گویا اصلاحطلبان همچنان هم خود را در دنیایی ایده آل فرض میکنند که در آن سازمانهای بینالمللی مستقل، توانایی ضمانت اقدامات کشورهایی چون آمریکا را دارند. گویا فراموش کردهاند که هیچ سازمان بینالمللی نتوانست در مقابل خروج آمریکا از برجام اقدام خاصی از خود به نمایش بگذارد.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از دیار آفتاب؛ بعد از روی کار آمدن حسن روحانی و حمایت همهجانبه جریان اصلاحات از دولت و سیاستهای تیم او در خصوص مذاکره با آمریکا و همچنین نتیجه آن، برجام، با توجه به عدم تحقق شعارهای مطرحشده از سوی حسن روحانی و افزایش نارضایتیهای اجتماعی علیه دولت وی و کاهش مقبولیت او تا ده در صد، اصلاحطلبان برای فرار از فشارهای اجتماعی و ضعفهای عملکردی خود دستبهکارهای مختلفی زدند.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, دیار آفتاب,اصلاحطلبان از طرفی سعی دارند تا خود را جدای از دولت روحانی نشان دهند تا عملکرد ضعیف او تأثیری بر وجهه اجتماعی آنها و کلیدواژه تَکرار رئیس این جریان نداشته باشد و از طرفی دیگر سعی دارند تا نهایت استفاده را از فرصتی که با روی کارآمدن روحانی به دست آورده اند ببرند. همچنین برای فرار از تبعات ضعف روحانی سعی داشته اند که نهادها و گروه های دیگر را مسئول وضع موجود معرفی کنند و یا در برخی از مواقع مشکلات را به رهبری نیز نسبت دهند.
طی روزهای گذشته تعدادی از افراد مطرح و معلوم الحال در جریان اصلاحات نامه ای را خطاب به دبیرکل سازمان ملل در خصوص اقدامات تحریک آمیز آمریکا در حوزه های مختلف ارسال کرده اند که نگاه به برخی از قسمت های این نامه هم به تایید حمایت رسمی این جریان از سیاست های دولت صحه می گذارد و هم به ساده انگاری این جماعت و حرکت خلاف منافع ملی آنها اشاره دارد.
در بخش ابتدایی این نامه آمده است:
جناب آقای دبیرکل
«در سال ۲۰۱۵ اعضای ثابت شورای امنیت سازمان ملل (بهعلاوه آلمان) درباره فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی به توافق رسیدند و قراردادی را که در ایران به برجام معروف شد، امضا کردند. این توافقنامه پشتیبانی وسیع بینالمللی را به همراه داشت و تحت عنوان قطعنامه شماره ۲۲۳۱ در سازمان ملل ثبت شد.
توافقنامه هستهای تنشهای منطقهای و نیز خطر جنگی جدید در این بخش از جهان را بهگونهای محسوس کاهش داد. ایرانیان نیز از این که دولتشان با راهبردی خردمندانه بهسوی عادی سازی روابط بینالملل ایران گام برمیدارد، خوشنود شدند.»
اصلاحطلبان تلاش دارند در این نامه حتی در سطح بینالملل نیز تأکید داشته باشند که برجام سایه جنگی بزرگ را از بین برده است که مردم ایران نیز از این ماجرا خوشحال هستند. درصورتیکه باید گفت آیا این آقایان شرایط امروز تنشهای موجود در منطقه را نمیبینند آیا افزایش میزان تحریمها نسبت به قبل از برجام برایشان قابلرؤیت نیست. امروز اصلاحطلبان باید بدانند که برجام سایه جنگ را با خود آورد و بر کشور حاکم کرد و شرایط پیچیده امروز منطقه نیز از نتایج برجامی است که دستپخت فکر ذلتبار سازش است.
در این نامه هم حتی اصلاحطلبان از لحن ذلتبار خود دست برنداشتهاند و لحن این نامه به نحوی است که گویا سعی دارد نشان دهد قبل از برجام جمهوری اسلامی ایران قصد دستیابی به بمب اتم را داشته و با برجام جلوی این اتفاق گرفتهشده است. « برجام بر اساس این توافق استوار شد که جمهوری اسلامی تن به سازوکاری مطمئن در جهت عدم تولید بمب اتمی بدهد و در عوض تحریمهای هستهای لغو شود.»
این تعداد از اصلاحطلبان در بخشی از نامه خود نوشتهاند که «چنین رفتاری]رفتار آمریکا[ جهان را وارد عصر تازهای میکند که در آن توافقها و پیمانهای بینالمللی اعتباری نخواهند داشت. پس این وظیفه سازمان ملل است که در برابر این روش آشکارا غیرحقوقی و مغایر منشور ملل متحد اقدام مناسب انجام دهد.» گویا اصلاحطلبان همچنان هم خود را در دنیایی ایده آل فرض می کنند که در آن سازمان های بین المللی مستقل، توانایی ضمانت اقدامات کشورهایی چون آمریکا را دارند. گویا فراموش کرده اند که هیچ سازمان بین المللی نتوانست در مقابل خروج آمریکا از برجام اقدام خاصی از خود به نمایش بگذارد و گویا فراموش کرده اند که همین سازمان ملل با بودجه آمریکا سر پا است و زیر نظر خود آمریکایی ها فعالیت می کند و مقامات سازمان جرات حرکت خلاف خواسته های آن ها را ندارند که اگر داشتند حداقل جلوی کشت و کشتار های آمریکا و هم پیمانانش را در منطقه جنوب غرب آسیا می گرفتند.
در ادامه این نامه آمده است:
امضاکنندگان این نامه از اعضای سازمان ملل متحد و بهویژه از اعضای دائم شورای امنیت آن سازمان و شخص جنابعالی خواستارند در شرایطی که ایالات متحده به همراهی اسرائیل عملاً در مسیر شعلهور ساختن جنگ خانمانبرانداز جدیدی در خاورمیانه حرکت میکند و به این ترتیب صلح و امنیت جهانی را با مخاطرات جدی مواجه کرده است، ساکت ننشینید و به هر شکل که صلاح میدانند، دولت آمریکا را به بازگشت به برجام، لغو تحریمها و ترک ماجراجویی در منطقه جنگزده ما تشویق کنند.
این افراد در بخش پایانی نامه خود تمام تلاش خود را برای نجات برجام و یا بهتر بگوییم برای نجات جریان خودشان از بند عملکرد ضعیف دولت روحانی و جواب عکس همه اقدامات بین المللی شان به کار می گیرند و سعی دارند که شورای امنیت را واسطه این ماجرا ها قرار دهند. اقدامات این دوستان شبیه آن است که شکایت از دزدی را پیش خود دزد ببرند و بگویند که وای مال مرا دزدیدند. گویا آقایان فراموش کرده اند که چند روز پیش وزیر امور خارجه آلمان در سفر خود به تهران در نهایت بی شرمی ضمن پذیرش خروج برخی از طرف ها از برجام این را دلیلی بر خروج ایران از این توافق ندانست.
اگر بخواهیم از متن نامه بگذریم باید پرسید آیا نوشتن این نامه از سوی افرادی به نمایندگی از یک جریان سیاسی این مسئله را به اثبات نمی رساند که این افراد بال واقع دولت در سایهای برای دولت روحانی هستند که نهتنها در تصمیمگیریها و اقدامات و سیاستهای دولت بلکه در نتایج آن نیز تأثیرگذارند و حالا خود رسماً و مستقیماً برای احیای دوباره جریان سیاسی خود دستبهکار شدهاند.
آیا این جریان نمیخواهند بپذیرند که نتیجه برجام سایه جنگ بوده است و تکیهبر پایههای موریانه خورده این توافقنامه نمیتواند برای کشور و این جریان سیاسی مفید باشد. زیرا ادامه دادن این مسیر دشمنان را پر طمع می کند و لحظه به لحظه بر خواسته های آنها می افزاید. دشمن دیروز حرف از برجام داشت و امروز از اف ای تی اف می گوید دیروز هسته ای بهانه بود و امروز موشکی و منطقه و حقوق بشر بهانه می شود. آیا زمان آن نرسیده که این جریان سیاسی، خود را از این منجلاب نجات دهد و با یک عذر خواهی از ملت به خسارت هایی که به کشور وارد کرده اند اعتراف کنند و از حرکت های ضد منافع ملی خودداری نمایند و خود را به آغوش مردم برگردانند.
آیا افراد امضا کننده نامه همان هایی نیستند که از بر اندازی و اعتراض های مدنی می گویند؟ چه شده که این چنین دل سوز کشور شده اند. آیا نباید به آنها لقب کاسبان ترس را نسبت داد که این چنین به دست و پا افتاده اند و چون گذشته نامه نگاری های خود را آغاز کرده اند. این افراد تقریبا همان هایی هستند که در دولت اصلاحات نامه فدایت شوم را برای بوش فرستادند اما جوابی جز محور شرارت دریافت نکردند. پس چه زمانی قرار است این افراد بفهمند که کشور را با سازش نمی توان پیش برد و این مقاومت است که می تواند هم بر مولفه های اقتدار بی افزاید و هم در امور مختلف دشمنان این مردم را گیج کند.
انتهای پیام/
اصلاحطلبان از طرفی سعی دارند تا خود را جدای از دولت روحانی نشان دهند تا عملکرد ضعیف او تأثیری بر وجهه اجتماعی آنها و کلیدواژه تَکرار رئیس این جریان نداشته باشد و از طرفی دیگر سعی دارند تا نهایت استفاده را از فرصتی که با روی کارآمدن روحانی به دست آورده اند ببرند. همچنین برای فرار از تبعات ضعف روحانی سعی داشته اند که نهادها و گروه های دیگر را مسئول وضع موجود معرفی کنند و یا در برخی از مواقع مشکلات را به رهبری نیز نسبت دهند.
,طی روزهای گذشته تعدادی از افراد مطرح و معلوم الحال در جریان اصلاحات نامه ای را خطاب به دبیرکل سازمان ملل در خصوص اقدامات تحریک آمیز آمریکا در حوزه های مختلف ارسال کرده اند که نگاه به برخی از قسمت های این نامه هم به تایید حمایت رسمی این جریان از سیاست های دولت صحه می گذارد و هم به ساده انگاری این جماعت و حرکت خلاف منافع ملی آنها اشاره دارد.
,در بخش ابتدایی این نامه آمده است:
,جناب آقای دبیرکل
,«در سال ۲۰۱۵ اعضای ثابت شورای امنیت سازمان ملل (بهعلاوه آلمان) درباره فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی به توافق رسیدند و قراردادی را که در ایران به برجام معروف شد، امضا کردند. این توافقنامه پشتیبانی وسیع بینالمللی را به همراه داشت و تحت عنوان قطعنامه شماره ۲۲۳۱ در سازمان ملل ثبت شد.
,توافقنامه هستهای تنشهای منطقهای و نیز خطر جنگی جدید در این بخش از جهان را بهگونهای محسوس کاهش داد. ایرانیان نیز از این که دولتشان با راهبردی خردمندانه بهسوی عادی سازی روابط بینالملل ایران گام برمیدارد، خوشنود شدند.»
,اصلاحطلبان تلاش دارند در این نامه حتی در سطح بینالملل نیز تأکید داشته باشند که برجام سایه جنگی بزرگ را از بین برده است که مردم ایران نیز از این ماجرا خوشحال هستند. درصورتیکه باید گفت آیا این آقایان شرایط امروز تنشهای موجود در منطقه را نمیبینند آیا افزایش میزان تحریمها نسبت به قبل از برجام برایشان قابلرؤیت نیست. امروز اصلاحطلبان باید بدانند که برجام سایه جنگ را با خود آورد و بر کشور حاکم کرد و شرایط پیچیده امروز منطقه نیز از نتایج برجامی است که دستپخت فکر ذلتبار سازش است.
,در این نامه هم حتی اصلاحطلبان از لحن ذلتبار خود دست برنداشتهاند و لحن این نامه به نحوی است که گویا سعی دارد نشان دهد قبل از برجام جمهوری اسلامی ایران قصد دستیابی به بمب اتم را داشته و با برجام جلوی این اتفاق گرفتهشده است. « برجام بر اساس این توافق استوار شد که جمهوری اسلامی تن به سازوکاری مطمئن در جهت عدم تولید بمب اتمی بدهد و در عوض تحریمهای هستهای لغو شود.»
,این تعداد از اصلاحطلبان در بخشی از نامه خود نوشتهاند که «چنین رفتاری]رفتار آمریکا[ جهان را وارد عصر تازهای میکند که در آن توافقها و پیمانهای بینالمللی اعتباری نخواهند داشت. پس این وظیفه سازمان ملل است که در برابر این روش آشکارا غیرحقوقی و مغایر منشور ملل متحد اقدام مناسب انجام دهد.» گویا اصلاحطلبان همچنان هم خود را در دنیایی ایده آل فرض می کنند که در آن سازمان های بین المللی مستقل، توانایی ضمانت اقدامات کشورهایی چون آمریکا را دارند. گویا فراموش کرده اند که هیچ سازمان بین المللی نتوانست در مقابل خروج آمریکا از برجام اقدام خاصی از خود به نمایش بگذارد و گویا فراموش کرده اند که همین سازمان ملل با بودجه آمریکا سر پا است و زیر نظر خود آمریکایی ها فعالیت می کند و مقامات سازمان جرات حرکت خلاف خواسته های آن ها را ندارند که اگر داشتند حداقل جلوی کشت و کشتار های آمریکا و هم پیمانانش را در منطقه جنوب غرب آسیا می گرفتند.
,در ادامه این نامه آمده است:
,امضاکنندگان این نامه از اعضای سازمان ملل متحد و بهویژه از اعضای دائم شورای امنیت آن سازمان و شخص جنابعالی خواستارند در شرایطی که ایالات متحده به همراهی اسرائیل عملاً در مسیر شعلهور ساختن جنگ خانمانبرانداز جدیدی در خاورمیانه حرکت میکند و به این ترتیب صلح و امنیت جهانی را با مخاطرات جدی مواجه کرده است، ساکت ننشینید و به هر شکل که صلاح میدانند، دولت آمریکا را به بازگشت به برجام، لغو تحریمها و ترک ماجراجویی در منطقه جنگزده ما تشویق کنند.
,این افراد در بخش پایانی نامه خود تمام تلاش خود را برای نجات برجام و یا بهتر بگوییم برای نجات جریان خودشان از بند عملکرد ضعیف دولت روحانی و جواب عکس همه اقدامات بین المللی شان به کار می گیرند و سعی دارند که شورای امنیت را واسطه این ماجرا ها قرار دهند. اقدامات این دوستان شبیه آن است که شکایت از دزدی را پیش خود دزد ببرند و بگویند که وای مال مرا دزدیدند. گویا آقایان فراموش کرده اند که چند روز پیش وزیر امور خارجه آلمان در سفر خود به تهران در نهایت بی شرمی ضمن پذیرش خروج برخی از طرف ها از برجام این را دلیلی بر خروج ایران از این توافق ندانست.
,اگر بخواهیم از متن نامه بگذریم باید پرسید آیا نوشتن این نامه از سوی افرادی به نمایندگی از یک جریان سیاسی این مسئله را به اثبات نمی رساند که این افراد بال واقع دولت در سایهای برای دولت روحانی هستند که نهتنها در تصمیمگیریها و اقدامات و سیاستهای دولت بلکه در نتایج آن نیز تأثیرگذارند و حالا خود رسماً و مستقیماً برای احیای دوباره جریان سیاسی خود دستبهکار شدهاند.
,آیا این جریان نمیخواهند بپذیرند که نتیجه برجام سایه جنگ بوده است و تکیهبر پایههای موریانه خورده این توافقنامه نمیتواند برای کشور و این جریان سیاسی مفید باشد. زیرا ادامه دادن این مسیر دشمنان را پر طمع می کند و لحظه به لحظه بر خواسته های آنها می افزاید. دشمن دیروز حرف از برجام داشت و امروز از اف ای تی اف می گوید دیروز هسته ای بهانه بود و امروز موشکی و منطقه و حقوق بشر بهانه می شود. آیا زمان آن نرسیده که این جریان سیاسی، خود را از این منجلاب نجات دهد و با یک عذر خواهی از ملت به خسارت هایی که به کشور وارد کرده اند اعتراف کنند و از حرکت های ضد منافع ملی خودداری نمایند و خود را به آغوش مردم برگردانند.
,آیا افراد امضا کننده نامه همان هایی نیستند که از بر اندازی و اعتراض های مدنی می گویند؟ چه شده که این چنین دل سوز کشور شده اند. آیا نباید به آنها لقب کاسبان ترس را نسبت داد که این چنین به دست و پا افتاده اند و چون گذشته نامه نگاری های خود را آغاز کرده اند. این افراد تقریبا همان هایی هستند که در دولت اصلاحات نامه فدایت شوم را برای بوش فرستادند اما جوابی جز محور شرارت دریافت نکردند. پس چه زمانی قرار است این افراد بفهمند که کشور را با سازش نمی توان پیش برد و این مقاومت است که می تواند هم بر مولفه های اقتدار بی افزاید و هم در امور مختلف دشمنان این مردم را گیج کند.
,انتهای پیام/
,]
ارسال دیدگاه