جنگ که شروع شد از خانه بهداشت حمیدیه به بیمارستان سوسنگرد منتقل شدم.[
به گزارش سرویس چندرسانه ای شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ جنگ که شروع شد از خانه بهداشت حمیدیه به بیمارستان سوسنگرد منتقل شدم. کار من جابهجا کردن مجروحان از این تخت به آن تختشده بود. شبهای حمله کسی خوابش نمیبرد چون بلافاصله مجروحان را به بیمارستان منتقل میکردند؛ صدای آژیر خطر که در شهر پخش میشد هیچکس آرام و قرار نداشت؛ اینها را «هیله عبیات» پرستار دوران جنگ اهل حمیدیه، میگوید. «هیله عبیات» اهل حمیدیه و یکی از پرستاران جبهههای دفاع مقدس در سوسنگرد است که اکنون با دخترش و بدون حمایت خاصی روزگار سپری میکند.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, جنگ که شروع شد از خانه بهداشت حمیدیه به بیمارستان سوسنگرد منتقل شدم. کار من جابهجا کردن مجروحان از این تخت به آن تختشده بود. شبهای حمله کسی خوابش نمیبرد چون بلافاصله مجروحان را به بیمارستان منتقل میکردند؛ صدای آژیر خطر که در شهر پخش میشد هیچکس آرام و قرار نداشت؛ اینها را «هیله عبیات» پرستار دوران جنگ اهل حمیدیه، میگوید. «هیله عبیات» اهل حمیدیه و یکی از پرستاران جبهههای دفاع مقدس در سوسنگرد است که اکنون با دخترش و بدون حمایت خاصی روزگار سپری میکند. ,, , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,
,
]
ارسال دیدگاه