اخبار داغ

مبارز انقلابی:

مبارزات دوران انقلاب بیشتر واکاوی شود/ از ۷ سالگی با مبارزات سیاسی آشنا شدم

مبارزات دوران انقلاب بیشتر واکاوی شود/ از ۷ سالگی با مبارزات سیاسی آشنا شدم
یکی از مبارزین انقلابی معتقد است، باید به اهداف مبارزاتی دوران انقلاب بیشتر پرداخته و واکاوی شود.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از مرآت، مبارزین انقلابی، قطعا نقش اساسی در پیروزی انقلاب داشتند ولی در میان این مبارزین، آنهایی که زندان و شکنجه های وحشیانه ساواک را تجربه کرده ولی همچنان پای آرمان های خود ایستادند، نقش اساسی ترین در جوشش حرکت انقلابی مردم و به ثمر نشستن انقلاب ایفا کردند.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, مرآت,

خبرنگار مرآت با یکی از این نقش آفرینان به گفتگو پرداخته که در ادامه می آید.

,

مرآت- مختصری خودتان را معرفی کنید؟

, مرآت- مختصری خودتان را معرفی کنید؟,

محمد جعفر ایمانی خوش خو متولد سال 1336 اهل قم و در حال حاضر ساکن سمنان هستم.

,

مرآت-  اولین باری که مبارزات انقلابی خود را شروع کردید، کی بود؟

, مرآت-  اولین باری که مبارزات انقلابی خود را شروع کردید، کی بود؟,

بنده  از زمان جریانات سال 1342 با مسائل سیاسی آشنا شدم . ما قم بودیم و چون پدرم هم در جریان این اتفاقات قرار داشت و بحث سیاسی در منزل ما داغ بود، از همان زمان که  تنها 7 سال بیشتر نداشتم وارد مباحث سیاسی شدم.

,

از سال 1350 که مبارزات انقلابی کمی شدت گرفته بود فعالیت های انقلابی بنده نیز به صورت جدی تر شکل گرفت و اقداماتی چون چاپ و پخش اعلامیه، تشکیل مجالس و حضور در سخنرانی ها را داشتم. آن موقع دبیرستان بودم. خانواده با فعالیت های سیاسی ام مخالفتی نمی کردند ولی به هر حال همانند دیگران کمی هراس داشتند.

,

عضو گروه سیاسی خاصی نبودم ولی بیشتر هواداری از گروهها را داشتم. البته گروهی جمع شده بودیم که برنامه شعر خوانی را به صورت علنی و در منزل یکی از اشخاص برگزار می کردیم. بیشتر هم اشعاری را انتخاب می کردیم که به مسائل انقلابی گری و مخالفت اشاره داشت. مدتی از برگزاری این جلسات شعر گذشت که به این نتیج رسیدیم که ممکن از طرف ساواک شناسایی شویم که به همین خاطر نیز این جلسات را تعطیل کردیم. بعد از آن به سمت تهیه و توزیع اعلامیه ها رفتیم. تا اینکه در حادثه ای به طور اتفاقی دستگیر و زندانی شدم و چند ماه پیش از انقلاب آزاد شدم.

,

مرآت- جریان این دستگیری چه بود؟

, مرآت- جریان این دستگیری چه بود؟,

یه گروهی به نام فجر انقلاب بود که اقدامات مسلحانه را در برنامه داشتند که به خاطر این گروه دستگیر شدیم. جریان از این قرار بود که این گروه اسلحه هایی را که تهیه می کردند در کوههای اطراف مسجد مقدس جمکران پنهان می کردند. این مکان لو می رود و ساواک که برای شناسایی این محل به آن کوهها می آیند، بنده هم بر حسب اتفاق آن روز یعنی 25 دی ماه سال 1353 برای تمرینات ورزشی و بدنسازی به آن کوهها رفته بودم و بی خبر از این قضیه، بودم. ساواک وقتی بنده را در آنجا دیدند به بنده مشکوک شدند، بنده را تفتیش کردند و در جیب لباسم یک برگه ای از شعر که رنگ و بوی سیاسی داشت پیدا کردند و مطمئن شدند که بنده را اشتباه نگرفته اند و احتمال دادند که برای جاسازی سلاح ها آنجا هستم و دستگیرم کردند.

