جشن چهارشنبه آخر سال شاید بهترین بهانه برای صلهرحم و احیای روابط خویشاوندی باشد که شاید این روزها در هیاهوی زندگی ماشینی فراموششده باشد.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صبح توس، چهارشنبهسوری یکی از جشنهای ایرانی است که در شب چهارشنبه آخر سال در ایران برپا میشود که بهعنوان اولین جشن از مجموعه جشنها و مناسبتهای نوروزی نامیده میشود.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, صبح توس, .,
یک یا دو روز پیش از آخرین چهارشنبه سال، مردم برای گردآوری هیزم، بوته، خاراُشتر، برگ خرما یا علف هرز به بیرون میروند و در بعدازظهر، پیش از شروع چهارشنبهسوری، هیزمها در حیاط خانه، یا خیابان یا میدان روستا یا شهر چیده میچینند.
هیزمها در غروب آفتاب یا اندکی پسازآن، آتش زده میشوند و مردان، زنان، و کودکان درحالیکه «سرخی تو از من، زردی من از تو» میخوانند، از روی آن میپَرَند؛ اعتقاد بر این است که چنین کاری، آنها را در طول سال بعد از بیماری و بدبختی مصون میدارد.
آتش در اسلام جزو مطهرات است و هر چیز ناپاکی که در آتش بسوزد پاک و طاهر میشود، از طرفی، اعراب هم چهارشنبه را نحس میدانند و نحوست این روز را بهوسیله افروختن آتش رفع میکنند.
ایرانیان باستان اعتقاد داشتند که نباید چرک و آلودگی سال کهنه را تحویل نوروز دهند و چون رفع همه آلودگیها با شستشو برای آنها ممکن نبود، علاوه بر آب به عنصر آتش نیز روی میآوردند و چون آتش را نیز مظهر و عامل پاکی میدانستند، با آتش زدن هیزم به از بین بردن لوازم غیرقابل استفاده و ضدعفونی کردن محل زندگی خود میپرداختند؛ ضمن اینکه برافروختن شعلهها همراه با دود، حشرات را نیز از بین میبرد.
خراسان مراسم کوزه شکستن به این طریق است که درون کوزههای کهنه مقدار نمک که علامت شوربختی است و مقداری زغال که علامت سیاهبختی است و یک سکه کمارزش پول میریزند و تمام افراد خانواده آن را به دور سر میچرخانند و آخرین نفر کوزه را از پشتبام به کوچه پرت میکند و میگوید: "درد و بلای خنه ر رختم به توی کوچه" خراسانیها باور دارند که با دور افکندن کوزه تیرهبختی، شوربختی و تنگدستی را از خانه و خانواده دور میکنند.
درگذشته پس از پایان آتشافروزی، اهل خانه و خویشاوندان گرد هم میآمدند و آخرین دانههای نباتی مانند تخمه هندوانه، تخمهکدو، پسته، فندق، بادام، نخود، تخمه خربزه، گندم و شاهدانه را که از ذخیره زمستان باقیمانده بود، روی آتش مقدس بوداده و بانمک تبرک میکردند و میخوردند.
آنان بر این باور بودند که هر کس از این معجون بخورد، نسبت به افراد دیگر مهربانتر میگردد و کینه و رشک از وی دور میگردد، امروزه اصطلاح نمکگیر شدن و نانونمک کسی را خوردن و در حق وی خیانت نورزیدن، از همین باور سرچشمه گرفته است.
خانوادههایی که بیمار یا حاجتی داشتند برای برآمدن حاجت و بهبود یافتن بیمارشان نذر میکردند و در شب چهارشنبهسوری " آش ابودردا" یا " آش بیمار" میپختند و آن را اندکی به بیمار میخوراندند و بقیه را هم در میان فقرا پخش میکردند.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه