه به من گفتند برای فلانی ابلاغ می‌زنی؟ گفتم معلوم نیست؛ اگر ابلاغ بزنم، برای آقای دکتر کریم می‌زنم! این را گفتم و به سمنان آمدم. جلسه‌ای با حضور فرد مدنظر نماینده تشکیل دادیم. در آن جلسه به تعامل رسیدیم که برخی از دانشجویان را برای کارورزی به گرمسار بدهیم. ایشان بسیار هم خوشحال شد. من می‌خواستم مسأله را بین سازمان مرکزی و وزارتخانه‌ قانونا حل کنم. او از پیش ما رفت و شی تماس گرفت که نماینده به شدت عصبانی است و گفته کارورزی کافی نیست؛ باید همه درس‌ها را به گرمسار بدهید. در نهایت به وزارتخانه فشار آوردند. سه‌شنبه ظهر حدود ساعت یک وقتی می‌خواستم جلسه‌ای تشکیل بدهم تا تصمیمی برای تحویل دانشجویان به گرمسار بگیریم، از تهران با من تماس گرفتند که می‌خواهیم پایان مدیریتت را اعلام کنیم! روند این‌گونه است که اعلام پایان مدیریت یک فرد، حدود 4 ماه طول می‌کشد. همان زمان به دکتر کریم هم زنگ زدند. من به دکتر کریم گفتم قبول کن تا بدتر نشود! ایشان هم موقتا قبول کرد. من کنار رفتم. خدا را شاهد می‌گیریم که به هیچ‌کس هم زنگ نزدم.

مرآت-  اگر سازمان مرکزی از عملکرد شما رضایت داشتند چگونه ممکن است با این شیوه غیرمحترمانه و بدون تودیع و معارفه شما را عزل کنند؟

گفته بودند تا یک ساعت دیگر از این اتفاق نیفتد، آن اتفاق می‌افتد.

مرآت- چه اتفاقی؟

من اجازه ندارم بگویم. ما یک‌سری محدودیت‌های امنیتی هم داریم. (در این بخش از گفتگو به درخواست دکتر دانشجو دستگاه ضبط صوت را خاموش کردیم.) بعدا متوجه می‌شوید که این مسأله اصلا در اختیار دانشگاه نبوده است. من نه به دوستانم و نه به نماینده و نه به مدیرکل آموزش و پرورش زنگ نزدم. به کریم گفتم تو باش، کمکت هم می‌کنم. حتی تودیع و معارفه‌ای هم در کار نبود.

تصاویر شبکه اطلاع رسانی مرآت استان سمنان

مرآت- بنابراین شما طی یکی دو ساعت با فشار به سازمان مرکزی عزل شدید.

من کلمه فشار را به کار نمی‌برم اما این اتفاق ظرف نیم ساعت افتاد! ساعت یک تا یک و نیم! این خبر در شهر پیچید. من تا 98 ابلاغ تمدید دارم. بدون اطلاع من، مدیرکل آموزش و پرورش و نماینده فعال شدند! من را دعوت کردند پیش وزیر!

مرآت- آقای دکتر همتی با شما تماس گرفتند؟

او با من تماس نگرفت. مدیرکل آموزش و پرورش به من زنگ زد. نهایتا ما رفتیم آنجا. وزیر بود و من بودم و رئیس دانشگاه ما بود و مدیرکل و آقای دکتر همتی. قرار بود من در جلسه تصمیم‌گیری حضور نداشته باشم. به من گفتند شما قول داده بودی که این مسأله را حل کنی. گفته بودی من برای فلانی ابلاغ می‌زنم. گفتم من چنین چیزی نگفته بودم. به من گفتند دستت را روی قرآن بگذار که نگفته بودی!

مرآت- یعنی اگر گفته بودید، مسأله حل شده بود؟

بله.

مرآت- یعنی وزیر به شما می‌گفت اگر قولی برای یک کار غیرقانونی می‌دادید، مسأله حل شده بود؟

وزیر نگفت. در جلسه گفته شد. از من درخواست کرده بودند که آقا تو را به خدا ابلاغی بزن، مسأله تمام شود! من گفته بودم بگذارید تصمیم بگیرم. آقای خنیفر در جلسه با وزیر گفت که من توانمندترین مدیر ایشان هستم. ایشان به وزیر گفت ما با آقای دانشجو هیچ مسأله‌ای نداشتیم جز این که ایشان قول داده بود این مسأله را حل کند. نهایتا به وزیر گفتم من می‌خواهم مدرس باشم و برای شما هم آرزوی توفیق دارم. از شما آقای خنیفر هم هیچ ناراحت نیستم. از جلسه خارج شدم. بعد از ده دقیقه به من گفتند اگر بخواهید دوباره حکم مدیریت استان را برای شما بزنیم، تبعاتی دارد. حکم ریاست پردیس را قبول کن.

تصاویر شبکه اطلاع رسانی مرآت استان سمنان

مرآت- این جملات را چه کسی به شما گفت؟

رئیس دانشگاه. گفتند می‌خواستیم شما را به تهران بیاوریم و سمت بالاتری به شما بدهیم اما دوستان گفتند شما به تهران نمی‌آیید؛ ریاست پردیس را قبول کن. در نهایت پس از اصرار من برای عدم پذیرش، گفتم اختیار با شماست؛ الامر الیکم. همان‌جا جلوی چشم من تماس گرفتند و گفتند ابلاغش را بزنید. این پست، برای من پست خاصی نیست. من مدیر استان بوده‌ام. قبل از این که مرآت آن مطلب را منتشر کند، نگران بودم که اصلا چرا این مسئولیت را پذیرفتم؟ درست است که در محذوریت قرار گرفتم.

مرآت- اگر به روز جلسه با وزیر برمی‌گشتید، باز هم ریاست پردیس را می‌پذیرفتید؟

نه، نه، نه! حداقل از مدیریت استانی نباید پایین‌تر می‌بود.

مرآت- قبول دارید که این پذیرش مسئولیت توسط شما به نوعی تحقیر استان بود؟

نه اما این مسأله برای من خوب نیست.

مرآت- شما فقط خودتان نیستید آقای دانشجو! ما شهروندان از پول بیت‌المال به شما حقوق می‌دهیم که نماینده ما در دانشگاه فرهنگیان باشید.

ببینید به من پیشنهادی شد و من احترام افراد را نگه‌میدارم.

مرآت- تا این حد که یک مسئولیت رده‌پایین‌تر را بپذیرید؟

بله.

مرآت- به چه بهایی؟ به بهای تحقیر تعلیم و تربیت استان؟

چیز خاصی نبود. من گفتم بگذار یک مدتی با آن‌ها کار کنیم تا مشکل حل شود. آن روزی که آن اتفاق افتاد رئیس پردیس الزهرا اینجا بود و داشت گریه می‌کرد و کریم حالش بهم خورد و رفت منزل. کسی که دیگران از او ناراضی باشند را که ابقا نمی‌کنند.

مرآت- شما ابقاء نشدید آقای دانشجو! تنزل پیدا کردید.

به هر حال کسی را که از او ناراضی باشند اصلا ابقاء نمی‌کنند.

مرآت- اگر شما مدیر شایسته‌ای بودید، مجموعه دانشگاه پای شما می‌ایستاد و اجازه نمی‌داد به این شیوه غیرمحترمانه عزل شوید.

من می‌پذیرم که در پذیرش این مسئولیت اشتباه کردم اما این اشتباه عمدی نبوده است. به هر حال پیش می‌آید. من اگر این سمت پایین‌تر را نمی‌پذیرفتم راحت‌تر بودم.

تصاویر شبکه اطلاع رسانی مرآت استان سمنان

مرآت- به تعلیم و تربیت استان هم بی‌احترامی نمی‌شد.

اگر شما در جو ما باشید، این احساس را نخواهید داشت.

مرآت- آقای دانشجو! شما این امکان را داشتید که از رسانه‌ها دعوت کنید، ماوقع را شرح دهید و استعفا دهید. فکر می‌کنید رسانه‌ها از شما حمایت نمی‌کردند؟

چرا حمایت می‌کردند اما شرایط خاص کشور را باید درنظر بگیرید.

مرآت- کدام شرایط؟ شما تلویحا و تصریحا می‌گویید وزیر کار غیرقانونی می‌کند.

بروید و با کارمندان دانشگاه بپرسید از من رضایت دارند یا نه.

مرآت- آقای دانشجو! شما عقلا شیوه کار برادر همسرتان در راستای دخالت در نصب خودتان را چقدر درست می‌دانید؟

اجازه بدهید من در این حوزه وارد نشوم. بگذارید این موضوع را تمام کنیم من پاسخ شما را می‌دهم. من وابسته به هیچ‌جا نیستم. در عین مهربانی، سرسختم. من از مطلب مرآت ناراحت شدم. من مقاومت کرده بودم، باید از من تقدیر می‌شد.

مرآت- کاش به این مقاومت ادامه می‌دادید تا صدق سخن شما روشن شود.

من که ادامه دادم و کنار رفتم.

مرآت- و ادامه دادید و مجددا بازگشتید!

من که به شما گفتم در اختیار من نبود.

مرآت- شما حق انتخاب داشتید.

بحثی نیست. من که کار خلافی نکردم، شاید کار دون شأن کرده باشم. گاهی شما مجبور می‌شوید کتی را به تن می‌کنید که دوست ندارید!

مرآت- آقای دانشجو! اگر همه نمایندگان مجلس شیوه برادر همسر شما را در پیش بگیرند، چه اتفاقی در کشور می‌افتد؟

من نمی‌خواهم وارد این حوزه شوم. قاعده این است که مسئول استانی را وزیر انتخاب کند اما مرسوم است که در انتصاب‌ها نظر نمایندگان را می‌پرسند.