,

همان جا بازجویی را شروع کردند. چون زمستان بود و لباس زیادی تنم کرده بودم، لباس ها را از تنم بیرون آورده و برهنه ام کردند و با همان وضعیت و در آن بیابان با سیم کابل حدود 2 و نیم ساعت کتکم زدند. سرانگشتی که حساب کردم حدود 500 الی 600 ضربه با سیم کابل، شلاق خوردم. بعدازآن هم مرا با وضعیت بسیار بعد به محل ساواک قم بردند.

,

مرآت- بعد چه شد؟

, مرآت- بعد چه شد؟,

آدرس منزل ما را گرفتند و به آنجا رفتند. منزلمان را گشتند و کتاب، دستگاه تایپ و ... را پیدا کردند و به عنوان مدرک آوردند. چندین نفر دیگر را هم که آن روز دستگیر کرده بودند، موقع شب همه ما را به تهران منتقل کردند که آنجا هم با شکنجه و شلاق زدن های بدتر، پذیرایی شدیم.

,

مرآت- چه مدتی در زندان بودید؟

, مرآت- چه مدتی در زندان بودید؟,

زمانی که دستگیر شدم، 17 سالم بود و چون کمتر از 18 سال سن داشتم ، 5 سال زندان برایم بریدند. ولی در آبان ماه سال 57 و چند ماه مانده به پیروزی انقلاب، توسط مردم که به آزادی زندانیان اقدام کرده بودند، آزاد شدیم. در مجموع 44 ماه در زندان ساواک بودم.  

,

بخشی از خاطراتم در بازداشت را مکتوب کردم و کتابی با عنوان نه روز از نه ماه در همین زمینه چاپ شده است.

,

مرآت- از وضعیت زندان ساواک و رفتار و شکنجه ها یشان برایمان بگویید

, مرآت- از وضعیت زندان ساواک و رفتار و شکنجه ها یشان برایمان بگویید,

برای بازجویی ما در کمیته مبارزه با خرابکاری که در حال حاضر موزه عبرت شده، بودیم. تعریفی اگر از جهنم شنیده باشید در آن دوران در آنجا واقعیت عینی پیدا می کرد که قابل توصیف و بیان نیست. ما به هیچ عنوان صاحب خودمان نبودیم و کسی از ما خبردار نمی شد. آنقدر شکنجه های سخت می کردند که فرو کردن سوزن زیر ناخن و خاموش کردن سیگار روی بدنمان یک چیز کوچک و عادی برایمان شده بود. شکنجه هایشان را مداوم داشتند تا طرف را وادار به اعتراف کنند.

,

یکی از دوستانم زن و بچه های کوچکش را آورده بودند و او را با پا به سقف آویزان کرده و جلوی چشمان خانواده اش، شلاق می زدند که از 10 صبح تا 11 شب ادامه داشت. اینها را فقط می توانیم بیان کنیم و کسی نمی تواند تصورش را هم بکند.

,

مرآت- بدترین و آزاردهنده ترین شکنجه ای که شدید؟

, مرآت- بدترین و آزاردهنده ترین شکنجه ای که شدید؟,

بدترین شکنجه ای که همه اتفاق نظر داشتند، شلاق با کابل های کلفتی بود که شکنجه گر به کف پاهایمان می زد. این زدن ها با همه زدن ها تفاوت داشتف موقعی که به کف پایمان می زدند معلوم نبود به پایمان می زنند یا به مغزمان می زنند، یعنی تا این حد این ضربه ها تا مغز استخوانمان نفوذ می کرد. حاضر بودیم 200 ضربه کابل به هر کجای بدنمان زده شود ولی حتی 20 ضربه از این نوع کابل ها را نزنند. این ضربه ها آنقدر وحشتناک بود که بعد از گذشت 44 سال هنوز هم آثارش بر روی پاهایم هست.

,

مرآت- گویا جانباز هم هستید، درست است؟

, مرآت- گویا جانباز هم هستید، درست است؟,

بله. براساس مصوبه مجلس، افرادی که در دوران شاه در زندان بوده و شکنجه شدند، جانباز محسوب می شوند که بنده هم به خاطر شکنجه هایی که شدم 30 درصد جانبازی دارم.

,

مرآت- اگر برایتان مقدور است، خاطره ای از آن دوران را بازگو کنید

, مرآت- اگر برایتان مقدور است، خاطره ای از آن دوران را بازگو کنید,

در کنار اتاقی که بازجویی می شدم، دختر دانشجویی نیز بازجویی و شکنجه می شد که جیغ های این دختر بسیار زجر آور و دردناک بود که به عنوان یکی از خاطرات تلخ در ذهنم مانده است.

,

مرآت- وقتی از زندان آزاد شدید، آیا همچنان مبارزات سیاسی خود را دنبال کردید؟

, مرآت- وقتی از زندان آزاد شدید، آیا همچنان مبارزات سیاسی خود را دنبال کردید؟,

از زندان آزاد شدیم یک قطره ای در میان مردم بودیم . ما در موجی قرار گرفته بودیم که اختیارش دست خودمان نبود. ضمن اینکه انگیزه مان نسبت به سایر مردم عادی بیشتر بودیم. ما می دانستیم هدف از این مبارزات چیست.

,

جوشش مردم برای حضور در صحنه ها و در نتیجه آن پیروزی انقلاب را نتیجه مبارزات آنهایی می دانستیم که پیش از سایر مردم بیدار شده بودند.

,

مرآت- هیچگاه خسته و یا پشیمان نشدید؟

, مرآت- هیچگاه خسته و یا پشیمان نشدید؟,

ما به دنبال آرمان هایمان بودیم و آرمان خواهی پشیمانی ندارد ولی ممکن است صبر و تحمل از بین برود. مثلا از شکنجه هایی که می شدم، دیگر طاقتی از خودم نمی دیدم. سیانوری برای خودم تهیه کرده بودم  که اگر به هر دلیلی دوباره خواستند مرا به کمیته ضد خرابکاری ببرند و وحشیانه ای شکنجه ام کنند، از سیانور استفاده کنم و به به زندگی ام خاتمه بدهم. چون واقعا دیگر طاقت شکنجه های سختشان را نداشتم.

,

مرآت- در پایان صحبت خاصی اگر دارید بفرمایید؟

, مرآت- در پایان صحبت خاصی اگر دارید بفرمایید؟,

از رسانه ها و از اینکه نسل ما و دوران ما فراموش شده گلایه دارم. باید واکاوی شود. اینکه همه آنهایی که در مبارزات بودند همه یک جهت فکر نمی کردند و دیدگاه مختلف داشتند ولی هدفشان یکی و آن هم مبارزات با دیکتاتوری شاه بود. ما آرمان داشتیم، مردم خواه و معتقد به رشد و اخلاقیات بودیم. عدالت اجتماعی و عظمت مردم را می خواستیم.

,

 به صراحت می توانم بگویم که الآن بخش بزرگی از نابسامانی هایی که به آن دچار هستیم، به دلیل فراموش شدن، دوره ما و نسل ما و خواسته های ما است. اینکه راحت شعار می دهند رضا "شاه روحت شاد" به خاطر این است که ما و خاطرات ما و اهداف ما دیگر نمایان نیست. هیچ کسی خبر ندارد که در آن دورانی که در زندان بودم 47 نفر زیر شکنجه جان دادند ولی هیچ نام و نشانی از آنها نیست. کسانی که دنبال چیزی نبودند جز آرمان خواهی. حتی تعدادی از آنها دنبال بهشت هم نبودند. این مسائل باید بیشتر مطرح شود. از جنگ بسیار گفته می شود ولی نسبت به آن دوران مبارزات پیش از انقلاب کمتر گفته و پرداخته می شود.

,

الآن جیره خواران آمریکا متفق القول هستند که افرادی را که سابقه مبارزاتی داشتیم و جزو همین مردم بودیم و ادعایی نداشتیم را تخطئه کنند و موفق هم بودند.

,

مرآت- از اینکه وقت ارزشمندتان را در اختیار ما گذاشتید و در این گفتگو شرکت کردید، تشکر می کنیم.

, مرآت- از اینکه وقت ارزشمندتان را در اختیار ما گذاشتید و در این گفتگو شرکت کردید، تشکر می کنیم.,

 بنده هم تشکر می کنم. 

,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه