اخبار داغ

نشاط و آرامشی فاطمی از زبان یک دکتر همدانی در یک هیئت تویسرکانی/ اینجا بین بچه هیئتی ها، حالم دلم خوب می شود، آرام آرام+تصاویر

نشاط و آرامشی فاطمی از زبان یک دکتر همدانی در یک هیئت تویسرکانی/ اینجا بین بچه هیئتی ها، حالم دلم خوب می شود، آرام آرام+تصاویر
گفتند، بچه هیئتی ها افسرده و دلمرده اند، رفتیم و ندیدیم و نمک گیر شدیم، آنچه بود، چیزی جز نشاط و آرامشی درونی و بیرونی نبود، اینجا همگی در سایه یک عشق آسمانی و نوری معنوی از وجود ائمه(ع)، دل هایشان سرزنده و حال و روزشان خوب و خوش است.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از رودآور؛ گفتند همزمان با شب شهادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهراء(س) قرار است مراسم عزاداری همچون سال های گذشته در بیت العباس تویسرکان برگزار شود.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, رودآور,

البته در شب های گذشته نیز به حرمت بانوی مکرم اسلام عزاداری ها و سینه زنه هایی هم برگزار شده و امشب می خواهند نذری نیز توزیع کنند.

توزیع نذری در ایام شادی و غم ائمه از ویژگی های مراسم معنوی در کشورهای اسلامی و به ویژه تویسرکان است.

می گویند مذهبی ها، پژمرده اند!، همیشه غم، همیشه اندوه، همیشه ماتم! آیا به راستی چنین مسئله ای واقعیت دارد یا نه؟!

سید بن طاووس، از قول رسول اکرم(ص) یادآورمان کرده است: "کسی که خود در مصیبت ما گریه کند و دیگران را هرچند اندک گریان سازد، بهشت را برایش ضمانت می‌کنیم."، به این خاطر است که فرد عزادار نخست از طریق گریه کردن، دوستدار و مهرورز آن مظهر پاکی‌ها می‌شود و سپس با گرما و نیروی محبت در مسیر فضیلت‌های انسانی گام برمی‌دارد و این همان تبیینی است که امام رضا (ع) در روز اول محرم به یکی از یارانش کرده است:" اگر خوش داری تا با ما در درجات عالی بهشت باشی، برای حزن ما محزون باش و برای شادی ما شاد، و بر تو باد دوستی و پیروی از ما، چراکه هرگاه شخص سنگ‌ریزه‌ای را هم دوست بدارد، خداوند او را با آن محشور گرداند."

معلوم است گریه‌ای با چنین سرچشمه‌های زلال و سوگیری‌های روش دیگر خواستگاهی از درد جسمانی و یا از افسردگی روانی ندارد.    

روز گذشته رفتیم تا از نزدیک با تعدادی از بانوان هیئت بیت العباس تویسرکان آشنا شویم.از سر کوچه تا خود بیت العباس حال و روز ایام فاطمیه مشخص بود و نوای یا زهرایی که به گوش می رسید.

رفتیم و رفتیم تا از نزدیک بچه هیئتی ها را در آشپزخانه بیت العباس یافتیم، صبح است و تا شب راهی مانده.

یکی پیازها و سیب زمینی ها را خورد می کرد و دیگری لپه ها را پاک، آن یکی هم برنج ها را خیس می کند و در این میان هم صدای مداحی "وای مادرم" از تلفن همراه یکی از بچه هیئتی ها پخش می شود.

زهرا، نرگس، صدیقه، عطیه و سمیرا و ... هر یک گوشه ای از کار را گرفته اند و بزرگترها راهنمای اصلی. سمیرا جان چاقو را می آوری، صدیقه خانم لپه ها را پاک کنیم، لیمو عمانی ها چه شد زهرای گلم، آن ها را زودتر خورد کنیم دیر نشود.

یکی از این بانوان در گفت و گو با خبرنگار رودآور، می گوید که هر ساله به عشق عاشقان حضرت زهراء(س) می آیند و دست در دست یکدیگر غذای نذری را برای عزاداران آماده می کنند و آن هم تنها به عشق ائمه(ع).

شهین خانم هم که حکم بزرگتر این دوستان هیئتی را دارد هم عنوان کرد: که سالیان سال هیئت بیت العباس فعال بوده و او از 15 سال پیش تاکنون به جمعشان پیوسته و در این سال ها با دلدادگی به ائمه اطهار(ع) چه در شادی و چه در غمشان به مردم خدمت رسانی کرده است.

می گوید هیچ جای دیگر چنین وحدت و همدلی را ندیده است و همین اصل دل او را پایبنده کرده، شادی هایشان در ایام شادی اهل بیت(ع) اوج شادی است و غم هایشان از جنس نوری است برای اهل بیت(ع).

شهین خانم ادامه می دهد، بهتر است زمانی که عزاداری ها تمام می شود، سری هم به ما بزنید و از من قول می گیرد تا آن ها را از نزدیک ببینم، وقتی از او درباره چرایی درخواستش می پرسم، عنوان می کند که این عزاداری ها و گریه ها از آنجا که از سر صدق و محبت به عزیزترین انسان های روی زمین است در دل نور محبت و همبستگی ایجاد می کند و آرامشی وصف نشدنی در اتصال به سرچشمه های نور.

حرف هایش دلنشین است و می توان ساعت ها نشست و برنامه هایی که در سال های گذشته داشته اند، گوش داد، در این بین صدیقه خانم دکتر دکتر می گفت و کمی با یکی از بانوان شوخی، ای بابا دکتر خسته شده ای دیگر بنشین، دکتر حالا که زحمت افتاده ای قربان سر و شکلتان شوم سیب زمین های خورد شده را بیاور و من سرم را تکان دادم تا بینم دکترشان کیست؟

او پریسا حیدری یکی از اهالی همدان است که سال 92 رشته مامایی دانشگاه تویسرکان پذیرفته می شود، به گفته خودش از همان روزهای نخستین حضور در دانشگاه با تعدادی از تویسرکانی ها و بچه هیئتی ها آشنا می شود، بچه هیئتی های بیت العباس شاد و سرزنده، بگو بخندهایشان دل هر انسانی را مجذوب می کند، آن روزها برایش کمی تعجب وار، تا آن لحطه از این طرف و آن طرف شنیده بود، که بچه هیئتی ها خشک و بی روح هستند، دل مرده و افسرده، باورش نمی شد، که این آرامش و لبخندی از صمیم دل را چنین دوستان مذهبی اش به او هدیه می دهند و هر روز با کمک یکدیگر درس هایشان را پیش می برند و موفقیت هایی کسب می کنند.

بالاخره پایش به اصطلاح به هیئت باز می شود و نمک گیر هیئت، تا جایی که این روزها دو سال پس از فارغ التحصیلی و حتی مشغول شدن به کار در همدان در اوج شلوغی کارش، مرخصی گرفته و به تویسرکان سفر می کند تا در تمام مراسم های هیئت حضور یابد.

اعیاد و شادی های این گروه را روزهای شاد زندگی ایش می داند، حتی درباره عزاداری هایی که می شود می گوید تدارک دیدن برای مراسم ها چه شادی ها و چه عزاداری ها از یک وحدت خاص و وصف نشدنی برخوردار است، اینجا کسی به کسی دستوری نمی دهد و دلهایشان بهم گرهخورده و این دل ها را هیچ دشمنی نمی تواند  اندوهگین کند، کارشان برای خداست، مخلصانه.

این بانو ادامه می دهد بچه های هیئت با هم شوخی می کنند و عشقشان را نه از روی ریا و چند رنگی بلکه از روی محبت و احساسی عمیق و عاطفی نثار هم می کنند، فریب و دروغ در کارشان نیست چون هدفشان مقدس است، پاک پاک به قول همین تویسرکانی ها بی شیله پیله اند.

زمانی که از پریسا خانم می پرسم که چگونه در این روزهای تعطیل از همدان تا تویسرکان می آیی و این رفت و آمدها و برایت سخت نیست؟ عنوان می کند: من دیگر از همان سال های گذشته با این دوستان انس گرفته ام، زمانی که هیئت می آیم، حال دلم خوب می شود، کنار هم هستیم و هم دل و هرجاجتی که خواسته ام در هیئت گرفته ام و به ویژه دلشاد بودنم را.

پریسا تأکید می کند حالم دل خوش و آرام است، آرام آرام... به اینجا که می رسد بغض امانش را می برد و به گریه می افتاد و می گوید گریه ام از سر شادی است که مسیر زندگی ام را پیدا کرده ام.

زنگنه 

انتهای پیام/

,

البته در شب های گذشته نیز به حرمت بانوی مکرم اسلام عزاداری ها و سینه زنه هایی هم برگزار شده و امشب می خواهند نذری نیز توزیع کنند.

توزیع نذری در ایام شادی و غم ائمه از ویژگی های مراسم معنوی در کشورهای اسلامی و به ویژه تویسرکان است.

می گویند مذهبی ها، پژمرده اند!، همیشه غم، همیشه اندوه، همیشه ماتم! آیا به راستی چنین مسئله ای واقعیت دارد یا نه؟!

سید بن طاووس، از قول رسول اکرم(ص) یادآورمان کرده است: "کسی که خود در مصیبت ما گریه کند و دیگران را هرچند اندک گریان سازد، بهشت را برایش ضمانت می‌کنیم."، به این خاطر است که فرد عزادار نخست از طریق گریه کردن، دوستدار و مهرورز آن مظهر پاکی‌ها می‌شود و سپس با گرما و نیروی محبت در مسیر فضیلت‌های انسانی گام برمی‌دارد و این همان تبیینی است که امام رضا (ع) در روز اول محرم به یکی از یارانش کرده است:" اگر خوش داری تا با ما در درجات عالی بهشت باشی، برای حزن ما محزون باش و برای شادی ما شاد، و بر تو باد دوستی و پیروی از ما، چراکه هرگاه شخص سنگ‌ریزه‌ای را هم دوست بدارد، خداوند او را با آن محشور گرداند."

معلوم است گریه‌ای با چنین سرچشمه‌های زلال و سوگیری‌های روش دیگر خواستگاهی از درد جسمانی و یا از افسردگی روانی ندارد.    

روز گذشته رفتیم تا از نزدیک با تعدادی از بانوان هیئت بیت العباس تویسرکان آشنا شویم.از سر کوچه تا خود بیت العباس حال و روز ایام فاطمیه مشخص بود و نوای یا زهرایی که به گوش می رسید.

رفتیم و رفتیم تا از نزدیک بچه هیئتی ها را در آشپزخانه بیت العباس یافتیم، صبح است و تا شب راهی مانده.

یکی پیازها و سیب زمینی ها را خورد می کرد و دیگری لپه ها را پاک، آن یکی هم برنج ها را خیس می کند و در این میان هم صدای مداحی "وای مادرم" از تلفن همراه یکی از بچه هیئتی ها پخش می شود.

زهرا، نرگس، صدیقه، عطیه و سمیرا و ... هر یک گوشه ای از کار را گرفته اند و بزرگترها راهنمای اصلی. سمیرا جان چاقو را می آوری، صدیقه خانم لپه ها را پاک کنیم، لیمو عمانی ها چه شد زهرای گلم، آن ها را زودتر خورد کنیم دیر نشود.

یکی از این بانوان در گفت و گو با خبرنگار رودآور، می گوید که هر ساله به عشق عاشقان حضرت زهراء(س) می آیند و دست در دست یکدیگر غذای نذری را برای عزاداران آماده می کنند و آن هم تنها به عشق ائمه(ع).

شهین خانم هم که حکم بزرگتر این دوستان هیئتی را دارد هم عنوان کرد: که سالیان سال هیئت بیت العباس فعال بوده و او از 15 سال پیش تاکنون به جمعشان پیوسته و در این سال ها با دلدادگی به ائمه اطهار(ع) چه در شادی و چه در غمشان به مردم خدمت رسانی کرده است.

می گوید هیچ جای دیگر چنین وحدت و همدلی را ندیده است و همین اصل دل او را پایبنده کرده، شادی هایشان در ایام شادی اهل بیت(ع) اوج شادی است و غم هایشان از جنس نوری است برای اهل بیت(ع).

شهین خانم ادامه می دهد، بهتر است زمانی که عزاداری ها تمام می شود، سری هم به ما بزنید و از من قول می گیرد تا آن ها را از نزدیک ببینم، وقتی از او درباره چرایی درخواستش می پرسم، عنوان می کند که این عزاداری ها و گریه ها از آنجا که از سر صدق و محبت به عزیزترین انسان های روی زمین است در دل نور محبت و همبستگی ایجاد می کند و آرامشی وصف نشدنی در اتصال به سرچشمه های نور.

حرف هایش دلنشین است و می توان ساعت ها نشست و برنامه هایی که در سال های گذشته داشته اند، گوش داد، در این بین صدیقه خانم دکتر دکتر می گفت و کمی با یکی از بانوان شوخی، ای بابا دکتر خسته شده ای دیگر بنشین، دکتر حالا که زحمت افتاده ای قربان سر و شکلتان شوم سیب زمین های خورد شده را بیاور و من سرم را تکان دادم تا بینم دکترشان کیست؟

او پریسا حیدری یکی از اهالی همدان است که سال 92 رشته مامایی دانشگاه تویسرکان پذیرفته می شود، به گفته خودش از همان روزهای نخستین حضور در دانشگاه با تعدادی از تویسرکانی ها و بچه هیئتی ها آشنا می شود، بچه هیئتی های بیت العباس شاد و سرزنده، بگو بخندهایشان دل هر انسانی را مجذوب می کند، آن روزها برایش کمی تعجب وار، تا آن لحطه از این طرف و آن طرف شنیده بود، که بچه هیئتی ها خشک و بی روح هستند، دل مرده و افسرده، باورش نمی شد، که این آرامش و لبخندی از صمیم دل را چنین دوستان مذهبی اش به او هدیه می دهند و هر روز با کمک یکدیگر درس هایشان را پیش می برند و موفقیت هایی کسب می کنند.

بالاخره پایش به اصطلاح به هیئت باز می شود و نمک گیر هیئت، تا جایی که این روزها دو سال پس از فارغ التحصیلی و حتی مشغول شدن به کار در همدان در اوج شلوغی کارش، مرخصی گرفته و به تویسرکان سفر می کند تا در تمام مراسم های هیئت حضور یابد.

اعیاد و شادی های این گروه را روزهای شاد زندگی ایش می داند، حتی درباره عزاداری هایی که می شود می گوید تدارک دیدن برای مراسم ها چه شادی ها و چه عزاداری ها از یک وحدت خاص و وصف نشدنی برخوردار است، اینجا کسی به کسی دستوری نمی دهد و دلهایشان بهم گرهخورده و این دل ها را هیچ دشمنی نمی تواند  اندوهگین کند، کارشان برای خداست، مخلصانه.

این بانو ادامه می دهد بچه های هیئت با هم شوخی می کنند و عشقشان را نه از روی ریا و چند رنگی بلکه از روی محبت و احساسی عمیق و عاطفی نثار هم می کنند، فریب و دروغ در کارشان نیست چون هدفشان مقدس است، پاک پاک به قول همین تویسرکانی ها بی شیله پیله اند.

زمانی که از پریسا خانم می پرسم که چگونه در این روزهای تعطیل از همدان تا تویسرکان می آیی و این رفت و آمدها و برایت سخت نیست؟ عنوان می کند: من دیگر از همان سال های گذشته با این دوستان انس گرفته ام، زمانی که هیئت می آیم، حال دلم خوب می شود، کنار هم هستیم و هم دل و هرجاجتی که خواسته ام در هیئت گرفته ام و به ویژه دلشاد بودنم را.

پریسا تأکید می کند حالم دل خوش و آرام است، آرام آرام... به اینجا که می رسد بغض امانش را می برد و به گریه می افتاد و می گوید گریه ام از سر شادی است که مسیر زندگی ام را پیدا کرده ام.

زنگنه 

انتهای پیام/

,

البته در شب های گذشته نیز به حرمت بانوی مکرم اسلام عزاداری ها و سینه زنه هایی هم برگزار شده و امشب می خواهند نذری نیز توزیع کنند.

,

توزیع نذری در ایام شادی و غم ائمه از ویژگی های مراسم معنوی در کشورهای اسلامی و به ویژه تویسرکان است.

,

می گویند مذهبی ها، پژمرده اند!، همیشه غم، همیشه اندوه، همیشه ماتم! آیا به راستی چنین مسئله ای واقعیت دارد یا نه؟!

,

سید بن طاووس، از قول رسول اکرم(ص) یادآورمان کرده است: "کسی که خود در مصیبت ما گریه کند و دیگران را هرچند اندک گریان سازد، بهشت را برایش ضمانت می‌کنیم."، به این خاطر است که فرد عزادار نخست از طریق گریه کردن، دوستدار و مهرورز آن مظهر پاکی‌ها می‌شود و سپس با گرما و نیروی محبت در مسیر فضیلت‌های انسانی گام برمی‌دارد و این همان تبیینی است که امام رضا (ع) در روز اول محرم به یکی از یارانش کرده است:" اگر خوش داری تا با ما در درجات عالی بهشت باشی، برای حزن ما محزون باش و برای شادی ما شاد، و بر تو باد دوستی و پیروی از ما، چراکه هرگاه شخص سنگ‌ریزه‌ای را هم دوست بدارد، خداوند او را با آن محشور گرداند."

,

معلوم است گریه‌ای با چنین سرچشمه‌های زلال و سوگیری‌های روش دیگر خواستگاهی از درد جسمانی و یا از افسردگی روانی ندارد.    

,

, ,

روز گذشته رفتیم تا از نزدیک با تعدادی از بانوان هیئت بیت العباس تویسرکان آشنا شویم.از سر کوچه تا خود بیت العباس حال و روز ایام فاطمیه مشخص بود و نوای یا زهرایی که به گوش می رسید.

,

رفتیم و رفتیم تا از نزدیک بچه هیئتی ها را در آشپزخانه بیت العباس یافتیم، صبح است و تا شب راهی مانده.

,

یکی پیازها و سیب زمینی ها را خورد می کرد و دیگری لپه ها را پاک، آن یکی هم برنج ها را خیس می کند و در این میان هم صدای مداحی "وای مادرم" از تلفن همراه یکی از بچه هیئتی ها پخش می شود.

,

زهرا، نرگس، صدیقه، عطیه و سمیرا و ... هر یک گوشه ای از کار را گرفته اند و بزرگترها راهنمای اصلی. سمیرا جان چاقو را می آوری، صدیقه خانم لپه ها را پاک کنیم، لیمو عمانی ها چه شد زهرای گلم، آن ها را زودتر خورد کنیم دیر نشود.

,

, ,

یکی از این بانوان در گفت و گو با خبرنگار رودآور، می گوید که هر ساله به عشق عاشقان حضرت زهراء(س) می آیند و دست در دست یکدیگر غذای نذری را برای عزاداران آماده می کنند و آن هم تنها به عشق ائمه(ع).

,

شهین خانم هم که حکم بزرگتر این دوستان هیئتی را دارد هم عنوان کرد: که سالیان سال هیئت بیت العباس فعال بوده و او از 15 سال پیش تاکنون به جمعشان پیوسته و در این سال ها با دلدادگی به ائمه اطهار(ع) چه در شادی و چه در غمشان به مردم خدمت رسانی کرده است.

,

می گوید هیچ جای دیگر چنین وحدت و همدلی را ندیده است و همین اصل دل او را پایبنده کرده، شادی هایشان در ایام شادی اهل بیت(ع) اوج شادی است و غم هایشان از جنس نوری است برای اهل بیت(ع).

,

, ,

شهین خانم ادامه می دهد، بهتر است زمانی که عزاداری ها تمام می شود، سری هم به ما بزنید و از من قول می گیرد تا آن ها را از نزدیک ببینم، وقتی از او درباره چرایی درخواستش می پرسم، عنوان می کند که این عزاداری ها و گریه ها از آنجا که از سر صدق و محبت به عزیزترین انسان های روی زمین است در دل نور محبت و همبستگی ایجاد می کند و آرامشی وصف نشدنی در اتصال به سرچشمه های نور.

,

حرف هایش دلنشین است و می توان ساعت ها نشست و برنامه هایی که در سال های گذشته داشته اند، گوش داد، در این بین صدیقه خانم دکتر دکتر می گفت و کمی با یکی از بانوان شوخی، ای بابا دکتر خسته شده ای دیگر بنشین، دکتر حالا که زحمت افتاده ای قربان سر و شکلتان شوم سیب زمین های خورد شده را بیاور و من سرم را تکان دادم تا بینم دکترشان کیست؟

,

, ,

او پریسا حیدری یکی از اهالی همدان است که سال 92 رشته مامایی دانشگاه تویسرکان پذیرفته می شود، به گفته خودش از همان روزهای نخستین حضور در دانشگاه با تعدادی از تویسرکانی ها و بچه هیئتی ها آشنا می شود، بچه هیئتی های بیت العباس شاد و سرزنده، بگو بخندهایشان دل هر انسانی را مجذوب می کند، آن روزها برایش کمی تعجب وار، تا آن لحطه از این طرف و آن طرف شنیده بود، که بچه هیئتی ها خشک و بی روح هستند، دل مرده و افسرده، باورش نمی شد، که این آرامش و لبخندی از صمیم دل را چنین دوستان مذهبی اش به او هدیه می دهند و هر روز با کمک یکدیگر درس هایشان را پیش می برند و موفقیت هایی کسب می کنند.

,

بالاخره پایش به اصطلاح به هیئت باز می شود و نمک گیر هیئت، تا جایی که این روزها دو سال پس از فارغ التحصیلی و حتی مشغول شدن به کار در همدان در اوج شلوغی کارش، مرخصی گرفته و به تویسرکان سفر می کند تا در تمام مراسم های هیئت حضور یابد.

,

اعیاد و شادی های این گروه را روزهای شاد زندگی ایش می داند، حتی درباره عزاداری هایی که می شود می گوید تدارک دیدن برای مراسم ها چه شادی ها و چه عزاداری ها از یک وحدت خاص و وصف نشدنی برخوردار است، اینجا کسی به کسی دستوری نمی دهد و دلهایشان بهم گرهخورده و این دل ها را هیچ دشمنی نمی تواند  اندوهگین کند، کارشان برای خداست، مخلصانه.

,

, ,

این بانو ادامه می دهد بچه های هیئت با هم شوخی می کنند و عشقشان را نه از روی ریا و چند رنگی بلکه از روی محبت و احساسی عمیق و عاطفی نثار هم می کنند، فریب و دروغ در کارشان نیست چون هدفشان مقدس است، پاک پاک به قول همین تویسرکانی ها بی شیله پیله اند.

,

زمانی که از پریسا خانم می پرسم که چگونه در این روزهای تعطیل از همدان تا تویسرکان می آیی و این رفت و آمدها و برایت سخت نیست؟ عنوان می کند: من دیگر از همان سال های گذشته با این دوستان انس گرفته ام، زمانی که هیئت می آیم، حال دلم خوب می شود، کنار هم هستیم و هم دل و هرجاجتی که خواسته ام در هیئت گرفته ام و به ویژه دلشاد بودنم را.

,

پریسا تأکید می کند حالم دل خوش و آرام است، آرام آرام... به اینجا که می رسد بغض امانش را می برد و به گریه می افتاد و می گوید گریه ام از سر شادی است که مسیر زندگی ام را پیدا کرده ام.

,

, ,

, ,

زنگنه 

,

انتهای پیام/

,

 

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه