رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) ضمن تأکید بر ضرورت انعقاد پیمانهای پولی دوجانبه، از مشکلساز شدن کالاهای وارداتی برای بازاریابی کالاهای داخلی انتقاد کرد.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از مرآت، در واپسین روزهای خردادماه، نوبخت اعلام کرد که دولت 2 هزار و 588 میلیارد تومان کمک بلاعوض برای رونق تولید درنظر گرفته است. این البته شاید یک گام مناسب در حوزه تأمین مالی باشد اما حقیقت آن است که تنها با تأمین مالی نمیتوان شعار رونق تولید را محقق کرد. این، مقدمهای برای گفتگو با دکتر مهدی صادقی، رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) است؛ کسی که میکوشد در خلال این گفتگو برخی از مهمترین مؤلفههای تأثیرگذار بر رونق تولید را بازگو کند. در هیاهوی مسائل سیاسی، شعار سال را از خاطر نبریم!
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, مرآت,مرآت- جناب آقای دکتر صادقی! در شرایط کنونی کشور، رونق تولید به بهبود وضعیت در چه مولفههایی بستگی دارد؟
اگر برای فرایند تولید سه فاز تعریف کنیم؛ باید فاز نخست را فاز تأمین مالی بدانیم. تأمین مالی گاه برای سرمایهگذاری است که به طور مثال تأمین هزینههای خرید تجهیزات، ساختمان، ماشینآلات و... را پوشش میدهد. در این فاز با تنگناهایی مواجه هستیم. کسی که میخواهد یک کسب و کار یا فعالیت اقتصادی را آغاز کند، معمولا یک سرمایه اولیه دارد و بر اساس این سرمایه اولیه، تلاش میکند تا از ظرفیت نهادهای مختلف بهره ببرد و تأمین مالی برای رفع نیازهای مرتبط با راهاندازی کسب و کار را از طریق سیستم بانکی، بازار سرمایه و... صورت دهد.
در ایران، افراد معمولا سرمایه اولیه تولید را دارند اما هنگامی که میخواهند جریان تولید را تکمیل کنند، نیازمند تأمین مالی قابل توجهی هستند و نهادهای اقتصادی ما معمولا چنان که باید و شاید نمیتوانند برای تأمین مالی این نوع فعالیتهای اقتصادی و سرمایهگذاریها نقش ایفا کنند. برای تأمین مالی سرمایهگذاریها دو مسیر را میتوان تعریف کرد: نخست مسیر بازار سرمایه و دوم مسیر بازار پول.
مسیر بازار سرمایه، مسیر مطمئنتری است. در سایر کشورها نیز به راحتی از این مسیر برای تأمین مالی فرایندهای تولیدی استفاده میشود. البته از این جهت که بازار سرمایه ما فاقد عمق و وسعت لازم است، نتوانسته نقش خود را در تأمین مالی ایفا کند. این یکی از تنگناهایی است که ما در فرایند تأمین مالی با آن مواجه هستیم. هرچه عمق بازار سرمایه بیشتر باشد، هرچه ابزارهایی که در بازار سرمایه وجود دارد بهتر بتواند کمکرسان باشد، طبیعی است که مسیر راهاندازی بنگاههای اقتصادی هموارتر میشود.
برای تأمین مالی بنگاههای اقتصادی یک فکر اساسی لازم است!
هنگامی که یک بنگاه اقتصادی راهاندازی میشود نیازها تنها محدود به تأمین مالی تجهیزات، ساختمانها، ماشینآلات و... نیست بلکه بنگاهها برای تأمین مواد اولیه نیز نیازمند تأمین مالی هستند. ما بسیاری از بنگاهها را سراغ داریم که راهاندازی شدهاند اما در تأمین مالی مواد اولیه دچار تنگنا هستند. در مجموع لازم است برای تأمین مالی بنگاههای اقتصادی یک فکر اساسی بکنیم و از نهادهای مختلف اقتصادی اعم از نهادهایی که در بازار پول یا سرمایه هستند و میتوانند در این امر کمک کنند، به نحو شایسته استفاده کنیم.
طبعا برای تأمین مالی بنگاههای اقتصادی باید آمادگی لازم را در نهادهای مذکور ایجاد کرد. مسأله دیگر این است که بخشی از مشکلات امروز ما در فعالیتهای اقتصادی و فضای کسب و کار آن است که فعالیتهای اقتصادی ما دائرمدار فنآوریهایی که متأسفانه آنها را در کشور نداریم و یا اگر آن فناوریها را در کشور داریم، بخشی از آنها وابسته به جریانهای بیرونی هستند.
تولیدکنندگان بسیاری با محدودیت در تعمیر، نگهداری و تأمین قطعات دست به گریباناند
نظام اقتصادی کشور باید به گونهای عمل کند که ما در تعمیر و نگهداری در حوزههای تولیدی که طبعا با فناوری مرتبط هستند، با مشکل مواجه نشویم. فاز تأمین فناوریهای لازم و تعمیر قطعات و لوازم، فازی است که برخی از فرایندهای تولیدی ما را به شدت دچار مشکل و تنگنا کرده است. ما تولیدکنندگان بسیاری در کشور داریم که محصولی را تولید کردهاند اما در فاز تعمیر و نگهداری با محدودیتهای مرتبط با تأمین قطعات دست به گریبان هستند.
اگر دو فاز تأمین مالی و فاز تکنولوژی بگذریم، به فاز سوم یعنی بازاریابی یا مارکتینگ میرسیم. کسب و کارهای بسیاری از دو فاز نخست عبور کردهاند؛ بدین معنی که فناوری مورد استفاده قرار گرفته و بعضا در تأمین قطعات دچار مشکل نیستیم و مواد اولیه نیز تأمین شده است اما لازم است بازار مناسبی برای کالایی که تولید میکنیم وجود داشته باشد.
کالاهای وارداتی، بازاریابی کالاهای داخلی را دچار مشکل کرده است
در این مرحله است که مشکلات در حوزه بازاریابی رخ مینماید. به طور مثال وجود کالای خارجی با کیفیت بهتر و قیمت نازل سبب میشود که بازار داخلی نتواند پذیرای کالای تولید داخل باشد؛ یعنی ما کالایی را وارد بازار کردهایم که کالاهای داخلی را در بازاریابی دچار مشکل کرده است. باید بدانیم، جای تولیدکنندهای که برای محصولاتش بازار داخلی وجود ندارد در زندان است.
ما تولیدکنندگان بسیاری را شاهدیم که کالایی را تولید کردهاند اما بازار داخلی کشش نداشته و آن کالا در رقابت با نظیر وارداتیاش از دور خارج شده است. بخشی از تولیدکنندگان به دلیل این که نتوانستهاند کالاهای تولیدی خود را به فروش برسانند، با بدهیهای سنگین دست به گریباناند و این بدهیها آنها را مجبور کرده است که در زندان به سر ببرند.
ساماندهی بازار داخلی و از جمله یکی از بخشهای مهم آن یعنی نظام توزیع، یک ضرورت مهم است. ما به یک نظام توزیع توسعهیافته نیازمندیم. نظام توزیع آلوده به رانت، موجب ضرر تولیدکنندگان میشود. در چنین نظام توزیعی، تولیدکننده نمیتواند کالای خود را با قیمت مناسبی که میخواهد بفروشد. رانت قابل توجه باعث میشود که کالا، قدرت رقابت خود را از دست بدهد.
نکته مهم دیگر آن است که اکثر تولیدکنندگان ما بازاریابان بینالمللی خوبی نیستند. ما کالاهای قابل رقابت داریم اما تولیدکننده تخصص لازم را برای بازاریابی بینالمللی ندارد؛ اینجاست که ما باید اولا به دنبال شناسایی بازارها و مشتریان مختلف برای کالاهای ایرانی در منطقه و خارج از منطقه باشیم؛ ثانیا سازوکاری بیاندیشم متخصصان در حوزه بازارهای بینالمللی وارد عرصه شوند.
معاهدههای پولی دوجانبه در تسخیر بازارهای بینالمللی به ما کمک میکنند
این متخصصان به ما کمک میکنند که مثلا از ظرفیتهای شرکتهای تهاتری استفاده کنیم. از طرفی معاهداتی نظیر معاهدههای پولی دوجانبه و چندجانبه وجود دارد که میتوانند به ما کمک کنند تا بازارهای بینالمللی را تسخیر کنیم که باید از ظرفیت این معاهدهها نیز استفاده شود. 15 کشور همسایه ما بازارهای مطلوبی دارند. باید حرکتی جدی ایجاد شود تا کالاهای ما بتوانند در این بازارها عرضه شوند و به فروش برسند.
اگر مشکلاتی از جنبه انتقال پول وجود دارد باید به واسطه پیمانهای دوجانبهای که با این کشورها وضع میکنیم این مشکلات را به راحتی حل کنیم. به طور خلاصه رونق تولید به مولفههای پیشگفته یعنی تأمین مالی، تکنولوژی و تامین مواد اولیه و قطعات و نیز بازاریابی داخلی، ساماندهی نظام توزیع در بازار داخلی و بهرهمندی از بازار بینالمللی بستگی دارد.
تأمین مالی بانکی با چشمهای بسته!
مرآت- بانک و بورس در واقع مخاطبان اصلی سخن شما در ارتباط با «تأمین مالی» هستند. برخی معتقدند جابجایی سهم بانک و بورس در تأمین مالی میتواند کمککننده باشد. از طرفی بانکها نیز به اعتقاد برخی از کارشناسان باید مأموریتگرا شوند. پیشنهاد شما در این ارتباط چیست؟
با کمال تأسف باید بگوییم که نظام بانکی ما دچار لطماتی شده است که جبران آن سالها طول میکشد. راهکار، رفتن به سراغ آلترناتیوهای نظام تأمین مالی است که یکی از آنها بازار سرمایه است. ما همواره اینگونه تصور کردهایم که برای تأمین مالی یک بنگاه اقتصادی باید وام بگیریم. ما مشاهده کردهایم که تأمین مالی بانکی با چشم بسته حرکت کرده و این گونه از تأمین مالی نتیجه خوبی ندارد.
یکی از ویژگیهای بازار سرمایه این است که تأمین سرمایه در آن با چشم باز صورت میگیرد. بازار سرمایه میتواند مشکل تأمین مالی را حل کند منتها این امر نیازمند ارادهای جدی است تا اولا آگاهسازی صورت بگیرد و ثانیا آمادگی در بازار سرمایه ایجاد شود تا تولیدکنندگان و کارفرمایان بتوانند در آغوش آن رشد کنند.
مرآت- پرسش بعدی من درباره هزینههای تولید است. از نگاه شما در شرایط اقتصادی موجود چگونه میتوان هزینههای تولید را کاهش داد؟
برای کاهش هزینههای تولید باید شرایط رقابتی ایجاد کنیم. از جمله مسائلی که میتواند قدرت رقابت ایجاد کند این است که ما نظام توزیع را اصلاح کنیم. نظام توزیع ما نظامی همراه با رانتهای قابل توجه است. ضرورت اساسی، کاهش شکاف میان قیمت کالا در کارخانه و قیمت برای مصرفکننده است! تولیدکننده باید بتواند بازاریابی با کمترین هزینه را در اختیار داشته باشد.
افزایش هزینههای تولید؛ نتیجه فقدان قابلیتهای لازم در حوزه نیروی انسانی
اگر این اتفاق بیفتد، کالای ایرانی قدرت رقابت پیدا خواهد کرد. از طرفی باید نظام هزینهای جریانهای تولید را بهینه کنیم. نکته دیگر آن که از آنجا که نیروی انسانی ما قابلیتهای لازم را ندارد، بازدهی مورد انتظار حاصل نمیشود و این یعنی افزایش هزینههای تولید؛ بر این اساس بهبود بازدهی نیروی انسانی سبب میشود که هزینههای تولید کاهش پیدا کند.
ضرورت دیگر، بازسازی فناوریهای مورد استفاده در فرایند تولید است. لازم است مدیریت هزینه در تولید کالای ایرانی در دستور کار قرار بگیرد و من فکر میکنم در این صورت است که کالای ایرانی میتواند با کالاهای خارجی قدرت رقابت داشته باشد.
مرآت- از نگاه شما مجموعه استانداریها چگونه میتوانند در ابعاد محلی، قطعات پازل رونق تولید را تکمیل کنند؟ توصیه شما به نمایندگان مجلس چیست؟
پیشنهادم به نمایندگان مجلس، بازنگری در قوانین ضد تولید است. درست است که ما در کشور به وضع قوانین نیازمندیم اما بیش از آن به الغاء برخی از قوانین داریم. مادامی که قوانین ضدتولید وجود دارند، تولیدکنندگان ما دست برتر را نسبت به تولیدکنندگان خارجی نخواهند داشت. قوانین ضدتولید البته تعبیری عام است و شامل یکسری از بخشنامهها و آییننامهها نیز میشود.
اما درباره استانداران؛ میدانید که این افراد رئیس استانهای تحت امر خود هستند. مجموعه اداراتی که در یک استان فعالیت میکنند، باید با کمک استانداران در رفتارشان با صاحبان کسب و کارها تجدیدنظر کنند. استانداران باید ببینند که چرا صعوبتها در حوزه کسب و کار جای خود را به سهولت نمیدهد؟ سهولت در حوزه کسب و کار البته بخشهای مختلفی دارد که باید در مجال دیگری آنها را مورد بررسی قرار دهیم.
یک تولیدکننده در یک استان معمولا برای اخذ یک مجوز بسیار مورد آزار واقع میشود. مجوزی را که میتوان در عرض 3 روز صادر کرد، در عرض 300 روز صادر میکنند!
مرآت- بابت وقت ارزشمندی که در اختیارمان قرار دادید، سپاسگزاریم.
من هم از شما و همکارانتان تشکر میکنم.
انتهای پیام/
مرآت- جناب آقای دکتر صادقی! در شرایط کنونی کشور، رونق تولید به بهبود وضعیت در چه مولفههایی بستگی دارد؟
اگر برای فرایند تولید سه فاز تعریف کنیم؛ باید فاز نخست را فاز تأمین مالی بدانیم. تأمین مالی گاه برای سرمایهگذاری است که به طور مثال تأمین هزینههای خرید تجهیزات، ساختمان، ماشینآلات و... را پوشش میدهد. در این فاز با تنگناهایی مواجه هستیم. کسی که میخواهد یک کسب و کار یا فعالیت اقتصادی را آغاز کند، معمولا یک سرمایه اولیه دارد و بر اساس این سرمایه اولیه، تلاش میکند تا از ظرفیت نهادهای مختلف بهره ببرد و تأمین مالی برای رفع نیازهای مرتبط با راهاندازی کسب و کار را از طریق سیستم بانکی، بازار سرمایه و... صورت دهد.
در ایران، افراد معمولا سرمایه اولیه تولید را دارند اما هنگامی که میخواهند جریان تولید را تکمیل کنند، نیازمند تأمین مالی قابل توجهی هستند و نهادهای اقتصادی ما معمولا چنان که باید و شاید نمیتوانند برای تأمین مالی این نوع فعالیتهای اقتصادی و سرمایهگذاریها نقش ایفا کنند. برای تأمین مالی سرمایهگذاریها دو مسیر را میتوان تعریف کرد: نخست مسیر بازار سرمایه و دوم مسیر بازار پول.
مسیر بازار سرمایه، مسیر مطمئنتری است. در سایر کشورها نیز به راحتی از این مسیر برای تأمین مالی فرایندهای تولیدی استفاده میشود. البته از این جهت که بازار سرمایه ما فاقد عمق و وسعت لازم است، نتوانسته نقش خود را در تأمین مالی ایفا کند. این یکی از تنگناهایی است که ما در فرایند تأمین مالی با آن مواجه هستیم. هرچه عمق بازار سرمایه بیشتر باشد، هرچه ابزارهایی که در بازار سرمایه وجود دارد بهتر بتواند کمکرسان باشد، طبیعی است که مسیر راهاندازی بنگاههای اقتصادی هموارتر میشود.
برای تأمین مالی بنگاههای اقتصادی یک فکر اساسی لازم است!
هنگامی که یک بنگاه اقتصادی راهاندازی میشود نیازها تنها محدود به تأمین مالی تجهیزات، ساختمانها، ماشینآلات و... نیست بلکه بنگاهها برای تأمین مواد اولیه نیز نیازمند تأمین مالی هستند. ما بسیاری از بنگاهها را سراغ داریم که راهاندازی شدهاند اما در تأمین مالی مواد اولیه دچار تنگنا هستند. در مجموع لازم است برای تأمین مالی بنگاههای اقتصادی یک فکر اساسی بکنیم و از نهادهای مختلف اقتصادی اعم از نهادهایی که در بازار پول یا سرمایه هستند و میتوانند در این امر کمک کنند، به نحو شایسته استفاده کنیم.
طبعا برای تأمین مالی بنگاههای اقتصادی باید آمادگی لازم را در نهادهای مذکور ایجاد کرد. مسأله دیگر این است که بخشی از مشکلات امروز ما در فعالیتهای اقتصادی و فضای کسب و کار آن است که فعالیتهای اقتصادی ما دائرمدار فنآوریهایی که متأسفانه آنها را در کشور نداریم و یا اگر آن فناوریها را در کشور داریم، بخشی از آنها وابسته به جریانهای بیرونی هستند.
تولیدکنندگان بسیاری با محدودیت در تعمیر، نگهداری و تأمین قطعات دست به گریباناند
نظام اقتصادی کشور باید به گونهای عمل کند که ما در تعمیر و نگهداری در حوزههای تولیدی که طبعا با فناوری مرتبط هستند، با مشکل مواجه نشویم. فاز تأمین فناوریهای لازم و تعمیر قطعات و لوازم، فازی است که برخی از فرایندهای تولیدی ما را به شدت دچار مشکل و تنگنا کرده است. ما تولیدکنندگان بسیاری در کشور داریم که محصولی را تولید کردهاند اما در فاز تعمیر و نگهداری با محدودیتهای مرتبط با تأمین قطعات دست به گریبان هستند.
اگر دو فاز تأمین مالی و فاز تکنولوژی بگذریم، به فاز سوم یعنی بازاریابی یا مارکتینگ میرسیم. کسب و کارهای بسیاری از دو فاز نخست عبور کردهاند؛ بدین معنی که فناوری مورد استفاده قرار گرفته و بعضا در تأمین قطعات دچار مشکل نیستیم و مواد اولیه نیز تأمین شده است اما لازم است بازار مناسبی برای کالایی که تولید میکنیم وجود داشته باشد.
کالاهای وارداتی، بازاریابی کالاهای داخلی را دچار مشکل کرده است
در این مرحله است که مشکلات در حوزه بازاریابی رخ مینماید. به طور مثال وجود کالای خارجی با کیفیت بهتر و قیمت نازل سبب میشود که بازار داخلی نتواند پذیرای کالای تولید داخل باشد؛ یعنی ما کالایی را وارد بازار کردهایم که کالاهای داخلی را در بازاریابی دچار مشکل کرده است. باید بدانیم، جای تولیدکنندهای که برای محصولاتش بازار داخلی وجود ندارد در زندان است.
ما تولیدکنندگان بسیاری را شاهدیم که کالایی را تولید کردهاند اما بازار داخلی کشش نداشته و آن کالا در رقابت با نظیر وارداتیاش از دور خارج شده است. بخشی از تولیدکنندگان به دلیل این که نتوانستهاند کالاهای تولیدی خود را به فروش برسانند، با بدهیهای سنگین دست به گریباناند و این بدهیها آنها را مجبور کرده است که در زندان به سر ببرند.
ساماندهی بازار داخلی و از جمله یکی از بخشهای مهم آن یعنی نظام توزیع، یک ضرورت مهم است. ما به یک نظام توزیع توسعهیافته نیازمندیم. نظام توزیع آلوده به رانت، موجب ضرر تولیدکنندگان میشود. در چنین نظام توزیعی، تولیدکننده نمیتواند کالای خود را با قیمت مناسبی که میخواهد بفروشد. رانت قابل توجه باعث میشود که کالا، قدرت رقابت خود را از دست بدهد.
نکته مهم دیگر آن است که اکثر تولیدکنندگان ما بازاریابان بینالمللی خوبی نیستند. ما کالاهای قابل رقابت داریم اما تولیدکننده تخصص لازم را برای بازاریابی بینالمللی ندارد؛ اینجاست که ما باید اولا به دنبال شناسایی بازارها و مشتریان مختلف برای کالاهای ایرانی در منطقه و خارج از منطقه باشیم؛ ثانیا سازوکاری بیاندیشم متخصصان در حوزه بازارهای بینالمللی وارد عرصه شوند.
معاهدههای پولی دوجانبه در تسخیر بازارهای بینالمللی به ما کمک میکنند
این متخصصان به ما کمک میکنند که مثلا از ظرفیتهای شرکتهای تهاتری استفاده کنیم. از طرفی معاهداتی نظیر معاهدههای پولی دوجانبه و چندجانبه وجود دارد که میتوانند به ما کمک کنند تا بازارهای بینالمللی را تسخیر کنیم که باید از ظرفیت این معاهدهها نیز استفاده شود. 15 کشور همسایه ما بازارهای مطلوبی دارند. باید حرکتی جدی ایجاد شود تا کالاهای ما بتوانند در این بازارها عرضه شوند و به فروش برسند.
اگر مشکلاتی از جنبه انتقال پول وجود دارد باید به واسطه پیمانهای دوجانبهای که با این کشورها وضع میکنیم این مشکلات را به راحتی حل کنیم. به طور خلاصه رونق تولید به مولفههای پیشگفته یعنی تأمین مالی، تکنولوژی و تامین مواد اولیه و قطعات و نیز بازاریابی داخلی، ساماندهی نظام توزیع در بازار داخلی و بهرهمندی از بازار بینالمللی بستگی دارد.
تأمین مالی بانکی با چشمهای بسته!
مرآت- بانک و بورس در واقع مخاطبان اصلی سخن شما در ارتباط با «تأمین مالی» هستند. برخی معتقدند جابجایی سهم بانک و بورس در تأمین مالی میتواند کمککننده باشد. از طرفی بانکها نیز به اعتقاد برخی از کارشناسان باید مأموریتگرا شوند. پیشنهاد شما در این ارتباط چیست؟
با کمال تأسف باید بگوییم که نظام بانکی ما دچار لطماتی شده است که جبران آن سالها طول میکشد. راهکار، رفتن به سراغ آلترناتیوهای نظام تأمین مالی است که یکی از آنها بازار سرمایه است. ما همواره اینگونه تصور کردهایم که برای تأمین مالی یک بنگاه اقتصادی باید وام بگیریم. ما مشاهده کردهایم که تأمین مالی بانکی با چشم بسته حرکت کرده و این گونه از تأمین مالی نتیجه خوبی ندارد.
یکی از ویژگیهای بازار سرمایه این است که تأمین سرمایه در آن با چشم باز صورت میگیرد. بازار سرمایه میتواند مشکل تأمین مالی را حل کند منتها این امر نیازمند ارادهای جدی است تا اولا آگاهسازی صورت بگیرد و ثانیا آمادگی در بازار سرمایه ایجاد شود تا تولیدکنندگان و کارفرمایان بتوانند در آغوش آن رشد کنند.
مرآت- پرسش بعدی من درباره هزینههای تولید است. از نگاه شما در شرایط اقتصادی موجود چگونه میتوان هزینههای تولید را کاهش داد؟
برای کاهش هزینههای تولید باید شرایط رقابتی ایجاد کنیم. از جمله مسائلی که میتواند قدرت رقابت ایجاد کند این است که ما نظام توزیع را اصلاح کنیم. نظام توزیع ما نظامی همراه با رانتهای قابل توجه است. ضرورت اساسی، کاهش شکاف میان قیمت کالا در کارخانه و قیمت برای مصرفکننده است! تولیدکننده باید بتواند بازاریابی با کمترین هزینه را در اختیار داشته باشد.
افزایش هزینههای تولید؛ نتیجه فقدان قابلیتهای لازم در حوزه نیروی انسانی
اگر این اتفاق بیفتد، کالای ایرانی قدرت رقابت پیدا خواهد کرد. از طرفی باید نظام هزینهای جریانهای تولید را بهینه کنیم. نکته دیگر آن که از آنجا که نیروی انسانی ما قابلیتهای لازم را ندارد، بازدهی مورد انتظار حاصل نمیشود و این یعنی افزایش هزینههای تولید؛ بر این اساس بهبود بازدهی نیروی انسانی سبب میشود که هزینههای تولید کاهش پیدا کند.
ضرورت دیگر، بازسازی فناوریهای مورد استفاده در فرایند تولید است. لازم است مدیریت هزینه در تولید کالای ایرانی در دستور کار قرار بگیرد و من فکر میکنم در این صورت است که کالای ایرانی میتواند با کالاهای خارجی قدرت رقابت داشته باشد.
مرآت- از نگاه شما مجموعه استانداریها چگونه میتوانند در ابعاد محلی، قطعات پازل رونق تولید را تکمیل کنند؟ توصیه شما به نمایندگان مجلس چیست؟
پیشنهادم به نمایندگان مجلس، بازنگری در قوانین ضد تولید است. درست است که ما در کشور به وضع قوانین نیازمندیم اما بیش از آن به الغاء برخی از قوانین داریم. مادامی که قوانین ضدتولید وجود دارند، تولیدکنندگان ما دست برتر را نسبت به تولیدکنندگان خارجی نخواهند داشت. قوانین ضدتولید البته تعبیری عام است و شامل یکسری از بخشنامهها و آییننامهها نیز میشود.
اما درباره استانداران؛ میدانید که این افراد رئیس استانهای تحت امر خود هستند. مجموعه اداراتی که در یک استان فعالیت میکنند، باید با کمک استانداران در رفتارشان با صاحبان کسب و کارها تجدیدنظر کنند. استانداران باید ببینند که چرا صعوبتها در حوزه کسب و کار جای خود را به سهولت نمیدهد؟ سهولت در حوزه کسب و کار البته بخشهای مختلفی دارد که باید در مجال دیگری آنها را مورد بررسی قرار دهیم.
یک تولیدکننده در یک استان معمولا برای اخذ یک مجوز بسیار مورد آزار واقع میشود. مجوزی را که میتوان در عرض 3 روز صادر کرد، در عرض 300 روز صادر میکنند!
مرآت- بابت وقت ارزشمندی که در اختیارمان قرار دادید، سپاسگزاریم.
من هم از شما و همکارانتان تشکر میکنم.
انتهای پیام/
مرآت- جناب آقای دکتر صادقی! در شرایط کنونی کشور، رونق تولید به بهبود وضعیت در چه مولفههایی بستگی دارد؟
اگر برای فرایند تولید سه فاز تعریف کنیم؛ باید فاز نخست را فاز تأمین مالی بدانیم. تأمین مالی گاه برای سرمایهگذاری است که به طور مثال تأمین هزینههای خرید تجهیزات، ساختمان، ماشینآلات و... را پوشش میدهد. در این فاز با تنگناهایی مواجه هستیم. کسی که میخواهد یک کسب و کار یا فعالیت اقتصادی را آغاز کند، معمولا یک سرمایه اولیه دارد و بر اساس این سرمایه اولیه، تلاش میکند تا از ظرفیت نهادهای مختلف بهره ببرد و تأمین مالی برای رفع نیازهای مرتبط با راهاندازی کسب و کار را از طریق سیستم بانکی، بازار سرمایه و... صورت دهد.
در ایران، افراد معمولا سرمایه اولیه تولید را دارند اما هنگامی که میخواهند جریان تولید را تکمیل کنند، نیازمند تأمین مالی قابل توجهی هستند و نهادهای اقتصادی ما معمولا چنان که باید و شاید نمیتوانند برای تأمین مالی این نوع فعالیتهای اقتصادی و سرمایهگذاریها نقش ایفا کنند. برای تأمین مالی سرمایهگذاریها دو مسیر را میتوان تعریف کرد: نخست مسیر بازار سرمایه و دوم مسیر بازار پول.
مسیر بازار سرمایه، مسیر مطمئنتری است. در سایر کشورها نیز به راحتی از این مسیر برای تأمین مالی فرایندهای تولیدی استفاده میشود. البته از این جهت که بازار سرمایه ما فاقد عمق و وسعت لازم است، نتوانسته نقش خود را در تأمین مالی ایفا کند. این یکی از تنگناهایی است که ما در فرایند تأمین مالی با آن مواجه هستیم. هرچه عمق بازار سرمایه بیشتر باشد، هرچه ابزارهایی که در بازار سرمایه وجود دارد بهتر بتواند کمکرسان باشد، طبیعی است که مسیر راهاندازی بنگاههای اقتصادی هموارتر میشود.
برای تأمین مالی بنگاههای اقتصادی یک فکر اساسی لازم است!
هنگامی که یک بنگاه اقتصادی راهاندازی میشود نیازها تنها محدود به تأمین مالی تجهیزات، ساختمانها، ماشینآلات و... نیست بلکه بنگاهها برای تأمین مواد اولیه نیز نیازمند تأمین مالی هستند. ما بسیاری از بنگاهها را سراغ داریم که راهاندازی شدهاند اما در تأمین مالی مواد اولیه دچار تنگنا هستند. در مجموع لازم است برای تأمین مالی بنگاههای اقتصادی یک فکر اساسی بکنیم و از نهادهای مختلف اقتصادی اعم از نهادهایی که در بازار پول یا سرمایه هستند و میتوانند در این امر کمک کنند، به نحو شایسته استفاده کنیم.
طبعا برای تأمین مالی بنگاههای اقتصادی باید آمادگی لازم را در نهادهای مذکور ایجاد کرد. مسأله دیگر این است که بخشی از مشکلات امروز ما در فعالیتهای اقتصادی و فضای کسب و کار آن است که فعالیتهای اقتصادی ما دائرمدار فنآوریهایی که متأسفانه آنها را در کشور نداریم و یا اگر آن فناوریها را در کشور داریم، بخشی از آنها وابسته به جریانهای بیرونی هستند.
تولیدکنندگان بسیاری با محدودیت در تعمیر، نگهداری و تأمین قطعات دست به گریباناند
نظام اقتصادی کشور باید به گونهای عمل کند که ما در تعمیر و نگهداری در حوزههای تولیدی که طبعا با فناوری مرتبط هستند، با مشکل مواجه نشویم. فاز تأمین فناوریهای لازم و تعمیر قطعات و لوازم، فازی است که برخی از فرایندهای تولیدی ما را به شدت دچار مشکل و تنگنا کرده است. ما تولیدکنندگان بسیاری در کشور داریم که محصولی را تولید کردهاند اما در فاز تعمیر و نگهداری با محدودیتهای مرتبط با تأمین قطعات دست به گریبان هستند.
اگر دو فاز تأمین مالی و فاز تکنولوژی بگذریم، به فاز سوم یعنی بازاریابی یا مارکتینگ میرسیم. کسب و کارهای بسیاری از دو فاز نخست عبور کردهاند؛ بدین معنی که فناوری مورد استفاده قرار گرفته و بعضا در تأمین قطعات دچار مشکل نیستیم و مواد اولیه نیز تأمین شده است اما لازم است بازار مناسبی برای کالایی که تولید میکنیم وجود داشته باشد.
کالاهای وارداتی، بازاریابی کالاهای داخلی را دچار مشکل کرده است
در این مرحله است که مشکلات در حوزه بازاریابی رخ مینماید. به طور مثال وجود کالای خارجی با کیفیت بهتر و قیمت نازل سبب میشود که بازار داخلی نتواند پذیرای کالای تولید داخل باشد؛ یعنی ما کالایی را وارد بازار کردهایم که کالاهای داخلی را در بازاریابی دچار مشکل کرده است. باید بدانیم، جای تولیدکنندهای که برای محصولاتش بازار داخلی وجود ندارد در زندان است.
ما تولیدکنندگان بسیاری را شاهدیم که کالایی را تولید کردهاند اما بازار داخلی کشش نداشته و آن کالا در رقابت با نظیر وارداتیاش از دور خارج شده است. بخشی از تولیدکنندگان به دلیل این که نتوانستهاند کالاهای تولیدی خود را به فروش برسانند، با بدهیهای سنگین دست به گریباناند و این بدهیها آنها را مجبور کرده است که در زندان به سر ببرند.
ساماندهی بازار داخلی و از جمله یکی از بخشهای مهم آن یعنی نظام توزیع، یک ضرورت مهم است. ما به یک نظام توزیع توسعهیافته نیازمندیم. نظام توزیع آلوده به رانت، موجب ضرر تولیدکنندگان میشود. در چنین نظام توزیعی، تولیدکننده نمیتواند کالای خود را با قیمت مناسبی که میخواهد بفروشد. رانت قابل توجه باعث میشود که کالا، قدرت رقابت خود را از دست بدهد.
نکته مهم دیگر آن است که اکثر تولیدکنندگان ما بازاریابان بینالمللی خوبی نیستند. ما کالاهای قابل رقابت داریم اما تولیدکننده تخصص لازم را برای بازاریابی بینالمللی ندارد؛ اینجاست که ما باید اولا به دنبال شناسایی بازارها و مشتریان مختلف برای کالاهای ایرانی در منطقه و خارج از منطقه باشیم؛ ثانیا سازوکاری بیاندیشم متخصصان در حوزه بازارهای بینالمللی وارد عرصه شوند.
معاهدههای پولی دوجانبه در تسخیر بازارهای بینالمللی به ما کمک میکنند
این متخصصان به ما کمک میکنند که مثلا از ظرفیتهای شرکتهای تهاتری استفاده کنیم. از طرفی معاهداتی نظیر معاهدههای پولی دوجانبه و چندجانبه وجود دارد که میتوانند به ما کمک کنند تا بازارهای بینالمللی را تسخیر کنیم که باید از ظرفیت این معاهدهها نیز استفاده شود. 15 کشور همسایه ما بازارهای مطلوبی دارند. باید حرکتی جدی ایجاد شود تا کالاهای ما بتوانند در این بازارها عرضه شوند و به فروش برسند.
اگر مشکلاتی از جنبه انتقال پول وجود دارد باید به واسطه پیمانهای دوجانبهای که با این کشورها وضع میکنیم این مشکلات را به راحتی حل کنیم. به طور خلاصه رونق تولید به مولفههای پیشگفته یعنی تأمین مالی، تکنولوژی و تامین مواد اولیه و قطعات و نیز بازاریابی داخلی، ساماندهی نظام توزیع در بازار داخلی و بهرهمندی از بازار بینالمللی بستگی دارد.
تأمین مالی بانکی با چشمهای بسته!
مرآت- بانک و بورس در واقع مخاطبان اصلی سخن شما در ارتباط با «تأمین مالی» هستند. برخی معتقدند جابجایی سهم بانک و بورس در تأمین مالی میتواند کمککننده باشد. از طرفی بانکها نیز به اعتقاد برخی از کارشناسان باید مأموریتگرا شوند. پیشنهاد شما در این ارتباط چیست؟
با کمال تأسف باید بگوییم که نظام بانکی ما دچار لطماتی شده است که جبران آن سالها طول میکشد. راهکار، رفتن به سراغ آلترناتیوهای نظام تأمین مالی است که یکی از آنها بازار سرمایه است. ما همواره اینگونه تصور کردهایم که برای تأمین مالی یک بنگاه اقتصادی باید وام بگیریم. ما مشاهده کردهایم که تأمین مالی بانکی با چشم بسته حرکت کرده و این گونه از تأمین مالی نتیجه خوبی ندارد.
یکی از ویژگیهای بازار سرمایه این است که تأمین سرمایه در آن با چشم باز صورت میگیرد. بازار سرمایه میتواند مشکل تأمین مالی را حل کند منتها این امر نیازمند ارادهای جدی است تا اولا آگاهسازی صورت بگیرد و ثانیا آمادگی در بازار سرمایه ایجاد شود تا تولیدکنندگان و کارفرمایان بتوانند در آغوش آن رشد کنند.
مرآت- پرسش بعدی من درباره هزینههای تولید است. از نگاه شما در شرایط اقتصادی موجود چگونه میتوان هزینههای تولید را کاهش داد؟
برای کاهش هزینههای تولید باید شرایط رقابتی ایجاد کنیم. از جمله مسائلی که میتواند قدرت رقابت ایجاد کند این است که ما نظام توزیع را اصلاح کنیم. نظام توزیع ما نظامی همراه با رانتهای قابل توجه است. ضرورت اساسی، کاهش شکاف میان قیمت کالا در کارخانه و قیمت برای مصرفکننده است! تولیدکننده باید بتواند بازاریابی با کمترین هزینه را در اختیار داشته باشد.
افزایش هزینههای تولید؛ نتیجه فقدان قابلیتهای لازم در حوزه نیروی انسانی
اگر این اتفاق بیفتد، کالای ایرانی قدرت رقابت پیدا خواهد کرد. از طرفی باید نظام هزینهای جریانهای تولید را بهینه کنیم. نکته دیگر آن که از آنجا که نیروی انسانی ما قابلیتهای لازم را ندارد، بازدهی مورد انتظار حاصل نمیشود و این یعنی افزایش هزینههای تولید؛ بر این اساس بهبود بازدهی نیروی انسانی سبب میشود که هزینههای تولید کاهش پیدا کند.
ضرورت دیگر، بازسازی فناوریهای مورد استفاده در فرایند تولید است. لازم است مدیریت هزینه در تولید کالای ایرانی در دستور کار قرار بگیرد و من فکر میکنم در این صورت است که کالای ایرانی میتواند با کالاهای خارجی قدرت رقابت داشته باشد.
مرآت- از نگاه شما مجموعه استانداریها چگونه میتوانند در ابعاد محلی، قطعات پازل رونق تولید را تکمیل کنند؟ توصیه شما به نمایندگان مجلس چیست؟
پیشنهادم به نمایندگان مجلس، بازنگری در قوانین ضد تولید است. درست است که ما در کشور به وضع قوانین نیازمندیم اما بیش از آن به الغاء برخی از قوانین داریم. مادامی که قوانین ضدتولید وجود دارند، تولیدکنندگان ما دست برتر را نسبت به تولیدکنندگان خارجی نخواهند داشت. قوانین ضدتولید البته تعبیری عام است و شامل یکسری از بخشنامهها و آییننامهها نیز میشود.
اما درباره استانداران؛ میدانید که این افراد رئیس استانهای تحت امر خود هستند. مجموعه اداراتی که در یک استان فعالیت میکنند، باید با کمک استانداران در رفتارشان با صاحبان کسب و کارها تجدیدنظر کنند. استانداران باید ببینند که چرا صعوبتها در حوزه کسب و کار جای خود را به سهولت نمیدهد؟ سهولت در حوزه کسب و کار البته بخشهای مختلفی دارد که باید در مجال دیگری آنها را مورد بررسی قرار دهیم.
یک تولیدکننده در یک استان معمولا برای اخذ یک مجوز بسیار مورد آزار واقع میشود. مجوزی را که میتوان در عرض 3 روز صادر کرد، در عرض 300 روز صادر میکنند!
مرآت- بابت وقت ارزشمندی که در اختیارمان قرار دادید، سپاسگزاریم.
من هم از شما و همکارانتان تشکر میکنم.
انتهای پیام/
مرآت- جناب آقای دکتر صادقی! در شرایط کنونی کشور، رونق تولید به بهبود وضعیت در چه مولفههایی بستگی دارد؟
, مرآت- جناب آقای دکتر صادقی! در شرایط کنونی کشور، رونق تولید به بهبود وضعیت در چه مولفههایی بستگی دارد؟,اگر برای فرایند تولید سه فاز تعریف کنیم؛ باید فاز نخست را فاز تأمین مالی بدانیم. تأمین مالی گاه برای سرمایهگذاری است که به طور مثال تأمین هزینههای خرید تجهیزات، ساختمان، ماشینآلات و... را پوشش میدهد. در این فاز با تنگناهایی مواجه هستیم. کسی که میخواهد یک کسب و کار یا فعالیت اقتصادی را آغاز کند، معمولا یک سرمایه اولیه دارد و بر اساس این سرمایه اولیه، تلاش میکند تا از ظرفیت نهادهای مختلف بهره ببرد و تأمین مالی برای رفع نیازهای مرتبط با راهاندازی کسب و کار را از طریق سیستم بانکی، بازار سرمایه و... صورت دهد.
,در ایران، افراد معمولا سرمایه اولیه تولید را دارند اما هنگامی که میخواهند جریان تولید را تکمیل کنند، نیازمند تأمین مالی قابل توجهی هستند و نهادهای اقتصادی ما معمولا چنان که باید و شاید نمیتوانند برای تأمین مالی این نوع فعالیتهای اقتصادی و سرمایهگذاریها نقش ایفا کنند. برای تأمین مالی سرمایهگذاریها دو مسیر را میتوان تعریف کرد: نخست مسیر بازار سرمایه و دوم مسیر بازار پول.
,مسیر بازار سرمایه، مسیر مطمئنتری است. در سایر کشورها نیز به راحتی از این مسیر برای تأمین مالی فرایندهای تولیدی استفاده میشود. البته از این جهت که بازار سرمایه ما فاقد عمق و وسعت لازم است، نتوانسته نقش خود را در تأمین مالی ایفا کند. این یکی از تنگناهایی است که ما در فرایند تأمین مالی با آن مواجه هستیم. هرچه عمق بازار سرمایه بیشتر باشد، هرچه ابزارهایی که در بازار سرمایه وجود دارد بهتر بتواند کمکرسان باشد، طبیعی است که مسیر راهاندازی بنگاههای اقتصادی هموارتر میشود.
,برای تأمین مالی بنگاههای اقتصادی یک فکر اساسی لازم است!
, برای تأمین مالی بنگاههای اقتصادی یک فکر اساسی لازم است!, برای تأمین مالی بنگاههای اقتصادی یک فکر اساسی لازم است!,هنگامی که یک بنگاه اقتصادی راهاندازی میشود نیازها تنها محدود به تأمین مالی تجهیزات، ساختمانها، ماشینآلات و... نیست بلکه بنگاهها برای تأمین مواد اولیه نیز نیازمند تأمین مالی هستند. ما بسیاری از بنگاهها را سراغ داریم که راهاندازی شدهاند اما در تأمین مالی مواد اولیه دچار تنگنا هستند. در مجموع لازم است برای تأمین مالی بنگاههای اقتصادی یک فکر اساسی بکنیم و از نهادهای مختلف اقتصادی اعم از نهادهایی که در بازار پول یا سرمایه هستند و میتوانند در این امر کمک کنند، به نحو شایسته استفاده کنیم.
,طبعا برای تأمین مالی بنگاههای اقتصادی باید آمادگی لازم را در نهادهای مذکور ایجاد کرد. مسأله دیگر این است که بخشی از مشکلات امروز ما در فعالیتهای اقتصادی و فضای کسب و کار آن است که فعالیتهای اقتصادی ما دائرمدار فنآوریهایی که متأسفانه آنها را در کشور نداریم و یا اگر آن فناوریها را در کشور داریم، بخشی از آنها وابسته به جریانهای بیرونی هستند.
,تولیدکنندگان بسیاری با محدودیت در تعمیر، نگهداری و تأمین قطعات دست به گریباناند
, تولیدکنندگان بسیاری با محدودیت در تعمیر، نگهداری و تأمین قطعات دست به گریباناند, تولیدکنندگان بسیاری با محدودیت در تعمیر، نگهداری و تأمین قطعات دست به گریباناند,نظام اقتصادی کشور باید به گونهای عمل کند که ما در تعمیر و نگهداری در حوزههای تولیدی که طبعا با فناوری مرتبط هستند، با مشکل مواجه نشویم. فاز تأمین فناوریهای لازم و تعمیر قطعات و لوازم، فازی است که برخی از فرایندهای تولیدی ما را به شدت دچار مشکل و تنگنا کرده است. ما تولیدکنندگان بسیاری در کشور داریم که محصولی را تولید کردهاند اما در فاز تعمیر و نگهداری با محدودیتهای مرتبط با تأمین قطعات دست به گریبان هستند.
,اگر دو فاز تأمین مالی و فاز تکنولوژی بگذریم، به فاز سوم یعنی بازاریابی یا مارکتینگ میرسیم. کسب و کارهای بسیاری از دو فاز نخست عبور کردهاند؛ بدین معنی که فناوری مورد استفاده قرار گرفته و بعضا در تأمین قطعات دچار مشکل نیستیم و مواد اولیه نیز تأمین شده است اما لازم است بازار مناسبی برای کالایی که تولید میکنیم وجود داشته باشد.
,کالاهای وارداتی، بازاریابی کالاهای داخلی را دچار مشکل کرده است
, کالاهای وارداتی، بازاریابی کالاهای داخلی را دچار مشکل کرده است, کالاهای وارداتی، بازاریابی کالاهای داخلی را دچار مشکل کرده است,در این مرحله است که مشکلات در حوزه بازاریابی رخ مینماید. به طور مثال وجود کالای خارجی با کیفیت بهتر و قیمت نازل سبب میشود که بازار داخلی نتواند پذیرای کالای تولید داخل باشد؛ یعنی ما کالایی را وارد بازار کردهایم که کالاهای داخلی را در بازاریابی دچار مشکل کرده است. باید بدانیم، جای تولیدکنندهای که برای محصولاتش بازار داخلی وجود ندارد در زندان است.
,ما تولیدکنندگان بسیاری را شاهدیم که کالایی را تولید کردهاند اما بازار داخلی کشش نداشته و آن کالا در رقابت با نظیر وارداتیاش از دور خارج شده است. بخشی از تولیدکنندگان به دلیل این که نتوانستهاند کالاهای تولیدی خود را به فروش برسانند، با بدهیهای سنگین دست به گریباناند و این بدهیها آنها را مجبور کرده است که در زندان به سر ببرند.
,ساماندهی بازار داخلی و از جمله یکی از بخشهای مهم آن یعنی نظام توزیع، یک ضرورت مهم است. ما به یک نظام توزیع توسعهیافته نیازمندیم. نظام توزیع آلوده به رانت، موجب ضرر تولیدکنندگان میشود. در چنین نظام توزیعی، تولیدکننده نمیتواند کالای خود را با قیمت مناسبی که میخواهد بفروشد. رانت قابل توجه باعث میشود که کالا، قدرت رقابت خود را از دست بدهد.
,نکته مهم دیگر آن است که اکثر تولیدکنندگان ما بازاریابان بینالمللی خوبی نیستند. ما کالاهای قابل رقابت داریم اما تولیدکننده تخصص لازم را برای بازاریابی بینالمللی ندارد؛ اینجاست که ما باید اولا به دنبال شناسایی بازارها و مشتریان مختلف برای کالاهای ایرانی در منطقه و خارج از منطقه باشیم؛ ثانیا سازوکاری بیاندیشم متخصصان در حوزه بازارهای بینالمللی وارد عرصه شوند.
,معاهدههای پولی دوجانبه در تسخیر بازارهای بینالمللی به ما کمک میکنند
, معاهدههای پولی دوجانبه در تسخیر بازارهای بینالمللی به ما کمک میکنند, معاهدههای پولی دوجانبه در تسخیر بازارهای بینالمللی به ما کمک میکنند,این متخصصان به ما کمک میکنند که مثلا از ظرفیتهای شرکتهای تهاتری استفاده کنیم. از طرفی معاهداتی نظیر معاهدههای پولی دوجانبه و چندجانبه وجود دارد که میتوانند به ما کمک کنند تا بازارهای بینالمللی را تسخیر کنیم که باید از ظرفیت این معاهدهها نیز استفاده شود. 15 کشور همسایه ما بازارهای مطلوبی دارند. باید حرکتی جدی ایجاد شود تا کالاهای ما بتوانند در این بازارها عرضه شوند و به فروش برسند.
,اگر مشکلاتی از جنبه انتقال پول وجود دارد باید به واسطه پیمانهای دوجانبهای که با این کشورها وضع میکنیم این مشکلات را به راحتی حل کنیم. به طور خلاصه رونق تولید به مولفههای پیشگفته یعنی تأمین مالی، تکنولوژی و تامین مواد اولیه و قطعات و نیز بازاریابی داخلی، ساماندهی نظام توزیع در بازار داخلی و بهرهمندی از بازار بینالمللی بستگی دارد.
,تأمین مالی بانکی با چشمهای بسته!
, تأمین مالی بانکی با چشمهای بسته!, تأمین مالی بانکی با چشمهای بسته!,مرآت- بانک و بورس در واقع مخاطبان اصلی سخن شما در ارتباط با «تأمین مالی» هستند. برخی معتقدند جابجایی سهم بانک و بورس در تأمین مالی میتواند کمککننده باشد. از طرفی بانکها نیز به اعتقاد برخی از کارشناسان باید مأموریتگرا شوند. پیشنهاد شما در این ارتباط چیست؟
, مرآت- بانک و بورس در واقع مخاطبان اصلی سخن شما در ارتباط با «تأمین مالی» هستند. برخی معتقدند جابجایی سهم بانک و بورس در تأمین مالی میتواند کمککننده باشد. از طرفی بانکها نیز به اعتقاد برخی از کارشناسان باید مأموریتگرا شوند. پیشنهاد شما در این ارتباط چیست؟,با کمال تأسف باید بگوییم که نظام بانکی ما دچار لطماتی شده است که جبران آن سالها طول میکشد. راهکار، رفتن به سراغ آلترناتیوهای نظام تأمین مالی است که یکی از آنها بازار سرمایه است. ما همواره اینگونه تصور کردهایم که برای تأمین مالی یک بنگاه اقتصادی باید وام بگیریم. ما مشاهده کردهایم که تأمین مالی بانکی با چشم بسته حرکت کرده و این گونه از تأمین مالی نتیجه خوبی ندارد.
,یکی از ویژگیهای بازار سرمایه این است که تأمین سرمایه در آن با چشم باز صورت میگیرد. بازار سرمایه میتواند مشکل تأمین مالی را حل کند منتها این امر نیازمند ارادهای جدی است تا اولا آگاهسازی صورت بگیرد و ثانیا آمادگی در بازار سرمایه ایجاد شود تا تولیدکنندگان و کارفرمایان بتوانند در آغوش آن رشد کنند.
,مرآت- پرسش بعدی من درباره هزینههای تولید است. از نگاه شما در شرایط اقتصادی موجود چگونه میتوان هزینههای تولید را کاهش داد؟
, مرآت- پرسش بعدی من درباره هزینههای تولید است. از نگاه شما در شرایط اقتصادی موجود چگونه میتوان هزینههای تولید را کاهش داد؟,برای کاهش هزینههای تولید باید شرایط رقابتی ایجاد کنیم. از جمله مسائلی که میتواند قدرت رقابت ایجاد کند این است که ما نظام توزیع را اصلاح کنیم. نظام توزیع ما نظامی همراه با رانتهای قابل توجه است. ضرورت اساسی، کاهش شکاف میان قیمت کالا در کارخانه و قیمت برای مصرفکننده است! تولیدکننده باید بتواند بازاریابی با کمترین هزینه را در اختیار داشته باشد.
,افزایش هزینههای تولید؛ نتیجه فقدان قابلیتهای لازم در حوزه نیروی انسانی
, افزایش هزینههای تولید؛ نتیجه فقدان قابلیتهای لازم در حوزه نیروی انسانی, افزایش هزینههای تولید؛ نتیجه فقدان قابلیتهای لازم در حوزه نیروی انسانی,اگر این اتفاق بیفتد، کالای ایرانی قدرت رقابت پیدا خواهد کرد. از طرفی باید نظام هزینهای جریانهای تولید را بهینه کنیم. نکته دیگر آن که از آنجا که نیروی انسانی ما قابلیتهای لازم را ندارد، بازدهی مورد انتظار حاصل نمیشود و این یعنی افزایش هزینههای تولید؛ بر این اساس بهبود بازدهی نیروی انسانی سبب میشود که هزینههای تولید کاهش پیدا کند.
,ضرورت دیگر، بازسازی فناوریهای مورد استفاده در فرایند تولید است. لازم است مدیریت هزینه در تولید کالای ایرانی در دستور کار قرار بگیرد و من فکر میکنم در این صورت است که کالای ایرانی میتواند با کالاهای خارجی قدرت رقابت داشته باشد.
,مرآت- از نگاه شما مجموعه استانداریها چگونه میتوانند در ابعاد محلی، قطعات پازل رونق تولید را تکمیل کنند؟ توصیه شما به نمایندگان مجلس چیست؟
, مرآت- از نگاه شما مجموعه استانداریها چگونه میتوانند در ابعاد محلی، قطعات پازل رونق تولید را تکمیل کنند؟ توصیه شما به نمایندگان مجلس چیست؟,پیشنهادم به نمایندگان مجلس، بازنگری در قوانین ضد تولید است. درست است که ما در کشور به وضع قوانین نیازمندیم اما بیش از آن به الغاء برخی از قوانین داریم. مادامی که قوانین ضدتولید وجود دارند، تولیدکنندگان ما دست برتر را نسبت به تولیدکنندگان خارجی نخواهند داشت. قوانین ضدتولید البته تعبیری عام است و شامل یکسری از بخشنامهها و آییننامهها نیز میشود.
,اما درباره استانداران؛ میدانید که این افراد رئیس استانهای تحت امر خود هستند. مجموعه اداراتی که در یک استان فعالیت میکنند، باید با کمک استانداران در رفتارشان با صاحبان کسب و کارها تجدیدنظر کنند. استانداران باید ببینند که چرا صعوبتها در حوزه کسب و کار جای خود را به سهولت نمیدهد؟ سهولت در حوزه کسب و کار البته بخشهای مختلفی دارد که باید در مجال دیگری آنها را مورد بررسی قرار دهیم.
,یک تولیدکننده در یک استان معمولا برای اخذ یک مجوز بسیار مورد آزار واقع میشود. مجوزی را که میتوان در عرض 3 روز صادر کرد، در عرض 300 روز صادر میکنند!
,مرآت- بابت وقت ارزشمندی که در اختیارمان قرار دادید، سپاسگزاریم.
, مرآت- بابت وقت ارزشمندی که در اختیارمان قرار دادید، سپاسگزاریم.,من هم از شما و همکارانتان تشکر میکنم.
,انتهای پیام/
,]
ارسال دیدگاه