مرآت- پرسیدن نظر با تلاش نماینده برای انتصاب یا عزل یک فرد خاص تفاوت دارد آقای دانشجو! اصل تفکیک قوا می‌گوید نمایندگان نباید در عزل و نصب‌ها دخالت کنند.

بله. خود آقای همتی می‌گفت ما نمایندگان استان تعهد داده‌ایم که در انتصابات و جابجایی بودجه دخالت نکنیم. همه امضا کرده‌اند جز یک نفر.

مرآت- اصل انتقاد ما مربوط به شیوه عزل و نصب شماست.

این را از خودش بپرسید. او برای خودش قطعا دلایلی دارد.

مرآت- شما عقلا با این مسأله موافقید یا مخالف؟

این مسأله در حوزه من نیست. به هر حال او نماینده است و بر اساس وظیفه‌اش این کار را می‌کند.

مرآت- وقتی برادر همسرتان به شما گفتند که بیایید نزد وزیر برویم، آیا بهتر نبود که می‌گفتید بروید و به طور قانونی به کمیسیون‌های مربوطه از نماینده آن شهرستان شکایت کنید؟

من از این فرصت استفاده کردم. می‌خواستم پیش وزیر بروم. خوب هم بود که رفتم. چون وزیر فکر می‌کرد من دانشگاه را گروگان گرفته‌ام. من به احترامی که برای دکتر خنیفر قائل بودم، تقاضای ایشان را برای پذیرش مسئولیت زمین نزدم.

مرآت- آقای دکتر! چه عاملی باعث شد که پست استان را در اختیار شما نگذاشتند؟

حتما آقایان دلایلی داشتند. من جویا نشدم.

مرآت- چیزی به شما نگفتند؟

حالا یک دلایلی گفتند اما چیز مهمی نیست. احتمال می‌دهم که نگران این بودند که تنش‌ها باقی بماند.

مرآت- آیا این سخن شما به معنای آن نیست که وزیر همچنان و در لحظه انتصاب شما به سمتی پایین‌تر بر موضع خلاف قانون خود استوار بوده است؟

نمی‌دانم. از خودشان بپرسید.

مرآت- بعد از جلسه با دکتر همتی، همسر برادرتان، صحبتی داشتید؟

نه. من فقط داشتم گوش می‌کردم که ایشان به آقای دستورانی گفت که من خیلی ناراحت شدم وقتی این موضوع را شنیدم.

مرآت- تا به امروز با ایشان تماسی نداشته‌اید؟

خیر.

مرآت- لااقل برای تشکر تماس می‌گرفتید.

نه این کار را هم نکردم. این مسائلی بود که اتفاق افتاد؛ مابقی را باید از خود آقایان بپرسید. من بسیجی که هستم، زخمی این نظام و جانباز هم که هستم؛ صلاح نبود که این ادبیات در برابر من به کار برود. من هرگز نمی‌توانم به باورهای خودم خیانت کنم و خلاف قانون عمل کنم. من خوشحالم که شما را دیدم و اگر احساس کردید که در حق من جفا شده، دیگر خودتان می‌دانید.

مرآت- ما معتقدیم در حق دانشگاه فرهنگیان استان جفا شده است و البته شما هم در این جفا دخیل هستید. کاش همانطور که خودتان فرمودید، مسئولیت را نمی‌پذیرفتید.

شما در شرایط من نبودید. چنین اتفاقی افتاد ما هم آن‌ها را بخشیدیم. من در ارزیابی‌ها مدیر موفقی بوده‌ام. هفتصد نفر را نان و آب دادن کار ساده‌ای نیست. در پایان به صراحت می‌گویم دلیل برداشتن من مخالفت با افتتاح مرکز آموزشی در گرمسار بود. من انتظار داشتم رسانه‌ها از من تشکر کنند.

مرآت- حرف ما این است که اگر اقدام نماینده‌ای را در عزل، نادرست می‌دانید، لاجرم باید اقدام نماینده‌ای دیگر در انتصاب را هم نادرست بدانید. هردوی این اقدامات خطا هستند.

بخشی از خطا متوجه من است اما طاقت مدیر حدی دارد! این که مسئولیت را پذیرفتم هم چیز خاصی نبوده. شاید سهو یا اشتباهی بوده! مجموعه ما مرده بود. وقتی برگشتم حراست به من گفت مجموعه زنده شد.

مرآت- برخی گفته بودند خوبی این مباحث این بود که دانشگاه فرهنگیان دیده شد!

من کار را خوب انجام می‌دهم اما مجموعه ما صدایش درنمی‌آید.

مرآت- در این چند سال نشست خبری نداشته‌اید؛ درست است؟

بله؛ عادت ندارم. من دکتر کریم را در مصاحبه جلو می‌اندازم البته در مصاحبه قوی هستم اما عادت ندارم.

(در پایان گفتگو هم به درخواست دکتر دانشجو دستگاه ضبط صوت را خاموش کردیم و به رسم امانتداری از ذکر محتوای گفتگو خودداری می‌کنیم.)

انتهای پیام/

,

تصاویر شبکه اطلاع رسانی مرآت استان سمنان

مرآت- توضیحات ابتدایی شما را درباره آغاز ماجرای عزل و نصب می‌شنویم.

از بیش از 5 سال قبل، درخواست‌هایی مبنی بر احداث یک پردیس وابسته به دانشگاه فرهنگیان در داورآباد مطرح می‌شد. شورای گسترش وزارت علوم به سادگی مجوز احداث واحد دانشگاهی جدید را نمی‌دهد و زمین، زیرساخت، اعضای هیأت علمی، تعداد دانشجو و... در تصمیم شورای گسترش برای صدور این مجوز دخیل است. با این وجود، نماینده گرمسار تصمیم گرفت که دانشگاهی در این شهرستان تأسیس کند. از آن محل بازدید بعمل آمد و مکان را نپسندیدند؛ بنابراین فکر می‌کردیم مسأله تمام شده است اما این‌گونه نبود.

بالاخره مدیرکل آموزش و پرورش(دستورانی) از جانب نماینده(کاتب) از من دعوت کرد تا در مراسم افتتاح آن مرکز آموزشی شرکت کنم. من گفتم مصاحبه دارم و گرفتارم. نمی‌آیم! خلاف است! بعد هم گفتم به نماینده بفرمایید آن مرکز آموزشی مجوز ندارد بنابراین باید ابتدا مجوز بگیرند و سپس مرکز را افتتاح کنند.

مرآت- آقای دستورانی مایل بودند که در آیین افتتاح این مرکز غیرقانونی شرکت کنند؟

بله. ایشان را دعوت کرده بودند.

مرآت- ایشان افتتاح مرکز را قانونی می‌دانستند؟

خیر!

مرآت- پس چرا قصد داشتند در افتتاح این مرکز غیرقانونی شرکت کنند؟

به هر حال یک‌سری چیزها رعایت می‌شود. به هر حال رفتند! شما هرطور که می‌خواهید محاسبه کنید!

مرآت- برای رفتن به این مراسم تحت فشار بودند؟

من در این‌باره قضاوتی نمی‌کنم. نماینده گفته بود که من از وزیر آموزش و پرورش مجوز گرفته‌ام.

مرآت- بنابراین معتقدید وزیر آموزش و پرورش مرتکب یک عمل خلاف قانون شده بودند؟

وزیر نمی‌تواند مجوز بدهد. او احتمالا زیر نامه‌ای نوشته «مساعدت شود!»  به هر حال وزیر آموزش و پرورش شاید علیرغم میل خودش به گرمسار رفت و مرکز را افتتاح کرد. آقای دستورانی هم در این مراسم حضور پیدا کردند.

تصاویر شبکه اطلاع رسانی مرآت استان سمنان

مرآت- علیرغم میل خودشان؟!

ظاهرا! من شنیده‌ام که ایشان تمایلی نداشته‌اند.

مرآت- مرکز مذکور به نام دانشگاه افتتاح شد؟

این هم داستان دارد! دانشگاه نامی را پیشنهاد کرد و آن‌ها چیز دیگری گذاشتند! به هر حال آن مرکز آموزشی افتتاح شد. معاونین سازمان مرکزی به من زنگ می‌زدند که تو را به خدا ابلاغ بده به فلانی، برود آن مرکز را راه‌اندازی کند. آن فرد را آقای کاتب معرفی کرده بود. من به آن‌ها می‌گفتم آن مرکز، کد و مجوز ندارد؛ من چگونه ابلاغ بدهم؟! مرا به دانشگاه مرکزی دعوت کردند و جلسه‌ای بین من، رئیس دانشگاه(دکتر خنیفر)، معاونین او و مدیرکل تشکیل شد.(این بخش از سخنان دکتر دانشجو شامل اظهارات مسئولان سازمان مرکزی دانشگاه فرهنگیان، به درخواست خود ایشان حذف می‌شود.) من در آن جلسه گفتم اولا دخالت نمایندگان مجلس در انتصابات نادرست است. شما بروید و ببینید استاندار سمنان در جلسه تودیع چه گفته است؟ ثانیا این مسأله قانونی نیست؛ اجازه بدهید من موضوع را مدیریت و قائله را جمع کنم. این ماجرا در 22 آبان امسال اتفاق افتاد. آخر جلسه به من گفتند برای فلانی ابلاغ می‌زنی؟ گفتم معلوم نیست؛ اگر ابلاغ بزنم، برای آقای دکتر کریم می‌زنم! این را گفتم و به سمنان آمدم. جلسه‌ای با حضور فرد مدنظر نماینده تشکیل دادیم. در آن جلسه به تعامل رسیدیم که برخی از دانشجویان را برای کارورزی به گرمسار بدهیم. ایشان بسیار هم خوشحال شد. من می‌خواستم مسأله را بین سازمان مرکزی و وزارتخانه‌ قانونا حل کنم. او از پیش ما رفت و شی تماس گرفت که نماینده به شدت عصبانی است و گفته کارورزی کافی نیست؛ باید همه درس‌ها را به گرمسار بدهید. در نهایت به وزارتخانه فشار آوردند. سه‌شنبه ظهر حدود ساعت یک وقتی می‌خواستم جلسه‌ای تشکیل بدهم تا تصمیمی برای تحویل دانشجویان به گرمسار بگیریم، از تهران با من تماس گرفتند که می‌خواهیم پایان مدیریتت را اعلام کنیم! روند این‌گونه است که اعلام پایان مدیریت یک فرد، حدود 4 ماه طول می‌کشد. همان زمان به دکتر کریم هم زنگ زدند. من به دکتر کریم گفتم قبول کن تا بدتر نشود! ایشان هم موقتا قبول کرد. من کنار رفتم. خدا را شاهد می‌گیریم که به هیچ‌کس هم زنگ نزدم.

مرآت-  اگر سازمان مرکزی از عملکرد شما رضایت داشتند چگونه ممکن است با این شیوه غیرمحترمانه و بدون تودیع و معارفه شما را عزل کنند؟

گفته بودند تا یک ساعت دیگر از این اتفاق نیفتد، آن اتفاق می‌افتد.

مرآت- چه اتفاقی؟

من اجازه ندارم بگویم. ما یک‌سری محدودیت‌های امنیتی هم داریم. (در این بخش از گفتگو به درخواست دکتر دانشجو دستگاه ضبط صوت را خاموش کردیم.) بعدا متوجه می‌شوید که این مسأله اصلا در اختیار دانشگاه نبوده است. من نه به دوستانم و نه به نماینده و نه به مدیرکل آموزش و پرورش زنگ نزدم. به کریم گفتم تو باش، کمکت هم می‌کنم. حتی تودیع و معارفه‌ای هم در کار نبود.

تصاویر شبکه اطلاع رسانی مرآت استان سمنان

مرآت- بنابراین شما طی یکی دو ساعت با فشار به سازمان مرکزی عزل شدید.

من کلمه فشار را به کار نمی‌برم اما این اتفاق ظرف نیم ساعت افتاد! ساعت یک تا یک و نیم! این خبر در شهر پیچید. من تا 98 ابلاغ تمدید دارم. بدون اطلاع من، مدیرکل آموزش و پرورش و نماینده فعال شدند! من را دعوت کردند پیش وزیر!

مرآت- آقای دکتر همتی با شما تماس گرفتند؟

او با من تماس نگرفت. مدیرکل آموزش و پرورش به من زنگ زد. نهایتا ما رفتیم آنجا. وزیر بود و من بودم و رئیس دانشگاه ما بود و مدیرکل و آقای دکتر همتی. قرار بود من در جلسه تصمیم‌گیری حضور نداشته باشم. به من گفتند شما قول داده بودی که این مسأله را حل کنی. گفته بودی من برای فلانی ابلاغ می‌زنم. گفتم من چنین چیزی نگفته بودم. به من گفتند دستت را روی قرآن بگذار که نگفته بودی!

مرآت- یعنی اگر گفته بودید، مسأله حل شده بود؟

بله.

مرآت- یعنی وزیر به شما می‌گفت اگر قولی برای یک کار غیرقانونی می‌دادید، مسأله حل شده بود؟

وزیر نگفت. در جلسه گفته شد. از من درخواست کرده بودند که آقا تو را به خدا ابلاغی بزن، مسأله تمام شود! من گفته بودم بگذارید تصمیم بگیرم. آقای خنیفر در جلسه با وزیر گفت که من توانمندترین مدیر ایشان هستم. ایشان به وزیر گفت ما با آقای دانشجو هیچ مسأله‌ای نداشتیم جز این که ایشان قول داده بود این مسأله را حل کند. نهایتا به وزیر گفتم من می‌خواهم مدرس باشم و برای شما هم آرزوی توفیق دارم. از شما آقای خنیفر هم هیچ ناراحت نیستم. از جلسه خارج شدم. بعد از ده دقیقه به من گفتند اگر بخواهید دوباره حکم مدیریت استان را برای شما بزنیم، تبعاتی دارد. حکم ریاست پردیس را قبول کن.

تصاویر شبکه اطلاع رسانی مرآت استان سمنان

مرآت- این جملات را چه کسی به شما گفت؟

رئیس دانشگاه. گفتند می‌خواستیم شما را به تهران بیاوریم و سمت بالاتری به شما بدهیم اما دوستان گفتند شما به تهران نمی‌آیید؛ ریاست پردیس را قبول کن. در نهایت پس از اصرار من برای عدم پذیرش، گفتم اختیار با شماست؛ الامر الیکم. همان‌جا جلوی چشم من تماس گرفتند و گفتند ابلاغش را بزنید. این پست، برای من پست خاصی نیست. من مدیر استان بوده‌ام. قبل از این که مرآت آن مطلب را منتشر کند، نگران بودم که اصلا چرا این مسئولیت را پذیرفتم؟ درست است که در محذوریت قرار گرفتم.

مرآت- اگر به روز جلسه با وزیر برمی‌گشتید، باز هم ریاست پردیس را می‌پذیرفتید؟

نه، نه، نه! حداقل از مدیریت استانی نباید پایین‌تر می‌بود.

مرآت- قبول دارید که این پذیرش مسئولیت توسط شما به نوعی تحقیر استان بود؟

نه اما این مسأله برای من خوب نیست.

مرآت- شما فقط خودتان نیستید آقای دانشجو! ما شهروندان از پول بیت‌المال به شما حقوق می‌دهیم که نماینده ما در دانشگاه فرهنگیان باشید.

ببینید به من پیشنهادی شد و من احترام افراد را نگه‌میدارم.

مرآت- تا این حد که یک مسئولیت رده‌پایین‌تر را بپذیرید؟

بله.

مرآت- به چه بهایی؟ به بهای تحقیر تعلیم و تربیت استان؟

چیز خاصی نبود. من گفتم بگذار یک مدتی با آن‌ها کار کنیم تا مشکل حل شود. آن روزی که آن اتفاق افتاد رئیس پردیس الزهرا اینجا بود و داشت گریه می‌کرد و کریم حالش بهم خورد و رفت منزل. کسی که دیگران از او ناراضی باشند را که ابقا نمی‌کنند.

مرآت- شما ابقاء نشدید آقای دانشجو! تنزل پیدا کردید.

به هر حال کسی را که از او ناراضی باشند اصلا ابقاء نمی‌کنند.

مرآت- اگر شما مدیر شایسته‌ای بودید، مجموعه دانشگاه پای شما می‌ایستاد و اجازه نمی‌داد به این شیوه غیرمحترمانه عزل شوید.

من می‌پذیرم که در پذیرش این مسئولیت اشتباه کردم اما این اشتباه عمدی نبوده است. به هر حال پیش می‌آید. من اگر این سمت پایین‌تر را نمی‌پذیرفتم راحت‌تر بودم.

تصاویر شبکه اطلاع رسانی مرآت استان سمنان

مرآت- به تعلیم و تربیت استان هم بی‌احترامی نمی‌شد.

اگر شما در جو ما باشید، این احساس را نخواهید داشت.

مرآت- آقای دانشجو! شما این امکان را داشتید که از رسانه‌ها دعوت کنید، ماوقع را شرح دهید و استعفا دهید. فکر می‌کنید رسانه‌ها از شما حمایت نمی‌کردند؟

چرا حمایت می‌کردند اما شرایط خاص کشور را باید درنظر بگیرید.

مرآت- کدام شرایط؟ شما تلویحا و تصریحا می‌گویید وزیر کار غیرقانونی می‌کند.

بروید و با کارمندان دانشگاه بپرسید از من رضایت دارند یا نه.

مرآت- آقای دانشجو! شما عقلا شیوه کار برادر همسرتان در راستای دخالت در نصب خودتان را چقدر درست می‌دانید؟

اجازه بدهید من در این حوزه وارد نشوم. بگذارید این موضوع را تمام کنیم من پاسخ شما را می‌دهم. من وابسته به هیچ‌جا نیستم. در عین مهربانی، سرسختم. من از مطلب مرآت ناراحت شدم. من مقاومت کرده بودم، باید از من تقدیر می‌شد.

مرآت- کاش به این مقاومت ادامه می‌دادید تا صدق سخن شما روشن شود.

من که ادامه دادم و کنار رفتم.

مرآت- و ادامه دادید و مجددا بازگشتید!

من که به شما گفتم در اختیار من نبود.

مرآت- شما حق انتخاب داشتید.

بحثی نیست. من که کار خلافی نکردم، شاید کار دون شأن کرده باشم. گاهی شما مجبور می‌شوید کتی را به تن می‌کنید که دوست ندارید!

مرآت- آقای دانشجو! اگر همه نمایندگان مجلس شیوه برادر همسر شما را در پیش بگیرند، چه اتفاقی در کشور می‌افتد؟

من نمی‌خواهم وارد این حوزه شوم. قاعده این است که مسئول استانی را وزیر انتخاب کند اما مرسوم است که در انتصاب‌ها نظر نمایندگان را می‌پرسند.

مرآت- پرسیدن نظر با تلاش نماینده برای انتصاب یا عزل یک فرد خاص تفاوت دارد آقای دانشجو! اصل تفکیک قوا می‌گوید نمایندگان نباید در عزل و نصب‌ها دخالت کنند.

بله. خود آقای همتی می‌گفت ما نمایندگان استان تعهد داده‌ایم که در انتصابات و جابجایی بودجه دخالت نکنیم. همه امضا کرده‌اند جز یک نفر.

مرآت- اصل انتقاد ما مربوط به شیوه عزل و نصب شماست.

این را از خودش بپرسید. او برای خودش قطعا دلایلی دارد.

مرآت- شما عقلا با این مسأله موافقید یا مخالف؟

این مسأله در حوزه من نیست. به هر حال او نماینده است و بر اساس وظیفه‌اش این کار را می‌کند.

مرآت- وقتی برادر همسرتان به شما گفتند که بیایید نزد وزیر برویم، آیا بهتر نبود که می‌گفتید بروید و به طور قانونی به کمیسیون‌های مربوطه از نماینده آن شهرستان شکایت کنید؟

من از این فرصت استفاده کردم. می‌خواستم پیش وزیر بروم. خوب هم بود که رفتم. چون وزیر فکر می‌کرد من دانشگاه را گروگان گرفته‌ام. من به احترامی که برای دکتر خنیفر قائل بودم، تقاضای ایشان را برای پذیرش مسئولیت زمین نزدم.

مرآت- آقای دکتر! چه عاملی باعث شد که پست استان را در اختیار شما نگذاشتند؟

حتما آقایان دلایلی داشتند. من جویا نشدم.

مرآت- چیزی به شما نگفتند؟

حالا یک دلایلی گفتند اما چیز مهمی نیست. احتمال می‌دهم که نگران این بودند که تنش‌ها باقی بماند.

مرآت- آیا این سخن شما به معنای آن نیست که وزیر همچنان و در لحظه انتصاب شما به سمتی پایین‌تر بر موضع خلاف قانون خود استوار بوده است؟

نمی‌دانم. از خودشان بپرسید.

مرآت- بعد از جلسه با دکتر همتی، همسر برادرتان، صحبتی داشتید؟

نه. من فقط داشتم گوش می‌کردم که ایشان به آقای دستورانی گفت که من خیلی ناراحت شدم وقتی این موضوع را شنیدم.

مرآت- تا به امروز با ایشان تماسی نداشته‌اید؟

خیر.

مرآت- لااقل برای تشکر تماس می‌گرفتید.

نه این کار را هم نکردم. این مسائلی بود که اتفاق افتاد؛ مابقی را باید از خود آقایان بپرسید. من بسیجی که هستم، زخمی این نظام و جانباز هم که هستم؛ صلاح نبود که این ادبیات در برابر من به کار برود. من هرگز نمی‌توانم به باورهای خودم خیانت کنم و خلاف قانون عمل کنم. من خوشحالم که شما را دیدم و اگر احساس کردید که در حق من جفا شده، دیگر خودتان می‌دانید.

مرآت- ما معتقدیم در حق دانشگاه فرهنگیان استان جفا شده است و البته شما هم در این جفا دخیل هستید. کاش همانطور که خودتان فرمودید، مسئولیت را نمی‌پذیرفتید.

شما در شرایط من نبودید. چنین اتفاقی افتاد ما هم آن‌ها را بخشیدیم. من در ارزیابی‌ها مدیر موفقی بوده‌ام. هفتصد نفر را نان و آب دادن کار ساده‌ای نیست. در پایان به صراحت می‌گویم دلیل برداشتن من مخالفت با افتتاح مرکز آموزشی در گرمسار بود. من انتظار داشتم رسانه‌ها از من تشکر کنند.

مرآت- حرف ما این است که اگر اقدام نماینده‌ای را در عزل، نادرست می‌دانید، لاجرم باید اقدام نماینده‌ای دیگر در انتصاب را هم نادرست بدانید. هردوی این اقدامات خطا هستند.

بخشی از خطا متوجه من است اما طاقت مدیر حدی دارد! این که مسئولیت را پذیرفتم هم چیز خاصی نبوده. شاید سهو یا اشتباهی بوده! مجموعه ما مرده بود. وقتی برگشتم حراست به من گفت مجموعه زنده شد.

مرآت- برخی گفته بودند خوبی این مباحث این بود که دانشگاه فرهنگیان دیده شد!

من کار را خوب انجام می‌دهم اما مجموعه ما صدایش درنمی‌آید.

مرآت- در این چند سال نشست خبری نداشته‌اید؛ درست است؟

بله؛ عادت ندارم. من دکتر کریم را در مصاحبه جلو می‌اندازم البته در مصاحبه قوی هستم اما عادت ندارم.

(در پایان گفتگو هم به درخواست دکتر دانشجو دستگاه ضبط صوت را خاموش کردیم و به رسم امانتداری از ذکر محتوای گفتگو خودداری می‌کنیم.)

انتهای پیام/

,

تصاویر شبکه اطلاع رسانی مرآت استان سمنان

مرآت- توضیحات ابتدایی شما را درباره آغاز ماجرای عزل و نصب می‌شنویم.

از بیش از 5 سال قبل، درخواست‌هایی مبنی بر احداث یک پردیس وابسته به دانشگاه فرهنگیان در داورآباد مطرح می‌شد. شورای گسترش وزارت علوم به سادگی مجوز احداث واحد دانشگاهی جدید را نمی‌دهد و زمین، زیرساخت، اعضای هیأت علمی، تعداد دانشجو و... در تصمیم شورای گسترش برای صدور این مجوز دخیل است. با این وجود، نماینده گرمسار تصمیم گرفت که دانشگاهی در این شهرستان تأسیس کند. از آن محل بازدید بعمل آمد و مکان را نپسندیدند؛ بنابراین فکر می‌کردیم مسأله تمام شده است اما این‌گونه نبود.

بالاخره مدیرکل آموزش و پرورش(دستورانی) از جانب نماینده(کاتب) از من دعوت کرد تا در مراسم افتتاح آن مرکز آموزشی شرکت کنم. من گفتم مصاحبه دارم و گرفتارم. نمی‌آیم! خلاف است! بعد هم گفتم به نماینده بفرمایید آن مرکز آموزشی مجوز ندارد بنابراین باید ابتدا مجوز بگیرند و سپس مرکز را افتتاح کنند.

مرآت- آقای دستورانی مایل بودند که در آیین افتتاح این مرکز غیرقانونی شرکت کنند؟

بله. ایشان را دعوت کرده بودند.

مرآت- ایشان افتتاح مرکز را قانونی می‌دانستند؟

خیر!

مرآت- پس چرا قصد داشتند در افتتاح این مرکز غیرقانونی شرکت کنند؟

به هر حال یک‌سری چیزها رعایت می‌شود. به هر حال رفتند! شما هرطور که می‌خواهید محاسبه کنید!

مرآت- برای رفتن به این مراسم تحت فشار بودند؟

من در این‌باره قضاوتی نمی‌کنم. نماینده گفته بود که من از وزیر آموزش و پرورش مجوز گرفته‌ام.

مرآت- بنابراین معتقدید وزیر آموزش و پرورش مرتکب یک عمل خلاف قانون شده بودند؟

وزیر نمی‌تواند مجوز بدهد. او احتمالا زیر نامه‌ای نوشته «مساعدت شود!»  به هر حال وزیر آموزش و پرورش شاید علیرغم میل خودش به گرمسار رفت و مرکز را افتتاح کرد. آقای دستورانی هم در این مراسم حضور پیدا کردند.

تصاویر شبکه اطلاع رسانی مرآت استان سمنان

مرآت- علیرغم میل خودشان؟!

ظاهرا! من شنیده‌ام که ایشان تمایلی نداشته‌اند.

مرآت- مرکز مذکور به نام دانشگاه افتتاح شد؟

این هم داستان دارد! دانشگاه نامی را پیشنهاد کرد و آن‌ها چیز دیگری گذاشتند! به هر حال آن مرکز آموزشی افتتاح شد. معاونین سازمان مرکزی به من زنگ می‌زدند که تو را به خدا ابلاغ بده به فلانی، برود آن مرکز را راه‌اندازی کند. آن فرد را آقای کاتب معرفی کرده بود. من به آن‌ها می‌گفتم آن مرکز، کد و مجوز ندارد؛ من چگونه ابلاغ بدهم؟! مرا به دانشگاه مرکزی دعوت کردند و جلسه‌ای بین من، رئیس دانشگاه(دکتر خنیفر)، معاونین او و مدیرکل تشکیل شد.(این بخش از سخنان دکتر دانشجو شامل اظهارات مسئولان سازمان مرکزی دانشگاه فرهنگیان، به درخواست خود ایشان حذف می‌شود.) من در آن جلسه گفتم اولا دخالت نمایندگان مجلس در انتصابات نادرست است. شما بروید و ببینید استاندار سمنان در جلسه تودیع چه گفته است؟ ثانیا این مسأله قانونی نیست؛ اجازه بدهید من موضوع را مدیریت و قائله را جمع کنم. این ماجرا در 22 آبان امسال اتفاق افتاد. آخر جلسه به من گفتند برای فلانی ابلاغ می‌زنی؟ گفتم معلوم نیست؛ اگر ابلاغ بزنم، برای آقای دکتر کریم می‌زنم! این را گفتم و به سمنان آمدم. جلسه‌ای با حضور فرد مدنظر نماینده تشکیل دادیم. در آن جلسه به تعامل رسیدیم که برخی از دانشجویان را برای کارورزی به گرمسار بدهیم. ایشان بسیار هم خوشحال شد. من می‌خواستم مسأله را بین سازمان مرکزی و وزارتخانه‌ قانونا حل کنم. او از پیش ما رفت و شی تماس گرفت که نماینده به شدت عصبانی است و گفته کارورزی کافی نیست؛ باید همه درس‌ها را به گرمسار بدهید. در نهایت به وزارتخانه فشار آوردند. سه‌شنبه ظهر حدود ساعت یک وقتی می‌خواستم جلسه‌ای تشکیل بدهم تا تصمیمی برای تحویل دانشجویان به گرمسار بگیریم، از تهران با من تماس گرفتند که می‌خواهیم پایان مدیریتت را اعلام کنیم! روند این‌گونه است که اعلام پایان مدیریت یک فرد، حدود 4 ماه طول می‌کشد. همان زمان به دکتر کریم هم زنگ زدند. من به دکتر کریم گفتم قبول کن تا بدتر نشود! ایشان هم موقتا قبول کرد. من کنار رفتم. خدا را شاهد می‌گیریم که به هیچ‌کس هم زنگ نزدم.

مرآت-  اگر سازمان مرکزی از عملکرد شما رضایت داشتند چگونه ممکن است با این شیوه غیرمحترمانه و بدون تودیع و معارفه شما را عزل کنند؟

گفته بودند تا یک ساعت دیگر از این اتفاق نیفتد، آن اتفاق می‌افتد.

مرآت- چه اتفاقی؟

من اجازه ندارم بگویم. ما یک‌سری محدودیت‌های امنیتی هم داریم. (در این بخش از گفتگو به درخواست دکتر دانشجو دستگاه ضبط صوت را خاموش کردیم.) بعدا متوجه می‌شوید که این مسأله اصلا در اختیار دانشگاه نبوده است. من نه به دوستانم و نه به نماینده و نه به مدیرکل آموزش و پرورش زنگ نزدم. به کریم گفتم تو باش، کمکت هم می‌کنم. حتی تودیع و معارفه‌ای هم در کار نبود.

تصاویر شبکه اطلاع رسانی مرآت استان سمنان

مرآت- بنابراین شما طی یکی دو ساعت با فشار به سازمان مرکزی عزل شدید.

من کلمه فشار را به کار نمی‌برم اما این اتفاق ظرف نیم ساعت افتاد! ساعت یک تا یک و نیم! این خبر در شهر پیچید. من تا 98 ابلاغ تمدید دارم. بدون اطلاع من، مدیرکل آموزش و پرورش و نماینده فعال شدند! من را دعوت کردند پیش وزیر!

مرآت- آقای دکتر همتی با شما تماس گرفتند؟

او با من تماس نگرفت. مدیرکل آموزش و پرورش به من زنگ زد. نهایتا ما رفتیم آنجا. وزیر بود و من بودم و رئیس دانشگاه ما بود و مدیرکل و آقای دکتر همتی. قرار بود من در جلسه تصمیم‌گیری حضور نداشته باشم. به من گفتند شما قول داده بودی که این مسأله را حل کنی. گفته بودی من برای فلانی ابلاغ می‌زنم. گفتم من چنین چیزی نگفته بودم. به من گفتند دستت را روی قرآن بگذار که نگفته بودی!

مرآت- یعنی اگر گفته بودید، مسأله حل شده بود؟

بله.

مرآت- یعنی وزیر به شما می‌گفت اگر قولی برای یک کار غیرقانونی می‌دادید، مسأله حل شده بود؟

وزیر نگفت. در جلسه گفته شد. از من درخواست کرده بودند که آقا تو را به خدا ابلاغی بزن، مسأله تمام شود! من گفته بودم بگذارید تصمیم بگیرم. آقای خنیفر در جلسه با وزیر گفت که من توانمندترین مدیر ایشان هستم. ایشان به وزیر گفت ما با آقای دانشجو هیچ مسأله‌ای نداشتیم جز این که ایشان قول داده بود این مسأله را حل کند. نهایتا به وزیر گفتم من می‌خواهم مدرس باشم و برای شما هم آرزوی توفیق دارم. از شما آقای خنیفر هم هیچ ناراحت نیستم. از جلسه خارج شدم. بعد از ده دقیقه به من گفتند اگر بخواهید دوباره حکم مدیریت استان را برای شما بزنیم، تبعاتی دارد. حکم ریاست پردیس را قبول کن.

تصاویر شبکه اطلاع رسانی مرآت استان سمنان

مرآت- این جملات را چه کسی به شما گفت؟

رئیس دانشگاه. گفتند می‌خواستیم شما را به تهران بیاوریم و سمت بالاتری به شما بدهیم اما دوستان گفتند شما به تهران نمی‌آیید؛ ریاست پردیس را قبول کن. در نهایت پس از اصرار من برای عدم پذیرش، گفتم اختیار با شماست؛ الامر الیکم. همان‌جا جلوی چشم من تماس گرفتند و گفتند ابلاغش را بزنید. این پست، برای من پست خاصی نیست. من مدیر استان بوده‌ام. قبل از این که مرآت آن مطلب را منتشر کند، نگران بودم که اصلا چرا این مسئولیت را پذیرفتم؟ درست است که در محذوریت قرار گرفتم.

مرآت- اگر به روز جلسه با وزیر برمی‌گشتید، باز هم ریاست پردیس را می‌پذیرفتید؟

نه، نه، نه! حداقل از مدیریت استانی نباید پایین‌تر می‌بود.

مرآت- قبول دارید که این پذیرش مسئولیت توسط شما به نوعی تحقیر استان بود؟

نه اما این مسأله برای من خوب نیست.

مرآت- شما فقط خودتان نیستید آقای دانشجو! ما شهروندان از پول بیت‌المال به شما حقوق می‌دهیم که نماینده ما در دانشگاه فرهنگیان باشید.

ببینید به من پیشنهادی شد و من احترام افراد را نگه‌میدارم.

مرآت- تا این حد که یک مسئولیت رده‌پایین‌تر را بپذیرید؟

بله.

مرآت- به چه بهایی؟ به بهای تحقیر تعلیم و تربیت استان؟

چیز خاصی نبود. من گفتم بگذار یک مدتی با آن‌ها کار کنیم تا مشکل حل شود. آن روزی که آن اتفاق افتاد رئیس پردیس الزهرا اینجا بود و داشت گریه می‌کرد و کریم حالش بهم خورد و رفت منزل. کسی که دیگران از او ناراضی باشند را که ابقا نمی‌کنند.

مرآت- شما ابقاء نشدید آقای دانشجو! تنزل پیدا کردید.

به هر حال کسی را که از او ناراضی باشند اصلا ابقاء نمی‌کنند.

مرآت- اگر شما مدیر شایسته‌ای بودید، مجموعه دانشگاه پای شما می‌ایستاد و اجازه نمی‌داد به این شیوه غیرمحترمانه عزل شوید.

من می‌پذیرم که در پذیرش این مسئولیت اشتباه کردم اما این اشتباه عمدی نبوده است. به هر حال پیش می‌آید. من اگر این سمت پایین‌تر را نمی‌پذیرفتم راحت‌تر بودم.

تصاویر شبکه اطلاع رسانی مرآت استان سمنان

مرآت- به تعلیم و تربیت استان هم بی‌احترامی نمی‌شد.

اگر شما در جو ما باشید، این احساس را نخواهید داشت.

مرآت- آقای دانشجو! شما این امکان را داشتید که از رسانه‌ها دعوت کنید، ماوقع را شرح دهید و استعفا دهید. فکر می‌کنید رسانه‌ها از شما حمایت نمی‌کردند؟

چرا حمایت می‌کردند اما شرایط خاص کشور را باید درنظر بگیرید.

مرآت- کدام شرایط؟ شما تلویحا و تصریحا می‌گویید وزیر کار غیرقانونی می‌کند.

بروید و با کارمندان دانشگاه بپرسید از من رضایت دارند یا نه.

مرآت- آقای دانشجو! شما عقلا شیوه کار برادر همسرتان در راستای دخالت در نصب خودتان را چقدر درست می‌دانید؟

اجازه بدهید من در این حوزه وارد نشوم. بگذارید این موضوع را تمام کنیم من پاسخ شما را می‌دهم. من وابسته به هیچ‌جا نیستم. در عین مهربانی، سرسختم. من از مطلب مرآت ناراحت شدم. من مقاومت کرده بودم، باید از من تقدیر می‌شد.

مرآت- کاش به این مقاومت ادامه می‌دادید تا صدق سخن شما روشن شود.

من که ادامه دادم و کنار رفتم.

مرآت- و ادامه دادید و مجددا بازگشتید!

من که به شما گفتم در اختیار من نبود.

مرآت- شما حق انتخاب داشتید.

بحثی نیست. من که کار خلافی نکردم، شاید کار دون شأن کرده باشم. گاهی شما مجبور می‌شوید کتی را به تن می‌کنید که دوست ندارید!

مرآت- آقای دانشجو! اگر همه نمایندگان مجلس شیوه برادر همسر شما را در پیش بگیرند، چه اتفاقی در کشور می‌افتد؟

من نمی‌خواهم وارد این حوزه شوم. قاعده این است که مسئول استانی را وزیر انتخاب کند اما مرسوم است که در انتصاب‌ها نظر نمایندگان را می‌پرسند.

مرآت- پرسیدن نظر با تلاش نماینده برای انتصاب یا عزل یک فرد خاص تفاوت دارد آقای دانشجو! اصل تفکیک قوا می‌گوید نمایندگان نباید در عزل و نصب‌ها دخالت کنند.

بله. خود آقای همتی می‌گفت ما نمایندگان استان تعهد داده‌ایم که در انتصابات و جابجایی بودجه دخالت نکنیم. همه امضا کرده‌اند جز یک نفر.

مرآت- اصل انتقاد ما مربوط به شیوه عزل و نصب شماست.

این را از خودش بپرسید. او برای خودش قطعا دلایلی دارد.

مرآت- شما عقلا با این مسأله موافقید یا مخالف؟

این مسأله در حوزه من نیست. به هر حال او نماینده است و بر اساس وظیفه‌اش این کار را می‌کند.

مرآت- وقتی برادر همسرتان به شما گفتند که بیایید نزد وزیر برویم، آیا بهتر نبود که می‌گفتید بروید و به طور قانونی به کمیسیون‌های مربوطه از نماینده آن شهرستان شکایت کنید؟

من از این فرصت استفاده کردم. می‌خواستم پیش وزیر بروم. خوب هم بود که رفتم. چون وزیر فکر می‌کرد من دانشگاه را گروگان گرفته‌ام. من به احترامی که برای دکتر خنیفر قائل بودم، تقاضای ایشان را برای پذیرش مسئولیت زمین نزدم.

مرآت- آقای دکتر! چه عاملی باعث شد که پست استان را در اختیار شما نگذاشتند؟

حتما آقایان دلایلی داشتند. من جویا نشدم.

مرآت- چیزی به شما نگفتند؟

حالا یک دلایلی گفتند اما چیز مهمی نیست. احتمال می‌دهم که نگران این بودند که تنش‌ها باقی بماند.

مرآت- آیا این سخن شما به معنای آن نیست که وزیر همچنان و در لحظه انتصاب شما به سمتی پایین‌تر بر موضع خلاف قانون خود استوار بوده است؟

نمی‌دانم. از خودشان بپرسید.

مرآت- بعد از جلسه با دکتر همتی، همسر برادرتان، صحبتی داشتید؟

نه. من فقط داشتم گوش می‌کردم که ایشان به آقای دستورانی گفت که من خیلی ناراحت شدم وقتی این موضوع را شنیدم.

مرآت- تا به امروز با ایشان تماسی نداشته‌اید؟

خیر.

مرآت- لااقل برای تشکر تماس می‌گرفتید.

نه این کار را هم نکردم. این مسائلی بود که اتفاق افتاد؛ مابقی را باید از خود آقایان بپرسید. من بسیجی که هستم، زخمی این نظام و جانباز هم که هستم؛ صلاح نبود که این ادبیات در برابر من به کار برود. من هرگز نمی‌توانم به باورهای خودم خیانت کنم و خلاف قانون عمل کنم. من خوشحالم که شما را دیدم و اگر احساس کردید که در حق من جفا شده، دیگر خودتان می‌دانید.

مرآت- ما معتقدیم در حق دانشگاه فرهنگیان استان جفا شده است و البته شما هم در این جفا دخیل هستید. کاش همانطور که خودتان فرمودید، مسئولیت را نمی‌پذیرفتید.

شما در شرایط من نبودید. چنین اتفاقی افتاد ما هم آن‌ها را بخشیدیم. من در ارزیابی‌ها مدیر موفقی بوده‌ام. هفتصد نفر را نان و آب دادن کار ساده‌ای نیست. در پایان به صراحت می‌گویم دلیل برداشتن من مخالفت با افتتاح مرکز آموزشی در گرمسار بود. من انتظار داشتم رسانه‌ها از من تشکر کنند.

مرآت- حرف ما این است که اگر اقدام نماینده‌ای را در عزل، نادرست می‌دانید، لاجرم باید اقدام نماینده‌ای دیگر در انتصاب را هم نادرست بدانید. هردوی این اقدامات خطا هستند.

بخشی از خطا متوجه من است اما طاقت مدیر حدی دارد! این که مسئولیت را پذیرفتم هم چیز خاصی نبوده. شاید سهو یا اشتباهی بوده! مجموعه ما مرده بود. وقتی برگشتم حراست به من گفت مجموعه زنده شد.

مرآت- برخی گفته بودند خوبی این مباحث این بود که دانشگاه فرهنگیان دیده شد!

من کار را خوب انجام می‌دهم اما مجموعه ما صدایش درنمی‌آید.

مرآت- در این چند سال نشست خبری نداشته‌اید؛ درست است؟

بله؛ عادت ندارم. من دکتر کریم را در مصاحبه جلو می‌اندازم البته در مصاحبه قوی هستم اما عادت ندارم.

(در پایان گفتگو هم به درخواست دکتر دانشجو دستگاه ضبط صوت را خاموش کردیم و به رسم امانتداری از ذکر محتوای گفتگو خودداری می‌کنیم.)

انتهای پیام/

,

تصاویر شبکه اطلاع رسانی مرآت استان سمنان

, تصاویر شبکه اطلاع رسانی مرآت استان سمنان,

مرآت- توضیحات ابتدایی شما را درباره آغاز ماجرای عزل و نصب می‌شنویم.

, مرآت- توضیحات ابتدایی شما را درباره آغاز ماجرای عزل و نصب می‌شنویم.,

از بیش از 5 سال قبل، درخواست‌هایی مبنی بر احداث یک پردیس وابسته به دانشگاه فرهنگیان در داورآباد مطرح می‌شد. شورای گسترش وزارت علوم به سادگی مجوز احداث واحد دانشگاهی جدید را نمی‌دهد و زمین، زیرساخت، اعضای هیأت علمی، تعداد دانشجو و... در تصمیم شورای گسترش برای صدور این مجوز دخیل است. با این وجود، نماینده گرمسار تصمیم گرفت که دانشگاهی در این شهرستان تأسیس کند. از آن محل بازدید بعمل آمد و مکان را نپسندیدند؛ بنابراین فکر می‌کردیم مسأله تمام شده است اما این‌گونه نبود.

,

بالاخره مدیرکل آموزش و پرورش(دستورانی) از جانب نماینده(کاتب) از من دعوت کرد تا در مراسم افتتاح آن مرکز آموزشی شرکت کنم. من گفتم مصاحبه دارم و گرفتارم. نمی‌آیم! خلاف است! بعد هم گفتم به نماینده بفرمایید آن مرکز آموزشی مجوز ندارد بنابراین باید ابتدا مجوز بگیرند و سپس مرکز را افتتاح کنند.

,

مرآت- آقای دستورانی مایل بودند که در آیین افتتاح این مرکز غیرقانونی شرکت کنند؟

, مرآت- آقای دستورانی مایل بودند که در آیین افتتاح این مرکز غیرقانونی شرکت کنند؟,

بله. ایشان را دعوت کرده بودند.

,

مرآت- ایشان افتتاح مرکز را قانونی می‌دانستند؟

, مرآت- ایشان افتتاح مرکز را قانونی می‌دانستند؟,

خیر!

,

مرآت- پس چرا قصد داشتند در افتتاح این مرکز غیرقانونی شرکت کنند؟

, مرآت- پس چرا قصد داشتند در افتتاح این مرکز غیرقانونی شرکت کنند؟,

به هر حال یک‌سری چیزها رعایت می‌شود. به هر حال رفتند! شما هرطور که می‌خواهید محاسبه کنید!

,

مرآت- برای رفتن به این مراسم تحت فشار بودند؟

, مرآت- برای رفتن به این مراسم تحت فشار بودند؟,

من در این‌باره قضاوتی نمی‌کنم. نماینده گفته بود که من از وزیر آموزش و پرورش مجوز گرفته‌ام.

,

مرآت- بنابراین معتقدید وزیر آموزش و پرورش مرتکب یک عمل خلاف قانون شده بودند؟

, مرآت- بنابراین معتقدید وزیر آموزش و پرورش مرتکب یک عمل خلاف قانون شده بودند؟,

وزیر نمی‌تواند مجوز بدهد. او احتمالا زیر نامه‌ای نوشته «مساعدت شود!»  به هر حال وزیر آموزش و پرورش شاید علیرغم میل خودش به گرمسار رفت و مرکز را افتتاح کرد. آقای دستورانی هم در این مراسم حضور پیدا کردند.

,

تصاویر شبکه اطلاع رسانی مرآت استان سمنان

, تصاویر شبکه اطلاع رسانی مرآت استان سمنان,

مرآت- علیرغم میل خودشان؟!

, مرآت- علیرغم میل خودشان؟!,

ظاهرا! من شنیده‌ام که ایشان تمایلی نداشته‌اند.

,

مرآت- مرکز مذکور به نام دانشگاه افتتاح شد؟

, مرآت- مرکز مذکور به نام دانشگاه افتتاح شد؟,

این هم داستان دارد! دانشگاه نامی را پیشنهاد کرد و آن‌ها چیز دیگری گذاشتند! به هر حال آن مرکز آموزشی افتتاح شد. معاونین سازمان مرکزی به من زنگ می‌زدند که تو را به خدا ابلاغ بده به فلانی، برود آن مرکز را راه‌اندازی کند. آن فرد را آقای کاتب معرفی کرده بود. من به آن‌ها می‌گفتم آن مرکز، کد و مجوز ندارد؛ من چگونه ابلاغ بدهم؟! مرا به دانشگاه مرکزی دعوت کردند و جلسه‌ای بین من، رئیس دانشگاه(دکتر خنیفر)، معاونین او و مدیرکل تشکیل شد.(این بخش از سخنان دکتر دانشجو شامل اظهارات مسئولان سازمان مرکزی دانشگاه فرهنگیان، به درخواست خود ایشان حذف می‌شود.) من در آن جلسه گفتم اولا دخالت نمایندگان مجلس در انتصابات نادرست است. شما بروید و ببینید استاندار سمنان در جلسه تودیع چه گفته است؟ ثانیا این مسأله قانونی نیست؛ اجازه بدهید من موضوع را مدیریت و قائله را جمع کنم. این ماجرا در 22 آبان امسال اتفاق افتاد. آخر جلسه به من گفتند برای فلانی ابلاغ می‌زنی؟ گفتم معلوم نیست؛ اگر ابلاغ بزنم، برای آقای دکتر کریم می‌زنم! این را گفتم و به سمنان آمدم. جلسه‌ای با حضور فرد مدنظر نماینده تشکیل دادیم. در آن جلسه به تعامل رسیدیم که برخی از دانشجویان را برای کارورزی به گرمسار بدهیم. ایشان بسیار هم خوشحال شد. من می‌خواستم مسأله را بین سازمان مرکزی و وزارتخانه‌ قانونا حل کنم. او از پیش ما رفت و شی تماس گرفت که نماینده به شدت عصبانی است و گفته کارورزی کافی نیست؛ باید همه درس‌ها را به گرمسار بدهید. در نهایت به وزارتخانه فشار آوردند. سه‌شنبه ظهر حدود ساعت یک وقتی می‌خواستم جلسه‌ای تشکیل بدهم تا تصمیمی برای تحویل دانشجویان به گرمسار بگیریم، از تهران با من تماس گرفتند که می‌خواهیم پایان مدیریتت را اعلام کنیم! روند این‌گونه است که اعلام پایان مدیریت یک فرد، حدود 4 ماه طول می‌کشد. همان زمان به دکتر کریم هم زنگ زدند. من به دکتر کریم گفتم قبول کن تا بدتر نشود! ایشان هم موقتا قبول کرد. من کنار رفتم. خدا را شاهد می‌گیریم که به هیچ‌کس هم زنگ نزدم.

,

مرآت-  اگر سازمان مرکزی از عملکرد شما رضایت داشتند چگونه ممکن است با این شیوه غیرمحترمانه و بدون تودیع و معارفه شما را عزل کنند؟

, مرآت-  اگر سازمان مرکزی از عملکرد شما رضایت داشتند چگونه ممکن است با این شیوه غیرمحترمانه و بدون تودیع و معارفه شما را عزل کنند؟,

گفته بودند تا یک ساعت دیگر از این اتفاق نیفتد، آن اتفاق می‌افتد.

,

مرآت- چه اتفاقی؟

, مرآت- چه اتفاقی؟,

من اجازه ندارم بگویم. ما یک‌سری محدودیت‌های امنیتی هم داریم. (در این بخش از گفتگو به درخواست دکتر دانشجو دستگاه ضبط صوت را خاموش کردیم.) بعدا متوجه می‌شوید که این مسأله اصلا در اختیار دانشگاه نبوده است. من نه به دوستانم و نه به نماینده و نه به مدیرکل آموزش و پرورش زنگ نزدم. به کریم گفتم تو باش، کمکت هم می‌کنم. حتی تودیع و معارفه‌ای هم در کار نبود.

,

تصاویر شبکه اطلاع رسانی مرآت استان سمنان

, تصاویر شبکه اطلاع رسانی مرآت استان سمنان,

مرآت- بنابراین شما طی یکی دو ساعت با فشار به سازمان مرکزی عزل شدید.

, مرآت- بنابراین شما طی یکی دو ساعت با فشار به سازمان مرکزی عزل شدید.,

من کلمه فشار را به کار نمی‌برم اما این اتفاق ظرف نیم ساعت افتاد! ساعت یک تا یک و نیم! این خبر در شهر پیچید. من تا 98 ابلاغ تمدید دارم. بدون اطلاع من، مدیرکل آموزش و پرورش و نماینده فعال شدند! من را دعوت کردند پیش وزیر!

,

مرآت- آقای دکتر همتی با شما تماس گرفتند؟

, مرآت- آقای دکتر همتی با شما تماس گرفتند؟,

او با من تماس نگرفت. مدیرکل آموزش و پرورش به من زنگ زد. نهایتا ما رفتیم آنجا. وزیر بود و من بودم و رئیس دانشگاه ما بود و مدیرکل و آقای دکتر همتی. قرار بود من در جلسه تصمیم‌گیری حضور نداشته باشم. به من گفتند شما قول داده بودی که این مسأله را حل کنی. گفته بودی من برای فلانی ابلاغ می‌زنم. گفتم من چنین چیزی نگفته بودم. به من گفتند دستت را روی قرآن بگذار که نگفته بودی!

,

مرآت- یعنی اگر گفته بودید، مسأله حل شده بود؟

, مرآت- یعنی اگر گفته بودید، مسأله حل شده بود؟,

بله.

,

مرآت- یعنی وزیر به شما می‌گفت اگر قولی برای یک کار غیرقانونی می‌دادید، مسأله حل شده بود؟

, مرآت- یعنی وزیر به شما می‌گفت اگر قولی برای یک کار غیرقانونی می‌دادید، مسأله حل شده بود؟,

وزیر نگفت. در جلسه گفته شد. از من درخواست کرده بودند که آقا تو را به خدا ابلاغی بزن، مسأله تمام شود! من گفته بودم بگذارید تصمیم بگیرم. آقای خنیفر در جلسه با وزیر گفت که من توانمندترین مدیر ایشان هستم. ایشان به وزیر گفت ما با آقای دانشجو هیچ مسأله‌ای نداشتیم جز این که ایشان قول داده بود این مسأله را حل کند. نهایتا به وزیر گفتم من می‌خواهم مدرس باشم و برای شما هم آرزوی توفیق دارم. از شما آقای خنیفر هم هیچ ناراحت نیستم. از جلسه خارج شدم. بعد از ده دقیقه به من گفتند اگر بخواهید دوباره حکم مدیریت استان را برای شما بزنیم، تبعاتی دارد. حکم ریاست پردیس را قبول کن.

,

تصاویر شبکه اطلاع رسانی مرآت استان سمنان

, تصاویر شبکه اطلاع رسانی مرآت استان سمنان,

مرآت- این جملات را چه کسی به شما گفت؟

, مرآت- این جملات را چه کسی به شما گفت؟,

رئیس دانشگاه. گفتند می‌خواستیم شما را به تهران بیاوریم و سمت بالاتری به شما بدهیم اما دوستان گفتند شما به تهران نمی‌آیید؛ ریاست پردیس را قبول کن. در نهایت پس از اصرار من برای عدم پذیرش، گفتم اختیار با شماست؛ الامر الیکم. همان‌جا جلوی چشم من تماس گرفتند و گفتند ابلاغش را بزنید. این پست، برای من پست خاصی نیست. من مدیر استان بوده‌ام. قبل از این که مرآت آن مطلب را منتشر کند، نگران بودم که اصلا چرا این مسئولیت را پذیرفتم؟ درست است که در محذوریت قرار گرفتم.

,

مرآت- اگر به روز جلسه با وزیر برمی‌گشتید، باز هم ریاست پردیس را می‌پذیرفتید؟

, مرآت- اگر به روز جلسه با وزیر برمی‌گشتید، باز هم ریاست پردیس را می‌پذیرفتید؟,

نه، نه، نه! حداقل از مدیریت استانی نباید پایین‌تر می‌بود.

,

مرآت- قبول دارید که این پذیرش مسئولیت توسط شما به نوعی تحقیر استان بود؟

, مرآت- قبول دارید که این پذیرش مسئولیت توسط شما به نوعی تحقیر استان بود؟,

نه اما این مسأله برای من خوب نیست.

,

مرآت- شما فقط خودتان نیستید آقای دانشجو! ما شهروندان از پول بیت‌المال به شما حقوق می‌دهیم که نماینده ما در دانشگاه فرهنگیان باشید.

, مرآت- شما فقط خودتان نیستید آقای دانشجو! ما شهروندان از پول بیت‌المال به شما حقوق می‌دهیم که نماینده ما در دانشگاه فرهنگیان باشید.,

ببینید به من پیشنهادی شد و من احترام افراد را نگه‌میدارم.

,

مرآت- تا این حد که یک مسئولیت رده‌پایین‌تر را بپذیرید؟

, مرآت- تا این حد که یک مسئولیت رده‌پایین‌تر را بپذیرید؟,

بله.

,

مرآت- به چه بهایی؟ به بهای تحقیر تعلیم و تربیت استان؟

, مرآت- به چه بهایی؟ به بهای تحقیر تعلیم و تربیت استان؟,

چیز خاصی نبود. من گفتم بگذار یک مدتی با آن‌ها کار کنیم تا مشکل حل شود. آن روزی که آن اتفاق افتاد رئیس پردیس الزهرا اینجا بود و داشت گریه می‌کرد و کریم حالش بهم خورد و رفت منزل. کسی که دیگران از او ناراضی باشند را که ابقا نمی‌کنند.

,

مرآت- شما ابقاء نشدید آقای دانشجو! تنزل پیدا کردید.

, مرآت- شما ابقاء نشدید آقای دانشجو! تنزل پیدا کردید.,

به هر حال کسی را که از او ناراضی باشند اصلا ابقاء نمی‌کنند.

,

مرآت- اگر شما مدیر شایسته‌ای بودید، مجموعه دانشگاه پای شما می‌ایستاد و اجازه نمی‌داد به این شیوه غیرمحترمانه عزل شوید.

, مرآت- اگر شما مدیر شایسته‌ای بودید، مجموعه دانشگاه پای شما می‌ایستاد و اجازه نمی‌داد به این شیوه غیرمحترمانه عزل شوید.,

من می‌پذیرم که در پذیرش این مسئولیت اشتباه کردم اما این اشتباه عمدی نبوده است. به هر حال پیش می‌آید. من اگر این سمت پایین‌تر را نمی‌پذیرفتم راحت‌تر بودم.

,

تصاویر شبکه اطلاع رسانی مرآت استان سمنان

, تصاویر شبکه اطلاع رسانی مرآت استان سمنان,

مرآت- به تعلیم و تربیت استان هم بی‌احترامی نمی‌شد.

, مرآت- به تعلیم و تربیت استان هم بی‌احترامی نمی‌شد.,

اگر شما در جو ما باشید، این احساس را نخواهید داشت.

,

مرآت- آقای دانشجو! شما این امکان را داشتید که از رسانه‌ها دعوت کنید، ماوقع را شرح دهید و استعفا دهید. فکر می‌کنید رسانه‌ها از شما حمایت نمی‌کردند؟

, مرآت- آقای دانشجو! شما این امکان را داشتید که از رسانه‌ها دعوت کنید، ماوقع را شرح دهید و استعفا دهید. فکر می‌کنید رسانه‌ها از شما حمایت نمی‌کردند؟,

چرا حمایت می‌کردند اما شرایط خاص کشور را باید درنظر بگیرید.

,

مرآت- کدام شرایط؟ شما تلویحا و تصریحا می‌گویید وزیر کار غیرقانونی می‌کند.

, مرآت- کدام شرایط؟ شما تلویحا و تصریحا می‌گویید وزیر کار غیرقانونی می‌کند.,

بروید و با کارمندان دانشگاه بپرسید از من رضایت دارند یا نه.

,

مرآت- آقای دانشجو! شما عقلا شیوه کار برادر همسرتان در راستای دخالت در نصب خودتان را چقدر درست می‌دانید؟

, مرآت- آقای دانشجو! شما عقلا شیوه کار برادر همسرتان در راستای دخالت در نصب خودتان را چقدر درست می‌دانید؟,

اجازه بدهید من در این حوزه وارد نشوم. بگذارید این موضوع را تمام کنیم من پاسخ شما را می‌دهم. من وابسته به هیچ‌جا نیستم. در عین مهربانی، سرسختم. من از مطلب مرآت ناراحت شدم. من مقاومت کرده بودم، باید از من تقدیر می‌شد.

,

مرآت- کاش به این مقاومت ادامه می‌دادید تا صدق سخن شما روشن شود.

, مرآت- کاش به این مقاومت ادامه می‌دادید تا صدق سخن شما روشن شود.,

من که ادامه دادم و کنار رفتم.

,

مرآت- و ادامه دادید و مجددا بازگشتید!

, مرآت- و ادامه دادید و مجددا بازگشتید!,

من که به شما گفتم در اختیار من نبود.

,

مرآت- شما حق انتخاب داشتید.

, مرآت- شما حق انتخاب داشتید.,

بحثی نیست. من که کار خلافی نکردم، شاید کار دون شأن کرده باشم. گاهی شما مجبور می‌شوید کتی را به تن می‌کنید که دوست ندارید!

,

مرآت- آقای دانشجو! اگر همه نمایندگان مجلس شیوه برادر همسر شما را در پیش بگیرند، چه اتفاقی در کشور می‌افتد؟

, مرآت- آقای دانشجو! اگر همه نمایندگان مجلس شیوه برادر همسر شما را در پیش بگیرند، چه اتفاقی در کشور می‌افتد؟,

من نمی‌خواهم وارد این حوزه شوم. قاعده این است که مسئول استانی را وزیر انتخاب کند اما مرسوم است که در انتصاب‌ها نظر نمایندگان را می‌پرسند.

,

مرآت- پرسیدن نظر با تلاش نماینده برای انتصاب یا عزل یک فرد خاص تفاوت دارد آقای دانشجو! اصل تفکیک قوا می‌گوید نمایندگان نباید در عزل و نصب‌ها دخالت کنند.

, مرآت- پرسیدن نظر با تلاش نماینده برای انتصاب یا عزل یک فرد خاص تفاوت دارد آقای دانشجو! اصل تفکیک قوا می‌گوید نمایندگان نباید در عزل و نصب‌ها دخالت کنند.,

بله. خود آقای همتی می‌گفت ما نمایندگان استان تعهد داده‌ایم که در انتصابات و جابجایی بودجه دخالت نکنیم. همه امضا کرده‌اند جز یک نفر.

,

مرآت- اصل انتقاد ما مربوط به شیوه عزل و نصب شماست.

, مرآت- اصل انتقاد ما مربوط به شیوه عزل و نصب شماست.,

این را از خودش بپرسید. او برای خودش قطعا دلایلی دارد.

,

مرآت- شما عقلا با این مسأله موافقید یا مخالف؟

, مرآت- شما عقلا با این مسأله موافقید یا مخالف؟,

این مسأله در حوزه من نیست. به هر حال او نماینده است و بر اساس وظیفه‌اش این کار را می‌کند.

,

مرآت- وقتی برادر همسرتان به شما گفتند که بیایید نزد وزیر برویم، آیا بهتر نبود که می‌گفتید بروید و به طور قانونی به کمیسیون‌های مربوطه از نماینده آن شهرستان شکایت کنید؟

, مرآت- وقتی برادر همسرتان به شما گفتند که بیایید نزد وزیر برویم، آیا بهتر نبود که می‌گفتید بروید و به طور قانونی به کمیسیون‌های مربوطه از نماینده آن شهرستان شکایت کنید؟,

من از این فرصت استفاده کردم. می‌خواستم پیش وزیر بروم. خوب هم بود که رفتم. چون وزیر فکر می‌کرد من دانشگاه را گروگان گرفته‌ام. من به احترامی که برای دکتر خنیفر قائل بودم، تقاضای ایشان را برای پذیرش مسئولیت زمین نزدم.

,

مرآت- آقای دکتر! چه عاملی باعث شد که پست استان را در اختیار شما نگذاشتند؟

, مرآت- آقای دکتر! چه عاملی باعث شد که پست استان را در اختیار شما نگذاشتند؟,

حتما آقایان دلایلی داشتند. من جویا نشدم.

,

مرآت- چیزی به شما نگفتند؟

, مرآت- چیزی به شما نگفتند؟,

حالا یک دلایلی گفتند اما چیز مهمی نیست. احتمال می‌دهم که نگران این بودند که تنش‌ها باقی بماند.

,

مرآت- آیا این سخن شما به معنای آن نیست که وزیر همچنان و در لحظه انتصاب شما به سمتی پایین‌تر بر موضع خلاف قانون خود استوار بوده است؟

, مرآت- آیا این سخن شما به معنای آن نیست که وزیر همچنان و در لحظه انتصاب شما به سمتی پایین‌تر بر موضع خلاف قانون خود استوار بوده است؟,

نمی‌دانم. از خودشان بپرسید.

,

مرآت- بعد از جلسه با دکتر همتی، همسر برادرتان، صحبتی داشتید؟

, مرآت- بعد از جلسه با دکتر همتی، همسر برادرتان، صحبتی داشتید؟,

نه. من فقط داشتم گوش می‌کردم که ایشان به آقای دستورانی گفت که من خیلی ناراحت شدم وقتی این موضوع را شنیدم.

,

مرآت- تا به امروز با ایشان تماسی نداشته‌اید؟

, مرآت- تا به امروز با ایشان تماسی نداشته‌اید؟,

خیر.

,

مرآت- لااقل برای تشکر تماس می‌گرفتید.

, مرآت- لااقل برای تشکر تماس می‌گرفتید.,

نه این کار را هم نکردم. این مسائلی بود که اتفاق افتاد؛ مابقی را باید از خود آقایان بپرسید. من بسیجی که هستم، زخمی این نظام و جانباز هم که هستم؛ صلاح نبود که این ادبیات در برابر من به کار برود. من هرگز نمی‌توانم به باورهای خودم خیانت کنم و خلاف قانون عمل کنم. من خوشحالم که شما را دیدم و اگر احساس کردید که در حق من جفا شده، دیگر خودتان می‌دانید.

,

مرآت- ما معتقدیم در حق دانشگاه فرهنگیان استان جفا شده است و البته شما هم در این جفا دخیل هستید. کاش همانطور که خودتان فرمودید، مسئولیت را نمی‌پذیرفتید.

, مرآت- ما معتقدیم در حق دانشگاه فرهنگیان استان جفا شده است و البته شما هم در این جفا دخیل هستید. کاش همانطور که خودتان فرمودید، مسئولیت را نمی‌پذیرفتید.,

شما در شرایط من نبودید. چنین اتفاقی افتاد ما هم آن‌ها را بخشیدیم. من در ارزیابی‌ها مدیر موفقی بوده‌ام. هفتصد نفر را نان و آب دادن کار ساده‌ای نیست. در پایان به صراحت می‌گویم دلیل برداشتن من مخالفت با افتتاح مرکز آموزشی در گرمسار بود. من انتظار داشتم رسانه‌ها از من تشکر کنند.

,

مرآت- حرف ما این است که اگر اقدام نماینده‌ای را در عزل، نادرست می‌دانید، لاجرم باید اقدام نماینده‌ای دیگر در انتصاب را هم نادرست بدانید. هردوی این اقدامات خطا هستند.

, مرآت- حرف ما این است که اگر اقدام نماینده‌ای را در عزل، نادرست می‌دانید، لاجرم باید اقدام نماینده‌ای دیگر در انتصاب را هم نادرست بدانید. هردوی این اقدامات خطا هستند.,

بخشی از خطا متوجه من است اما طاقت مدیر حدی دارد! این که مسئولیت را پذیرفتم هم چیز خاصی نبوده. شاید سهو یا اشتباهی بوده! مجموعه ما مرده بود. وقتی برگشتم حراست به من گفت مجموعه زنده شد.

,

مرآت- برخی گفته بودند خوبی این مباحث این بود که دانشگاه فرهنگیان دیده شد!

, مرآت- برخی گفته بودند خوبی این مباحث این بود که دانشگاه فرهنگیان دیده شد!,

من کار را خوب انجام می‌دهم اما مجموعه ما صدایش درنمی‌آید.

,

مرآت- در این چند سال نشست خبری نداشته‌اید؛ درست است؟

, مرآت- در این چند سال نشست خبری نداشته‌اید؛ درست است؟,

بله؛ عادت ندارم. من دکتر کریم را در مصاحبه جلو می‌اندازم البته در مصاحبه قوی هستم اما عادت ندارم.

,

(در پایان گفتگو هم به درخواست دکتر دانشجو دستگاه ضبط صوت را خاموش کردیم و به رسم امانتداری از ذکر محتوای گفتگو خودداری می‌کنیم.)

, (در پایان گفتگو هم به درخواست دکتر دانشجو دستگاه ضبط صوت را خاموش کردیم و به رسم امانتداری از ذکر محتوای گفتگو خودداری می‌کنیم.),

انتهای پیام/

]

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه