اخبار داغ

هفت سوال از آنان که اعتماد به آمریکا را دنبال می کنند

هفت سوال از آنان که اعتماد به آمریکا را دنبال می کنند
تجربه حکومت پهلوی، تفاوت در مبانی و آرمانها، خیانت به دیگر معتمدین، وابستگی و عدم استقلال ملی، اقتدار اقتصادی با تکیه بر داشته های داخلی، افول آمریکا و جنایات آمریکا از جمله مواردی است که باید از سوی آنان که از اعتماد به آمریکا می گویند پاسخ داده شود.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از دیار آفتاب؛یکی از مهم ترین سوال هایی که این روزها در اذهان برخی از خواص و حتی عموم جامعه مطرح می شود این است که آیا اتصال و اعتماد به آمریکا در حرکت کشور به سمت اهداف و آرمان های اقتصادی و رفاه عمومی تاثیر گذار خواهد بود؟ در این میان بد نیست به چند نکته و در ادامه اش چند سوال اشاره شود.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, دیار آفتاب,

۱. شاید اولین و جالب توجه ترین تجربه ای که می توان در خصوص اتصال و ارتباط با آمریکا در راستای بهبود وضعیت معیشتی هر کشوری بیان کرد؛ تجربه حکومت پهلوی در ایران است. چرا که در بازه ای از زمان این جریان دراوج ارتباط با آمریکا و کشورهای غربی بود و به عنوان نماینده آنان در منطقه نقش ایفا می کرد.

اگر بخواهیم آغاز تحول اقتصادی و صنعتی در اروپا را قرن ۱۸ میلادی در نظر بگیریم و در کنار این مهم به ارتباط کم نظیر حکومت پهلوی در قرن ۲۰ با دولت های متحول شده غربی توجه کنیم. سوالی که پیش می آید این است که حکومت پهلوی از ارتباط بی چانه زنی و بدون مانع با غرب چه دستاوردی داشته است؟ آن هم در بازه ای که به اذعان تاریخ، صادرات نفت ایران را بین ۴ تا ۵.۵ میلیون بشکه گفته اند و از جهت سرمایه های داخلی با مشکل منابع روبه رو نبوده است. باید پرسید سهم ایران در قرن بیستم از انقلاب صنعتی غرب علی رغم اتصال تمام و کمال کشور به آنها چه بوده است؟ علت عقب ماندگی صنعتی و اقتصادی حکومت پهلوی از انقلاب اقتصادی در آمریکا و اروپا چیست؟

در کنار این نیز باید گفت که در دوره ای که دستان کشور در دستان آمریکا و اروپا گره خورده بود آیا غیر از اینکه به عنوان یکی از اصلی ترین چرخانندگان کارخانه های نظامی آمریکا نقش ایفا کنند، نقش دیگری داشتیم؟ آیا غیر از حمایت آمریکا در جنایاتی چون جنگ ویتنام نتیجه ی بهتری را کسب کردند؟ یا اینکه از طرفی با توجه به برقراری لوایحی مانند کاپیتولاسیون آیا از عزت ملی آن چنانی برخوردار بودیم؟ مطمئنا پاسخ تمام سوالات درنگاه منصفانه به تاریخ مشخص است و نشان می دهد که آمریکا به دنبال یک نوکر منطقه ای است نه قدرت منطقه ای! حال می خواهد رژیم پهلوی باشد، صدام باشد، یا بن سلمان امروز...

۲. نگاهی به مبانی و آرمان های تعریف شده در تاریخ، سبک زندگی، روابط اجتماعی، نگرش های دینی و مذهبی نشان از آن دارد که هیچ گونه مطابقتی بین ایران و آمریکا در مباحث مطرح شده نیست و هر دو کشور مبانی و آرمانی در ضدیت یکدیگر را دنبال می کنند. به عبارتی آمریکایی ها به دنبال مبانی اندیشه ای مدرنیته و پست مدرن خود هستند و سعی دارند آن را به هر شکلی به دنیا تحمیل کنند. مبانی ای که نسبی گراست، انسان محور است و همه چیز را محدود به پدیده های مادی می بیند. این مبانی در مقابل مبانی است که محورش خداست؛ تعریف او از معرفت شناسی تعریفی ملکوتی است و برای هر چیز معنا و حقیقتی در نظر دارد. حال سوال این جاست که با این تقابل مبانی آیا می توان دو اندیشه را در کنار یکدیگر قرار داد و در یک راستا از آن بهره کافی برد؟ آیا این هم نشینی می تواند نتایج مثبتی داشته باشد؟

