اخبار داغ

به بهانه روز جهانی علم در خدمت صلح و توسعه؛

علم در مدرنیسم، علیه یا له صلح؟/ بشر به اصطلاح تکامل یافته طلایه دار کشتار در طول تاریخ

علم در مدرنیسم، علیه یا له صلح؟/ بشر به اصطلاح تکامل یافته طلایه دار کشتار در طول تاریخ
بشر در عصر حاضر در تلاش است که با به کار گیری تمام داشته های خود آرمان شهر پر از صلح که برآمده از یک تمدن واحد باشد را در جهان مستقر سازد و با تکیه بر توسعه در ابعاد اقتصادی، صنعتی، بهداشتی و پزشکی، در کل در یک نگاه مادی، بهشتی را بسازد که به ادعای خودش هیچ بشری در طول تاریخ تا به حال آن را تجربه نکرده است و با تحقق این بهشت دیگر نیازی به بهشت تعریف شده الهی نداشته باشد.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از دیار آفتاب؛ ۱۰ نوامبر مصادف با ۱۹ آبان ماه روز جهانی علم در خدمت صلح و توسعه است. بشر در عصر حاضر در تلاش است که با به کار گیری تمام داشته های خود آرمان شهر پر از صلح که برآمده از یک تمدن واحد باشد را در جهان مستقر سازد و با تکیه بر توسعه در ابعاد اقتصادی، صنعتی، بهداشتی و پزشکی، در کل در یک نگاه مادی، بهشتی را بسازد که به ادعای خودش هیچ بشری در طول تاریخ تا به حال آن را تجربه نکرده است و با تحقق این بهشت دیگر نیازی به بهشت تعریف شده الهی نداشته باشد.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, دیار آفتاب,

, ,

به اصطلاح تکامل یافته ترین نوع بشر در اسارت خود

, به اصطلاح تکامل یافته ترین نوع بشر در اسارت خود, به اصطلاح تکامل یافته ترین نوع بشر در اسارت خود,

بشر امروز مبنای حرکتی خود را بر علوم حسی و تجربی قرار داده است و به خیال خود در تلاش است تا بتواند تمام عالم هستی را در اختیار بگیرد و در معادله علمی خود تعریفش کند. انسان مدرن سعی دارد سوار بر ماشین مدرنیسم با ارائه تعریفی خطی از تاریخ خود را تکامل یافته ترین بشر روی زمین از ابتدای شکل گیری عالم ماده تعریف کند و از سویی عصر خود را تکامل یافته ترین عصر ها نشان دهد.

,

اما سوال اصلی این جاست آیا علمی که امروز دنبال می شود می تواند نتیجه ای چون صلح و توسعه داشته باشد؟

,

باید گفت اگر بخواهیم توسعه را تنها در بعد مادی تعریف کنیم؛ علمی که مدرنیسم ارائه می دهد بشر را به خواسته هایش خواهد رساند یا به عبارتی رسانیده است. بشری که در حال تجربه زندگی ماشینی است و اصالت تمام و کمال را در راستای جبران خلا های موجود، به لذات و سرگرمی ها می دهد، فرصتی برای اندیشیدن پیدا نمی کند و راه نجات از افسردگی را فراموشی محض می داند و برای فراموشی تنها راه همین سرگرمی هاست. شاید در طول تاریخ این سطح از اصالت بخشی چند جانبه به لذات حیوانی رقم نخورده باشد. به عبارتی علم تجربی امروز فقط یک خود برتر بینی غیر منطقی برای بشر متکی به مدرنیسم به ارمغان آورده است.

,

, ,

بشری که همه چیز برای لذت اوست

, بشری که همه چیز برای لذت اوست, بشری که همه چیز برای لذت اوست,

این علم جز اینکه بشر را به سمت نوعی از اثبات گرایی و تمرکز صرف بر تجربه یا همان پوزیتیویسم می برد دستاورد دیگری نداشته و همیشه در تلاش بوده است که فقط آن چه که قابل حس و تجربه باشد را بپذیرد و آن چه که غیر از این باشد خیر. بشر امروز فقط دوست دارد که اتفاقات عجیب را ببیند و لذت ببرد. علم تجربی را دنبال می کند تا بتواند نیازهای خود را پاسخ دهد. نیاز هایی که همه شان یا ساختگی اند و یا برآمده از اثرات همین علم تجربی! به عنوان مثال به واسطه توسعه به دست آمده از علم تجربی زمین را به نابودی کشانده است و حالا سعی دارد با ابزار علم تجربی جایگزینی برای زمین پیدا کند و انگار نه انگار که با همین ابزار زمین را به مرحله نابودی رسانده است. شاید این برای ما خنده دار نباشد و این را به دلیل حاکم شدن تفکر مدرن بر ذهنمان، امری طبیعی در راستای رشد بشر تعریف کنیم اما مطمئنا هر نگاهی خارج از این چارچوب، به این چرخه ساخته شده خواهد خندید.  

,

علمی که مدرنیسم ارائه داده است بر پایه های اصالت بخشی به انسان یا اومانیسم و سکولاریسم پیش می رود. به نوعی همه عالم در حیطه لذات انسانی قرار می گیرد و فقط در جهت عدم هرج و مرج های بیش از اندازه حقوق و قوانین بشری ای تعریف می گردد. حتی هر جا مانعی بر آزادی افکار متکی بر نفسانیت بشر باشد این قوانین نیز با توجه به درجه نامحدود انعطاف پذیری شان گسترده می شوند و انسان را از انحصار هر گونه بندی، آزاد می کنند.

,

, ,

عابدانی که کالا می پرستند!

, عابدانی که کالا می پرستند!, عابدانی که کالا می پرستند!,

حال می توان گفت انسانی که اصالت را به لذات بدهد و گرفتار هدونیسم باشد فقط خود را خواهد دید. در نظامی که دیگر تکلیف تعریف نمی شود بلکه این حقوق هستند که محور قرار می گیرند، همه به دنبال آن هستند که به این سوال پاسخ دهند که حق من چه شد؟ حقوق من کجاست؟ و تقریبا هیچ کس برای خود تکلیفی تعریف نمی کند. همین مهم منجر به یک زندگی در چاچوب حقوق متذلذلی می گردد که هر لحظه با احساس خطر افراد از به خطر افتادن حقوقشان، تخریب خواهد شد.

,

علمِ تک وجهیِ ارائه شده در تمدن مدرن، بشر را به نوعی تربیت می کند که از تولید و خلق که جزیی از فطرت بشر است دور می شود و آن را تبدیل به مصرف زدگی می کند؛ چراکه محصولات تولید این علم باید مصرف کننده داشته باشد. البته غرض فقط در حوزه مواد غذایی و پوشاک نیست بلکه انواع مطالب محتوایی تولید شده در چارچوب علم مدرن نیازمند مصرف کننده ای است که نمی داند چرا ولی فقط به عنوان مصرف کننده برای محتوای بی فایده تلاش می کند. این قانون دنیای مدرن است که به تو مصرف را می آموزد نه تولید.

,

علم امروز سعی دارد لحظه به لحظه بر سرعت عمل بشر بیافزاید. کار پشت کار تعریف کند. از محیط کار فضایی را بسازد که بشر از آن فرار کند و به محیط های سرگرم کننده ای چون فروشگاه ها، کازینو ها و ... رجوع کند. بشر باید در محیطی زیست کند که اجازه فکر کردن نداشته باشد؛ مگر در چارچوب علم تجربی. مگر در چارچوب هایی از علم که تمدن مدرن تعریف می کند و هر کس بخواهد علیه آن سخنی داشته باشد از بخش تاثیر گذار تمدن حذف خواهد شد.  

,

, ,

کشتار میلیونی بشر در جنگ جهانی محصول علم مدرن

, کشتار میلیونی بشر در جنگ جهانی محصول علم مدرن, کشتار میلیونی بشر در جنگ جهانی محصول علم مدرن,

علمی که امروز به بشرِ خود، کشتن از راه دور را آموخته است، علمی که انسان ها را در چارچوب حقوق شخصی شان تربیت کرده است، علمی که اصالت را بر لذات و سرگرمی ها گذاشته، علمی که تنها نتیجه اش زندگی صرف مادی و اقتصادی و بسیار تعریف های دیگر بوده است، چگونه می تواند صلح رقم بزند؟ چگونه می تواند آرامش را رقم بزند؟ مگر نه اینکه بیشترین کشتار بشریت در قرنی اتفاق افتاده است که اندیشمندانش معتقد به حضور تکامل یافته ترین انسان ها هستند؟ آیا کشتار چند ده میلیونی انسان ها در جنگ های جهانی اول و دوم برآمده از همین به اصطلاح علم نجات بخش بشر نیست؟ مگر نه اینکه میلیون ها انسان از گرسنگی می میرند اما بشر مدرن نمی خواهد برای آنها کاری انجام دهد. آیا آمار افسردگی و در نتیجه آن خودکشی ها در کشورهای دنیا لحظه به لحظه در حال افزایش نیست؟ علمی که ادعای رفع نیاز های بشر را دارد چگونه است که دراین سطح از رشد لحظه به لحظه بر مشکلات زندگی اجتماعی و فردی افراد جامعه جهانی می افزاید.

,

بخشی از آن چه که بشر امروز از علم دارد در بیشتر اوقات برآمده از توهم است که اصالت را به نفس حیوانی انسان می دهد. وقتی اصالت به نفس می رسد دیگر باطبع خشونت اصالت می یابد و نمی توان در دنیایی که علمش در چارچوب ماده تعریف شود  از صلح سخن گفت؛ چرا که این جا خشونت اصالت دارد و خواه نا خواه انسان ها با ابزار تولیدی همین علم از راه دور هم به جان هم می افتند و بدون اینکه متلاشی شدن یک انسان، خانه اش و خانواده و فرزندانش را ببینند و تنها با کوبیدن بر یک دکمه جنایت می آفرینند.

,

در چارچوب خانواده نیز همین طور است اگر در کشورهایی هنوز خانواده وجود خارجی داشته باشد با آمار بالای طلاق رو به رو هستیم و در دیگر جوامع نیز تعریفی از خانواده باقی نمانده است که بخواهیم از طلاق سخن بگوییم. از طرفی نگاه به خانواده در راستای برآورده شدن نیاز های نفسانی است و نه یک امر مقدس و قابل احترام.

,

, ,

علم، نوری که انسان را به سجده می افکند

, علم، نوری که انسان را به سجده می افکند, علم، نوری که انسان را به سجده می افکند,

نگاهی در ظاهر سوره علق نکته ای بسیار جالب را به ما می آموزد. ابتدای سوره با خواندن مواجه می شویم و این در حالی است که این سوره یکی از سوره های دارای سجده واجب است و آیه پایانی سوره ختم به سجده واجب می شود. به قول یک تفسیر شکلی، این طور باید گفت که علمی که بشر را به سجده علت العلل عالم هستی نیندازد، علمی لاینففع بوده و بشر را رو به انحطاط می کشاند.

,

علمی که دنیا را آرامش بخش و صلح آمیز برای بشر تعریف خواهد کرد، نه علمی است گرفتار در چارچوب های پوزیتیویستی و نه علمی است که اصالت را به فرد و لذاتش می دهد. علمی که خود را در دو بعد مادی و معنوی، جسمی و روحی، فیزیکی و متا فیزیکی تعریف می کند. علمی که روح را به روان تقلیل نمی دهد و سعی دارد به همان اندازه که به خوراک جسم توجه دارد خوراک روح را نیز دنبال کند. به عبارتی علمی صلح آفرین است که دنیا را دنیای تکلیف مدار تعریف کند و نه حقوق محور. علمی که اصالت را به خدا دهد نه شخص.

,

به شکلی می توان گفت در علمی که صلح محصول آن خواهد بود، یاد دادن و یاد گرفتن جایگاهی ندارد بلکه همه باید در مسیر کسب نور تلاش کنند و به قولی از حضور نوری دیگری فیض ببرند و امام صادق (ع) در این خصوص می فرمایند: أَلْعِلْمُ نُورٌ یقْذِفُهُ اللّه فِی قَلْبِ مَنْ یشآء علم، نوری است که خداوند به قلب هر کس که بخواهد می افکند.

, .,

, ,

 

,

تمدن اسلامی در مقابل تمدن مدرن قد علم می کند، این چنین قد علم کردنی که در اصطلاحات به کار رفته در ساختار تمدنی خود نیز دقت لازم را به کار می گیرد. تمدن اسلامی دموکراسی غربی را مردم سالاری دینی می نامد و توسعه آن را پیشرفت و این شکلی از تقابل کلامی با تمدنی است که سعی دارد خود را حاکم بر تمام بشریت گرداند و تفکری صرف مادی را ارائه دهد.

,

نگاهی به کشتار ها و جنگ طلبی ها و تمامیت خواهی های دنیای امروز دستاوردهای علم بشر مدرن را به خوبی به نمایش خواهد گذاشت و قابل رویت خواهد بود که با این علم نمی توان صلح به دست آورد. صلح نیازمند نگاه دو بعدی به علم است. علمی که از عالم بالا به دست بشریت می رسد و دنیای ماده و روح او را سامان می دهد.

,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه