بدون شک تا زمانی که نام و یاد شهیدان و آن حماسه سازان در این سرزمین طنینانداز است و مردم و مسئولان خود را وامدار شهدا و خانوادههای معظم شهدا و ایثارگران بدانند و در راه اعتلای ایران اسلامی تلاش و همت کنند، گزندی این نظام الهی و ارزشی را تهدید نمی کند.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از دیار آفتاب؛بسم رب الشهدا و الصدیقین
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, دیار آفتاب,نزدیک به سی سال است که روزهای سخت جنگ تحمیلی تمام شده است و چه بسیار مردان و زنانی که در طول آن هشت سال دفاع مقدس خوش درخشیدند و ثابت کردند که دفاع مقدس جهاد فیسبیلالله است؛ جهادی که در آن روح ایثار و مقاومت با وحدت همراه شد و پیروزی عظیمی را برای یک ملت به همراه آورد.
من و امثال من آرامش امروزمان را مدیونِ دلیرمردانی هستیم که در طول هشت سال دفاع مقدس از جان و مال خود عاشقانه در راه دفاع از آرمانشان گذشتند تا آیندگان بتوانند برای خود هدف و آرمانی داشته باشند و در آن مسیر به تکامل برسند. امروز هم که بسیاری از ما در این دنیای فانی و بیارزش اسیر غوغاهای پوچ شدهایم باز هم حضور گاه و بیگاه مردانی از تبار جهاد و آزادی است که ما را به خود میآورد.
همین پنجشنبه ۱۷ مرداد، همزمان با روز خبرنگار بود که اجلاسیه مردمی شهدای گمنام استان مرکزی برگزار شد، اجلاسیهای که برای بسیاری از مدعوین، یادآور روزهای جبهه و جنگ، بوی باروت و خمپاره و روزهایی بود که هزاران کبوتر سبکبال به اوج رفتند و همسنگران بسیاری برای سفری بیبازگشت رخت بستند. پدران، مادران و همسرانی در سالن شهید ثامنی شهر اراک حضور داشتند که همچنان منتظر شنیدن خبری از یوسف خود هستند و در این سالها تنها خاطرات یوسفشان و یک عکس جای گرفته درون قاب مرهم درد سال های انتظار و دوری شده است.
اجلاسیهای مردمی که هدفش زنده نگهداشتن یاد شهدا به ویژه شهدایی بود که یک روز با پلاک و سربند عازم جبهه شده بودند ولی بینشان یک به یک در حال بازگشت هستند و با آمدنشان فضای شهر را با رایحه اخلاص، سادگی، ایثار و پاکی معطر میکنند و ما را از غفلت و سرگردانی باز میرهانند.
حضور خانوادههایی که همچنان چشم انتظار بازگشت عزیزشان بودند و یادگاران دوران دفاع مقدس که هر کدامشان هزاران سخن ناگفته از روزهای جبهه و جنگ داشتند، سکوت را بر فضا حاکم کرده است و احساسی از درون انسان جاری میشود تا در برابر ایثار، صبوری و دلدادگی آنان دست بر سینه نهاده و سر تعظیم فرود بیاورد.
کسانی که امروز به این مراسم آمده بودند هر کدام دلیلی برای حضورشان داشتند یکی می خواست در غم مادری شریک باشد که در فراق یوسف خود گیسو سپید کرده، یکی آمده بود تا به یاد شبهای عملیات عهد و پیمان خود را با همرزمش محکم کند و محکمتر از گذشته برای حفظ آرمانهایش تلاش کند و نشان دهد که حراست از باورها و ارزشها سن و سال نمیشناسد.
درست مثل لحظاتی که کنار مضجع شریف شهدا هستی، آرامشی بر وجودت حاکم میشود؛ باور داری که این مراسم متبرک به نام شهدای گمنام است، مردان بیادعایی که خود خواستند گمنام بمانند و بیشک جایگاهی والا نزد معبودشان دارند که به چنین مقامی دست یافتند و تو تنها یک آرزو داری؛ شهدا را شفیع قرار دهی و با خود زمزمه میکنی «شب اول قبر به فریادمان برسید. ما کوتاهی کردیم، گناه کردیم شما شفاعت کنید.»
بدون شک تا زمانی که نام و یاد شهیدان و آن حماسه سازان در این سرزمین طنینانداز است و مردم و مسئولان خود را وامدار شهدا و خانوادههای معظم شهدا و ایثارگران بدانند و در راه اعتلای ایران اسلامی تلاش و همت کنند، گزندی این نظام الهی و ارزشی را تهدید نمی کند.
خادم شهدای گمنام
انتهای پیام/
نزدیک به سی سال است که روزهای سخت جنگ تحمیلی تمام شده است و چه بسیار مردان و زنانی که در طول آن هشت سال دفاع مقدس خوش درخشیدند و ثابت کردند که دفاع مقدس جهاد فیسبیلالله است؛ جهادی که در آن روح ایثار و مقاومت با وحدت همراه شد و پیروزی عظیمی را برای یک ملت به همراه آورد.
,من و امثال من آرامش امروزمان را مدیونِ دلیرمردانی هستیم که در طول هشت سال دفاع مقدس از جان و مال خود عاشقانه در راه دفاع از آرمانشان گذشتند تا آیندگان بتوانند برای خود هدف و آرمانی داشته باشند و در آن مسیر به تکامل برسند. امروز هم که بسیاری از ما در این دنیای فانی و بیارزش اسیر غوغاهای پوچ شدهایم باز هم حضور گاه و بیگاه مردانی از تبار جهاد و آزادی است که ما را به خود میآورد.
,همین پنجشنبه ۱۷ مرداد، همزمان با روز خبرنگار بود که اجلاسیه مردمی شهدای گمنام استان مرکزی برگزار شد، اجلاسیهای که برای بسیاری از مدعوین، یادآور روزهای جبهه و جنگ، بوی باروت و خمپاره و روزهایی بود که هزاران کبوتر سبکبال به اوج رفتند و همسنگران بسیاری برای سفری بیبازگشت رخت بستند. پدران، مادران و همسرانی در سالن شهید ثامنی شهر اراک حضور داشتند که همچنان منتظر شنیدن خبری از یوسف خود هستند و در این سالها تنها خاطرات یوسفشان و یک عکس جای گرفته درون قاب مرهم درد سال های انتظار و دوری شده است.
,اجلاسیهای مردمی که هدفش زنده نگهداشتن یاد شهدا به ویژه شهدایی بود که یک روز با پلاک و سربند عازم جبهه شده بودند ولی بینشان یک به یک در حال بازگشت هستند و با آمدنشان فضای شهر را با رایحه اخلاص، سادگی، ایثار و پاکی معطر میکنند و ما را از غفلت و سرگردانی باز میرهانند.
,حضور خانوادههایی که همچنان چشم انتظار بازگشت عزیزشان بودند و یادگاران دوران دفاع مقدس که هر کدامشان هزاران سخن ناگفته از روزهای جبهه و جنگ داشتند، سکوت را بر فضا حاکم کرده است و احساسی از درون انسان جاری میشود تا در برابر ایثار، صبوری و دلدادگی آنان دست بر سینه نهاده و سر تعظیم فرود بیاورد.
,کسانی که امروز به این مراسم آمده بودند هر کدام دلیلی برای حضورشان داشتند یکی می خواست در غم مادری شریک باشد که در فراق یوسف خود گیسو سپید کرده، یکی آمده بود تا به یاد شبهای عملیات عهد و پیمان خود را با همرزمش محکم کند و محکمتر از گذشته برای حفظ آرمانهایش تلاش کند و نشان دهد که حراست از باورها و ارزشها سن و سال نمیشناسد.
,درست مثل لحظاتی که کنار مضجع شریف شهدا هستی، آرامشی بر وجودت حاکم میشود؛ باور داری که این مراسم متبرک به نام شهدای گمنام است، مردان بیادعایی که خود خواستند گمنام بمانند و بیشک جایگاهی والا نزد معبودشان دارند که به چنین مقامی دست یافتند و تو تنها یک آرزو داری؛ شهدا را شفیع قرار دهی و با خود زمزمه میکنی «شب اول قبر به فریادمان برسید. ما کوتاهی کردیم، گناه کردیم شما شفاعت کنید.»
,بدون شک تا زمانی که نام و یاد شهیدان و آن حماسه سازان در این سرزمین طنینانداز است و مردم و مسئولان خود را وامدار شهدا و خانوادههای معظم شهدا و ایثارگران بدانند و در راه اعتلای ایران اسلامی تلاش و همت کنند، گزندی این نظام الهی و ارزشی را تهدید نمی کند.
,خادم شهدای گمنام
,انتهای پیام/
,]
ارسال دیدگاه