۳. وقتی ادعایی مطرح می شود باید برای اثباتش نمونه های تجربی موفقش نیز ذکر گردد و اگر نمونه های تجربی موفقی دراین خصوص وجود ندارد چنین ادعایی از پایه و اساس متوهمانه و یا کذب است. البته این سبک اثباتی مورد علاقه اندیشمندان مدرن است. در این رابطه نیز باید پرسید چند نمونه کشورِ وابسته به سیاست های آمریکا می توان نام برد که در این حوزه با حفظ استقلال ملی خود، تجربه موفق اقتصادی و اجتماعی داشته باشند؟ کشورهایی مانند مصر که تاریخی نسبتا مشابه تاریخ معاصر ما را پشت سر گذاشته اند ایا با اعتماد به آمریکا توانستند آن چنان که باید به خواسته ها و باید های یک ملت دست پیدا کنند؟ نتیجه اعتماد سردمدارانی چون صدام، قذافی و ... چه شد؟ امروز قدرت و اقتدار ایران مقاوم بیشتر است یا که مصر همراه؟

۴. ایجاد وابستگی یکی از اصلی ترین حربه هایی است که بسیاری از دشمنان آن را در برنامه خود می گنجانند؛ به عبارتی کشور ها چه از لحاظ مصرفی و چه از نظر مبانی اقتصادی و حتی نظامی هر چه قدر به قدرتمندان وابسته تر باشند تحت سیطره بیشتری خواهند بود. پس تلاش برای وابسته نگاه داشتن ملت ها در عرصه های مختلف مسئله ایست که قدرتمندان از آن عبور نخواهند کرد. لذا لازمه برقراری ارتباط با این چنین کشورهایی پذیرش وابستگی به شکل های مختلف خواهد بود. وابستگی هایی که در آن با هر تکانه ای که در بدنه اقتصادی کشوری چون آمریکا ایجاد شود شما نیز باید چنین تکانه عظیمی را تجربه کنید که نمونه مثال آن بحران اقتصادی سال های گذشته بود که کشور های وابسته بیشترین ضربه را از این بحران خوردند و تنها به کشورهای مقروض تر تبدیل شدند. آیا چنین وابستگی ای می تواند برای کشور نجات بخش باشد؟

۵. از طرفی باید گفت که بسیاری از اندیشمندان و استدلالیون غربی به افول آمریکا از سال های گذشته تاکید دارند و براساس سنت های الهی نیز چنین اتفاقی محقق خواهد شد و در نگاه عقلی نیز باید گفت که تمدن هایی که از توازن در پیشرفت سخت افزاری و نرم افزاری برخوردار نباشند با فروپاشی از درون روبه رو خواهند شد. حال سوال اینجاست که آیا تکیه بر تمدنی که خود در حال افول است کار منطقی و عقلی است؟ آیا چنین اقدامی می تواند ما را در بهبود شرایط موجود یاری دهد؟

۶. یکی از لازمه هایی که در زمینه اقتدار اقتصادی از آن نام می برند میزان تکیه اقتصاد هر کشور به توان داخلی آن کشور است. به هر میزان که زاویه ی از توان و استعداد داخلی وجود داشته باشد اقتدار اقتصادی نیز با چالش رو به رو خواهد شد و به هر میزان ساختار اقتصادی بر اساس داشته های داخلی چیده شود اقتدار اقتصادی در چنگ خواهد بود. این همان اقتصاد درون زا و برون نگر است که در آن با توجه به ظرفیت های موجود در کشور پیشروی اقتصادی اتفاق می افتد. همان اقتصاد مقاومتی که سال هاست در کشور به آن تاکید می شود. سوال در این حوزه این است که آیا با توجه به این شاخصه مهم در اقتدار اقتصادی می توان با تکیه بر غرب و علی الخصوص آمریکا به این مهم دست یافت؟

۷. با نگاهی به جنایت های آمریکا در حوزه های مختلف از جنگ های جهانی تا کشتار در ویتنام، افغانستان، عراق و یمن و حتی سیاستهای نا جوانمردانه و غیر انسانی در حوزه های کنترل رشد جمعیتی و حتی تهاجمات فکری و فرهنگی به ملت ها مواجه می شویم. جنایتهایی که در برهه ای از تاریخ سرخ پوستان را رو به نابودی کشاند، در برهه ای سیاهان را زیر نظر داشت و حالا هم جهان سومی ها و از همه مهم تر مسلمانان را. مطمئنا تاریخ درادامه مهری به دور از انسانیت را بر پیشانی سبقه آمریکایی خواهد کوبید چرا که با پیشروی در تاریخ بسیاری از جنایت ها در حال اثبات است. حال سوال اینجاست آیا همراهی و تعامل با چنین جنایت کار خبره ای انسانی و عقلی است؟

شاید پاسخ به سوال های مطرح شده در هر بند بتواند پاسخ بسیاری از سوال های عوام و خواصی که رشد و توسعه کشور را در گرو همراهی با آمریکا می دانند بدهد و با نگاهی منصفانه به این نتیجه برسد که پایان تمدن غرب سر رسیده است و دنیا منتظر معرفی تمدنی جدید است تا خود را به آن برساند و در مسیر آن قدم بردارد. آیا تمدنی غیر از تمدن اسلامی می شناسید؟

انتهای پیام/

,

۱. شاید اولین و جالب توجه ترین تجربه ای که می توان در خصوص اتصال و ارتباط با آمریکا در راستای بهبود وضعیت معیشتی هر کشوری بیان کرد؛ تجربه حکومت پهلوی در ایران است. چرا که در بازه ای از زمان این جریان دراوج ارتباط با آمریکا و کشورهای غربی بود و به عنوان نماینده آنان در منطقه نقش ایفا می کرد.

,

اگر بخواهیم آغاز تحول اقتصادی و صنعتی در اروپا را قرن ۱۸ میلادی در نظر بگیریم و در کنار این مهم به ارتباط کم نظیر حکومت پهلوی در قرن ۲۰ با دولت های متحول شده غربی توجه کنیم. سوالی که پیش می آید این است که حکومت پهلوی از ارتباط بی چانه زنی و بدون مانع با غرب چه دستاوردی داشته است؟ آن هم در بازه ای که به اذعان تاریخ، صادرات نفت ایران را بین ۴ تا ۵.۵ میلیون بشکه گفته اند و از جهت سرمایه های داخلی با مشکل منابع روبه رو نبوده است. باید پرسید سهم ایران در قرن بیستم از انقلاب صنعتی غرب علی رغم اتصال تمام و کمال کشور به آنها چه بوده است؟ علت عقب ماندگی صنعتی و اقتصادی حکومت پهلوی از انقلاب اقتصادی در آمریکا و اروپا چیست؟

,

در کنار این نیز باید گفت که در دوره ای که دستان کشور در دستان آمریکا و اروپا گره خورده بود آیا غیر از اینکه به عنوان یکی از اصلی ترین چرخانندگان کارخانه های نظامی آمریکا نقش ایفا کنند، نقش دیگری داشتیم؟ آیا غیر از حمایت آمریکا در جنایاتی چون جنگ ویتنام نتیجه ی بهتری را کسب کردند؟ یا اینکه از طرفی با توجه به برقراری لوایحی مانند کاپیتولاسیون آیا از عزت ملی آن چنانی برخوردار بودیم؟ مطمئنا پاسخ تمام سوالات درنگاه منصفانه به تاریخ مشخص است و نشان می دهد که آمریکا به دنبال یک نوکر منطقه ای است نه قدرت منطقه ای! حال می خواهد رژیم پهلوی باشد، صدام باشد، یا بن سلمان امروز...

,

۲. نگاهی به مبانی و آرمان های تعریف شده در تاریخ، سبک زندگی، روابط اجتماعی، نگرش های دینی و مذهبی نشان از آن دارد که هیچ گونه مطابقتی بین ایران و آمریکا در مباحث مطرح شده نیست و هر دو کشور مبانی و آرمانی در ضدیت یکدیگر را دنبال می کنند. به عبارتی آمریکایی ها به دنبال مبانی اندیشه ای مدرنیته و پست مدرن خود هستند و سعی دارند آن را به هر شکلی به دنیا تحمیل کنند. مبانی ای که نسبی گراست، انسان محور است و همه چیز را محدود به پدیده های مادی می بیند. این مبانی در مقابل مبانی است که محورش خداست؛ تعریف او از معرفت شناسی تعریفی ملکوتی است و برای هر چیز معنا و حقیقتی در نظر دارد. حال سوال این جاست که با این تقابل مبانی آیا می توان دو اندیشه را در کنار یکدیگر قرار داد و در یک راستا از آن بهره کافی برد؟ آیا این هم نشینی می تواند نتایج مثبتی داشته باشد؟

,

۳. وقتی ادعایی مطرح می شود باید برای اثباتش نمونه های تجربی موفقش نیز ذکر گردد و اگر نمونه های تجربی موفقی دراین خصوص وجود ندارد چنین ادعایی از پایه و اساس متوهمانه و یا کذب است. البته این سبک اثباتی مورد علاقه اندیشمندان مدرن است. در این رابطه نیز باید پرسید چند نمونه کشورِ وابسته به سیاست های آمریکا می توان نام برد که در این حوزه با حفظ استقلال ملی خود، تجربه موفق اقتصادی و اجتماعی داشته باشند؟ کشورهایی مانند مصر که تاریخی نسبتا مشابه تاریخ معاصر ما را پشت سر گذاشته اند ایا با اعتماد به آمریکا توانستند آن چنان که باید به خواسته ها و باید های یک ملت دست پیدا کنند؟ نتیجه اعتماد سردمدارانی چون صدام، قذافی و ... چه شد؟ امروز قدرت و اقتدار ایران مقاوم بیشتر است یا که مصر همراه؟

,

۴. ایجاد وابستگی یکی از اصلی ترین حربه هایی است که بسیاری از دشمنان آن را در برنامه خود می گنجانند؛ به عبارتی کشور ها چه از لحاظ مصرفی و چه از نظر مبانی اقتصادی و حتی نظامی هر چه قدر به قدرتمندان وابسته تر باشند تحت سیطره بیشتری خواهند بود. پس تلاش برای وابسته نگاه داشتن ملت ها در عرصه های مختلف مسئله ایست که قدرتمندان از آن عبور نخواهند کرد. لذا لازمه برقراری ارتباط با این چنین کشورهایی پذیرش وابستگی به شکل های مختلف خواهد بود. وابستگی هایی که در آن با هر تکانه ای که در بدنه اقتصادی کشوری چون آمریکا ایجاد شود شما نیز باید چنین تکانه عظیمی را تجربه کنید که نمونه مثال آن بحران اقتصادی سال های گذشته بود که کشور های وابسته بیشترین ضربه را از این بحران خوردند و تنها به کشورهای مقروض تر تبدیل شدند. آیا چنین وابستگی ای می تواند برای کشور نجات بخش باشد؟

,

۵. از طرفی باید گفت که بسیاری از اندیشمندان و استدلالیون غربی به افول آمریکا از سال های گذشته تاکید دارند و براساس سنت های الهی نیز چنین اتفاقی محقق خواهد شد و در نگاه عقلی نیز باید گفت که تمدن هایی که از توازن در پیشرفت سخت افزاری و نرم افزاری برخوردار نباشند با فروپاشی از درون روبه رو خواهند شد. حال سوال اینجاست که آیا تکیه بر تمدنی که خود در حال افول است کار منطقی و عقلی است؟ آیا چنین اقدامی می تواند ما را در بهبود شرایط موجود یاری دهد؟

,

۶. یکی از لازمه هایی که در زمینه اقتدار اقتصادی از آن نام می برند میزان تکیه اقتصاد هر کشور به توان داخلی آن کشور است. به هر میزان که زاویه ی از توان و استعداد داخلی وجود داشته باشد اقتدار اقتصادی نیز با چالش رو به رو خواهد شد و به هر میزان ساختار اقتصادی بر اساس داشته های داخلی چیده شود اقتدار اقتصادی در چنگ خواهد بود. این همان اقتصاد درون زا و برون نگر است که در آن با توجه به ظرفیت های موجود در کشور پیشروی اقتصادی اتفاق می افتد. همان اقتصاد مقاومتی که سال هاست در کشور به آن تاکید می شود. سوال در این حوزه این است که آیا با توجه به این شاخصه مهم در اقتدار اقتصادی می توان با تکیه بر غرب و علی الخصوص آمریکا به این مهم دست یافت؟

,

۷. با نگاهی به جنایت های آمریکا در حوزه های مختلف از جنگ های جهانی تا کشتار در ویتنام، افغانستان، عراق و یمن و حتی سیاستهای نا جوانمردانه و غیر انسانی در حوزه های کنترل رشد جمعیتی و حتی تهاجمات فکری و فرهنگی به ملت ها مواجه می شویم. جنایتهایی که در برهه ای از تاریخ سرخ پوستان را رو به نابودی کشاند، در برهه ای سیاهان را زیر نظر داشت و حالا هم جهان سومی ها و از همه مهم تر مسلمانان را. مطمئنا تاریخ درادامه مهری به دور از انسانیت را بر پیشانی سبقه آمریکایی خواهد کوبید چرا که با پیشروی در تاریخ بسیاری از جنایت ها در حال اثبات است. حال سوال اینجاست آیا همراهی و تعامل با چنین جنایت کار خبره ای انسانی و عقلی است؟

,

شاید پاسخ به سوال های مطرح شده در هر بند بتواند پاسخ بسیاری از سوال های عوام و خواصی که رشد و توسعه کشور را در گرو همراهی با آمریکا می دانند بدهد و با نگاهی منصفانه به این نتیجه برسد که پایان تمدن غرب سر رسیده است و دنیا منتظر معرفی تمدنی جدید است تا خود را به آن برساند و در مسیر آن قدم بردارد. آیا تمدنی غیر از تمدن اسلامی می شناسید؟

,

انتهای پیام/

,

 

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه