اگر قائل به مفهومی به نام «پدرخواندگی سیاسی» باشیم و بخواهیم آن را در نسبت با قدرت مستقر تعریف کنیم، باید اذعان داشت که این مفهوم با پیروزی انقلاب اسلامی، به طور کلی دگرگون شد.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ حامد خسروشاهی در آناج نوشت: مردم سالاری، فارغ از اینکه آرمانی برای یک جامعه متصور باشد یا صرفا شیوهای برای رسیدن به یک حکومت کارآمد تلقی گردد، لوازم و مقتضیات خاص خودش را دارد؛ لوازمی که نمیتوان انکار کرد یا نادیده گرفت.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, آناج ,در ایران، عدم وجود احزاب توانمند (و مهمتر از آن) روحیه کار جمعی و تشکیلاتی، فضای غبارآلودی را در عرصه سیاسی به وجود آورده است. در این گزارش تلاش داریم نگاهی گذرا به وضعیت پدرخواندههای سیاسی در تبریز داشته باشیم.
,پیش از آنکه ایرانیان راه سیاست ورزی مدرن را آغاز کنند، قدرت سیاسی معمولا از بالاترین مقام حکومت به طرف پایین جریان داشت. پس از انقلاب مشروطه، تلاش برای تصاحب مناصب انتخابی از جمله نمایندگی مجلس به یکی از مهمترین عرصههای چانهزنی بر سر قدرت سیاسی تبدیل شد؛ بهطوریکه با مطالعه یک دوره 15 ساله، تا شروع استبداد رضاخانی، شاهد شکلگیری حجم زیادی از لابیها، احزاب و ائتلافها در فضای سیاسی ایران هستیم.
,در آن زمان، موفقیت در انتخابات مجلس به عنوان یکی از پررنگترین مظاهر قدرت سیاسی بیش از آنکه ناظر به رأی و اقبال عمومی مردم باشد، نیاز به لابیگری با گروههای مختلف داشت. اساسا نتیجه انتخاباتها، در بهترین حالت، برآیند متعادلی از این لابیگریها بود.
,پس از آن، دیکتاتوری رضاخانی هر چند مسیر فعالیتهای سیاسی را کاملا مسدود کرد، اما در هر منطقه نیاز دولت به واسطههایی جهت پیشبرد سریع مسیر توسعه، زمینه مساعدی برای فعالیت پدرخواندههای سیاسی ایجاد میکرد.
,با اشغال ایران توسط قوای نظامی خارجی، این بار تا سالها تصاحب قدرت سیاسی نیاز به ارتباط مستمر با عناصر خارجی داشت؛ به طوری که در فاصله سالهای 1320-1330 تلاش برای برقراری این ارتباطها، صورتی علنی یافته بود؛ به این ترتیب، نقش پدرخواندههای سیاسی روزبهروز افزایش مییافت؛ کسانی که جهت حفظ و افزایش قدرتشان، از هیچ تلاشی دریغ نمیکردند.
,باید دقت داشت که همزمان با افزایش درآمدهای دولت، توزیع امکانات از مرکز به شهرها از اهمیت زیادی برخوردار شده بود؛ به طوری که بخش مهمی از مناقشات نمایندگان مجلس به این موضوع اختصاص مییافت؛ به این ترتیب، پدرخواندههای سیاسی به صورت جدیتری وارد روابط اقتصادی میشدند.
,پدرخواندههای عصر انقلاب
, پدرخواندههای عصر انقلاب,اگر قائل به مفهومی به نام «پدرخواندگی سیاسی» باشیم و بخواهیم آن را در نسبت با قدرت مستقر تعریف کنیم، باید اذعان داشت که این مفهوم با پیروزی انقلاب اسلامی، به طور کلی دگرگون شد.
,امام خمینی(ره) به عنوان رهبر بلامنازع انقلاب اسلامی، از دیدگاه مردم مصدر مشروعیت سیاسی بود و این مشروعیت در مناطق مختلف کشور با نمایندگان غالبا روحانی ایشان، توزیع میشد؛ به همین دلیل از همان سالهای ابتدای انقلاب، نیروهای سیاسی حول محور روحانیون شکل میگرفتند و در ارتباط با بیت امام موضوعیت مییافتند.
,با این همه، ماجرای دموکراسی در ایران به صورت عمومیتر و جدیتر در قالب انتخابات مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان و ریاست جمهوری پیگیری میشد و فرصتی جهت فعالیت پدرخواندههای سیاسی فراهم میکرد. در سالهای دهه شصت، مبارزین شاخص انقلاب در دو جناح شاخص تبریز، همزمان پدرخواندههای سیاسی نیز محسوب میشدند و این موضوع تا اوایل دهه هفتاد ادامه داشت.
,در این مدت نیروهای سیاسی ذیل این اشخاص مجتمع میشدند و لیستهای انتخاباتی با تایید و شیخوخیت آنها، بسته میشد؛ همچنین تامین و نظارت بر منابع مالی استفاده شده در تبلیغات انتخاباتی، غالبا توسط آنها صورت میپذیرفت.
,باید توجه داشت در این سالها گسترش سازمانهای حکومتی بر اهمیت پدرخواندههای سیاسی میافزود. تعیین مناصبی مانند استاندار، شهردار، فرماندار و روسای ادارات و سازمانها در هر شهر، بدون مشورت و لابیگری با پدرخواندههای سیاسی در آن شهر نبود.
,شورش جوانان
, شورش جوانان,همزمان با کمرنگشدن دوگانه اقتصادی چپ و راست، تغییراتی در صورتبندی جناحهای سیاسی کشور به وجود آمد. در این سالها، در جناح راست تبریز تقابل جدی جوانان و بزرگان باعث کمرنگشدن نقش پدرخواندههای سیاسی شد.
,در جناح چپ نیز، تعاملات سیاسی بیش از همه در نسبت با پایتخت، تعریف میشد. به این ترتیب، جوانان با کلماتی مانند «جوانگرایی» و «عدالتطلبی» از پدرخواندههای جناح خود عبور کردند. عدم توفیق لیست منتسب به اصولگرایان در راهیابی به مجلس دهم، عدم اجماع بر نفر واحد در میان اصلاح طلبان شورای شهر برای شهرداری از نشانههای این عبور در هر دو جناح سیاسی تبریز است.
,باید دقت داشت با گسترش رسانههای مجازی در سالهای اخیر، تامین هزینههای تبلیغات انتخاباتی نیز موضوعیت خود را تا حدود زیادی از دست داده است. در چنین شرایطی و با تجربه از شکستهای سیاسی، جناحهای مختلف به دنبال پدرخواندههایی برای خود هستند. این پدرخواندهها اگر قرار باشد در طرح ملی نقش «راهبری سیاسی» را بر عهده داشته باشند، میتوانند با کمک جریانهای رسانهای، مطرح یا تثبیت شوند (همچنان که در جریان اصلاحطلب در سطح ملی شاهد چنین فرایندی هستیم. در جریان اصولگرا نیز، تلاشهایی ناموفق جهت مطرحشدن چهرههایی نظیر مرحوم آیت الله مهدوی کنی"ره" در سطح ملی انجام شد).
,در سطح شهر و استان اما، شکلگیری مجدد پدرخواندهها باید در فرآیندی طبیعی اتفاق بیفتد. در سالهای اخیر در نمونههای متعددی، افرادی تلاش کردند خود را به عنوان پدرخوانده یک جریان فکری و سیاسی، منصوب کنند.
,در آستانه انتخابات، ناتوانی آنها در تعامل موثر با جریانهای جناح متبوع خود نشان داد پدر خواندگی سیاسی، انتصابی نیست و شاید اساسا دوره مدیریت پدرخواندههای سیاسی بر انتخابات تمام شده باشد؛ با این همه و با وجود مزایایی همچون افزایش عقلانیت سیاسی، فراهم کردن زمینههای تعامل میان جناحهای مختلف و جذب امکانات ملی، جناحهای سیاسی نباید از فعال کردن این ظرفیت، غافل باشند.
,انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه