اخبار داغ

ز خانه های خالی تا جوانان بی خانمان؛

روایت یک مستأجر از وضعیت اسفناک بازار مسکن در رشت!

روایت یک مستأجر از وضعیت اسفناک بازار مسکن در رشت!
وقتی صدای صاحبخانه از پشت تلفن همچون ناقوس مرگ از این گوش به آن گوش می شد، دقایقی طول کشید تا از شوک خبر تلخی چون اسباب کشی بیرون بیاییم.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از 8دی، در میانه روزهای خوش زندگی که مشکل خاصی نداشتیم و خانه در امن و امان بود و با حقوقی که دستمان را می گرفت حداقل تا آخر ماه راحت زندگی مان را می کردیم با تماس صاحبخانه از رؤیای شیرین زندگی ایده آل مان پریدیم تا ۱۴۰۰ ای بیاید و شاید به در رویم از این بلبشو و بی سرو سامانی!

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, به نقل از 8دی، در میانه روزهای خوش زندگی که مشکل خاصی نداشتیم و خانه در امن و امان بود و با حقوقی که دستمان را می گرفت حداقل تا آخر ماه راحت زندگی مان را می کردیم با تماس صاحبخانه از رؤیای شیرین زندگی ایده آل مان پریدیم تا ۱۴۰۰ ای بیاید و شاید به در رویم از این بلبشو و بی سرو سامانی!, 8دی,

وقتی صدای صاحبخانه از پشت تلفن همچون ناقوس مرگ از این گوش به آن گوش می شد، دقایقی طول کشید تا از شوک خبر تلخی چون اسباب کشی بیرون بیاییم.

,

درست از فردای آن با اندک سرمایه ای که برای تصمیم بزرگ زندگی یعنی فرزنددار شدنمان کنار گذاشته بودیم شروع کردیم به این بنگاه و آن بنگاه رفتن، گویی که تور مسافرت داخلی در رشت گذاشته باشیم! اگرچه هزینه ای برایمان نداشت ولی توصیه می کنم به هر دری بزنید تا مسیرتان به این تورها نیفتد.

,

طبق آمار سال قبل می دانستیم که با این بودجه چه مناطقی را باید نگاه کنیم، به اولین، دومین و سومین بنگاه رفتیم و در کمال تعجب هیچ خانه ای در بساط نداشتند و همگی به اتفاق و گله مند می گفتند: "سال قبل در این فصل ۵۰ خانه معامله می کردیم اما الان حتی خانه ای برای معرفی هم نیست".

,

چهارمین بنگاه هم با ذوق خاصی از خانه ۵۵متری بدون پنجره با ۲ کابینت و سرویس بهداشتی از قرار رهن کامل ۳۵ میلیون تومان می گفت که راه نرفته را برگشتیم.

,

روزهای متوالی بنگاه های مختلف شهر را گَز کردیم اما چیزی که جالب است این است که و در بنگاه های ملکی با دیدن زوج های جوانی که اول راه زندگی بودند مشکل خود را فراموش کرده و پای صحبت آنها می نشستیم.

,

دخترک جوان که از شال و کفش سفیدش پیداست تازه عروس است می گفت: "خوش به سعادتت شما، حداقل عروسی گرفتید! ما با این شرایط از عروسی گذشتیم و قصد داریم با پولمان خانه رهن کنیم!" با تلخندی گفتم: "از عروسی گذشتید که خانه رهن کنید؟ قبلا از عروسی می گذشتند تا خانه بخرند!"

, "خوش به سعادتت شما، حداقل عروسی گرفتید! ما با این شرایط از عروسی گذشتیم و قصد داریم با پولمان خانه رهن کنیم!" با تلخندی گفتم: "از عروسی گذشتید که خانه رهن کنید؟ قبلا از عروسی می گذشتند تا خانه بخرند!",

همسر دختر جوان که مرد صبوری به نظر می رسید گفت: "در یکی از محله های رشت مغازه کاشی فروشی داشتم، اما گویی مردم دیگر خانه هایشان را کاشی نمی زنند مغازه ام که از خودم نیست تا سال قبل ماهیانه ۳۰۰هزار تومان اجاره می دادم اما امسال چند روز قبل از خواستگاری دیگر نتوانستم قرارداد را تمدید کنم و واقعا نمی دانم آینده ام چه می شود".

,

می خواستم بپرسم که در این شرایط چطور تن به ازدواج دادید که روبه همسرش گفت: "تو نگران هیچ چیز نباش خدا بزرگه!" من که پاسخ سوالم را در نگاه عاشقانه او به همسرش گرفته بودم، صدای مرد بنگاه دار را شنیدم که از خانه های ۶۵متری انتهای کوچه فلان صحبت می کرد که لامپ های ال ای دی تنها مزیتش بود!

,

پس از چندین روز گشت و گذار در آژانس های مسکن تصمیم گرفتیم به مسکن مهر رشت بزنیم.

,

همسرم در اولین بنگاه مسکن مهر گفت: حاج آقا ماهم جای بچه هایتان خانه خوب دارید؟

,

مرد میانسالی که رد زندگی را میتوان در موهای سفیدش دید گفت: مسکن مهر طبقه پنجم، یک خواب، سیستم گرمایشی نصب نشده، پارکینگ هم ندارد، آسانسور هم فعال نیست، ۳۰ میلیون از قرار ماهیانه ۶۰۰ هزار تومان.

,

ماهیانه ۶۰۰هزارتومان؟ مسکن مهر؟ گفتیم نه دیگر سیستم گرمایشی نصب شده و آماده باشد. گزینه دیگر بنگاه، خانه ای ۷۰ متری طبقه چهارم، بدون آسانسور و بدون پارکینگ با ۳۰ میلیون تومان و ماهیانه ۵۴۰هزار تومان است.

,

 

,

, ,

 

,

اندکی بعد به پیشنهاد بنگاه و سپس به دخل و خرج زندگی آینده در این وانفسای اقتصادی نگاه کردیم و به خانه بی آسانسور در طبقه چهارم رضایت تقریبی دادیم و سراغ گزینه های بعدی رفتیم، کمی جلوتر از پارکینگ هم گذشت کردیم سپس از خانه دوخوابه نیز گذشتیم و در نهایت جدا از یافتن خانه به دردو دل با مرد میانسال پرداختیم.

,

آقایی که حالا می دانستیم سه پسر داماد کرده ولی به گفته خودش از سختی های زندگی پسرانش کمر او هم خم می شد گفت: "وضعیت مسکن واقعا اسفناک است، نمی دانم این حجم از خانه های خالی را برای چه روزی گذاشته شده اند؟ شرایط به گونه ای شده که گویی صاحبخانه ها از سیاره دیگری آمدند، نمی دانم چرا برخی ها رحم ندارند".

, "وضعیت مسکن واقعا اسفناک است، نمی دانم این حجم از خانه های خالی را برای چه روزی گذاشته شده اند؟ شرایط به گونه ای شده که گویی صاحبخانه ها از سیاره دیگری آمدند، نمی دانم چرا برخی ها رحم ندارند".,

مرد دیگری که همراه با ۲ پسر خردسال و همسر خود به دنبال خانه آمده بود جلو آمد و گفت: "شاید اگر بحث مالیات خانه های خالی پیش رود دیگر کسی به امید اجاره بالاتر نماند".

,

آخرین بنگاه مسکن به ما توصیه کرد که حتما منزلی هرچند کوچک، نمور، بدون پنجره و بدون کابینت هم شده بخریم و گفت: اگرچه این شرایط پایدار نیست اما توصیه من به تمام زوج های جوان خرید خانه است زیرا خرید خانه دغدغه ای از مشکلات رنگین و عجیب این روزها را برایشان کم می کند.

,

 خسته از تمام بنگاه های شهر و اقتصاد جامعه و...  به منزل استیجاری صاحبخانه جواب کرده مان برگشتیم و با اجاره ای ۲برابر و نیم از مبلغ قبلی یک سال دیگر دغدغه نداشتن مسکن را به تأخیر انداختیم هرچند دلمان پیش آن هایی است که در گوشه و کنار این شهر در به در به دنبال سقفی می گردند تا بتوانند زندگی شان را در پناهش آغاز کنند!

, هرچند دلمان پیش آن هایی است که در گوشه و کنار این شهر در به در به دنبال سقفی می گردند تا بتوانند زندگی شان را در پناهش آغاز کنند!,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه