در خطبهها میگویید اوصیکم و «نفسی» بتقویالله! پس حالا که از جوانگرایی سخن گفتید، خودتان هم آغازگرش باشید؛ نوبت جوانان است.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از مرآت، «انتم اعظمالناس مصیبه لما غلبتم علیه من منازلالعلماء...»
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, مرآت,سخن را با فرازی از کلام سرور آزادگان در «خطبه منا» آغاز میکنیم که فرمود:«مصیبت شما از همه بزرگتر است زیرا در حفظ منزلت علما، مغلوب شدید...»
,زمستان سال گذشته وقتی متنی را تحت عنوان «با خلق خدا ادب نگهدار» خطاب به امام جمعه محترم و موقت سمنان منتشر کردیم، گمان میبردیم که «النصیحه لائمهالمسلمین» بابی است مفتوح که به اصلاح منجر میشود و در اقل تأثیر شاید بتواند خطبا را در تخاطب با مردم مبادی آداب کند و شاید حداکثر آنها را به این نتیجه برساند که سخن گفتنِ خطیبانه بر فراز منبر رسولالله(ص)، مردِ سخن میخواهد؛ اما گو این که در آن گمان چندان بر صواب نبودهایم.
,معالاسف، روز پیشین سخنان خطیب نماز جعمه سمنان را دقیقا بر همان سبک و سیاق سال پیشین یافتیم. امید ما این بود و –البته هنوز هست- که وعدهگاه نماز جمعه، گاهِ هراس مفسدان و مجرمان باشد و محل فریاد زدن مطالبات مردم؛ اما دریغ و صد افسوس که یکی از خطبا، ظاهرا بیش از آن که اصلاح ساختارهای زنگارگرفته به چشمش آید، مخاطب نجیب فرارویش را که از قضا برای عبادت آمده و گریزی از استماع سخنانش ندارد، در دسترستر مییابد و گهگاه اهانتی را نیز بر وی روا میدارد.
,در یک شهر کوچک، برخی از مدیران و کارکنان اداراتی چون ورزش و جوانان و انتقال خون و میراث فرهنگی و محیط زیست و هلال احمر به راه خطا میروند؛ در نماز جمعه تحذیری، تشری، هشداری؟ نه! مردماند که باید شکرگزار باشند با این وضعیت آرمانی!
,حضرت حجتالاسلام و المسلمین محمدباقر عبدوس! دیروز دوباره همان خطایی را مرتکب شدید که سال قبل پیش از ایام سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی مرتکب شده بودید و باز امنیتی را که رهاورد وجود و حضور خود این مردم است، بر سر مردم نجیب و رنجکشیده کوبیدید و دوگانهای دروغین ساختید از معیشت و امنیت!
,فرمودید:«مشکلات هست اما امنیت که دارید، فقط گوشت را نبینید، کمی هم شکرگزار باشید، مرتب نق نزنید!» امید که این سطور را مصداق نِق زدن نپندارید اما حضرت حجتالاسلام! از منظومه فکری رهبری معظم نیاموختهاید که دوگانه معیشت-امنیت، جدا از این که توهین به شعور مردم است، آنان را از امنیتی که از آن دم میزنید، بیزار میکند؟ سال گذشته هم گفتیم اما نشنیدید؛ دوباره میگوییم: این مردماند که امنیت شما را تأمین کردهاند تا بر فراز منبر رسولالله(ص) به آنها توهین کنید و آنها را با قوم زباننفهم زمان یأجوج و مأجوج در قیاس آورید و بگویید حتی آن نفهمها هم امنیت را میفهمیدند! و اگر این مردم نبودند، معلوم نبود که اکنون نماز جمعهای برقرار باشد و معلوم نبود که شغل شریف شما اکنون و در پیرانهسری چه باشد!
,مردمِ به قول شما «حرف بلد نبو» در زمان یأجوج و مأجوج را با مردمی مقایسه میکنید که بر سر کوچهکوچه محل زندگیشان نامی از یک شهید نقش بسته است؟ مردمی که خود با جانشان هزینه امنیت را دادهاند به شکرگزاری برای امنیت دعوت میکنید؟ از مادران و پدران شهدا که در نماز جمعه حاضر بودند شرم نکردید؟ شما نگران فرجام خود باشید؛ این مردم آموختهاند که در گاهِ ضرورت از امنیت خود دفاع کنند.
,جالب اینجاست که سال گذشته نیز دقیقا همین توهین را نسبت به مردم روا داشتید. اگر در نگارش متن سخنرانی برای ایراد در نماز جمعه زمان کافی ندارید و متنهای سال گذشته را بازخوانی میکنید، خوب است لااقل به جوانان انقلابی بگویید دو خط متن فاقد توهین برایتان بنویسند؛ باشد که لااقل در روخوانی، فضیحتی و توهینی بر آن نفزایید و کام عابدان نماز جمعه را تلخ نکنید. و البته خود در خطبههای دیروز اشاره کردید که پیر شدهاید و آلزایمر گرفتهاید و اگر خود نمیگفتید جسارت نمیکردیم که بگوییم این دو علت به تنهایی برای کنار رفتن از جایگاه حساس امامت جمعه کافی است.
,آیا همین که پس از یکسال به تکرر و تکرار افتادهاید، کافی نیست برای این که میدان را به جوانانی بدهید که سخن تازهای یا لااقل توهین تازهای برای گفتن دارند؟ و چه بهتر که کسانی باشند که درک مناسبی از شرایط زمان داشته باشند و نپندارند که اکنون در شرایط جنگ تبوک به سر میبریم! آقای حجتِ اسلام! در قیاس مشکلات اقتصادی امروز با مشکلات صدر اسلام فرمودید که در جنگ تبوک، یک خرما، هم ناهار بود و هم شام! سلمنا! چه کسی گفته که در شرایط جنگ تبوک هستیم؟ انگشت اشارت رهبری فتح مکه را نشانه میرود، از سال نهم هجری اگر یکسال «به عقب برگردید» به فتح مکه میرسید. در چله دوم انقلاب، بیایید به سال هشتم، مردم آنجایند، بیمردم در تبوک نمانید که تباه میشوید!
,فرمودهاید که «بله! سختی هست، ما با دنیا درافتادهایم!» گو این که سختیهای ما ناشی از درافتادن ما با دنیاست. اولا ما کجا با دنیا درافتادیم؟ ما که در خانه خود نشسته بودیم که انگلیسها یکسوم مردممان را با قحطی کشتند، آمریکاییها به یاریشان آمدند و کودتا کردند و حالا هم رویای «رژیمچنج» میبینند در شبهای خلیج. ثانیا سختیهای ما ناشی از به اصطلاح درافتادن ما با دنیاست؟ از بیانیه گام دوم انقلاب سخن گفتید اما آن را به درستی نخواندهاید. بخوانید که رهبری فرمود:«اگر ضعف مدیریت اقتصاد کشور اصلاح شود، تحریمها «بیاثر» میشود» التفات فرمودید شیخنا؟ «بیاثر»!
,سوءمدیریت، ناکارآمدی و بیانگیزگی مدیران و بعضا فساد آنها تقصیر درافتادن ما با دنیاست؟ فقر دانش در تدوین بودجه کشور تقصیر درافتادن ما با دنیاست؟ به هم ریختگی بازار یک میلیون تُنی گوشت تقصیر درافتادن ما دنیاست؟ تورم تقصیر درافتادن ما با دنیاست؟ رانتخواریها تقصیر درافتادن ما با دنیاست؟ بلایی که بر سر صنعت نساجی کشور آمده تقصیر درافتادن ما با دنیاست؟ ضعف دولت در هدایت نقدینگی تقصیر درافتادن ما دنیاست؟ ضعف نظارت و گرانفروشی کالاهایی که ارز 4200 تومانی دریافت کردهاند تقصیر درافتادن ما با دنیاست؟ اصلا خود ارز 4200 تومانی تقصیر درافتادن ما با دنیاست؟ گرانی دو برابری قیمت مسکن تقصیر درافتادن ما با دنیاست؟ مشکلات کارگران کشور تقصیر درافتادن ما با دنیاست؟ أین تذهبون؟ سهم تقصیر شما چقدر است؟
,حرف مردم یکچیز است؛ اگر نیست برای همه نباشد، اگر هست، برای همه باشد؛ شما آقای عبدوس کجا صدایتان بلند شد وقتی شنیدید که یک مسئول در این شهر حقوق دورقمی میگیرد و با امید مردمی که در سرمای زمستان در صف گوشت روزگار میگذرانند درمیافتد؟
,گریزی زدید به صف گوشت که این روزها دل مردم را خون کرده است. گفتید به مسئول ادارهکل صنعت، معدن و بازرگانی گفتهاید که اگر صفی تشکیل شد، گوشت را توزیع نکنید تا مردم متفرق شوند. لااقل یکبار به کنار مردم و در صفهای خفتآور گوشت رفتید تا درد دلشان را بشنوید یا فقط از دور فرمان میرانید؟ مردم خطا میکنند؟ فعلیالعالم ان یظهر علمه! بروید در کنارشان و متفرقشان کنید تا بدانند سخن پیامبر(ص) روی زمین نمانده که «معکمالمحیا و معکمالممات...» گفتید که مسئولان بلد نیستند گوشت را توزیع کنند، به وظیفه ذاتیتان عمل کردید اما عمل به همین وظیفه ذاتی حداقلی را هم با توهین به مردم تلخ کردید.
,از شما که انتظاری نیست اما کاش عالمی پیدا شود که به جای آن که درها را ببندد و راه توزیع را مسدود کند تا مردم متفرق شوند، از آنها بپرسد که چرا در صف میایستید؟ چرا به فردای تصمیم مسئولان اعتماد ندارید؟ چه کنیم که این اعتماد بازگردد؟ اما نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد!
,جناب حجتِ اسلام! در اثنای سخنتان از بیانیه گام دوم انقلاب وام گرفتید و گفتید که جوانان ما باید شانههای خود را زیر بار مسئولیت قرار دهند و از تجربهها و عبرتهای گذشته بهره گیرند، نگاه انقلابی و عمل جهادی را به کار بندند و ایران عزیز را الگوی کامل نظام پیشرفته اسلامی بسازند. احسنت! اکنون که خود از تریبون نماز جمعه اعلام کردید که پیر شدهاید و آلزایمر گرفتهاید، مرحمت فرمایید تا جا برای شانه یک روحانی جوان انقلابی خالی شود، تا بار مسئولیت امامت جمعه را بر آن نهیم؛ روحانی جوانی که از تجربه این توهینها و نسنجیده سخن گفتنها عبرت بگیرد، در صف مردم باشد و اگر به عنوان نماینده روحانیت در سازمانی انتخاب شد و فساد دید، دهان نبندد، انقلابی نگاه کند و جهادی عمل کند.
,همین دیروز دو سه امام جمعه محترم در کشور چهارگوشه میدان خطابه را بوسیدند و هیچ متأذی نشدند. میتوان الگو گرفت.
,در خطبهها میگویید اوصیکم و «نفسی» بتقویالله! پس حالا که از جوانگرایی سخن گفتید، خودتان هم آغازگرش باشید؛ نوبت جوانان است. ضریح علوی و حسینی امامت جمعه را ببوسید و جا را به دیگران بدهید؛ حرّک حاجی!
,سخن را با کلام نورانی امام حسین(ع) در منا آغاز کردیم و با فراز دیگری از همان خطبه به پایان میبریم؛ آنجا که فرمود: اللهم انک تعلم انه... لنری المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک و یامن المظلومون من عبادک... خداوندا! تو میدانی که آنچه گفتیم نبود الا برای آن که نشانههای آیین تو را بنمایانیم و اصلاح را در سرزمینهایت آشکار سازیم تا بندگان ستمدیده تو آسوده گردند...»
,والسلام علی من اتبع الهدی
,رونوشت: حجتالاسلام و المسلمین حاج علیاکبری جهت اقدام مقتضی در راستای جوانگرایی
,انتهای پیام/م
]
ارسال دیدگاه