کارشناس فرهنگ عامه میگوید: قزوینیها در سیزده بدر حتما باید به کنار یک رود روان میرفتند، به دلیل این که باید سبزه ای را که سبز کرده بودند را در داخل رود روان میانداختند تا آب آن را ببرد. این بردن سبزه توسط آب روان، نشانه ای از رفتن بدبختیها و گرفتاریهای مردم بود.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صبح قزوین؛ آیینهای نوروزی ریشه در فرهنگ یک ملت و سرزمین دارند، ایران به عنوان یک سرزمین پهناور از فرهنگی غنی برخوردار است که آیین ها، آداب و رسوم نوروزی بخشی از این فرهنگ غنی را تشکیل میدهند. یکی از ویژگیهای فرهنگ ایرانی این است که در هر منطقه و در بین هر قومیتی شاهد بروز و ظهور فرهنگهای مختلفی هستیم که در نهایت تشکیل دهنده فرهنگ ملی ایران است.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, صبح قزوین,استان قزوین و حومه متاثر از آن نیز به مانند بسیاری از مناطق ایران از فرهنگ منحصر به فردی برخوردار است که تجلی آن را در ایامی خاص مانند عید نوروز میبینیم، هر چند هم اکنون بر اثر غفلت، بسیاری از آیینها و عناصر فرهنگی نوروز به فراموشی سپرده شده است، اما یادآوری آنها میتواند همچنان این عناصر فرهنگی را در ذهنها و سینهها نگه دارد و نسلهای بعدی را از وجود فرهنگ غنی آگاه کند.
,برای یادآوری فرهنگ غنی و منحصر به فرد "مردم قزوین" در ایام نوروز، مصاحبه ای را با کارشناس فرهنگ عامه "علی اصغر یوسف گمرکچی" انجام داده ایم.
,علی اصغر گمرک چی از سال 1349 در زمینه فرهنگ عامه به پژوهش مشغول است و هم اکنون نیز رئیس سازمان مردم نهاد "انجمن فرهنگ قزوین" است و معتقد است که برای زنده نگه داشتن فرهنگ عامه همه باید همت لازم و کافی را داشته باشند.
,
بشارت نوروزی با سه گروه
علی اصغر یوسف گمرک چی سخنان خود را با بشارت نوروزی آغاز و اظهار کرد: زمانی که به مانند امروز رسانههای گروهی (تلویزیون، رادیو) نبود، مردم قزوین توسط سه گروه از آمدن عید نوروز آگاه می شدند، یکی "حاجی فیروز" است که در همه جای ایران وجود دارد و مختص قزوین نیست.
وی افزود: دومین گروه، گروهی بودند به نام "کوسه گلین" که آنها نیز رسیدن نوروز را بشارت میدادند و دو نفر بودند، یکی از آنها خود را به شکل خانمی درمیآورد و لباس قرمز (گل گلی) میپوشید و دومی هم خودش را به صورت یک دیوی درمیآورد که خیلیهم خشن بود که اسم آنها کوسه و گلین (به ترکی:عروس) بود. اینها با آهنگها و ترانههای شاد به در خانههای مردم میآمدند و میخواندند و مردم هم به اینها، کشمش، نخود، لوبیا، تخم مرغ میدادند.
,
وی ادامه داد: گروه سوم که خیلی هم مهم هستند، گروهی بودند که به "نوروز نوسال" معروف بودند، به این گروه به اشتباه نوروز نثار هم میگویند، جلوی در خانهها میآمدند و معمولا دو یا چهار نفر بودند و معمولا از دامنههای جنوبی یا شمالی البرز از یک ماه قبل تر میآمدند و در قزوین میماندند، روزها در محلات راه میافتادند وعید را بشارت میدادند، اشعارشان را تکی و یا با هم با این مضمون میخواندند:
نوروز نو سال باشد مبارک، شما را امسال باشد مبارک
ای خانم باجی از ما نرنجی برای ما بیار نون برنجی
نوروز نو سال باشد مبارک، شما را امسال باشد مبارک
ای خانم باجی از بالا خانه برای ما بیار کشمش بیدانه
خانه تکانی و رونق کار ناوه کشان
رئیس انجمن فرهنگ قزوین با اشاره به رسم خانه تکانی مردم قزوین در پیش از عید گفت: نزدیک عید نوروز که میشد خانه تکانی و تعمیرات مربوط به خانه انجام میشد، در این بین برخی از خانهها هم که نیاز به کاه گل کردن داشت، این کار را به "ناوه کشان" میسپردند و در این ایام کار آنها رونق میگرفت.
,وی افزود: در ایام قدیم برای بردن کاه گل (نقش ایزوگام امروزی را داشت) به پشت بام از وسیله ای به نام "ناوه" استفاده میشد و از افراد قوی هیکل برای بردن ناوه ها به پشت بام استفاده میکردند، که به آنها ناوه کش گفته میشد.
,
کوله چهارشنبه (چهارشنبه سوری) و بخت گشایی دختران
این پژوهشگر فرهنگ عامه درباره چهارشنبه سوری ابراز کرد: مردم قزوین به چهارشنبه سوری "کوله چهارشنبه" میگفتند، در کوله چهارشنبه، مواد سوختی و بوتههایی که از بیابان آورده میشدند که به "ورج " معروف بودند سوزانده میشدند و یکی از آیینها این بود که باید تعداد این بوتهها فرد میبود که بعد از غروب بوتهها را آتش میزدند و از روی آن میپریدند و شعر معروف " زردی من از تو، سرخی تو از من " را میخواندند.
وی افزود: آتش که در حال تمام شدن بود، اسپند مخصوصی به نام "عاطل و باطل" داشتیم که داخلش چیزی شبیه گل پررنگ شده بود، که آن را با کافشه رنگ شده و زاج سفید مخلوط میکردند و اسپند را داخل آتش میریختند.
,گمرک چی در ادامه با اشاره به غذاهای مخصوص کوله چهارشنبه در قزوین اضافه کرد: قزوینیها در کوله چهارشنبه شیش انداز و یا رشته پلو با ماهی دودی میخوردند.
,وی ادامه داد: اگر غذا رشته پلو با ماهی دودی بود، همراه با آن فال مخصوص هم داشتند که دور تخم مرغ، پوست پیاز قرمز را میپیچیدند و با نخ میبستند و آن را در هنگام دم کردن وسط برنج میگذاشتند و هر کسی هم نیتی میکرد، بعد از دم شدن برنج تخم مرغ را برمیداشتند و اشکال عجیبی به وجود میآمد و مثل فال قهوه هر کسی بر اساس نیت خود شکلها را تعبیر میکرد.
,رئیس انجمن فرهنگ قزوین در مورد بخت گشایی دختران بیان کرد: بخت گشایی دختران هم یکی از آیینهای کوله چهارشنبه بود و با شوخی دختران را به وسیله پارو از خانه بیرون میکردند تا بخت آنها باز شود.
,وی عنوان کرد: در زمانهای خیلی قدیم هم نوع دیگری از بخت گشایی دختران مرسوم بود و بیشتر در محله دباغان رواج بود و دختران را از خانه به دباغ خانه میبردند تا از هفت تغار بپرد، به هفتمی که میرسید به روی دختر آب میپاشیدند و در آخر هم باید به شاگرد دباغ خانه انعام داده میشد تا بخت دختر باز شود.
,"فال کلید انداختن"
, "فال کلید انداختن",گمرکچی در ادامه آیینهای چهارشنبه سوری یادآور شد: از آیینهایی که در همه ایران متداول است "قاشق زنی" است که در قزوین اسم آن متفاوت بود و به آن "چمچه زنی" میگویند، در این آیین مردم، چادر سر میکردند و جلوی در خانهها میرفتند و با قاشق به کاسهها میزدند و صاحبخانه به جلوی درمیآمد و آجیل یا نخود و کشمکش میدادند، چیزی میدادند که همان شب قابل خوردن باشد.
,وی بیان کرد: "فال کلید انداختن"هم آیینی دیگر در چهارشنبه سوری بود، شخص یک کلید برمیداشت و سر چهارراه میرفت، پایش را میگذاشت روی کلید و ایستاده گوش میکرد. مردمی که رد میشدند هر حرفی که میزدند این را به فال خودش میگرفت و معمولا چون مردم هم میدانستند که شخص برای فال ایستاده است، حرفهای خوبی میزدند.
,این کارشناس فرهنگ عامه با اشاره به آیینهای آغاز عید نوروز گفت: مردم قزوین برای سال تحویل مثل همه مناطق ایران، سفره هفت سین میچیدند، تفاوت سفره هفت سین قزوین با بقیه مناطق ایران در این است که قزوینیها یک چراغ نفتی گردسوز را چند دقیقه قبل از سال تحویل روشن میکردند.
,وی افزود: بعضی از خانوادهها حتی تا بعد از سیزده چراغ گردسوز را روشن نگه میداشتند، اما رسم این بود که حداقل باید اولین طلوع خورشید در سال نو به پایان برسد تا چراغ گردسوز خاموش شود، برخی هم تا چند روز دیگر روشن نگه میداشتند و معتقد بودند که چراغ نماد روشنایی خانه است.
,گمرک چی ادامه داد: برای سفره نوروزی، قزوینیها پتو پهن میکردند، متکا و پشتی میگذاشتند و سفره بزرگی را در وسط خانه پهن میکردند و علاوه بر شیرینیهای متداول قزوینی، دو محصول دیگر هم در سفره قزوینیها بود که یکی انجیر خیس و دیگری هم آلبالو خیس شده بود، این بدین دلیل بود که شخص بعد از خوردن شیرینیها و تنقلات سنگین نشود و یا قند و چربی اش بالا نرود.
,وی در مورد دید و بازدیدهای عید عنوان کرد: دید و بازدیدها از ابتدای تحویل سال شروع میشد و تا اذان ظهر روز 12فروردین ادامه داشت و بعد از اذان ظهر کسی جایی نمیرفت و اگر هم میرفت معمولا وی را راه نمیدادند و میگفتند نحسی سیزده را با خود میآورد. اگر کسی هم جایی برای بازدید نرفته بود بعد از سیزده بدر تا پنجاه بدر میتوانست برای دید و بازدید برود.
,
احیای فرهنگ به همت بزرگ نیاز دارد
رئیس انجمن فرهنگ قزوین با اشاره به آیین سیزده بدر در قزوین تصریح کرد: قزوینیها در سیزده بدر حتما باید به کنار یک رود روان میرفتند، به دلیل این که باید سبزه ای را که سبز کرده بودند را در داخل رود روان میانداختند تا آب آن را ببرد. این بردن سبزه توسط آب روان، نشانه ای از رفتن بدبختیها و گرفتاریهای مردم بود.
وی افزود: بعد از خوردن نهار نیز، مردم قزوین هفت عدد سنگ کوچک برمیداشتند و سنگ ها را به نشانه هفت بیماری و یا دردی که در سال گذشته داشتند تک تک با بردن اسم بیماری ها و درد ها به رودخانه میانداختند.
,این پژوهشگر فرهنگ عامه گفت: معضل ما دورشدن از فرهنگ خودمان است، رهبر معظم انقلاب در اوایل دهه هشتاد هشدار "شبیخون فرهنگی دشمن" را دادند، متاسفانه اهالی فرهنگ به آن توجه نکردند، دشمن اول ما را از فرهنگ مان تهی میکند بعد فرهنگ خود را جایگزین آن میکند.
,وی در پایان عنوان کرد: ما دارای بهترین فرهنگ هستیم، فرهنگ عامیانه ما مثل یک فرش خوش نقش و نگاری است که تارش از فرهنگ تمدن چند هزار ساله ایرانی است و پودش از تعالیم عالیه اسلامی است. متاسفانه ما فرهنگ خود را از دست دادیم و برای احیای آن همت خیلی بزرگی لازم است و تنها هم به عهده دولت نیست و نهادهای مردمی هم برای احیای آن باید وارد گود شوند.
,انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه