مصطفی تاجزاده معاون سیاسی وزیر کشور در دولت سید محمد خاتمی و احمد زیدآبادی روزنامه نگار جریان اصلاحات در مناظرهای که وبسایت انصافنیوز میزبان آن بود به بحث و بررسی کارنامه اصلاحطلبان از تاریخ دوم خرداد ۱۳۹۸ تاکنون پرداختند.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا بهنقل از شبکه خبری تهران نیوز، یکشنبه هفته گذشته ۲۸ مهرماه ۱۳۹۸ مصطفی تاجزاده معاون سیاسی وزیر کشور در دولت سید محمد خاتمی و احمد زیدآبادی روزنامه نگار جریان اصلاحات در مناظرهای که وبسایت انصافنیوز میزبان آن بود به بحث و بررسی کارنامه اصلاحطلبان از تاریخ دوم خرداد ۱۳۹۸ تاکنون پرداختند.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, شبکه خبری تهران نیوز, شبکه خبری تهران نیوز, وبسایت انصافنیوز,این مناظره در حقیقت تقابل دو جریان مهم از گروه سیاستمداران ناراضی از وضعیت به وجود آمده در فضای سیاسی کشور بعد از ارتحال امام خمینی و پایان دفاع مقدس بود.
در یک طرف این تقابل (تاجزاده) امید به تغییر و تلاش برای تجمیع و هماهنگی بشتر نیروهای اصلاح طلب برای ورود مجدد به فضای سیاست رسمی به کشور هنوز زنده است و انتقادات به اصل مسیری که اصلاح طلبی برای آنچه که خود دستیابی به توسعه سیاسی و تساهل فرهنگی مینامد، مردود است و صرفاً باید به برخی مقاطع و تصمیمات جزئی اشکال وارد کرد و اکنون نیز با زدودن فضای ناامیدی و انکار پشت کردن مردم به اصلاحطلبان به خاطر حمایت از دولت آقای روحانی، باید برای ورود مجدد به فضای سیاسی کشور در غالب انتخابات مجلس و انتخابات ریاست جمهوری به عنوان تنها راه سیاست ورزی در وضعیت فعلی کشور همه نیروهای اصلاح طلب و حتی گروههای تندتر، با سابقه مخالفتهای علنی با اصول انقلاب اسلامی را مجدداً بسیج کرد.
تاجزاده به شکل عجیبی از کارنامه دولت اصلاحات به رهبری سید محمد خاتمی دفاع میکند و بدون نگاه به برآینده هشت ساله اتفاقات و اقدامات دولت اصلاحات که منجر به پیروزی محمود احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ شد، از دولت اصلاحات به عنوان بهترین دولت در تاریخ بعد از دفاع مقدس کشور به خصوص در عرصه اقتصادی و عرصه فرهنگی(!) نام میبرد.تاجزاده گویی فراموش کرده است که پشتوانه عظیم مردمی در سال ۸۴ که در رای به آقای احمدی نژاد تبلور پیدا کرد، نوعی پشت کردن به نتایج و محصولات مدیریت اصلاحطلبان در اقتصاد و سیاست و فرهنگ کشور در سالهای ۷۶ تا ۸۴ است.
اما در طرف دیگر تقابل درونی جریان اصلاحات، گویی نماد همه ورشکستگیهای سیاسی و تلاشهای بیحاصل گروهکهای سیاسی نشسته است که بعد از سالها تلاش برای چنگ زدن به صورت آرمان و اصول انقلاب اسلامی زیر اسم افراد مشهور و تاثیرگذار در تاریخ سیاسی ایران مثل مصدق یا مهندس بازرگان نشسته است و بعد از تلاش برای جلب توجه طرفداران جریان اصلاحات و ناامیدی از دیده شدن توسط آنان و پشت کردن اصلاحطلبان دولتگرا به آنان (بعد از رسیدن به قدرت در سالهای ۷۶ و مجدداً در سال ۹۲) اکنون برای اصلاحطلبان فرصت طلب نسخه ناامیدی میپیچد و به خیال خود قصد دارد اصلاح طلبانی همچون تاجزاده و سایر افراد نزدیک به سید محمد خاتمی را از تحمیل خواستههای رادیکال به ستون خیمه نظام و بالهای قدرتمندش همچون شورای نگهبان، ناامید کند و به آنها توصیه میکند که با رها کردن تلاش سیاسی برای تصرف قوه مجریه یا نمایندگی مجلس شورای اسلامی، رو به فعالیتهایی مثل مطالعه و خاطره نویسی و حتی معالجه بیماران در شهرهای دورافتاده بیاورند و قوه مجریه و مدیریت اقتصادی و سیاسی کشور را به آنان که به زعم وی نزدیک به بدنه حاکمیت هستند، بسپارند و شانه خود را از بار مسائل اقتصادی و سیاست خارجی خالی کنند.
عجیب تر اینکه زیدآبادی به وجود آمدن جریانی که منتهی به قرارداد برجام شد را با رضایت ضمنی حاکمیت در نظام میداند و معتقد است دولت روحانی و تلاشهای آنان برای رسیدن به توافق با آمریکا فقط شکل ظاهری مساله بود و در صورتی که رئیس جمهور دیگری نیز در راس کار سیاست خارجی کشور قرار داشت، باز هم قضیه برجام به همین شکل به خاطر رضایت نظام به توافق با آمریکا، به نتیجه نهایی میرسید. گویی وی هشدارها و تمام خطوط قرمزی که رهبر انقلاب در طی مسیر دیپلماسی دولت اعتدال ترسیم کرده بودند و زیرپا گذاشته شد را فراموش کرده است و از یاد برده است که رهبری و بسیاری از مسئولان نظام همواره نسبت به گشایش در امور اقتصادی با رو آوردن به آمریکا و امید بستن به اوباما و جان کری و … بدبین بودهاند.
در این بین تاجزاده که هنوز به تصرف بخشی از سفره انقلاب توسط اصلاح طلبان امید دارد و لحن بیان مطالب توسط وی و دفاعیاتش از دولت اصلاحات به وضوح بیانگر این مساله است، به صراحت از تمام شدن دوره اصلاحات غصه میخورد و با انکار همه فرصتها و فضاهایی که نظام اسلامی در اختیار اصلاحطلبان قرار داده است، سخن از ادامه جنگیدن در برابر مقاومت مسئولان نظام برای جلوگیری از خروج قطار انقلاب از ریل اصلی خود به میان میآورد.
معاون سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات پا را از اینها نیز فراتر میگذارد و بارها با لحن اهانت آمیز نسبت به رهبر انقلاب و نظام، مخاطبان را متوجه فضای سیاسی خودساختهای در کشور میکند که گویی هیچ نیروی سیاسی به طور آزاد نمیتواند به فعالیت ادامه دهد ولی به جای واگذاری فضای انتخابات باید به تلاش سیاسی برای آزاد کردن انتخابات در کشور پرداخت. این نیروی سیاسی متوجه نیست که اگر فضایی که در حال ترسیم آن است و برای آزادی آن میخواهد تلاش کند، در عالم واقعیت نیز با نیروهای متکثر و مختلف خود چنین رفتار میکرد، پس چگونه وی با این لحن آزاد و حتی بیادبانه لب به سخن گشوده و برای آینده سیاسی خود و دوستانش برنامهریزی میکند و خواهان تلاش بیشتر و هماهنگی بیشتر و امید دادن مجدد به نیروهای اصلاح طلب و حتی معاند نظام برای بازگشت به قدرت در کشور است.
ترسیم فضای تاریک از وضعیت آزادیهای سیاسی و فرهنگی در کشور و فضاسازی از طریق ساختن دوگانه امید و ناامیدی یا قهر سیاسی و تلاش برای دستیابی به قدرت، بازی نخنما شدهای است که این بار جریان اصلاحات برای تجمیع نیروهای اجتماعی خود اعم از جریان خاکستری جامعه و اقلیت مخالف نظام شروع کرده است و حالا که حمایت از دولت روحانی و تَکرارهای مکرر با این همه ضعف اجرایی و بروز مشکلات اقتصادی و نابودی مهمترین دستاورد آن یعنی برجام، به آبروریزی اصلاحات و رهبر آن ختم شده است، این دست فضاسازیها صرفاً برای به دست گرفتن کنترل نیروهای ساختارشکن جامعه ایران، چه آنها که هنوز به سیاستمداران اصلاحطلب دل بستهاند و چه آنها که به چیزی جز تغییر نظام فکر نمیکنند، به وجود آمده است.
انتهای پیام/*
این مناظره در حقیقت تقابل دو جریان مهم از گروه سیاستمداران ناراضی از وضعیت به وجود آمده در فضای سیاسی کشور بعد از ارتحال امام خمینی و پایان دفاع مقدس بود.
در یک طرف این تقابل (تاجزاده) امید به تغییر و تلاش برای تجمیع و هماهنگی بشتر نیروهای اصلاح طلب برای ورود مجدد به فضای سیاست رسمی به کشور هنوز زنده است و انتقادات به اصل مسیری که اصلاح طلبی برای آنچه که خود دستیابی به توسعه سیاسی و تساهل فرهنگی مینامد، مردود است و صرفاً باید به برخی مقاطع و تصمیمات جزئی اشکال وارد کرد و اکنون نیز با زدودن فضای ناامیدی و انکار پشت کردن مردم به اصلاحطلبان به خاطر حمایت از دولت آقای روحانی، باید برای ورود مجدد به فضای سیاسی کشور در غالب انتخابات مجلس و انتخابات ریاست جمهوری به عنوان تنها راه سیاست ورزی در وضعیت فعلی کشور همه نیروهای اصلاح طلب و حتی گروههای تندتر، با سابقه مخالفتهای علنی با اصول انقلاب اسلامی را مجدداً بسیج کرد.
تاجزاده به شکل عجیبی از کارنامه دولت اصلاحات به رهبری سید محمد خاتمی دفاع میکند و بدون نگاه به برآینده هشت ساله اتفاقات و اقدامات دولت اصلاحات که منجر به پیروزی محمود احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ شد، از دولت اصلاحات به عنوان بهترین دولت در تاریخ بعد از دفاع مقدس کشور به خصوص در عرصه اقتصادی و عرصه فرهنگی(!) نام میبرد.تاجزاده گویی فراموش کرده است که پشتوانه عظیم مردمی در سال ۸۴ که در رای به آقای احمدی نژاد تبلور پیدا کرد، نوعی پشت کردن به نتایج و محصولات مدیریت اصلاحطلبان در اقتصاد و سیاست و فرهنگ کشور در سالهای ۷۶ تا ۸۴ است.
اما در طرف دیگر تقابل درونی جریان اصلاحات، گویی نماد همه ورشکستگیهای سیاسی و تلاشهای بیحاصل گروهکهای سیاسی نشسته است که بعد از سالها تلاش برای چنگ زدن به صورت آرمان و اصول انقلاب اسلامی زیر اسم افراد مشهور و تاثیرگذار در تاریخ سیاسی ایران مثل مصدق یا مهندس بازرگان نشسته است و بعد از تلاش برای جلب توجه طرفداران جریان اصلاحات و ناامیدی از دیده شدن توسط آنان و پشت کردن اصلاحطلبان دولتگرا به آنان (بعد از رسیدن به قدرت در سالهای ۷۶ و مجدداً در سال ۹۲) اکنون برای اصلاحطلبان فرصت طلب نسخه ناامیدی میپیچد و به خیال خود قصد دارد اصلاح طلبانی همچون تاجزاده و سایر افراد نزدیک به سید محمد خاتمی را از تحمیل خواستههای رادیکال به ستون خیمه نظام و بالهای قدرتمندش همچون شورای نگهبان، ناامید کند و به آنها توصیه میکند که با رها کردن تلاش سیاسی برای تصرف قوه مجریه یا نمایندگی مجلس شورای اسلامی، رو به فعالیتهایی مثل مطالعه و خاطره نویسی و حتی معالجه بیماران در شهرهای دورافتاده بیاورند و قوه مجریه و مدیریت اقتصادی و سیاسی کشور را به آنان که به زعم وی نزدیک به بدنه حاکمیت هستند، بسپارند و شانه خود را از بار مسائل اقتصادی و سیاست خارجی خالی کنند.
عجیب تر اینکه زیدآبادی به وجود آمدن جریانی که منتهی به قرارداد برجام شد را با رضایت ضمنی حاکمیت در نظام میداند و معتقد است دولت روحانی و تلاشهای آنان برای رسیدن به توافق با آمریکا فقط شکل ظاهری مساله بود و در صورتی که رئیس جمهور دیگری نیز در راس کار سیاست خارجی کشور قرار داشت، باز هم قضیه برجام به همین شکل به خاطر رضایت نظام به توافق با آمریکا، به نتیجه نهایی میرسید. گویی وی هشدارها و تمام خطوط قرمزی که رهبر انقلاب در طی مسیر دیپلماسی دولت اعتدال ترسیم کرده بودند و زیرپا گذاشته شد را فراموش کرده است و از یاد برده است که رهبری و بسیاری از مسئولان نظام همواره نسبت به گشایش در امور اقتصادی با رو آوردن به آمریکا و امید بستن به اوباما و جان کری و … بدبین بودهاند.
در این بین تاجزاده که هنوز به تصرف بخشی از سفره انقلاب توسط اصلاح طلبان امید دارد و لحن بیان مطالب توسط وی و دفاعیاتش از دولت اصلاحات به وضوح بیانگر این مساله است، به صراحت از تمام شدن دوره اصلاحات غصه میخورد و با انکار همه فرصتها و فضاهایی که نظام اسلامی در اختیار اصلاحطلبان قرار داده است، سخن از ادامه جنگیدن در برابر مقاومت مسئولان نظام برای جلوگیری از خروج قطار انقلاب از ریل اصلی خود به میان میآورد.
معاون سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات پا را از اینها نیز فراتر میگذارد و بارها با لحن اهانت آمیز نسبت به رهبر انقلاب و نظام، مخاطبان را متوجه فضای سیاسی خودساختهای در کشور میکند که گویی هیچ نیروی سیاسی به طور آزاد نمیتواند به فعالیت ادامه دهد ولی به جای واگذاری فضای انتخابات باید به تلاش سیاسی برای آزاد کردن انتخابات در کشور پرداخت. این نیروی سیاسی متوجه نیست که اگر فضایی که در حال ترسیم آن است و برای آزادی آن میخواهد تلاش کند، در عالم واقعیت نیز با نیروهای متکثر و مختلف خود چنین رفتار میکرد، پس چگونه وی با این لحن آزاد و حتی بیادبانه لب به سخن گشوده و برای آینده سیاسی خود و دوستانش برنامهریزی میکند و خواهان تلاش بیشتر و هماهنگی بیشتر و امید دادن مجدد به نیروهای اصلاح طلب و حتی معاند نظام برای بازگشت به قدرت در کشور است.
ترسیم فضای تاریک از وضعیت آزادیهای سیاسی و فرهنگی در کشور و فضاسازی از طریق ساختن دوگانه امید و ناامیدی یا قهر سیاسی و تلاش برای دستیابی به قدرت، بازی نخنما شدهای است که این بار جریان اصلاحات برای تجمیع نیروهای اجتماعی خود اعم از جریان خاکستری جامعه و اقلیت مخالف نظام شروع کرده است و حالا که حمایت از دولت روحانی و تَکرارهای مکرر با این همه ضعف اجرایی و بروز مشکلات اقتصادی و نابودی مهمترین دستاورد آن یعنی برجام، به آبروریزی اصلاحات و رهبر آن ختم شده است، این دست فضاسازیها صرفاً برای به دست گرفتن کنترل نیروهای ساختارشکن جامعه ایران، چه آنها که هنوز به سیاستمداران اصلاحطلب دل بستهاند و چه آنها که به چیزی جز تغییر نظام فکر نمیکنند، به وجود آمده است.
انتهای پیام/*
این مناظره در حقیقت تقابل دو جریان مهم از گروه سیاستمداران ناراضی از وضعیت به وجود آمده در فضای سیاسی کشور بعد از ارتحال امام خمینی و پایان دفاع مقدس بود.
,در یک طرف این تقابل (تاجزاده) امید به تغییر و تلاش برای تجمیع و هماهنگی بشتر نیروهای اصلاح طلب برای ورود مجدد به فضای سیاست رسمی به کشور هنوز زنده است و انتقادات به اصل مسیری که اصلاح طلبی برای آنچه که خود دستیابی به توسعه سیاسی و تساهل فرهنگی مینامد، مردود است و صرفاً باید به برخی مقاطع و تصمیمات جزئی اشکال وارد کرد و اکنون نیز با زدودن فضای ناامیدی و انکار پشت کردن مردم به اصلاحطلبان به خاطر حمایت از دولت آقای روحانی، باید برای ورود مجدد به فضای سیاسی کشور در غالب انتخابات مجلس و انتخابات ریاست جمهوری به عنوان تنها راه سیاست ورزی در وضعیت فعلی کشور همه نیروهای اصلاح طلب و حتی گروههای تندتر، با سابقه مخالفتهای علنی با اصول انقلاب اسلامی را مجدداً بسیج کرد.
,تاجزاده گویی فراموش کرده است که پشتوانه عظیم مردمی در سال ۸۴ که در رای به آقای احمدی نژاد تبلور پیدا کرد، نوعی پشت کردن به نتایج و محصولات مدیریت اصلاحطلبان در اقتصاد و سیاست و فرهنگ کشور در سالهای ۷۶ تا ۸۴ است.
,اما در طرف دیگر تقابل درونی جریان اصلاحات، گویی نماد همه ورشکستگیهای سیاسی و تلاشهای بیحاصل گروهکهای سیاسی نشسته است که بعد از سالها تلاش برای چنگ زدن به صورت آرمان و اصول انقلاب اسلامی زیر اسم افراد مشهور و تاثیرگذار در تاریخ سیاسی ایران مثل مصدق یا مهندس بازرگان نشسته است و بعد از تلاش برای جلب توجه طرفداران جریان اصلاحات و ناامیدی از دیده شدن توسط آنان و پشت کردن اصلاحطلبان دولتگرا به آنان (بعد از رسیدن به قدرت در سالهای ۷۶ و مجدداً در سال ۹۲) اکنون برای اصلاحطلبان فرصت طلب نسخه ناامیدی میپیچد و به خیال خود قصد دارد اصلاح طلبانی همچون تاجزاده و سایر افراد نزدیک به سید محمد خاتمی را از تحمیل خواستههای رادیکال به ستون خیمه نظام و بالهای قدرتمندش همچون شورای نگهبان، ناامید کند و به آنها توصیه میکند که با رها کردن تلاش سیاسی برای تصرف قوه مجریه یا نمایندگی مجلس شورای اسلامی، رو به فعالیتهایی مثل مطالعه و خاطره نویسی و حتی معالجه بیماران در شهرهای دورافتاده بیاورند و قوه مجریه و مدیریت اقتصادی و سیاسی کشور را به آنان که به زعم وی نزدیک به بدنه حاکمیت هستند، بسپارند و شانه خود را از بار مسائل اقتصادی و سیاست خارجی خالی کنند.
,عجیب تر اینکه زیدآبادی به وجود آمدن جریانی که منتهی به قرارداد برجام شد را با رضایت ضمنی حاکمیت در نظام میداند و معتقد است دولت روحانی و تلاشهای آنان برای رسیدن به توافق با آمریکا فقط شکل ظاهری مساله بود و در صورتی که رئیس جمهور دیگری نیز در راس کار سیاست خارجی کشور قرار داشت، باز هم قضیه برجام به همین شکل به خاطر رضایت نظام به توافق با آمریکا، به نتیجه نهایی میرسید. گویی وی هشدارها و تمام خطوط قرمزی که رهبر انقلاب در طی مسیر دیپلماسی دولت اعتدال ترسیم کرده بودند و زیرپا گذاشته شد را فراموش کرده است و از یاد برده است که رهبری و بسیاری از مسئولان نظام همواره نسبت به گشایش در امور اقتصادی با رو آوردن به آمریکا و امید بستن به اوباما و جان کری و … بدبین بودهاند.
,در این بین تاجزاده که هنوز به تصرف بخشی از سفره انقلاب توسط اصلاح طلبان امید دارد و لحن بیان مطالب توسط وی و دفاعیاتش از دولت اصلاحات به وضوح بیانگر این مساله است، به صراحت از تمام شدن دوره اصلاحات غصه میخورد و با انکار همه فرصتها و فضاهایی که نظام اسلامی در اختیار اصلاحطلبان قرار داده است، سخن از ادامه جنگیدن در برابر مقاومت مسئولان نظام برای جلوگیری از خروج قطار انقلاب از ریل اصلی خود به میان میآورد.
,معاون سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات پا را از اینها نیز فراتر میگذارد و بارها با لحن اهانت آمیز نسبت به رهبر انقلاب و نظام، مخاطبان را متوجه فضای سیاسی خودساختهای در کشور میکند که گویی هیچ نیروی سیاسی به طور آزاد نمیتواند به فعالیت ادامه دهد ولی به جای واگذاری فضای انتخابات باید به تلاش سیاسی برای آزاد کردن انتخابات در کشور پرداخت. این نیروی سیاسی متوجه نیست که اگر فضایی که در حال ترسیم آن است و برای آزادی آن میخواهد تلاش کند، در عالم واقعیت نیز با نیروهای متکثر و مختلف خود چنین رفتار میکرد، پس چگونه وی با این لحن آزاد و حتی بیادبانه لب به سخن گشوده و برای آینده سیاسی خود و دوستانش برنامهریزی میکند و خواهان تلاش بیشتر و هماهنگی بیشتر و امید دادن مجدد به نیروهای اصلاح طلب و حتی معاند نظام برای بازگشت به قدرت در کشور است.
,ترسیم فضای تاریک از وضعیت آزادیهای سیاسی و فرهنگی در کشور و فضاسازی از طریق ساختن دوگانه امید و ناامیدی یا قهر سیاسی و تلاش برای دستیابی به قدرت، بازی نخنما شدهای است که این بار جریان اصلاحات برای تجمیع نیروهای اجتماعی خود اعم از جریان خاکستری جامعه و اقلیت مخالف نظام شروع کرده است و حالا که حمایت از دولت روحانی و تَکرارهای مکرر با این همه ضعف اجرایی و بروز مشکلات اقتصادی و نابودی مهمترین دستاورد آن یعنی برجام، به آبروریزی اصلاحات و رهبر آن ختم شده است، این دست فضاسازیها صرفاً برای به دست گرفتن کنترل نیروهای ساختارشکن جامعه ایران، چه آنها که هنوز به سیاستمداران اصلاحطلب دل بستهاند و چه آنها که به چیزی جز تغییر نظام فکر نمیکنند، به وجود آمده است.
,انتهای پیام/*
,]
ارسال دیدگاه