مصاحبه عصر اترک با استادکار سفالگری در بجنورد به مناسبت روز دختر؛

• پنج‌شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۸ ۱۴:۲۲
• کد خبر : 1500565

• اخبار
• سایر رسانه ها

بانوی استادکار سفالگری در بجنورد با آموزش رشته سفال و لعاب به دانشجویان و علاقمندان به این رشته، تلاشش بر این است که این باور را جا بیاندازد که فعالیت در عرصه هنر، آنهم بدست دختران ایرانی، کم از دیگر فعالیت های موثر در جامعه ندارد.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛  به نقل از  عصر اترک، در این برهه از زمان که دنیا دارد قرن بیست و یک خود را با تمامی تحولات اجتماعی اش سپری می کند، ایران هم در عرصه اجتماعی خود پدیده هایی همچون تحصیلات عالیه و دانشگاهی دختران، اشتغال آنان در خارج از منزل، استقلال مالی دختران و به طور کلی نقش آفرینی بانوان مجرد و متاهل در عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و هنری را به خود دیده و آن را پذیرفته و حتی جامعه امروز ایران در مقایسه با فرهنگ اجتماعی دیروز کشور، این موضوع را به عنوان ارزش های اجتماعی روز جامعه خود می داند که این موضوع در منطقه به منطقه کشور تسری یافته است.

در این زمینه، مینا نوروزی از جمله دختران هنرمند، کارآفرین  ایرانی و اهل شهر بجنورد ( مرکز خراسان شمالی) است که با تحصیل در رشته صنایع دستی با تخصص سفال و لعاب تا مقطع کارشناسی ارشد، هدفمندانه قدم در راهی گذاشته که با تحصیل و پشت کار در کسب تجربه و مهارت از استادکاران این رشته و راه اندازی کارگاهی برای انتقال تخصص خود به دیگر علاقمندان نشان داده است که دختران ایرانی با همت و تلاش خود در عرصه های مختلف به ویژه عرصه هنر کم از اسادکاران مرد نیستند و برای رشد و ارتقا در کار عرصه را خالی نمی کنند.

این بانوی هنرمند سفالگر بجنوردی که البته در دانشگاه نیز در همین رشته تدریس می کند، متعهدانه و دلسوزانه طی چند سال اخیر دانشجویانی را در سر کلاس ها و کارگاه خود آموزش داده است که هر یک از این دانشجویان می توانند فردا روز استادکاری جدید برای ارائه هنر ایرانی به علاقمندان داخل و خارج از کشور باشند.

امروز 13 تیر ماه که در تقویم شمسی روز ولادت حضرت معصومه و روز دختر نامگذاری شده است به مناسبت همین روز پای صحبت های این بانوی هنرمندی که برترین لذت کاری خود را آموزش، کارآفرینی و تولید در این رشته می داند، نشسته ایم تا او درباره مسیری که برای رسیدن به جایگاه اجتماعی و شغلی الان خود طی کرده است را بازگو کند که در این مصاحبه می خوانید.

 در حال حاضر به چه فعالیتی مشغول به کار هستید؟

الان، علاوه بر اینکه در دانشگاه دولتی بجنورد در رشته صنایع دستی تدریس می کنم همچنین در محل بنای تاریخی حسینیه جاجرمی ها کارگاهی دارم که در رشته سفال و لعاب مشغول به کار هستم.

در چه رشته هایی تحصیل کردید؟

من در دوره هنرستان، رشته ام طراحی دوخت بود.

در پایان سال سوم هنرستان، وقتیکه دوره کارورزی را می بایست می گذراندم با رشته سفال گری آشنا شدم، تحقیق کردم که در کدام رشته دانشگاهی می توان در رشته تخصصی سفالگری تحصیل کرد، متوجه شدم که باید در رشته صنایع دستی که رشته ای از زیرمجموعه رشته هنر است،تحصیل کنم و من در همان سال در کنکور شرکت نکردم بلکه دوره پیش دانشگاهی را طی کردم تا بتوانم در رشته هنر تحصیل کنم و با پشت سر گذاشتن دوره پیش دانشگاهی در کنکور سراسری در رشته هنر امتحان دادم و در دانشگاه بیرجند قبول شدم و دوره کارشناسی ام را پشت سر گذاشتم و یکسال پس از آن هم مقطع کارشناسی ارشدم را در شهر تهران در همین رشته ادامه دادم.

چرا سفالگری را به عنوان رشته تحصیلی خود انتخاب کردید درحالیکه رشته هنرستان شما طراحی دوخت بود؟

چون سفالگری برای من جذاب تر بود.

البته من رشته گرافیک را خیلی دوست داشتم اما در آن دوره، این رشته فقط در دبیرستان کارو دانش تدریس می شد ، بنابراین، رشته طراحی دوخت را در هنرستان انتخاب کردم اما علاقه ای هم به این رشته نداشتم.

شما در دانشگاه بجنورد در چه رشته ای تدریس می کنید؟

وقتیکه در سال 92 به مجموعه رشته های دانشگاه بجنورد، رشته صنایع دستی هم اضافه شد من در همان سال در مقطع کارشناسی ارشد فارغ التحصیل شدم و بلافاصله پس از فارغ التحصیلی توانستم در این دانشگاه به عنوان مدرس حق التدریس در رشته تخصصی سفال و لعاب پذیرش شوم.

تعداد داننشجویان شما در این رشته و در این دانشگاه چطور است که نشان دهد اشتغال آینده، آنها را از پیگیری و ادامه تحصیل در رشته های هنر باز نداشته است؟

من از دانشجویانم درباره رشته تحصیلی آنان در دوره دبیرستان و هنرستان شان سوال کرده ام که اغلب آنها گفته اند در دوره دبیرستان یا در رشته تجربی و یا در رشته ریاضی تحصیل کرده اند و تعداد خیلی کمی از آنان هم گفته اند که در هنرستان درس خوانده اند و این نشان می دهد که عده ای از سر اجبار نتوانسته اند در رشته مورد علاقه و اصلی خود قبول شوند اما بعد به این رشته علاقمند شده اند.

اما عده ای هم به اجبار خانواده های خود رشته های ریاضی و تجربی را در دوره دبیرستان انتخاب کرده اند اما در زمان کنکور در رشته هنر که علاقه اصلی آنها بوده است، امتحان داده اند.

شما چرا رشته هنر را انتخاب کردید؟

خانواده ام من را در انتخاب هایم محدود نمی کردند و البته راهنمایی ام هم می کردند.

علاوه بر این مادرم و خواهرم چون به انجام کارهای هنری علاقمند و مشغول بودند من هم با انجام کارهای هنری آشنا شدم و در نهایت هم در کنکور در رشته هنر امتحان دادم و این رشته را انتخاب کردم.

آیا از اینکه رشته هنر را انتخاب کردید و زمان و انرژی خود را صرف آن کردید، راضی هستید؟

انتخاب رشته هنر با تخصص سفال و لعاب همان علاقه اصلی ام بوده که آن را دنبال کردم و دارم به آن نزدیک تر می شوم.

در دوره پیش دانشگاهی، مربیان از بچه های کلاس می پرسیدند که چه رشته ای را می خواهید انتخاب کنید، من جواب می دادم که رشته صنایع دستی، گرایش سفال و من این انتخابم را دنبال کردم.

من دوره تحصیل کارشناسی ارشدم را در شهر تهران گذراندم، علاوه بر تحصیل در دانشگاه، به صورت تجربی هم مهارتم در این تخصص را در سطح کارگاه های سفالگری این شهر ارتقا دادم.

تصمیم من پس از فارغ التحصیلی در مقطع کارشناسی ارشد این بود که در بجنورد حتما یک کارگاه را راه اندازی کنم که البته ابتدا در دانشگاه بجنورد به عنوان مدرس حق التدریس جذب شدم و هشت ماه قبل هم کارگاه مستقل خود را در این مجموعه تاریخی راه اندازی کردم.

شما گفتید که " دارم نزدیک تر می شوم " این جمله چه معنایی دارد؟

یکی از علاقه ها و تصمیمات من این بود که یک کارگاه داشته باشم و به سطح اساتید بزرگ سفالگری نزدیک شوم، طی این هشت ماه که کارگاهم را فعال کردم با کارهایی که ارائه دادم، در شهر تهران نمونه کارهایم بیشتر شناخته شده اند و من به گالری داران تهران کار ارائه می دهم و با اساتید تهران هم در ارتباط هستم و آنها نمونه کارهایم را به اسپانیا و آلمان ارسال کرده اند و به نظر خودم طی این هشت ماه سطح فعالیت و ارائه کارهایم یک جهش بسیار خوبی داشت.

البته الان این کارگاه کوچک است ولی خیلی علاقه دارم که بتوانم یک کارگاه بزرگ تری را داشته باشم تا بتوانم به علاقمندان از عموم مردم و دانشجویان به این رشته را آموزش دهم تا بتوانند خلاقیت های هنری خود را در این رشته پرورش دهند و مهارت کسب کنند.

هدف من فقط تولید و فروش نیست بلکه هدف مهم من این است که به علاقمندان این رشته آموزش دهم تا آنها نیز لذت آموزش، تولید و فروش را کسب کنند.

هر چند که شما الان تدریس می کنید، با این وجود هنوز ضرورت کسب تجربه از دیگر استادکاران و ارتقای کسب تجربه را برای خود احساس می کنید؟

بله، همزمان که تدریس می کنم، در عین حال، دارم اطلاعاتم را با مطالعه به روز می کنم.

با توجه به اینکه مواد اصلی نمونه کارهایم سفال و لعاب هستند اما تکنیک و طرح های جدیدم گویای آن است که آثار و نمونه کارهایم را با سلیقه مردم و جامعه به روزتر می کنم و سعی می کنم که نمونه کارهایم فقط برای یک مشتری خاص نباشد بلکه علاقمندان از هر قشر جامعه امکان خرید آثارم را داشته باشند.

در سر کلاس ، دانشجویان خود را برای کسب تجربه و ارتقای مهارت تشویق می کنید؟

عقیده ام این است که وقتی شخصی به انجام کاری علاقه نداشته باشد، نمی توان آن را به انجام کاری مجبور کرد، عده ای از دانشجویانم بسیار علاقمند هستند که یاد بگیرند و برای یادگیری بیشتر کنکاش می کنند و می خواهند که کتاب های بیشتری را به آنها معرفی کنم و آنها درک می کنند که کسب تجربه خیلی واجب است و باید پای سختی کار بایستند.

با این وجود، عده ای از دانشجویانم هم اینطور نیستند و به آنچه که در سر کلاس تدریس می شوند، اکتفا می کنند.

تدریس در دانشگاه و فعالیت در کارگاه چقدر از وقت هر روزه شما را می گیرد؟

کل وقت من را می گیرد، برخی از روزها از 9 صبح تا 10 شب در کارگاهم فعالیت می کنم.

نمونه کارهای شما تزئینی و یا مصرفی هستند؟

هر دو.

مشتری های اصلی آثار شما چه افرادی هستند؟

مردم عادی، آنها آثارم را با هدف مصرف خرید می کنند.

آثار متنوع تزئینی و مصرفی از مواد مختلف در بازارهای ایران فراوان وجود دارند که رقابت بر سر جذب مشتریان و علاقمندان بسیار نزدیک و بالا است، حال این سبک از کار شما تا چه حدی توان رقابت با دیگر آثار متنوع در بازار داخلی و حتی خارجی را دارد؟

من برای ارائه و ارسال آثارم به خارج از کشور تلاش می کنم که نمونه کارهای هنری ام را ایرانی تر طراحی و آماده کنم چون مشتری خارجی اصالت هنر ایرانی را می خواهد و تقاضا هم در این زمینه بیشتر است اما در داخل کشور بیشتر کارهای مدرن تر پسند می شود.

راه اندازی این کارگاه چقدر متکی بر سرمایه شخصی بود آیا از بانک هم تسهیلات دریافت کردید؟

من در ابتدا این ریسک را نکردم که از بانک وام بگیرم بلکه از خانواده ام قرض گرفتم.

البته همان ابتدای راه اندازی کارگاه وسیله ای چون کوره که قیمت بالایی داشت را نخریدم بلکه آن را اجاره می کردم اما به مرور که دست و بالم باز شد وام گرفتم و کوره را خریدم.

از راه اندازی کارگاه و فروش محصولات خود راضی هستید؟

بازاریابی آثارم را از طریق شبکه های مجازی انجام می دادم و آثارم را معرفی می کردم و من پای سختی های این کارم ایستادم و خوشبختانه به مرور شرایط جذب مشتری و فروش آثارم بهتر شد و من در این کار جا نزدم تا کارم رونق گرفت و من الان از این شرایطی که تا به الان به آن رسیده ام، راضی هستم.

انتهای پیام/

• برچسب ها
• #
• #
• #